عصیان زنان جوان ، مظهر شکست آشکار رژیم اسلامی در ایران

در چند سال گذشته بویژه پس از پایان جنگ ایران و عراق جمهوری اسلامی همیشه با معضل زیر بار نرفتن وعصیان جوانان روبرو بوده و همواره وجود این معضل عمیق اجتماعی را انکار کرده است. چرا؟ به این دلیل ساده که عصیان و نافرمانی جوانان بهترین گواه ورشکستگی ارزشهای اسلامی و نشانه روشن شکست تلاشهای حکومت اسلامی برای جلوگیری از تهاجم فرهنگ غربی و بارآوردن نسلی مطیع و سربزیر از جوانان بوده است. این عصیان، مظهر شکست آشکار رژیم اسلامی در تثبیت سیاست “یا روسری یا توسری” و پیاده کردن الگوی فاطمه زهرا به ضرب وحشیگری خواهران زینب و مأموران نهی از منکر است.
مسأله عصیان و فرار دختران چنان حاد شده است که نهادهای مختلف جمهوری اسلامی را نه تنها ناچار از اعتراف به این مسأله اجتماعی کرده است بلکه برای دستگیری یا نگهداری از آنها اماکنی به نامهای بهزیستی و مراکز اصلاح و … ایجاد کرده است. اصلی ترین عاملی که باعث گریختن و عصیان آنها می شود فشار اخلاقیات سنتی و کنترل بی حد و حصر اجتماعی در جامعه، مدرسه و خانواده بر آنهاست. این دختران از اخلاقیات مردسالارانه و سنتی، خشونت در جامعه و خانواده، و برای خلاصی از این فشارها و دستیابی به فضای آزادانه برای زندگی می گریزند.پیام و فریاد عصیان آنها بیزاری از سنت، اسلام و عقب ماندگی و عطش برای آزادی است.
واقعیت این است که روحیات و توقعات نسل جوان بویژه دختران پس از انقلاب ۵۷ بطور جدی دچار تحول و دگرگونی شده است. بسیاری از بکن و نکن ها که اطاعت از آنها بطور مثال برای نسل گذشته طبیعی به نظر می آمد، با مقابله جدی و نافرمانی نسل جوان پس از انقلاب روبرو شده است. این بخصوص در مورد دختران جوان صادق است. درحالیکه جمهوری اسلامی سعی کرد مادران این نسل را به ضرب ” روسری یا توسری ” به گوشۀ خانه ها براند و البته با خودآگاهی و مقاومت وسیع آنها روبرو شد، توقع از دختران این مادران در رعایت احکام و نرمهای اسلامی و سنتی بسیار پوچ و ابلهانه است. بسیاری از دختران عصیان کرده و گریخته، صراحتاً حفظ تابوهایی مانند بکارت را پوچ می دانند و آنها را روزمره زیر پا می گذارند. می خواهند از شر تحجر اسلامی و سنت خلاص شده و وارد زندگی اجتماعی، اشتغال و تحصیل بشوند.برای آنها بی حجابی سمبل آزادی زن از چنگ تعصب و عقب ماندگی و خرافات است. درحالیکه تحت کنترل مسئولین مراکز اصلاح هستند، آنها را در مورد بکارت، آزادیهای جنسی، حقوق جوانان در غرب و تعدد زوجات و غیره سؤال پیچ می کنند و این مسئولین را ناچار به قبول صحت حرفهایشان می کنند. به تغییر پیشرفت و آینده امیدوارند. آرزو دارند که وارد عالم علم و هنر و موزیک بشوند. این جوانان امید و آرزوهایی پاک و انسانی دارند و میخواهند از آزادی، آیندۀ بهتر و زندگی شریفی برخوردار شوند.
زنده باد آزادی و برابری !!!!
غزاله سرآبادانی