کارگران آگاه و متحد همه چیز، کارگر منفرد هیچ چیز , نکاتی در باره بیانیه فعالین “لغو کار مزدی”

اتحاد طبقه کارگر بر علیه شرایط موجود که نظام سرمایه بر آنها تحمیل کرده فقط  در محل کار و زیستشان معنی دارد. کارگران با مبارزات اقتصادی و سیاسی خود قادر به ایجاد صفی متحد و مستقل خواهند شد و با اتکا به قدرت اتحاد خود در برابر سرمایه داران و در دست داشتن اهرم اقتصادی میتوانند شر استثمار و سرکوب و دیکتاتوری را از سرجامعه کم کنند. طبقه کارگر در این مسیر باید حول مطالبات روشن و پرچم سیاسی خود٬ حول آزادی و برابری متحد شود و طبقه حاکم را به مصاف بطلبد. مبارزه برای آزادی و برابری در جامعه از این مسیر عبور میکند.

تحولات بعد از "انتخابات" در ایران یکبار دیگر این امر را اثبات کرد. اگر کمونیستها و کارگران قادر به پیشبرد این اهداف نشدند، که نشدند، راه حل باز همین است  و این با مبارزه برای دور کردن معضلات و رفع اشتباهات ممکن است. شرکت کارگران در جنبش های بورژوایی بصورت فردی یا جمعی، ازجمله شرکت در جنبش سبز راه بجایی نخواهند برد و در بهترین حالت باز هم سربازان فداکار این جنبش ها میشوند. فعالین "لغو کار مزدی" یکی از گروه هایی است که کارگران را به این راه هدایت میکند. آنها در بیانیه خود میگویند:

"بدون تردید بیش از ۵٠ تا ۶٠ درصد کل شرکت کنندگان در تمامی خیزش ها و راه پیمائی های خیابانی نیز توده های طبقه ما هستند…. ما مشارکت وسیع داریم اما این مشارکت باید بسیار گسترده تر شود، هم زنجیران ما در کارخانه ها و مراکز تولید و کار نیز باید در صفوف مقدم اعتراضات قرار گیرند. از این مهم تر و اساسی تر، کارخانه ها و محیط های کار، خود باید سنگرهای پرخروش و نیرومند اعتراض، اعتصاب، مبارزه، مقاومت و تصرف کارخانه توسط ما شوند. مراکز کار و تولید باید در همه جا نقش کانون های واقعی جنگ علیه کل وضعیت موجود و علیه نظام اجتماعی حاکم را احراز کند و سایر بخش های طبقه ما را به سوی خود فرا خواند."

"شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه یا دیکتاتوری در جای خود واجد اهمیت است. اما نکته اساسی آن است که عظیم ترین بخش مطالبات فوری ما در میدان اعتراضات روز اصلاً  به چشم دیده نمی شود و بر زبان ها جاری نمی گردد."

سوال این است که کارگر چگونه " نقش کانون های واقعی جنگ علیه کل وضعیت موجود و علیه نظام اجتماعی حاکم را احراز کند و سایر بخش های طبقه ما را به سوی خود فرا خواند. … "؟ چگونه این در صد بالای شرکت کنندگان کارگر در این اعتراضات افقشان را پیش رو قرار میدهند؟ کارگر منفرد در چنین جنبشی که امروز در خیابان است کدام افق را دارد؟ آیا افق این در صد از کارگران همان افقی نیست که در خیابان بر توده های شرکت کننده غالب است؟ پاسخ فعالین "لغو کار مزدی" این است که کارگران در این اعتراضات فعالتر شوند و صف مستقل طبقاتی و جنبش مطالباتی شان را پیش رو قرار بدهند. تا جایی که به تحرکات اخیر برگردد ما به روشنی بی ربطی آن را به منفعت کارگر و مردم محروم در این جامعه بیان کرده ایم. جنبش سبز جنبشی ارتجاعی علیه کارگر و علیه هر نوع آزادیخواهی در این جامعه است. من در این نوشته در زمینه ماهیت این جنبش که دوستان کارگران را به شرکت فعالتر در آن دعوت میکنند و آنان به زیر پرچم ارتجاعی و ضد کارگری سبز فرامیخوانند به این حد پسنده میکنم. اما جدا از این جنبه مهم دروضعیت مصیبت بارکنونی که طبقه کارگربیشترازقبل به عقب رانده شده چگونه کارگران  قادر به اتحاد و تحقق مطالباتشان میشوند؟ اینها  تناقضات پایه ای است که شما در آن گرفتار هستید.

"لغو کار مزدی" با ظاهر چپ همیشگی وقتی به سراغ فراخوان به کارگران میرود تا  در تحولات جاری نقشی ایفا کنند، سر از دمکراسی خواهی رایج نوع سبز در میاورد. همان "دمکراسی" که بعد از انتخابات ٢٢ خرداد و تا هم اکنون جلو این جنبش قرار داده شده است. شرکت ۵٠ ، ۶٠ درصدی کارگران معنی اش دادن سربازان بیشتری از کارگران به این جنبش  و عمق توهم بیشتر در میان کارگران را میرساند. کارگران با این گونه راه حل های رایج که امثال فعالین "لغو کار مزدی" مبنی برمشارکت گسترده ترکارگران درجنبشهایی ارتجاعی بورژوایی ارائه میدهند ذره ای آزادی برای خود و جامعه بدست نخواهند آورد. اگر طبقه کارگر سازمانیافته در محل کار و زندگیش بحرکت در نیاید از دست کارگر منفرد درخیابان حتی اگر زیر پرچم سبز هم نباشد٬ کاری ساخته نیست. طبقه کارگر تنها و تنها با اتکا به سازماندهی نیروی خود در محل کار و زیسش است که قادر به رویارویی با طبقه سرمایه دار و سرکوب و دیکتاتوری در جامعه است. گروه "لغو کار مزدی" و دیگر چپ ها که در این دوره توده ها و خیابان، فاکتورهای اصلی برای پیشبرد افقهای مورد نظرشان بود، حال با هر نامی، قادر به درک این مساله "کوچک" ما کمونیستها و مبارزه طبقاتی نشدند.

کارگران بعنوان طبقه وقتی میتوانند نقش خود را به این عنوان ایفا کنند که در کارخانه و محل کار و محل زندگیش مبارزه اش را سازماندهی کرده باشد. قدرت کارگر در نقش و توان او در تولید است و در محل کار و به صورت جمعی میتواند این اهرم کار مهم خود را به کار اندازد. وقتی میتواند برتحولات جاری در خیابان و دانشگاه تاثیر بگذارد که توانسته باشد آنجا که قدرت محسوب میشود پرچم عدالتخواهی طبقه کارگر را در مقابل سبز و سیاه علم کرده باشد و توجه جامعه را به راه حل خود٬ به صف خود و به عدالتخواهی خود جلب کرده باشد. این نه در صفوف سبز و دخالت فعالتر در آن٬ بلکه قبل از هر چیز در محل کار و زیست و در به کار انداختن توان و قدرت خود در تولید و با صف مستقل خود علیه سبز و سیاه است. طبقه کارگر وقتی میتواند بر مبارزات خیابانی و توده هایی که زیر رهبری سبز قرار گرفته ند تاثیر بگذارد که در کارخانه و محل زندگیش در صف مستقل و برای تحمیل مطالبات برحق خود و اساسا از طریق مبارزه اقتصادیش با مبارزات و اعتراض توده های مردم  مرتبط شود و خواست آزادی تشکل و اعتصاب و آزادی بیان و تجمع و … را با اهرم مبارزه اقتصادی که گلوی سرمایه داران از خامنه ای و سپاه تا  صاحبان بانکها وصنایع را گر