شبح پرا کندگی

رفقای عزیز امروزه روز وقتی به جوامع مختلف نگاه می کنیم ، می بینیم،که به اصطلاح احزاب ،سا زمانها و گروهای مارکسیستی و کمونیستی مثل علف از زمین سبز می شوند ، نه اینکه این عمل غلط است ،به هیچ وجه ، این روند پراکنده نگری واغتشاش فکری متعلق به جامعۀ سرمایه داری ومتناسب با واقعیت آن است واصولا ربطی به شرایط کمونیستی ندارد ،که بگوییم جنبش دچار پراکندگی شده است .اما به نظر من هر نیرویی که سعی دارد خودرا جزء اردوی کمونیسم یعنی نفی سیستم جهانی سرمایه داری بوسیلۀ انقلاب اجتماعی بداند ، به ما کارگران متعلق است ولی این نیرو یک گرایش کمونیستی است، زیرا در وضعیتی که سرمایه داری حاکم است ،از کمونیسم واقعی نمی توان نام برد ،بلکه از یک گرایش کمونیستی باید سخن گفت.اما مشکل اساسی این است،که شالودۀ فکری اکثر سازمانها مملو از کیش شخصیت ، رهبری طلبی وبوروکراسی آگاهانه یا نا آگاهانه می باشد . اگر از شناخت شناسی مارکسیستی حرکت کنیم،این شیوۀ فکری ضد دیالکتیک و غیر علمی است.مارکسیسم از پروسۀ مبا رزۀ کار وسرمایه برای تغییر آن به جهانی انسانی بوجود آمده است ودر چهار چوبۀ سازمانهای هرمی مثل سازمانها ی موجود کنونی نمی گنجد(می دانم که من با این شیوۀ نگرش تعداد بی شماری از رفقا را ناراحت می کنم ولی من واقعا با این نوع سازمندهی مشکل دارم و برایم قانع کننده نیست ) . من فکر می کنم ،آنچه که بوسیله خود طبقۀ کارگر بوجود آمده باشد ( منظور سوسیالیسم علمی است)، نمی تواند بوسیلۀ دسته ای ویا گروهی دیگری خارج از خود طبقه (روشنفکران تئوریک) بدلیل مطا لعۀ بیشتری به خود طبقه باز گردد ،سوسیالیسم دردانشگاه ها و آزما زمایشگاه ها کسب نمی شود، سوسیالیسم نفی مالکیت خصوصی و نفی کار مزدوریظ است ودر آخر سوسیالیسم حا کمیت سیاسی،اقتصادی واجتماعی طبقۀ مزد بگیر ضد سرمایه برای جامعه ای بی طبقه است و این آگا هی فقط در رویارویی ومبارزۀ طبقاتی بوجود می آید ونه در دانشگا ها، بقا لیها ،کیوسک ها وپیتزا فروشیها وغیرو . پس رفقای کمونیستی که درگروها ، سازمانها، منفردین ویا احزب فعالیت می کنند می توانند از خر شیطان پایین بیا یند و جزئی ازخود این طبقه شده و در حا کمیت اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی کارگران دوش به دوش آنها در پروسه وروند تسخیر سرمایه مبارزه کنند ما کارگران کمونیست دو بدوش در کنار خود می خواهیم حس کنیم و نه به اسم حزب طبقه و حاکم بر طبقۀ کارگر . این یک ذهنی گرائی محض است ، که هر کس ویا گروهی سعی دارد قانونی بر اساس مارکسیسم بسازدو حزب و یا سازماانی درست کند ،که میلیون ها کارگر ومزد بگیران ضد سر مایه را رهبری کند!. این تفکر تفکر سرمایه دارانه است وشبیه به سیستم بارآوری تولید در مراکز تولیدی وغیر تولیدی عمل کرد دارد و به شیوه ای بوروکراسی و هرمی اداره می شود. واما چرا کمونیست های کلاسیک به حزب با ساختار هرمی تا کید و پا فشاری می کنند؟ من فکر می کنم دلیلش روشن است، آنهایی که به حزب با سا ختار هرمی معتقد اند ،به سر مایه داری دولتی و سیستم متمر کز باور دارند ، زیرا منافع بوروکراتیکشان در این چونین سیستم متمر کزی حفظ می شود.

در هر حال باید بگم ، که در شرایط آرام یعنی شرایطی که سرمایه توانایی رفرم دارد ، ما شاهد گرایشات کمونیستی هستیم و از یک جنبش کمونیستی خبری نیست .اما نشانه هایی از یک گرایش است و نه یک جنبش . جنبش کمونیستی به قلیان جنبش کارگری و به بر آمد جنبش توده های مزد بگیر ضد سرمایه داری برای تغییر این سیستم به سو سیالیسم ونفی عمومی مالکیت خصوصی و کار مزدوری ربط دارد . جنبش کمونیستی یک جنبشی است در خیابانها ، در محتلات و بخصوص در کار خانه ها ، جنبشی در مبارزۀ طبقاتی با سرمایه برای نفی آن ، زیرا بر آمد جنبش کمونیستی در شرایط اعتلای وموقعیت انقلابی شروع می شود. جنبش کمونیستی واقعی زمانی می تواند موجود باشد که توده های عظیم کارگر و مزد بگیران ضد سرمایه داری دوش بدوش کمونیست ها در خیابا نها و کار خانه ها با حضور خود در حا ل ایجاد سیستم نوین یعنی ایجاد شوراهای ا جتماعی خودهستند.ودر این روند کمو نیستها وکار گرا ن با قدرت انقلابی خود جامعۀ انقلابی را می سازند و بصورت انتگره پروسۀ انقلاب اجتماعی را پیش می برند . در اینجاست که پراکند گی بی مفهوم می شود طبقۀ کارگر به هیچ حزب، سازمان و یا گروهی متعلق نیست ، طبقۀ کار گر به خیشتن خیش تعلق دارد و کمونیستها هم به همین طبقه تعلق دارند .دلیل پرا کندگی اینست،که روشنفکران هروقت از محیط اجتماعیشان نا راضی می شوند ویا احساس خفقان می کنند، کتابی می خوا نندو تئوریسن می شوند و هر که به سهم خود برنامه جامعه را بنا به آنچه را که از کتابها یاد گرفته است ارائه می دهد .در صورتی که بر نا مه انقلابی فقط می تواند در شرایط انقلابی تد وین شود آنهم نه به وسیله روشنفکران آکا دمیک ،بلکه به وسیلۀ کارگران و کمونیستهای انقلابی .

behrangy@gmx.de