بحران اعتماد مردم به سیاستمداران در امریکا , در حاشیه مناظره انتخابات ریاست جمهوری بین اوباما با رامنی

مقدمه:

نزدیک به چهار هفته به انتخابات ریاست جمهوری امریکا بافیست. این انتخابات در شرایط بسیار ویژه ای انجام می شود. بحران جهانی شده سرمایه داری همچنان بی پاسخ مانده و ازمانش کلیت انسانیت را تحت فشار قرار داده و باعث امواج جهانی اعتراضی بی سابقه ای شده که “بهار خاورمیانه” و جنبشهای ۹۹ در صدیها را فقط می توان شروعی و نوک قله تحولات کیفی تر آینده دانست.

حکومت امریکا بعنوان فطب مهم نظام سرمایه جهانی طبعا موضوع توجه همه حاکمان و محکومان وضع موجود است. بنوعی تکلیف موازنه جهانست که در دو پایگاه اروپا و امریکا در بالا شکل می گیرد و جهان محکوم یعنی ۹۹ در صدی طرف دعواشان نهایتا اینها هستند.

پاسخ بحران سرمایه داری را حاکمان وضع موجود ، با چلو کشیدن اوباما و مقداری دور شدن از سیاستهای ندوکان داده بودند و انتخابات ریاست جمهوری امریکا دوباره فرصتی است تا هم در بالا یعنی دینامیک جناح های حکومتی و هم در پائین یعنی جنبش جهانی اعتراض به وضع موجود در نقطه ای به این صحنه ها نگاه کنند و تصمیمکات خود را بگیرند.

اوبامائیزم بطور واقعی در عرصه سیاست خارجی تکیه اش به همکاری حکومتهای سرمایه داری و دور شدن از یکه تازیهای نئوکانها بود و دور شدن از درگیریهای نظامی مستقیم. ثمره اش دستاوردها در کنترل کردن نسبی انقلابات خاورمیانه با تکیه بر موج سواری روی انقلابها بود و ادامه مماشات با برگهای اسلام سیاسی رام شده. در عرصه داخلی، اوبامائیزم تکیه اش بر نزدیک شدن به مدلهای حکومتهای دولتهای رفاهی اروپائی بود البته ورژن امریکائی شده آنها که از یکسو همان سیاست “حمایت از سرمایه داران ورشکسته” را تعقیب کند و از سوئی با مانورهای نیم بند حمایت از “طبقه متوسط” حداقل نشان دهد که دارد “بحران را پشت سر می گذارد و حکومت قابل اعتماد مردمی” می سازد. سیاست شناخته شده ای که خکومتهای مشابه با اتخاذ سیاست “کینزی” در دورانهای بحرانی قبلا هم بازی کرده بودند.

اوباما در طی ۴ سال گذشته با بحران بسیار سنگینی مواجه شد که در تاریخ معاصر امریکا بی سابقه بود. بحرانی که ریشه اش در نفس جهانی شدن سرمایه و مهاجرت سرمایه به بیرون از امریکا و شکسته شدن باراز کار و بحران همزمان ناشی از ترکیدن حبابهای ناشی از کردیت کارتها و وامهای بی پشتوانه هست و متاسفانه قرار است اگر با مقاومت موثر جامعه مواجه نشود، با پائین کشیدن سیستمیک سطح زندگی و حقوقها و حمایتهای اجتماعی به دور جدیدی از “تعادل” بینجامد که در آن طبقه متوسط تاریخی امریکائی بشکند و با افزایش وزن طبقه فقیر و کاهش سراسری سطح دستمزدها، همه چیز به آرامش برسد! بواقع اوبامائیزم پروژه کاتالیزوری است برای انتقال چرخهای در گل مانده سرمایه داری به مرحله تعادل دیگری تا نظام را دست بدست بدهند دوباره به “جناح مقابل”!

از این مقدمه بگذریم اجازه بدهید مقداری نگاهی داشته باشیم به ماجرای “مناظره های ریاست جمهوری” در چند روز گذشته:

(۱)مناظزه تلویزیونی صحنه دیگری برای افشای بحران لاینحل سرمایه داری

مناظره دور اول انتخابات ریاست جمهوری امریکا به تاریخ سوم اکتبر ۲۰۱۲ بین اوباما از حزب دموکرات و رامنی از حزب جمهوریخواه در دنور کلورادو انجام گرفت. این مناظره را در امریکا نزدیک به ۶۷ ملیون نفر مشاهده کردند. در سطح جهان منی ملیونها ملیون نفر در سراسر جهان توسط مدیای جهانی در جریان این مناظره قرار گرفتند. بعدا اعلام شد که این مناظره بالاترین پوشش تویتر را در تاریخ سیاسی امریکا داشته و بطور همزمان بیش از ۱۱ ملیون پیام تویتری در جریان این مناظره رد و بدل شده است. این دور از مناظره روی مسائل سیاست داخلی و عموما اقتصادی انجام شد و قرار است در تعاقبش مناظره های بین کاندیدهای معاونت ریاست جمهوری و مناظره دوم در موضوع سیاست خارجی انجام گیرد.

مناظره های تلویزیونی کاندیدهای ریاست جمهوریدر تاریخ امریکا از سال ۱۹۶۰ شروع شدند که اولین بار کندی و نیکسن در مقابل تلویزیون قرار گرفتند و مورد سوال قرار گرفتند تا مردم با درک بهتری در انتخابات شرکت کنند. از آنجا که در مناظره تفاوتها  بیشتر شفاف مظزح می شود این ابزار را برای بالا بردن اگاهی اجتماع از نظرات و برنامه های کاندیدها انتخاب کرده اند و هر قدر زمان می گذزد اهمیت این مناظره ها افزوده می گردد.

نتیجه نظر سنجی ها نشان داد که مردم مورد سوال از عملکرد اوباما در این مناظره اول راضی نبودند و نزدیک ۶۷ در صد مردم مورد سوال تایید کردند که رامنی یعنی کاندید جمهوریخواهان این مناظره را برده است.

موضوعات مورد بحث در این مناظره (۱) عبارت بودند از نظرات و برنامه های کاندیدها در موضوع مکانیزمهای بالانس کردن بودجه ، برخورد به مالیات بندی، بودجه دولتی روی بیمه های درمانی و نقش دولت در پاسخگوئی به نیازهای مردم. بر طبق گزارشات، جناب اوباما بنوعی از آمادگی رامنی بدجوری یکه خورد و مدعی شد که رامنی “حقیقت” را به مردم نگفته و حرفهایش در طی این مناظره با حرفهای قبلیش فرق داشته. جناب رامنی هم بطور متقابل اظهارات اوباما را کذب معرفی کرد. جالبست که متخصصان بررسی اظهارات این دو کاندید، هم اعلام کردند که بسیاری از اظهارات هر دوی این کاندیدها یا کذب بوده و یا بخشیش کذب بوده! خلاصه باید گفت که این مناظره خودش صحنه عجیبی از افشاگری و خود افشاگری هردوی این کاندیدها بود!

(۲)نگاهی مضمونی به بحثهای انجام شده در مناظره

هر دوی این کاندیدها روی این فرض عمل می کنند که نظام سرمایه داری دچار بحران بسیار سختی است. هر دو اظهار کردند که این بحران قبل از اوباما شروع شده و الانهم هنوز ادامه دارد. هر دوی این کاندیدها راه حل را درون همین نظام به شکلی بسیار مشابه جستند و اعلام کردند. هر دو راه حل را “ایجاد تعادل بودجه” از طریق کنترل مالیاتها، کاهش بودجه های دولتی(منجمله کاهش حمایت دولتی از جامعه)، کاهش بودجه اموزشس و خدمات درمانی می دانند. تفاوتها اینست که اوباما مدعی شد که نمی خواهد بودجه نظامی را بالا ببرد و مدعی شد که رامنی می خواهد ۵ بیلیون دلار از مالیات افشار بالا کم کند و قرار دارد بودجه آمورشی یا بودجه خدمات درمانی را کاهش دهد. رامنی هم بطور متقابل مدعی شد که اوباما می خواهد دولت را بزرگتر کند و خرجهای دولتی را بالا ببرد و مالیاتها را بالا ببرد و در نتیجه با فشار بر گرده سرمایه دارن در واقع عامل افزایش بیکاری شده است.

مرکز بحثهای اینها مسئله بیکاری بود. اثرات سیاستهای ظاهرا متفاوتشان را روی این مسئله که از نظر رای دهندگان مهمترین است به رخ همدیگر می کشیدند و همدیگر را مفصر این بیکاری معرفی می کردند. نکته مهم دیگری که در بحثها مطرح شد مسئله خروج سرمایه ها از امریکا بود. هر دو به این مسئله اشاره کردند. راه حلشان این بود که مالیاتها روی سرمایه داران کم شود تا مگر سرمایه داران به امریکا برگردند! البته هیچ کار کارشناسی که تایید کند با کاهش مالیاتها می شود سرمایه را به برگشت به امریکا جلب کرد ارائه نشد! کار به مراتب ارزان زیر فشار دیکتاتوریها (در چین و اسیا و امریکای جنوبی و بعدها در افریقا) در خارج امریکا امکان برگشت سرمایه را غیر ممکن کرده است. دو نکته را من بعنوان نمونه از بحثهای اینها جدا می کنم و بهش می پردازم:

(۳)نرخ بیکاری و “طبقه متوسط”!

طبقه حاکمه امریکا پذیرفته که تا “بهبود اقتصادی” راه بسیار است. راه حلش هم تنگ کردن کمربندهاست. یعنی برای طبقه پائین جامعه بیشتر کار کردن و کمتر در امد داشتن. طبق امار سال ۲۰۱۱، در  جمعیت فقیر جامعه امریکا در حال حاضربه ۴۷ ملیون یعنی ۱۵ در صد جمعیت می رسد (۵) و این رقم کاهشی نشان نمی دهد طی سه سال گذشته.

جناح اوباما اعلام کرده که توانسته تا حدودی به سقوط اقتصادی امریکا دهنه بزند و مثلا چند روز پیش اعلام کردند که نرخ بیکاری را به ۷ و هشت دهم در صد کاهش داده اند که نزدیک به دو در صد از نرخ بیکاری ۴ سال پیش کمتر است. اعلام این خبر توسط وزارات کار امریکا با موج انکار جناح مقابل و افشاگریهایش همراه بود.

ادعا شد که نرخ بیکاری کاهش یافته اما اعلام نشد که چه شغلهائی از جامعه رفته و چه شغلهائی با چه درامدهائی جانشینش شده.بر طبق امار، مدتهاست که شغلهای با در امد بالای ۲۰ دلار در ساعت در حال نابود شدن هستند و به جایش شغلهای نیمه وقت با در امد پائین که مستلزم بیمه کردن نیروی کار نباشد جایش را دارد می گیرد. بطور واقعی جامعه امریکا دارد هم فقیر می شود و هم حمایت اجتماعیش به سرعت ازش گرفته می شود.چیزی که هیچ کدام از این کاندیدها بهش اشاره نکردند.

از زوایه دیگر هم هر دوی این کاندیدها هدفشانرا در این نبرد تبلیغاتی گذاشته اند روی طبقه موهومی بنام “طبقه متوسط” که تاریخا توسط دستگاه تبلیغاتی حکومتی چندین نسل است بجای تحلیل طبقاتی واقعی حقنه شده. مردم را خواسته اند قانع کنند که در امریکا قوانین اجتماعی طبقات کارساز نیست و امریکا اصلا طبقه پائین ندارد! همه یا متوسط هستنند یا کمی بالا هستند یا خیلی بالا هستند! خوب اون دوران رونق سرمایه داری گذشته و الان دیگر این ادعاها نخ نماست! لایه هائی ناهمگون که اینها طبقه متوسط می نامیدند و زمانی نزدیک به ۵۳ در صد جامعه را در برمی گرفت حالا دارد به شدت کوچک می شود و قطبی شدن بی سابقه اجتماعی بخش اصلی این لایه ناهمگون را به طبقه پائین و فقر کشانده. لذا اساس اینکه این دو کاندید حکومتی هنوز تلاش دارند مخاطبشانرا “طبقه متوسط اعلام کنند” یک شارلاتانیزم ناب است.

بطور واقعی مفهوم موهوم “طبقه متوسط” یعنی بخش پائینی بورژوازی تا کارگرهای ماهر با مزد بالا دارند به سرعت زیر بار مهاجرت سرمایه خورد می شوند. طی مدتی کوتاه ملیونها شغل تولیدی و صنعتی از امریکا خارج شده و بجایش شغلهای خدماتی نیمه وقتی که قانونا حمایت بیمه را لازم نداشته باشد و براحتی بشود نیروی کار را اخراج کرد چایش را گرفته.

دو مورد بالا را فقط بعنوان نمونه ذکر کردم. موضوعات مهم دیگری که باید پاسخ گیرد از جمله وضعیت نابسامان حمایتهای اجتماعی و توافق هر دوی این حکومتیان در کاهش سیستماتیک انها خصوصا برای کاهش بدهی های دولتی خودش بحثهای مهم دیگری را می طلبد. نکته اینست که بحثها و مناظره های اینها گذشته از تلاشی تبلیغاتی برای فریب افکار عمومی فقط نشان از بی پاسخی عمومی حاکمیت سرمایه داریست و بی تفاوتی ان به خواستهای واقعی مردم.

(۴)چرا اوباما در مناظره با رامنی شکست خورد؟ نتیجه انتخابات چیست؟

در نظر سنجی های بعد مناظره اول همه تایید کردند که اوباما خراب کرد و شکست خورد. رامنی بسیار دقیقتر و منسجمتر تناقضات اوباما را به رخش کشید و استدلال کرد که او قوانین نظام سرمایه را رعایت نمی کند و به مردم دروغ می گوید و باعث تشدید بحران سرمایه می شود.

از دید من رامنی در این ادعا کاملا درست گفت و اوباما با سیاستهای شتر گاوپلنگی و نیم بندش بطور واقعی روند بهبود نظام را کند خواهد کرد. تسریع در روند بازسازی نظام سرمایه در حال حاضر با سیاستهای نیم بند اوباما به تاخیر می افتد. سرمایه داری نیاز دارد به سرعت جامعه را فقیر کند و سطح دستمزدها را پائین بیاورد و فشار مالیاتی و کنترل دولتی را از گرده اش بر دارد تا به تعادل جدید برسد.

اگر اوباما در این مناظره شکست خورد دلیلش عدم توانئیش در ارائه فرمولی منسجم از دیدگاه اربابان وال استریتش برای لگام زدن به بحران سرمایه بود. سیاستهای نیم بند اوباما بتدریج به سدی برای تسریع روند بازسازی سرمایه مبدل می شود و شکست اوباما را من اینطور می فهمم.

اگر اوبامائیزم هنوز روی صحنه است دلیلش اینست که از سوئی مردم فشار می اورند و از سوئی جناح مقابل هنوز از فشار مردم در هراس است. جنبش اشغال و نوده ونه در صدیها هنوز کارشان تمام نیست و انتخابات هم بالاخره رای مردم نیاز دارد!

آیا نظر مردم را در انتخابات، این مناظره ها تعیین خواهد کرد؟ آخرین نظر سنجی در میان ۴۷ هزار نفر نشان داد که ۵۳ در صد، گفته اند نظرشان ربطی به این مناظره ها ندارد و حدود ۳۳ در صد گفته اند نظرشان را این مناظره ها تعیین خواهد کرد.(۲)

از دید من ، اوباما در دور بعدی انتخابات شانس بسیار بالاتری برای انتخاب شدن دارد. از آنجا که در پائین جنبش اعتراضی هنوز زنده است و غیر منسجم(که اگر غیر از این بود حتما باید برای سازماندهی حزب سوم جلو کشیده می شد) و در بالا هم طبقه حاکمه هنوز لرزانست و نمی تواند فشار را افزایش دهد.تصمیم طبقه حاکمه امریکا در این وضعیت استفاده از مهره نیم بند اوباما جلوی ویتین و کشتن فرصت از سوی مردمست تا بعد از ایجاد ارامش ظاهری و کنترل اولیه بحران افتصادی دوباره راست هار نئوکانرا از صندوقها بیرون بکشند.

(۵) بحران اعتماد مردم و افق پیش روی جامعه

جامعه امریکا درون بزرگترین و مزمن ترین بحران تاریخ معاصرش دست و پا می زند. چند سال گدشته برایش ثابت کرد که افقی برای بازگشت به امریکای قدیم متصور نیست. سیاستمدارانش را در هر چهره ای بیشتر شناخت و به پوچی ادعاهی دوران انتخابات بیشتر پی برد. چه حزب دموکرات و چه حزب جمهوریخواه را مردم تجربه کردند.

عروج جنبش اشغال هم متاسفانه بخاطز نفود انارشیستها و لیبرالهای حامی دموکراتها تا کنون نتوانسته چاره کار باشد. از هم اکنون برخی فعالین جنبش اشغال تلاش دارند این جنبش را به پیاده نظام کمپ انتخاباتی اوباما تنزل دهند. این برنامه مهمی بود که اینها دنبال می کردند و باید دقیق نگاه می کردی تا اینرا در زبانشان از همان روزهای نخست هم بشنوی.

نظام سرمایه و گردانندگانش به کمک این تعلل جنبش اشغال و سردرگمیش و عدم مقاومت سراسری مردم توانسته اند با افزایش فشار بر جامعه و به خرج مردم تا حدودی بحران را از سرعت بیندازند و ادعا کنند که اوضاع دارد بهتر می شود و چاره باز هم بستن کمربندهاست!

طبیعی است که در صورت عدم مقاومتی سراسری همین مسیر ادامه خواهد یافت. دموکرات امروز را فردا با جمهوریخواهی عوض خواهند کرد و دوران بربریت سرمایه بازهم ادامه خواهد یافت.عدم حضور الترناتیو را تاریخ تحمل نمی کند، تاریخ ادامه می یابد با درد و رنجی بیشتر! بر خر مراد سوار خواهد ماند اون یک در صدیها!

چاره؟ برنامه عمل الترناتیو، تحزب مستقل و افقی سوسیالیستی! یا اینکه شارلاتانها رنگ عوض کنند و مناظره ها بمانند صحنه تحقیر شعور مردم!

منابع بیشتر:

(۱) صحنه های مناظره اوباما و رامنی

http://www.youtube.com/watch?v=7MDeMI-MeS0&feature=relmfu

http://www.youtube.com/watch?v=JgzAxTApx7M&feature=relmfu

http://www.youtube.com/watch?v=PBO-0PsOJNM&feature=relmfu

http://www.youtube.com/watch?v=IX3KyXhxO5w&feature=relmfu

http://www.youtube.com/watch?v=l8E2wLyprJc&feature=relmfu

(۲)بازتاب مناظره اخیر بین اوباما و رامنی

http://www.huffingtonpost.com/2012/10/04/presidential-debate-obama-_n_1939852.html

http://news.yahoo.com/fact-fiction-u-presidential-debate-034703915.html

http://mashable.com/2012/10/04/presidential-debate-twitter/

 (۳)سابقه تاریخی مناظره های انتخاباتی در امریکا

 http://en.wikipedia.org/wiki/United_States_presidential_election_debates

http://www.cnn.com/2012/10/03/politics/presidential-debates-explainer/index.html

(۴)وضعیت طبقات و “طبقه میانی” در امریکا:

http://en.wikipedia.org/wiki/American_middle_class

http://en.wikipedia.org/wiki/Social_class_in_the_United_States

(۵)سطح فقر در امریکا

http://en.wikipedia.org/wiki/Poverty_in_the_United_States

http://www.census.gov/prod/2012pubs/p60-243.pdf