شکست “طرح یارانه ها”، آخر خط

طرح کذایی ای که تحت نام “هدفمند کردن یارانه ها” در مورد آن جنجال راه انداخته بودند، اکنون بطور قطع به شکست رسیده است. مجلس اسلامی اخیرا یعنی اواسط مهرماه امسال طرح دوفوریتی توقف مرحله دوم این طرح را با اکثریت قریب به اتفاق تصویب کرد. این در حالی بود که قبلا اجرای مرحله دوم این طرح تصویب شده بود. به این ترتیب حکومت اسلامی خود به شکست طرحی که به آن امیدهای بسیار بسته بود و آنرا “طرح تحول اقتصادی” و “جراحی اقتصادی” و امثال اینها مینامید اعتراف کرد. و این فقط طرح یارانه ها نیست که شکست خورده است. بلکه شکست این طرح یعنی آخرین روزنه امید سران حکومت برای جلوگیری از فروپاشی اقتصادی بسته شده است. اقتصاد جمهوری اسلامی به دلایل متعددی  اکنون براستی در آستانه فروپاشی واقعی قرار دارد. بن بست “طرح یارانه ها” تنها دلیل این فروپاشی نیست اما یکی از آنهاست. ما درست دو سال پیش و دقیقا پیش از  شروع اجرای این طرح که میگفتند قرار است به جامعه “شوک مصرفی” وارد کند چنین نوشتیم “… به چند دلیل این طرح از هم اکنون شکست خورده است…یکی اینکه لازمه شوک اقتصادی و مصرفی بر جامعه، وجود قدرت منسجم سرکوب حکومت علیه مردم است که قبلا شکست خورده است. بعلاوه جامعه ای که در آن ١۵ تا ٢٠ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند، دیگر جایی برای شوک وارد کردن و گرانی بیشتر و بیکاری گسترده تر را ندارد. شوک مصرفی به میلیونها کارگر و معلم و پرستار و حقوق بگیرانی که دستمزدشان یک سوم خط فقر است و یک سال و سه سال پرداخت نمیشود، دیگر معنایی ندارد. این جامعه سی سال است در حالت شوک اقتصادی است. از این نظر در شرایط کنونی حکومت در بدترین شرایط حیات خویش بسر میبرد و در ماههای اخیر با جنبش عظیم سرنگونی و انقلابی مواجه شده که قدرت سرکوب آنرا نداشته است. ثانیا حتی بفرض محال انجام تمام و کمال این طرح، تکان چندانی در اقتصاد بیمار و زمین گیر شده ایران ایجاد نخواهد شد. اقتصاد ایران از هم پاشیده تر از آنست که با این طرحها بشود تکانی در آن ایجاد کرد. نه سرمایه گذاری ای افزایش خواهد یافت. نه تولید تکانی خواهد خورد و نه اشتغال و قدرت خرید و گردش سرمایه افزایش خواهد یافت. بلکه روند عکس آن طی میشود.” (“جراحی اقتصادی طرحی از پیش شکست خورده”، انترناسیونال شماره ۳۴۱ و ۳۴۲)

دو سال پس از شروع مرحله اول طرح یارانه ها، باید اعتراف کرد که اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی از آنچه ما پیش بینی کرده بودیم نیز بسیار وخیم تر است. اقتصاد ایران اکنون براستی در آستانه فروپاشی است. تولید به فلج کامل رسیده، تورم در بالاترین سطح است، بیکاری بالای ۴۰ درصد است، و سرمایه گذاری های تازه در پایین ترین سطح در تمام طول حیات جمهوری اسلامی است. طبعا این وضعیت وخیم اقتصادی برای اکثریت مردم و به ویژه کارگران و مردم زحمتکش به معنای یک فلاکت و جهنم غیر قابل تحمل است که باید جداگانه به آن پرداخت.

همانگونه که ما همیشه تاکید کرده ایم نفس وجود جمهوری اسلامی و بحران سیاسی همزاد آن، یک عامل مهم بحران اقتصادی مزمنی است که سالهاست گریبان اقتصاد این کشور را گرفته است. تحریمهای همه جانبه بین المللی این بحران را بشدت تشدید کرده است. بنابرین علت و عامل همه این وضعیت، طرح یارانه ها نیست. بلکه مساله اینست که از نظر سران حکومت و بیش از همه دولت احمدی نژاد، این طرح که در واقع یک طرح دست و پا شکسته ریاضت اقتصادی بود، قرار بود آنچنان تحول و تکانی در اقتصاد ایجاد کند که باعث شود تمام نارسایی های اقتصادی کنار زده شود یا حداقل علائم بهبود را نشان دهد. اما روند، دقیقا و با سرعت زیادی در جهت عکس بوده است و طرح یارانه ها به این سقوط آزاد اقتصادی بطور جدی کمک کرده است.  یعنی طرحی که قرار بود بقول دست اندرکاران حکومت برای جمهوری اسلامی “ثبات و تعادل اقتصادی” به ارمغان آورد، دقیقا تاثیر عکس آنرا برجای گذاشته است. جمهوری اسلامی مرحله دوم این طرح را متوقف کرده اما از مخمصه مرحله اول نمیتواند بسادگی خودرا رها کند.

قرار بود چه شود و چه نشود؟

“قرار نبود که مردم را حقوق بگیر کنیم. باید مردم را به خوب مصرف کردن دعوت کنیم. قرار نبود جنس‌ها مقداری گران شود تا بخشی از هزینه ها را از این قسمت تامین کنیم. قرار بود به یک موازنه و تعادل اقتصادی برسیم” (مصطفی پور محمدی رئیس “سازمان بازرسی کل کشور”) با طرح یارانه ها دولت احمدی نژاد “قرار بود” کارهایی بکند که از همان ابتدا معلوم شد که هیچکدام از قرارهایش عملی نیست و پور محمدی و بقیه مجلس نشینان به همین اعتراض دارند. ناچاریم برای روشن شدن مساله بطور فشرده برخی از این ها را یاد آوری کنیم. دولت قرار بود سالانه ۱۰۰ هزار میلیارد تومان سوبسید کالا ها را به خزانه خود بریزد و در عوض ۱۰ هزار میلیارد آنرا تحت عنوان یارانه نقدی به بخشی از مردم بدهد. و از شواهد معلوم بود که قرار است همان یارانه نقدی را هم بعد از یکی دو سالی به بهانه های مختلف قطع کنند. تا بقول خودشان یک شوک اقتصادی قوی به جامعه وارد کنند و درنتیجه اقتصاد ایران روی پای خودش حرکت کند و “به موازنه و تعادل برسد” (عبارتی که همه طرفداران سرمایه داری بازار آزاد به آن عشق میورزند). دست اندرکاران این طرح مردم را به ده دهک و سه خوشه تقسیم کرده بودند. و یارانه نقدی به دو خوشه اول تعلق میگرفت. که ۴۷ میلیون نفر را شامل میشد. حداکثر مبلغی هم  که قرار بود به هر نفر پرداخت کنند ابتدا ۲۰ هزار تومان، و بعدتر ۱۶ هزار تومان و کمی بعدتر از زبان برخی وزرای حکومت حدود ۸ هزار تومان در ماه اعلام شد. و بعلاوه قرار بود میزان پرداختی بسته به درآمد خانواده ها متفاوت باشد و به اکثر مردم کمتر از این مقدار پرداخت شود.

همه چیز بهم خورد

در همان قدم اول تمام این “قرارها” بهم خورد. با علنی شدن اولین نشانه های اجرای این طرح، زمزمه اعتراضات در میان کارگران و مردم هم بالا گرفت. و به دنبال آن در مجلس اسلامی بحث و نزاعها بر سر این طرح اوج گرفت. و اصلاحات پشت اصلاحات به طرح کذایی وارد گردید. آنچه عاید شد این بود که  کلا دهک بندی و خوشه بندی حذف شد و قرار شد برای ساکت کردن مردم به همه افراد یارانه نقدی پرداخت شود. و میزان آن نیز با توجه به اینکه حتی در همان روزهای اول طرح قیمتها بالا رفته بود، قرار شد بیشتر از آن چیزی باشد که دولت اعلام کرده بود. یعنی بجای ده هزار و بیست هزار در ماه برای مرحله اول، دولت ناچار شد ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان و بعدا ۴۸ هزار و ۵۰۰ تومان به هر نفری در کشور پرداخت کند. یعنی طرح زدن سوبسید ها بقول پور محمدی تبدیل شد به طرح “حقوق بگیر کردن همه مردم.”! در عین حال به دلیل زدن سوبسیدها و برخی عوامل دیگر، همانگونه که پیش بینی میشد قیمتا به سرعت به حدود ۶۰ و ۷۰ درصد و این اواخر حتی بعضا تا ۱۰۰ در صد و دویست درضد بالا رفت. و این عملا پولی بسیار بیش از آن یارانه نقدی که به مردم پرداخت میشد را از جیب مردم بلعید و اعتراض و ناخشنودی را در میان مردم دامن زد. روشن است که نفس همین افزایش قیمتها همچون در آمدی به جیب سرمایه داران و دولت سرازیر میشود. اما هدف دولت این نبود که همه سرمایه داران را از مزایای زدن یارانه ها بهره مند کند بلکه قرار بود صندوق خودرا پر نماید که برعکس به دلایلی خالی تر شد. یکی از نمایندگان مجلس میگوید ” دولت در یک سال اول ۲۲ هزار میلیارد تومان از زدن یارانه ها در آمد داشته و ۴۰ هزار میلیارد تومان یارانه پرداخت کرده است.” معلوم شد که دولت از صندوق ذخیره ارزی و پول نفت برای پرداخت بخشی از یارانه های نقدی استفاده کرده است تا بقول برخی نمایندگان مجلس اسلامی از این امر به نفع جناح خودش استفاده سیاسی ببرد. بهرحال اگر معیار را همین پرداخت ۴۰ هزار میلیارد تومان در یک سال بگیریم، با یک حساب ساده میتوان فهمید که به بیش از ۷۰ میلیون نفر یارانه نقدی به میزان ۴۵۵۰۰ تومان در ماه پرداخت شده است.  پور محمدی حق دارد وقتی میگوید قرار نبود اینهمه پول به مردم بدهیم و همه مردم را “حقوق بگیر” کنیم. توضیح دولت احمدی نژاد هم اینست که تقصیر مجلسی ها بود که همه مردم را شامل این پرداخت یارانه نقدی کردند. تا همینجا دولت اسلامی ۷۰ میلیون طلبکار پیدا کرده است که ناچار است هرماه یارانه هایشان را نقدا بپردازد. اما خیر این پرداخت و افزایش قیمتها و گرانی سرسام آور فقط به جیب خود حکومت نمیرود. بلکه کل بازاری ها و کارفرماها و سرمایه داران ریز و درشت از آن یا بهتر است بگوییم از افزایش قیمتهای ناشی از آن سود میبرند. حکومت هم ناچار است از ذخیره ارزی و پول نفت کمبودهایش را پرکند و تازه یک مشت بخوربخور و لفت و لیسی که در مسیر بوروکراسی و اجرای این طرح صورت میگیرد نیز عملا بجای اینکه دردی از دردهای بی درمان حکومت را دوا کند، خود در این شرایط فلج اقتصادی، به معضلی برای حکومت تبدیل شده است.

مرحله اول نیز رفتنی است

در مرحله دوم طرح یارانه ها که چندماه پیش تصویب شده بود و در این ماه توسط مجلس متوقف شد قرار بود ماهیانه ۷۳ هزار و ۵۰۰ تومان به هر نفر پرداخت شود. و در عوض بخش دیگری از سوبسیدهای حاملهای انرژی و غیره زده شود. که هم این میزان پرداخت نقدی و هم زدن بیشتر سوبسیدها فقط میتوانست به افزایش بسیاربیشتر قیمتها منجر شود و آخرین نفسهای اقتصاد محتضر جمهوری اسلامی را بگیرد. به همین دلیل اکثریت قریب به اتفاق مجلسیان ( با احتمال قریب به یقین با چراغ سبز شخص خامنه ای)، با شروع مرحله دوم این طرح مخالفت کردند.

اما شکست این طرح فقط این نیست که مرحله دوم آن متوقف شده است. مساله و مخمصه اصلی جمهوری اسلامی اینست که با مرحله اول آن در شرایطی که اقتصادش در حال فروپاشی است چه کند. مساله فقط این نیست که یارانه های نقدی به ۷۰ میلیون نفر را چگونه بپردازد. بلکه مساله اساسی تر اینست که این طرح به دلایلی که اشاره شد، مدام دارد با خود تورم و گرانی به جامعه صادر میکند. و این گرانی فزاینده در شرایط تحریمها و فلج اقتصادی، گذران زندگی برای مردم را به کابوس هر لحظه تبدیل کرده است. در این فضا روشن است که بقول یکی از آخوندها “خطر شورشهای بنیان کن” بسیار جدی است و بقول یکی دیگر از آخوندهای نماینده مجلس اسلامی “هر نفری که به صف بیکاران اضافه میشود یک بمب است که نظام را تهدید میکند”. در این شرایط خطیر، جمهوری اسلامی به دلیل ورشکستگی و فلج اقتصادی ناچار است دیر یا زود پرداختی های مرحله اول را نیز متوقف کند بدون اینکه یارانه ها را به روال قبل از این طرح بازگرداند. و این میتواند مثل بمبی در شرایط فلاکت بار و گرانی بی مهار کنونی عمل کند.

بطور واقعی برای جمهوری اسلامی راهی جز تسلیم شدن به سرنوشت باقی نمانده است. و این سرنوشت چیزی جز سرنگونی با انقلاب و شورشهای بنیان کن چیز دیگری نمیتواند باشد.*

لینکهای مقاله جراحی اقتصادی طرحی از پیش شکست خورده قسمت اول و دوم

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=13703

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=13518