در مورد اعتراضات اخیر در ایران

· دیروز و امروز اعتراضات قابل توجهی در تهران و چند شهر دیگر در اعتراض با بالا رفتن نرخ نیاز مندیهای روز مره مردم و همچنین در میان بازاریان اعتراضاتی نسبت به پایین آمدن ارزش ریال و سکه های طلا و …. انجام گرفته است .انتظار می رود روند اعتراضات ادامه دار خواهد بود اما بی افق و مقطعی ,بی سازمان و بی آرمان . اگر چه شعار های ضد رژیمی نیز سر داده می شود اما با تجارب ۳۳ سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی و …

· با توجه به بی سازمانی و بی آلترناتیوی سیاسی جدی در درون جامعه هیچ بعید نیست که جناحی از حاکمیت به همراه بخشهای از اپوزسیون داخل وخارج مدافع نظام سرمایه داران رنگ دیگری برای اعتراضات بی سازمان و بی افق که قادر نمی باشد خلاصی از نکبت حاکمیت سیاه سرمایه اسلامی تضمین کند بیافرینند . ذوق زدگی قابل درک مردم در این رابطه که گویا حاکمیت اسلامی به زیر کشیده می شود می توان فهمید اما با کمال تاسف این انتظار بی پایه است چنین اتفاقی به این شکل ممکن نیست , چرا که حاکمیت با آمادگی و با شناخت از بی تشکلی اعتراضات از عهده این اوضاع نیز بر خواهد آمد . نمی شود با جنگ با حاکمیتی تا دندان مصلح رفت اما بدون سازمان بود بدون حزب یا تشکلهای قوی کارگری و دیگر توده های محروم جامعه بود . اما ذوق زدگی احزاب و گروههای اپوزسیون داخلی و خارجی نیز باز قابل درک است زیرا برای اینها مهم نیست که اتفاقات برای چی هست مهم این است که شعار مرگ بر دیکتاتور داده شود شاید حکومت از پا در بیاد و خود به کرسی بنشینند ,این هم خیال بافی ۳ ده است که نا ممکن است. با دهها حزب و گروه انجمن و……. بی ربط به جامعه و بی ربط به زندگی مردم این حاکمیت جانی دست از سر مردم بر نمی دارد. اگر هم حاکمیت در نتیجه تحریم ها و بحران اقتصادی و …….. و اعتراضات بی افق به زیر کشیده شود اعتراضات بی افق و بی سازمان به جامعه ای که محل کشمکشهای این و آن می شود تبدیل خواهد شد . این مطلب اداده دارد, .

· ادامه مطلب ۲: زندگی اکثریت مردم با حاکمیت موجود به هر لحاظ به تباهی کشیده شده است .قوانین قرون وسطای چند محفل آخوندی و غیر آخوندی که برای همگی آشنا می باشند روز بروز بر طبیعت زندگی مردم تاثیرات مخرب می گذارد تا چنین حاکمیتی موجود باشد به طور یقین جامعه ایران به هر لحاظ گرفتار نابسا مانی های اقتصادی,فرهنگی,و سیاسی و…. بیشتری می شود .اما چکارباید کرد کدام راه را باید انتخاب کرد تا از منجلاب حاکمیت اسلامی بدر رفت وبدام حاکمیتی مشابه نیافتاد. چکار باید کرد تا آنجا که به گارگر و فعالین کمونیست بر می گردد جواب خیلی واضح است تشکلهای کارگری قوی با برپای مجامع عمومی در مراکز های کارگری بویژه در صنعت نفت بهترین و موئثر ترین راه و شیوه مبارزه برای تغییر می باشد !کمونیستها نیز بنا بر میزان درک وآگاهی که برای رهای از قید هر نوع فریب کاریهای سرمایه با شکل وشمایلهای گوناگون را دارند در درون جامعه و در تشکلهای کارگری و مردمی با حضور فعال خود در همراهی با تشکلهای نامبرده و هم گامی با آنها برای طرح دقیق و درست مطالبات نقش ایفا نمایند .اینها را ما در دور های اوائل قیام ۵۷ و قبل ترش انجام دادیم وامکان پذیر است. مورد دوم چه باید کرد به باور من درس گرفتن از مبارزات ۳۳ ساله مردم کردستان بر علیه کلیت نظام یکی از راهها ی مناسب می باشد .مردم کردستان به یمن وجود و حضور فعال کمونیستها که در ابتدا تا سال ۱۳۶۲ در سازمانی به اسم (کومله) واز آن تاریخ به بعد کومله همراه چند سازمان و گروه دیگر از جمله (اتحاد مبارزان کمونیست )بخشهای از سازمانهای پیکار و چریکهای فدای خلق. رزمندگان کمونیست و چند شخصیت و گروه دیگر که از دیگر شهرهای ایران فعالیت داشتند اما فعالیتهایشان در شهر های دیگر در اثر سرکوبگری وحشیانه سپاه پاسدارن ناممکن شده بود به کردستان آمدند و فعالیتهای روزمره را به شکل تما م وقت و حرفه ای را در ظرفی تازه ترو قوی تر به اسم (حزب کمونیست ایران) که در سال۱۳۶۲ تشکیل شد ادامه دادند . بخش اعظم مردم کردستان تحت تاثیر شخصیتهای محبوب محلی که در کومله و به عنوان کمونیستها در صحنه سیاست حضور داشتند بی دریغ از کومله و حزب کمونیست و سیاستهای آندوره دفاع می کردند به فرا خوانها جواب مثبت می دادند .کانون ها وانجمنها .تشکل های کارگری همچون مجامع عمومی ها را در دفاع از حق و مطا لبات کارگارن و دیگر توده های زحمتکش ,زنان و کودکان که پیشنهاد می شد اجرا می کردند . بر گذاری مراسم های اول ماه مه روز جهانی کارگر, هشتم مارس روز جهانی زن .کانونهای دفاع از حق کودکان . و موراد های زیادی دیگر از فعالیت های مدنی واجتماعی در کردستان تجارب گرانبهای هستند که باید از انها درس گرفت .دهها مورد از تجارب مبارزات مردم کردستان بر علیه سیاست های حاکمیت اسلامی موجود است که می توان از آنها بهره گرفت که هنوز در دیگر مناطق ایران بوجود نیامده اند . متاسفانه در تمام دورانها ی که مردم کردستان بر علیه کلیت نظام فعالیت می کردند سایر مناطق ایران به هر دلیل ما را تنها گذاشته بودند به غیر تعداد معدودی از کمونیستای متشکل در اتحاد مبارزان کمونیست وچند تشکل دیگر خبری از پشتیبانی یا هم دردی با مردم کردستان بر علیه حاکمیت نبود. اگر مردم کردستان در جریان جنبش سبز (بخشی از حاکمیت) شرکت نکردند و امروز هم با تمام فشارهای معیشتی و سیاسی می بینیم که زیاد مشتاق همچنین اعتراضاتی نیستند دلیلش همان است که در مطلب اول بیان داشتم .مردم کردستان تحزب یافته بار آمده اند و با دیدگاههای کمونیستی در دفاع از منافع خویش آشنا می باشند دنبال رو هر اعتراضی نمی شوند که در آن نفعی نبینند ,باتیز بینی خاص تشخیص می دهند که چه کسی یاگروهی یا حزبی سازمان ده اعتراض می باشد .آینده و نتیجه اعتراضات را می سنجند و در صورتی که تشخیص بدهند لقمه نانی به سفره شان اضافه می شود دخیل می شوند مانند اعتصاب عمومی ها و تحصن ها و راه پیمایی طولانی شهر به شهر و …….. که سابقه سالیان سال مبارزات بر حق مردم کردستا ن بر علیه کلیت حاکمیت اسلا می بوده است.مردم سایر مناطق ایران تحزب یافته نیستند مقطعی بر علیه برخی از سیاست های حاکم به خیا بانها می آیند اما بی دور نما وبی افق .بی حزب سیاسی چپ وکمونیست به همین دلیل است که صاحبان سرمایه بسیار ساده رنگ یا اسمی برای اعتراضات بر حق مردم انتخاب می کنند و به سوی دیگر می برند . همنین دلایل باعث ۳۳ سال حاکمیت موجود که سیاه ترین در دنیای امروز می باشد شده است .انصافا باید یاد آور شد که جنبشهای اجتماعی چپ در دانشگاهها گه گداری به میدان آمده اند اما طول عمرشان متاسفانه کوتاه بوده است علت عدم ادامه کاری جنبش دانشجویان کمونیست بسیار طبیعی است که حاکمیت اسلامی تحمل دیدگاههای چپ دانشجوی را نداشت و ندارد .ازطرف دیگر جنبشهای دانشجوی دچار توهماتی شده بودند که گویا میدان فعالیتهای کمونیستی باز شده است تله ای که اطلاعات سپاه پاسدارن برایشان انداخته بودند در آن گیر کردند و متاسفانه رهنودهای درست هم نمی گرفتند ادامه کاری ممکن نبود . ادامه دارد.توفیق پیرخضری: استکهلم ۲۰۱۲,۱۰,۰۴