سازمان مجاهدین خلق در رده طالبان و القاعده

خروج مجاهدین از لیست گروههای تروریست از جانب دولت آمریکا به همان اندازه تابع معادلات بین‌المللی و رابطه امریکا با ایران است که ورود آن به لیست سازمانهای تروریستی بود. هر دو این اقدام به یک اندازه ارتجاعی است. هر دو این اقدام‌ها نه در مورد ازادی مردم عراق نه در مورد آزادی و سعادت مردم در ایران است. چراغ سبز آمریکا به مجاهد، حمایت فرماندهان ارتش آمریکا از این تصمیم و نام بردن از مجاهد بعنوان “یکی از مهره های مهم در سرنگونی جمهوری اسلامی” پیام آور این واقعیت است که قرار است اسارت و بردگی امروز ۸۰   درصد از مردم عراق بعد از ۲۰  سال جنگ و محاصره اقتصادی و و کشتار قومی و مذهبی، در همه بخشهای آن از کردستان تا پالایشگاههای بصره قرار است سرنوشت جامعه و مردم ایران شود. بده و بستان های سازمانهای امنیتی و نظامی آمریکا و مجاهد قرار است به حفظ موقعیت سیاسی نطامی و اقتصادی آمریکا در منطقه کمک کند. در این راستا مجاهد، طالبان و القاعده یک روز دشمن آمریکا اعلام میشوند و روز دیگر دوست، روزی حساب های بانکی شان محدود و مسدود میشود و روز دیگر با توان و امکانات و موقعیت بهتری به افکار عمومی، نسبتا خاموشی که تلاش میشود مداوما تحمیق شود، حقنه میشوند. ظاهراً  روی این حساب باز کرده‌اند که نسل ها همه چیز را به هم منتقل نمیکنند! در این بازی آنچه به سخره گرفته شده است مبارزه آزادی خواهانه و برابری طلبانه، مبارزه متحد و سازمانیافته انقلابیون و کمونیستها و انسانهای رادیکال است. این سناریو که در آن مجاهد هم قرار است نیروی تغییر و نجات بخش جامعه و مردم از دست جمهوری اسلامی شود را میخواهند با کمک تحریم های دهشتناک اقتصادی و حملات نظامی  به همه تحمیل کنند و اینها حرف آخر برای  هر تغییری باشد. این چنین وضعیتی به مراتب کار جمهوری اسلامی برای سرکوب و خاموش کردن هر نوع اعتراض و مبارزه سازمانیافته ای را آسان کرده است. آمریکا و غرب مانند سال ۵۷  و تقویت جنبش ارتجاعی اسلامی و علم کردن خمینی امروز در تلاش برای جلوگیری از هر تغییر  رادیکال و انقلابی احتمالی در مورد ایران اند، تجربه لیبی و سوریه نشان داد تکرار آن سناریو ممکن نیست و مقابله با هر تغییر انقلابی بدون اتکا به جریانات مسلح باند سیاهی ممکن نیست و به همین دلیل مجاهد مهره مناسبی در این سناریو است.

مجاهد سازمان و دسته باند سیاهی است که مناسب طرح های بشدت ارتجاعی دول غربی و در راس آن امریکا در مورد جامعه ایران است. تلاشهای گسترده سازمانهای نظامی و امنیتی آمریکا و اسرائیل که نقش مجاهد در سناریوی ارتجاعی خود را کاملا درک کرده و بهمین دلیل از مدافعان پر و پا قرص بیرون آوردن مجاهد از لیست سازمانهای تروریست بودند، بالاخره به بار نشست.  امروز پس از تمام لابیسم  مخفی امروز رسما و بدون تردید و دودلی و مخفی کاری اعلام میکنند که این سازمان یکی از مهره های بسیار فعال پیشبرنده طرح های امریکا و اسرائیل و غرب است و چرا که نه مجاهد تجارب زیاد و ظرفیت بالایی در چنین سناریوهایی از خود نشان داده است. مسأله ای که دیگر بر کسی پوشیده نمانده. روزنامه تایمز مالی در یکی از جالبترین اظهار نظرهایش در مورد رویداد بیرون اوردن مجاهد از لیست سازمانهای تروریسیتی در مخالفت با جناح هایی که این روزنامه خود را به آن متعلق نمیداند این کار را “نمونه روشن نفوذ پول و دلالی سیاسی در واشنگتن” نامید.

خارج کردن مجاهد از این لیست ابتدا از جانب اروپا و امروز از جانب قلدر و قلچماق دنیا شروع زندگی جدیدی برای مجاهد است که مدتهاست خود را برای آن آماده کرده است.این قدمی اولیه برای انجام کاری است که  قرار است مجاهد در مقابل این” لطف” بپردازد. چه معامله ای بین مجاهد و سازمانهای اطلاعاتی غرب و اسرائیل صورت گرفته است را قرار است مجاهد تحت عنوان یک سازمان اپوزیسیون جمهوری اسلامی دنبال کند. بار دیگر نارضایتی مردم و اعتراض توده ای به جمهوری اسلامی دستمایه یکی از منفورترین و سیاه ترین سازمانهای به اصطلاح اپوزیسیون میشود. این بستری است که قرار است باز هم مجاهد در آن بازی داده شود. مگر قرار است امریکا و اسرائیل بعد از تحریم اقتصادی چه چیزی برای مردم ایران بکارند؟ مگر بعد از جمهوری اسلامی مجاهد ایرانی (بخوانید طالبان افغانستان یا ارتش آزاد سوریه) قرار است کدام آزادی و عدالت و برابری را که توده کارگران، مردم زحمتکش و جوانان و زنان در ایران خواهان آن هستند را به ارمغان بیاورند؟ مجاهد قرار است در این بازی سیاه و خونین عنصری فعال باشد. مجاهد از نظر همه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی غرب قرار است نقش طالبان و یا ارتش ملی سوریه را ایفا کند و طبق شواهدی هم مدتهاست فعالیتهایش شروع شده است. بده و بستانهای مجاهد با امریکا و کشورهایی که “الطاف” خود  را به حساب های آزاد شده واریز میکنند، از جنس بده وبستانهای طالبان و القاعده است. هر گونه توهم به وضعیت کنونی و مهره های سناریوهای ارتجاعی بر علیه مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی سم است. به مهرهای این سناریو نام دیگری غیر از سرباز و مزدور ناتو نمیتوان گذاشت.

سیاق مجاهد در مخالف با جمهوری اسلامی

متاسفانه سیاق و رسم مجاهدینی در مخالفت با جمهوری اسلامی وسعت پیدا کرده است. فضای کنونی که مخالفین و اپوزیسیون جمهوری اسلامی را فرا گرفته است نه بر پایه اعتراضات سازمانیافته و پیگیر در جامعه و هر روز آماده شدن کارگران و جوانان و زنان و مردم زحمتکش برای عقب راندن جمهوری اسلامی، بلکه برجسته شدن راه حل ناتو و آمریکا و فشار تحریم اقتصادی و اماده کردن نیروهای مزدور از قبیل مجاهد و سازمان زحمتکشان کردستان است. بخش اعظم اپوزیسیون از راست پرو غرب و سلطنت طلب آن تا جریاناتی که به نام چپ بر متن استیصال جامعه امید به “تحولات نویدبخش و انقلاب” آنهم به مدل لیبی و سوریه را دامن میزنند، عملاً به اپوزیسیون پرو ناتو تبدیل شده‌اند و امروز نه با اغماض که با شوق از تقویت اپوزیسیون جمهوری اسلامی و تقویت شانس جایگزینی آن توسط ناتو با سکوتی مملو از شعف به آن برخورد میکند.

 سکوت و یا اغماض در مورد مجاهد، درمورد تحریم اقتصادی و مصائب ناشی از آن همه به معنی این آرزوی ارتجاعی گسترش یافته است که میگوید  “بگذار فعلا جمهوری اسلامی هر طور که هست برود” آرزویی است که منشا توهم و اغماضی است که بردگی و فلاکت نتیجه آن است. این مولفه خطرناکی در شانس مجاهد برای ایفای نقش است. ظاهراً آغوش این اپوزیسیون پرو ناتویی برای پذیرش مجاهد باز است.

در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی آنچه که موجب فریب و یا خود فریبی میشود این است که هر مخالف رژیم را حتی اگر از جنس خود این رژیم باشد را مورد اغماض قرار داد. کمونیستها و کارگران آگاه خاصیتشان تماما در این است که نه فقط فریب انواع جنبش و انقلاب و تحرک بورژوایی را نمیخورند که مداوما طرح های ارتجاعی را افشا کنند، هشدار بدهند که جنس اینها همه یکی است و صفی خودآگاه در مقابل کل ارتجاع بوجود بیاورند. امروز این هشدار در مورد مجاهدین خلق صد چندان است.  اگر موسوی و کروبی برای شریک شدن قدرت، سوار بر موج نفرت و اعتراض توده وسیع مردم و با اتکا به سازمان و تشکیلات و شبکه گسترده جنبش خود توانستند جنبش سبز را سازماندهی کنند، مجاهد امروز تماما با اتکا به یک سازمان مسلح و امکانات کشورهای مخالف جمهوری اسلامی از عراق تا واشنگتن و ریاض و اورشلیم و پاریس پرورده شده است و قرار است تکیه گاه نقشه های غرب برای جمهوری سلامی شود. نقشه هایی که  همیشه بیشتر از اینکه آسیبی به خود رژیم برساند به مردم و بویژه طبقه کارگر و زحمتکشان در مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی آسیب رسانده است.

کارگران و کمونیستها کوچکترین شک و شبهه ای در مورد مجاهد و نیروهای مشابه آن ندارند و هیچ‌گاه با هیچ جریان ارتجاعی برای سرنگونی جمهوری اسلامی هم آواز نمیشوند.  صف آگاه و متحد کارگران آگاه و کمونیست ها  باید راه مبارزه انقلابی مستقل و کمونیستی خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی را  دنبال کنند. هر سناریوی دیگری در چنین شرایطی تماما آغشته به مرگ و فلاکت و استیصالی است که مجاهد و امثالهم بهترین بازیگران آن زیر بیرق آمریکا و غرب هستند.

 سوریه و لیبی و عراق و افغانستان گوشه‌ای از جهنمی است  که امروز امریکا و غرب برای بخش اعظم مردم جهان بوجود آورده‌اند و تحمیل سیر قهقرایی است که به بشریت تحمیل شده است. تحریم های اقتصادی در ایران زندگی بمراتب کشنده تری  از ویتنام و افغانستان را برای مردم و توده وسیع مردم زحمتکش بوجود آورده. نمونه هایش را دیروز در عراق و امروز در ایران میبینیم. زمانی نه چندان دور در تاریخ اعتراض به لشگر کشی و بمباران و کشتار های ارتجاع جهانی، مشخصا در ویتنام ، بشریت متمدن را در ابعاد جهانی بهم بافت و افتخار بزرگی برای مبارزان و سازماندهندگانش  به جای گذاشت. امروز متاسفانه نیروهای بشدت ارتجاعی میدان دار شده اند و نه تنها این بلکه دنیا هم نظاره گر این میدان داری خونین است.

 ما کمونیستها نمایندگان اعتراض هر کارگر، زن، جوان معترض و تشنه آزادی، رفاه سعادت و برابری هستیم. ما کمونیستها  باید بر این حقایق بزرگ نور افکن بیندازیم و شانس متحقق شدن هر سناریوی ارتجاعی را کور کنیم.

۴ اکتبر ۲۰۱۲

۱۳ مهر ۱۳۹۱