بی تفاوتی نسبت به اعتراضات خیابانی مردم ایران، عکس العملی ضد انقلابیست!

اعتراضات تاریخ ۱۲ مهر تهران باعث آن شد که تعدادی از افراد و جریانات سیاسی نسبت به حرکت بازاریان بی تفاوت باشند، و با دلایلی از جمله اینکه مثلاً خواست بازاریان و یا سرمایه داران هیچ ربطی به بخش های دیگر جامعه ندارد. و اینکه بازاری ها در بعد از اتفاقات پس از کودتای خونین ۲۲ خرداد سال ۱۳۸۸ سکوت کرده اند، و از تظاهرات خیابانی مردم حمایت نکردند. بیان این مسائل باعث شده که تعدادی از کسانی که در راستای جنبش سرنگونی طلبی رژیم مبارزه می کنند نیز سکوت و خانه نشینی را انتخاب نمایند!

بنظر شخصی هر کسی که در اعتراضات خیابانی بر علیه سیاست های حکومت جمهوری اسلامی ایران حضوری فیزیکی نداشته باشد ( در صورت توان ) و اگر بخواهد با اما و اگر ها از صف معترضین فاصله بگیرد، در حقیقت خواست های سرکوبگران نظام فاشیست اسلامی ایران را تامین می کنند، و نه منافع جنبش سرنگونی طلبی مردم ایران.

منطق انقلابی حکم می کند که در هر جریان اعتراضی حضوری فعالی داشته باشیم. و اگر دغدغه خاطر و مشکل ما فردای بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی است، بنابر این از همین الآن وظیفه داریم که همراه با خواست های انسانی مان در صحنه اعتراضات خیابانی حضوری موثر داشته باشیم، و فراخوان به سکوت و خانه نشینی عکس العملی کاملاً ضد انقلابیست. اینچنین واکنش های به اعتراضات خیابانی مردم ایران، برداشتی کاملاً اشتباه، و از سر عدم آگاهی از شکل های مبارزات علنی برای رسیدن جهت اهداف براندازی نظام فاشیست اسلامی حاکم است. و هرگز جامعه کسانی را که در مبارزات خیابانی حضور نداشته باشند را جدی نخواهد گرفت.

در این ارتباط می خواهم که یک مثالی را بیاورم:

چنین تفکرات و عکس العمل هائی عین این را می ماند که اوباشان چماقدار رژیم کسی را در سر میدان شهر “شلاق” می زنند، و طرف از شدت درد شلاق فریاد “الله اکبر” سر میدهد، آن وقت ما نیز آن گوشه میدان شهر شاهد این ظلم و جنایت هستیم. فرض کنیم که در همان حال ما می توانیم که برویم و شلاق را از دست شلاق زننده بگیریم، اما “الله اکبری” که از دهان متهم بیرون می آید باعث بی تفاوتی ما نسبت به این رفتار وحشیانه می شود. چرا بی تفاوت هستیم؟ برای اینکه فکر می کنیم که “شلاق زننده” و هم “شلاق خورنده” از یک آبشخور دینی بنام “اسلام” تغذیه می شوند. اما اگر “شلاق خورنده” به عوض دادخواهی “الله اکبر” بگوید که مرگ بر ظلم، زنده باد آزادی، مرگ بر حکومت دینی… و در این حالت است که رگ گردن ما بالا می زند و به داد مظلوم می رسیم و “شلاق” را از دست “شلاق زنه” می گیریم! حالا راهکار انقلابی برای نجات “شلاق خورنده” “مسلمان” چیست؟ اول باید فرد “شلاق خور” را آگاه کنیم که دست از باور های سنتی اش بردارد. یعنی اینکه که هم زمان و در حالیکه شلاق بر بدنش اصابت می کند و خون از بدنش جاریست، برایش کلاس درس و تئوریک بگذاریم! ( البته ۱۴۰۰ سال زمان می یرد ). و وقتی که ایشان ( شلاق خورنده ) دست از عقب ماندگی های دینی شان بر داشتند، و همراه باور های ما شدند، در این وقت است که حرکتی انقلابی برای مقابله با “شلاق زنه” انجام دهیم! ( در حال حاضر خیلی ها را می شناسم که در ارتباط با سوریه چنین موضع گیری هائی دارند).

دوستی در فیسبوک نوشته است که:

با تنها براندازی مساله حل نمی شود. رژیم سابق هم برانداخته شد اما جایش را برادران دیگرش گرفتند. مساله براندازی سیستمی است که عامل بدبختی هاست. جمهوری اسلامی جزء معمم آن است نه مکلا استبداد دینی روبنای سیستم در ایران است. با بازار در ۵۷ حرکت کردیم تازه ما چیزهای بزرگی در سر داشتیم. نتیجه را دیدیم. با رای هم که تنها کمتر از ۴ سال پیش بود و دیدید که تنها یا حسین میرحسین بود و مردم را ببازی گرفت باید از شکست ها درس گرفت.

و جواب من این بود که:

در هر صورت آغاز حرکت ها از یک جائی شروع می شود. بازار، کارخانجات، مسئله رای… مهم این است که ما این حرکت ها را به سمت و سوی براندازی جمهوری اسلامی هدایتش کنیم. که در واقع تمام بدبختی های مردم ایران از نظام فاسد، دزد، و مستبد دینی حاکم بر سرنوشت مردم ایران است.

با بر اندازی مسئله حل نمیشود! پس چگونه مسئله سرنگونی جمهوری اسلامی حل می شود؟ اینکه بنشینیم داخل خانه و به کسانی که خیابان آمدند، و با شعار های سرنگونی طلبانه رژیم را به مصاف می طلبند بگوئیم که چون از ما نیستند، و در اهداف سیاسی و مبارزاتی ما نمی گنجند، بنابر این بهتر است که خودمان را دخالت ندهیم! و بقول یکی از رهبران احزاب در جنبش خونین بعد از کودتای ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ به مردم می گفت که خر نشوید وبه خیابان نیائید! این گونه تحلیل کردن ها عکس العملی کاملاً ضد انقلابی است. و خواست های سیاسی جمهوری اسلامی را تامین می کند و نه خواست مردمی که از جنایت و ظلم و ستم رژیم به تنگ آمده اند را. در اون بالا هم گفتم اگر واقعاً هدف شما سرنگونی رژیم است، شما هم بیائید پرچم خودتان را بلند کنید. حرف و شعار و برنامه های خودتان را فریاد بزنید و مردم را به خیابان بکشانید. در سکوت نشستن و نق زدن از پشت سر چاره کار نیست. راستی این مردم چکار باید بکنند که خواست های شما نیز تامین گردد، و امثال شماها نیز همراه مردم شوید؟ آیا می توانید راهکاری انقلابی ارائه دهید؟ برنامه شما برای براندازی رژیم چیست؟ چرا نیروهای خودتان را بسیج نمی کنید و فراخوان به خیابان آمدن نمی دهید؟ نیروهای شما کجا هستند؟ و چه وقتی به خیابان می آیند؟

و دوست دیگری نوشته است که:

حرکتی که برای حمایت از منفعت طلبی سرمایه دار ها باشد؛ بسیار از یک حرکت توده ای و اعتراضی در جهت آزادی و نفع توده ها و خواست های برحقشان به دور است.

و جواب من:

اعتراضات دیروز اگر چه اینکه از بازار تهران شروع شد اما سریعاً این جوانان به تنگ آمده از ظلم و جنایت رژیم بودند که در ادامه با خواست های براندازی “جمهوری اسلامی” وارد صحنه شدند. شعارهای “مرگ بر دیکتاتور” “احمدی به هوش باش، ما مردمیم نه اوباش” “محمود خاین، آواره گردی”، شعار هائی نیست که از طرف بازاریان سر داده شود. ضمن اینکه فکر می کنم که وظیفه همه کسانی که سرنگونی طلب هستند اینکه در این اعتراضات پرچم خودشان را در دست داشته باشند. بیایند و در صحنه حضور خودشان را با خواست هایشان مطرح کنند. اعتراضات را خط دهی و یا اینکه سازمان دهی کنند.

در آخر نوشته هم تعدادی از شعار های سر داده شده از اعتراضات ۱۲ مهر سال ۱۳۹۱ را می نویسم، و نتیجه گیری این بحث را به خوانندگان واگذار می نمایم. همچنین چند لینک ویدئوِی نیز ضمیمه شده است:

دولت بی کفایت نمیخوایم
انرژی هسته ای نمیخوایم
توپ تانک فشفشه دولت باید جمع بشه
مرگ بر دیکتاتور
احمدی به هوش باش، ما مردمیم نه اوباش
محمود خائن آواره گردی

دریافت لینک های ویدئوی:
اعتصاب و اعتراضات مردمی در میدان حسن آباد تهران ۱۲ مهر ۹۱
بازار تهران
دریافت فیلم اعتراضات مردم تهران: سوریه رو رها کن فکری به حال ما کن
فیلمی واضح از جمعیت تظاهرات امروز ۱۲ مهر ۱۳۹۱
شعار مرگ بر خامنه‌ ای در تظاهرات تهران ۱۲ مهر ( از دقیقه ۲ . ۳۰ ثانیه

مراد شیخی

شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱

۰۶-۱۰-۲۰۱۲

muradfsheixi@yahoo.com