کوتاه در نقد مطلب رشید شباهنگام

تصحیح دو فاکت:
بعد از انتشار مطلب زیر، رفقای عزیزی دو فاکت اشتباه را به من یادآوری کردند یکی مربوط به تاریخ تسخیر آژوان، مقر حزب دمکرات در جنوب کردستان بود که تاریخ درست آن سال ۶۴ است که من ۶۵ نوشته بودم. درمورد واقعه ٢۵ آبان ۶٣ نیز نوشته بودم حزب دمکرات کمین گذاشت و ١۶ نفر از رفقای آموزشی ما را به قتل رساند اما کمین گذاشتن مربوط به تاریخ دیگری است. قضیه ٢۵ آبان ۶٣ از این قرار بود که حزب دمکرات به مقرهای کومله در منطقه اورامان حمله کرد که در نتیجه آن سه نفر از رفقای کومله در درگیری جان باختند و ده نفر به اسارت حزب دمکرات درآمدند که بلافاصله توسط این حزب اعدام شدند و این در واقع شروع جنگ سراسری میان کومله و دمکرات بود.
با پوزش از خوانندگان و با تشکر از دوستانی که این دو فاکت را یادآوری کردند.
اصغر کریمی
١٠ اکتبر ٢٠١٢
اصغر کریمی
٩ اکتبر ٢٠١٢
کوتاه در نقد مطلب رشید شباهنگام
امروز مطلبی دیدم از رشید شباهنگام تحت عنوان “مسئولیت عبدالله مهتدی در قبال جنگ کومه له و حزب دمکرات کردستان” که دو اشکال بسیار جدی دارد: بی اطلاعی از تاریخ واقعی و متد غلط در نقد مخالفین سیاسی. به هر دو مختصر اشاره میکنم.
عبداله مهتدی از دو دهه قبل به مواضع کاملا ناسیونالیستی و سپس بدرجات قومپرستی سقوط کرد. دوره کمونیسم کشی بود و جلال طالبانی در کردستان عراق به قدرت رسیده بود. ایشان هم فیلش یاد هندوستان کرد و مسیرش را بر اوضاع جدید انطباق داد. اما دوره جنگ دمکرات کومله عبداله مهتدی در صف کومله بود و در مقابل ناسیونالیسم و جنگ حزب دمکرات ایستاد. مسئولیت جنگ بین کومله دمکرات هم صددرصد بر عهده حزب دمکرات کردستان است. این حزب نماینده فئودالها و سرمایه داران کرد، با رفتاری قلدرمنشانه، با اعمالی مغایر با آزادی های مردم و جریانات سیاسی مخالف او، با رفتاری ضد زن و عقب مانده همراه با پخش آیه های قرآن در شروع برنامه های رادیوئی و … و بشدت ضد کمونیست بود و تصویرش از مناسبات اجتماعی و فضای سیاسی و فرهنگی مردم نیم قرنی عقب بود. سالهای دهه شصت کومله و حزب کمونیست ایران بسرعت رشد میکرد، نفوذ سیاسی اش گسترش می یافت و نیروی مسلحش وسعت میگرفت. این وضع برای حزب دمکرات قابل تحمل نبود. بارها بر سر راه پیشمرگان کومله کمین گذاشت، هر جا رسید دست به توطئه زد و موقعی که در ٢۵ آبان سال ۶٣ در کمینی ١۶ پیشمرگ آموزشی کومله را به قتل رساند و ابعاد توطئه را گسترش داد، کومله خواهان معرفی و محاکمه قاتلان آنها و همینطور خواهان برسمیت شناسی آزادی های سیاسی و فعالیت آزادانه احزاب سیاسی از طرف حزب دمکرات شد. علیرغم تلاش مسئولانه کومله، حزب دمکرات اینرا نپذیرفت و کومله باید قاطعانه در مقابل آن می ایستاد. مسئولیت این جنگ تماما بدوش حزب دمکرات بود. برای جلوگیری از تداوم توطئه های نظامی حزب دمکرات باید سازمانی آنرا سر جای خود مینشاند. تبیین عبداله مهتدی در قبال جنگ البته سطحی و آغشته به ناسیونالیسم بود و منصور حکمت هم دیدگاه تئوریک او را به نقد کشید و هم از نظر عملی استراتژی روشنی به کمیته مرکزی کومله پیشنهاد کرد و خوشبختانه مورد استقبال قرار گرفت. از نظر منصور حکمت و بر خلاف این نظر مکانیکی که موفقیت در گرو تلفات بیشتر به دمکرات است و غیر مستقیم جنگ جنگ تا پیروزی را مطرح میکرد، باید این جنگ حاشیه ای میشد تا کومله بدون مزاحمت حزب دمکرات فعالیت های خود را علیه جمهوری اسلامی و برای فعالیت کمونیستی در میان مردم دنبال کند. در طول این جنگ مردم کردستان در ابعادی وسیع متوجه بی مسئولیتی حزب دمکرات شدند، نفوذش کمتر شد، نیروی نظامی اش تضعیف شد و بویژه بعد از تسخیر پایگاه آژوان، مقر اصلی فرماندهی دمکرات در جنوب کردستان در سال ۶۵ توسط کومله و متعاقب آن عدم حضور قابل توجه این حزب در جنوب کردستان، کومله فعالیت روتین سیاسی و نظامی اش را در بخش هائی از کردستان بدون مزاحمت حزب دمکرات از سر گرفت. در واقع استراتژی پیشنهادی منصور حکمت کم و بیش به پیروزی رسیده بود. یال و کوپال حزب دمکرات برای اولین بار ریخت و قلدری اش توسط یک نیروی کمونیست در هم شکست. شکست های سیاسی و نظامی، حزب دمکرات را دو شقه کرد. در چنین شرایطی بود که در اردیبهشت سال ۶٧ منصور حکمت پیشنهاد دیگری به کمیته مرکزی کومله مبنی بر اعلام آتش بس یکطرفه با حزب دمکرات داد. بیانیه آنرا نوشت و اکثریت کمیته مرکزی کومله و مشخصا رفیق ابراهیم علیزاده آنرا پذیرفتند و از طرف کومله آتش بس اعلام شد. عبداله مهتدی، جواد مشکی و یکی دو رفیق دیگر رای ممتنع دادند که تاثیری در نتیجه نداشت. با این حساب این عبداله مهتدی نیست که باید مسئولیتی بعهده بگیرد این حزب دمکرات است که مسئولیت بیش از سه سال جنگ و صدها کشته از طرفین را باید بعهده بگیرد. کادرهای حزب دمکرات نیز بر خلاف نظر شباهنگام اگر باید متوجه چیزی شوند، پی بردن به حقایق مربوط به جنگ دمکرات- کومله و شکست های این حزب است.
آتش بس یکطرفه در آن مقطع تاکتیکی مسئولانه، بسیار هوشیارانه و در واقع ثبت پیروزی و به نوبه خود ضربه سیاسی دیگری به حزب دمکرات بود. جناح انشعابی از حزب دمکرات ختم جنگ با کومله را اعلام کرد و کومله از جناح دیگر حزب دمکرات خواست که بیش از این مقابل خواست مردم قرار نگیرد و ختم جنگ را بپذیرد.
همین مقدمه کافی است که بگویم تصویر رشید شباهنگام از این جنگ و نقش عبداله مهتدی انطباقی با واقعیت ندارد. سایر نکات مطلب شباهنگ نیز تصویر مغشوشی از اوضاع آنروز میدهد که گویا بدنه کومله موافق پایان جنگ و رهبری آن طرفدار جنگ بوده است. یا این نکته که عبداله فکر میکرده است که با قلع و قمع پیشمرگان حزب دمکرات کردستان ایران، خود همه کاره کردستان خواهد شد! چنین اظهار نظراتی قبل از هرچیز نشانه بی اطلاعی مطلق از آن دوره است. بعنوان یک عضو کمیته مرکزی کومله که در جریان واقعیات آن دوره، مباحث و تصمیمات و رای گیری های مربوط به این مساله بودم همه این نکات را تکذیب میکنم.
اما متد شباهنگام در مقابل مخالفین سیاسی خود نیز اشکال بزرگ دیگر مطلب او است. انصاف در جدل سیاسی برای کسی که طالب حقیقت است یک اصل است. اینکه عبداله مهتدی بعدا به صفوف ناسیونالیسم کرد پیوسته است نباید منجر به زیر سوال بردن گذشته او شود. عبداله مهتدی زمانی یک فعال متعلق به جنبش کمونیستی و عضو رهبری کومله بعنوان یک سازمان کمونیستی بود و از جمله کما در سالهای اول دهه شصت در تثبیت مارکسیسم انقلابی در کومله نقش قابل توجهی داشت و در طول جنگ دمکرات- کومله همراه با بقیه رهبری و صفوف کومله مقابل تعدیات حزب دمکرات ایستاد. کش دادن انتقادات امروز به مهتدی به همه دوران فعالیت سیاسی او متدی غیر مارکسیستی و غیر منصفانه است.
یک نکته را هم در انتهای این نوشته باید اضافه کنم. جنگ دمکرات- کومله عملا در سال ۶٧ پایان یافت. چند سال بعد از آن بخشی از ناسیونالیست های کرد سعی کردند مسئولیت جنگ کومله- دمکرات را به گردن “فارسها” و مشخصا منصور حکمت بیندازند. اما تاریخ آن دوره را به سادگی نمیتوان تحریف کرد. صدها نفر شاهد زنده آن دوران اجازه چنین جعلیاتی را به کسی نخواهند داد. حتی بخشی از ناسیونالیسم کرد هم مطلع تر و واقع بین تر از آن بوده است که چنین جعلیاتی به خوردش داده شود.