جنبش علیه فقر و فلاکت وحشت اپوزیسیون بورژوائى

اعتراضات خیابانى علیه فقر و گرانى و تقابل توده اى با حکومت اسلامى نوک کوه یخى است که مهر قدرتمند خود را فى الحال بر چهارچوب سیاست در ایران کوبیده است. این اعتراضات اگر براى بسیارى قابل پیش بینى نبود اما حزب ما بسیار پیش تر دورنماى چنین وضعیتى را ترسیم کرده بود. با اولین بارقه هاى اعتراضات علیه فقر و گرانى٬ باز همانطور که در همین نشریه اشاره شده بود٬ سیاست حذف سوبسیدها به گل نشست و مجلس رژیم اسلامى ناچار شد طى طرحى دو فوریتى آن را متوقف کند. یادمان باشد این همان مجلسى است که اختلافش با دولت نه برسر نفس این طرح بلکه برسر زمان خوراندن این زهر به جامعه بود. واقعیت اینست مسائل متعددى در وضعیت کنونى تاثیرگذار بودند. اساسى ترین فاکتور وضعیت کنونى بحران همه جانبه جمهورى اسلامى و سیر رو به سقوط اقتصادى رژیم اسلامى است. این بحران قدیمى است و اساسا از تناقضات رژیم اسلامى بعنوان یک رژیم سرمایه دارى که ناتوان از بازسازى سرمایه دارى و بازتولید اقتصادى است٬ رژیمى که از چهارچوب اقتصاد و کارکرد جهانى آن بیرون افتاده٬ و بویژه ریشه هاى سیاسى بحران اقتصادى مانع هر نوع تحرک جدى اقتصادى است٬ ریشه میگیرد. واضح است بحران جهانى اقتصاد سرمایه دارى٬ تحریمهاى اقتصادى و پیامدهاى آن به سیر اضمحلال و فروپاشى ارکان اقتصادى رژیم شتاب داده است. آنچه امروز شاهد آن هستیم٬ یعنى سر به شورش برداشتن مردم علیه فقر و گرانى و ناامنى اقتصادى٬ تنها یکى از نتایج تشدید بحران همه جانبه حکومتى است. باید منتظر بود عواقب ویرانگر این بحران در قلمرو جنگ درون حکومتى و تشدید شکافهاى درون حاکمیت خود را بیشتر نشان دهد.

تصویر واقعى حکومت اسلامى امروز اینست: سنگ روى سنگ بند نیست و آتشفشان نفرت عمومى و بویژه توده هاى کارگر و مردم محروم در آستانه فوران است. مسئله فقط بى ثباتى در بازار ارز نیست٬ این استدلال سطحى شاید بدرد مفسرین اقتصادى رادیو بى بى سى بخورد اما چیزى راجع به اقتصاد ایران نمیگوید. همانطور که سقوط برجهاى مالى و بازارهاى ارز در متن بحران اقتصادى جهان سرمایه دارى چیزى راجع به علت بحران اقتصادى نمیگفت. تئورى “بحران مالى” به اندازه ارزش همان اوراق قرضه که بسرعت بى ارزش میشدند اعتبار نداشت. این تفسیرها هم راجع به وضعیت اقتصادى ایران خیلى زود بایگانى و بى ارزش میشود.

در ایران تولید تماما به گل نشسته است. بسیارى از صنایع ورشکسته و تعطیل شدند. صنایعى که یکى دو سال پیش با ظرفیت ۴٠ و ۵٠ درصد کار میکردند امروز با ظرفیت زیر ٣٠ در صد و بخشا پائین تر کار میکنند. یک روند جدید تعطیلى کارخانه جات و صنایعى است که قبلا سودآور بودند. تحریمهاى اقتصادى و بى ارزش شدن ریال در مقابل با دلار و ارزهاى دیگر٬ به سرعت تعطیلى صنایع و بیکارى دستجمعى کارگران افزوده است. تحریم نفت و گاز و تحریمهاى بانکى٬ به کاهش درآمد ارزى جمهورى اسلامى و لذا ناتوانى دولت در تقابل با افزایش قیمت دلار و کاهش مرتب ارزش ریال منجر شده است. این درهم ریختگى اقتصادى به سرمایه داران و دلالان و حکومتیها میدان داده که خون مردم را در شیشه کنند٬ زندگى شان را گرو بگیرند٬ و چهار نعل براى پر کردن کیسه هایشان در کوتاه مدت تلاش کنند. نتایج این وضعیت کاهش روز افزون سطح دستمزدها٬ کاهش روزافزون توان مردم در رفع مایحتاج پایه اى٬ گرانى لحظه اى و افزایش قیمتها٬ بالا رفتن نجومى تورم٬ احساس ناامنى وسیع اقتصادى و امروز را به فردا وصل کردن٬ ناتوانى مردم در برنامه ریزى کوتاه مدت اقتصادى٬ و افزایش وسیع ارتش بیکارى بوده است. زندگى خانواده کارگرى در این اوضاع به موئى بند است. این بحرانى است که میتواند یک شبه زندگى میلیونها نفر را نابود کند و عواقب بسیار مهلک تر اجتماعى و سیاسى ببار آورد. رژیم اسلامى و متخصصین امنیتى و اقتصادى آن قبل از شروع اعتراضات خیابانى بو کشیدند و راجع به شورش گرسنگان هشدار دادند. بازاریها و بخشى از سرمایه داران که با برادران رقیب حکومتى برسر لفت و لیس و چپاول اختلاف دارند٬ سعى کردند با اعتراض و اعمال فشار سهمى بگیرند. اینها آن بخشى از طبقه حاکمه در ایرانند که خواهان وضعیتى با ثبات براى پارو کردن پول و ارتزاق از استثمار طبقه کارگر از مجراى دلالى و خرید و فروش هستند. آنچه در ایران آغاز شده تنها مقدمه اى بر ورشکستگى هاى وسیع تر بانکى و سقوط هاى اقتصادى سهمگین است که رژیم اسلامى را در مقابل دو راهى هاى خرد کننده اى قرار میدهد و رابطه مردم و حکومت را به فاز قهرآمیز ترى میبرد.

تناقضات اپوزیسیون بورژوائى

جریانات و فعالین اپوزیسیون بورژوائى در باره اعتراضات مردم زحمتکش علیه فقر و گرانى همه چیز گفتند بجز حقایقى ساده که جرقه این اعتراضات را زد. برخى استدلال شان خیلى شبیه به دولت احمدى نژاد بود. گفتند که این اعتراضات برنامه ریزى شده توسط باندهاى مخالف بوده و بازاریها را جلو انداختند. هدفشان تضعیف دولت در جنگ جناحى است. بعبارت دیگر٬ این اعتراضات ساخته و پرداخته حکومت و محصول رقابت سرمایه داران متفرقه است. تائید عسکر اولادى قاتل هم لابد دلیل آن بوده است. واقعیت اینست که این بازاریهاى خون آشام قبلا هم راجع به طرح هاى مالیاتى اعتصاب کرده بودند. اعتصاب بازاریها مانند روزه سیاسى دو خردادیها در مجلس دعوائى برسر منافع و سهم چپاول درون حکومتى است. اما تقلیل اعتراضات گسترده خیابانى در تهران و برخى شهرستانها به اعتراض حاشیه اى بازاریها تنها میتواند یا محصول یک ذهن ساده لوح باشد و یا کسانى که شکم شان سیر است.

طرفداران آشکار و پنهان تحریم اقتصادى عنوان کردند که تحریمها موثر شده است و در شیپور سیاست ضد اجتماعى و آدمکشانه تشدید تحریم اقتصادى همراه با تریبونهاى سرمایه دارى جهانى دمیدند. اینها یادشان میرود که صندوق بین المللى پول و بانک جهانى که از قبله هاى آنهاست٬ رژیم اسلامى و دولت احمدى نژاد را بدلیل اجراى طرح حذف سوبسیدها و اعمال سیاست مجازات جمعى مردم الگو نامید و از آن تمجید کرده بودند. طرفدارى وقیح اینها از تداوم گسترده سیاست تحریم اقتصادى تنها بیانگر ماهیت ضد اجتماعى و بیمارگونه شان است. تامین منافع این نیروها بدون نسل کشى مردم کارگر و زحمتکش ممکن نمیشود. تشدید سیاست تحریم اقتصادى براى اینها مقدمه حمله نظامى و نابودى جامعه و میلیونها مردم بیدفاع است.

عده اى دیگر ترجیح دادند با عینک رسانه هاى قلم به مزد حرف بزنند. اینها بازاریها را دیدند و اعتراض مردم علیه فقر و فلاکت را ندیدند و یا دقیقتر نخواستند که ببینند. این بینائى یکسویه البته بى دلیل نیست. بازاریها و سرمایه داران براى این جماعت قطبى است که باید “ایران را آباد و آزاد کند”! حاکمیت سرمایه دارى و طبقه سرمایه دار و مناسبات سرمایه دارى براى اینها از مفروضات سیاسى است. لذا باید ماهیت کریه مشتى دزد و زالوهائى که از قبل استثمار کارگر ارتزاق میکنند و بشدت میان مردم منفورند٬ تطهیر شود. “بازارى با غیرت”٬ لابد “غیرت” اسلامى و مردانه٬ شعار محورى و حرف دل اینهاست. همان بازاریهائى که روزى پشت شاه بودند و روزى پشت خمینى و لابد فردا پشت “شوراى ملى ایران” دست ساز ناتو!

در میان انواع تفاسیر رایج همه چیز بچشم میخورد بجز یک واقعیت قدیمى و سرسخت اجتماعى؛ اعتراض عمیق و قدیمى مردم علیه حکومت اسلامى٬ علیه فلاکت اقتصادى٬ علیه نابرابرى و تبعیض٬ علیه ناامنى اقتصادى و بى آیندگى٬ علیه باندهاى متفرقه حکومت اسلامى٬ علیه سرمایه دارى و نظامى که مسبب اوضاع کنونى است. تناقضات اپوزیسیون بورژوائى محصول وحشت طبقاتى آنها از چشم اندازى است که رخ نشان داده است. وحشت اینها از اینجا مایه میگیرد که اعتراض توده اى علیه فقر و فلاکت و گرانى ابتکار عمل سیاسى را از دست نیروهاى متفرقه بورژوائى که براى جایگزینى جمهورى اسلامى توسط ناتو و ائتلاف غرب شال و کلاه کرده اند در بیاورد. اینها در سیماى شعارهاى مرگ بر حکومت فقر و گرانى امواج کوبنده انقلاب کارگرى را میبینند. اینها منافع طبقاتى شان را خوب میشناسند و از اعتراض و اعتصاب و قیام کارگر و مردم محروم تن شان کهیر میزند.

ایران آبستن اعتراضات گسترده توده اى علیه حکومت اسلامى است. مبارزه علیه فقر و فلاکت اقتصادى یک جبهه مهم و کلیدى نبرد طبقاتى در ایران است. این مبارزه اى است که بسرعت چهارچوبهاى سیاست در ایران را قالب میزند و ملاکى براى صفبندیهاى سیاسى در جامعه میشود. حتى بخشى از اسلامیون طرفدار خمینى و از مسببین وضعیت کنونى٬ تلاش دارند با موج سوارى از غافله عقب نیافتند. اسلامیون مغضوب شده طرفدار معیشت و رفاه مردم نشده اند٬ برعکس٬ چون نمیتوانند از یک تمایل وسیع اجتماعى روى برگردانند٬ تلاش دارند که رنگ خودشان را به اعتراض کارگر و زحمتکش علیه وضع موجود بزنند. اما کور خوانده اند. حتى آنجا که در متن رقابت با حجره بغل دستى بازار مانور بدهند٬ مردم تناقض و ناتوانى شان را میبینند و علیه همه شان بمیدان مى آیند. مردم مادام که نتوانسته اند تماما روى پاى خود بایستند و علیه کل وضع موجود به شکلى قاطع و رادیکال و برگشت ناپذیر اعتراض و انقلاب کنند٬ از شکاف بالائیها در خدمت پیشروى صف مستقل شان استفاده میکنند. این واقعیت سیاسى و ساده اعتراض در جوامع اختناق زده است.

صف کارگر و کمونیسم در ایران در مقابل فقر و گرانى٬ در مقابل جنگ طلبى و سیاست مجازات و کشتار جمعى٬ در مقابل مانور و مانیپولاسیون حکومتیها٬ باید متحد شود و علیه نظام بانى فقر و فلاکت یعنى رژیم اسلامى سرمایه داران بمیدان بیاید. بالائى ها در پارلمان ویولون میزنند٬ وقت رقص مردم در خیابانها فرا رسیده است. *

١٠ اکتبر ٢٠١٢