واکنش ها به طومار افزایش دستمزد

یک موضوع جنجالی در یکی دوهفته اخیر طومار بیست هزار کارگر علیه فقر و گرانی و با خواست افزایش دستمزدهاست. طوماری که تا کنون از ۸ استان کشور کارگران بسیاری از کارخانجات مختلف با نام و نشان خود به آن پیوسته و در سطحی سراسری در جریان است و آخرین خبر اینکه در قزوین سه هزار کارگر دیگر نیز به آن پیوستند.

این یک حرکت سازمانیافته و متحد کارگری است که اول بار به ابتکار اتحادیه آزاد کارگران ایران در اول ماه امسال با ۵ هزار امضا منتشر شد. بعد از آن مرحله اول امضاهایش در خرداد ماه با ده هزارامضا و مرحله دومش در اول مهر ماه جاری با ده هزار دیگر امضا برای وزارت کار و نمایندگان مجلس و احمدی نژاد ارسال گردید. در نامه ضمیمه این طومار کارگران قید کردند که اگر پاسخی به آنان داده نشود اعتراضات خود را نسبت به ادامه وضعیت حاضر تشدید خواهند کرد و خواهان افزایش عاجل و فوری حداقل دستمزدها در شش ماهه باقی مانده سال گردیده اند. اکنون این حرکت اعتراضی کارگران ادامه دارد و آنچنان ابعاد اجتماعی ای بخود گرفته است که به موضوع بحث کارگران در تمام شهرها و کارخانه ها تبدیل شده است. و جالب اینست که بعد اجتماعی مساله باعث شده است که نهادهایی وابسته به حکومت نیز ناچار شده اند نسبت به آن عکس العمل نشان دهند. از ایلنا گرفته تا کار و کارگر و روزنامه جمهوری اسلامی و آفتاب نیوز و دهها روزنامه و سایت دیگر خبر آن را درج و در مورد آن اظهار نظر کرده اند. در واقع این طومار چند هزار نفری کارگران، ولوله ای در درون حکومت و مجلسشان به راه انداخته است.

اهمیت و مبرمیت موضوع و محور اعتراض کارگران، یعنی دست گذاشتن بر معضل فقر و فلاکت کارگران و سطح نازل دستمزدها و ابعاد اجتماعی این اعتراض آنچنان قدرتی به این حرکت داده است که سرعت و گستردگی اش بسیاری را حیران و بهت زده کرده است. از هم اکنون جریاناتی نیز با پز کارگری و رادیکال نمایی شروع به مخالفت خوانی با این حرکت کرده اند.

میگویند طومار نویسی راه نیست

افاضات محفلی بنام “فعالین جنبش لغو کارمزدی” یک نمونه از مخالفت خوانی ها با طومار اعتراضی کارگران است. البته کار اینها همیشه منکر شدن و تخطئه کردن اعتراضات جاری کارگری تحت عنوان ” مبارزه ضد سرمایه داری و لغو کارمزدی ”  است. امروز نیز در حالیکه هزاران کارگر علیه دستمزدهای زیر خط فقر دست به اعتراض زده و اعلام کرده اند که اگر پاسخ نگیریم مبارزاتمان را فشرده تر خواهیم کرد و خواستار افزایش فوری دستمزدها در نیمه دوم سال شده اند. این حضرات مینویسند: ” آنچه نام اعتراض به خود می گیرد خروج آشکار از میدان اعتراض علیه سرچشمه واقعی رنجها، دردها و بدبختی هاست. متشکل شدن ها نه سازمان دادن قدرت مبارزه جمعی و طبقاتی که بالعکس خاکسپاری تام و تمام هر نوع توان متحد پیکار علیه سرمایه است. پاره ای « موفقیت ها » سوای غرق شدن در مرداب ورشکستگی هیچ چیز دیگر نیست و گاه حتی حوادثی که نام عظیم ترین پیروزی ها به خود می گیرد دروازه واقعی سهمگین ترین شکست هاست. “.

این کار تیپیک این محفل است. جمله پردازی های “فاضلانه”  و رادیکال نمایی های بی محتوا و بعد تخطئه حرکت مشخص کارگران. نفس همین جملات و ایرادگیریهای نشان میدهد که این جماعت تا چه حد از مبارزات و خواستهای کارگران دورند. طبقه کارگر در طور حیاتش و برای گرفتن حقوقش ناچار بوده است همیشه به انواع روشهای مبارزه و اعتراض و حق خواهی دست بزند. کارگران ایران هم طی سالهای اخیر به انواع و اقسام راهها و روشها تلاش کرده اند صدای خودرا بلند کنند، خواستهایشان را اعلام کنند، و به خواستهای خود برسند. کارگری که برای گرفتن دستمزدش دست به تجمع زده و برای گرفتن حق و حقوقش پیکت کرده و جاده بسته است، بالاخره برای طرح خواستهایش و برای کشاندن بخشهای هرچه بیشتری از کارگران به این مبارزه و جمع کردن نیرو برای تعرض، یک جا هم طومار مینویسد و به هم طبقه ای هایش میگوید امضا کنید و اعتراض کنید و به مقامات اولتیماتوم بدهید.

انتقاد این جنابان به کارگران اینست که چون کارگران طومارشان را برای حاکمان سرمایه داده اند، با این کاراصل “مبارزه علیه سرمایه” نقض شده است و این تردیونیسم است! آیا پوچتر و بی پایه تر از این میتوان سخنی گفت؟ با این استدلال معلوم نیست که برای این حضرات مبارزات هر روزه کارگران برای نقد کردن دستمزدهای پرداخت نشده شان، علیه بیکارسازیها و اولتیماتوم دادنهایشان به “حاکمان سرمایه” و یا مذاکره و قرارداد و توافق با کارفرمایان بر سر دستمزد و شرایط کار و غیره چه معنایی میتواند داشته باشد؟ اینها کاری به شرایط زنده و جاری مبارزه کارگران ندارند، با همان استدلال و با احکامی که از خود ساخته اند، به نقد طومار اعتراضی کارگران پرداخته و مینویسند:” هیچ مورخی در هیچ کتاب تاریخی ننوشته است که کارگران این یا آن کارخانه در این یا آن کشور دنیا از طریق عریضه نگاری و ارسال عرضحال برای حاکمان سرمایه، به مطالبه ای از مطالبات خود ولو حقیرترین آنها دست یافته اند.”. یک مشت تحریف و تخطئه در همین جملات دیده میشود. “عریضه نویسی” جای طومار اعتراضی مینشیند تا فضایی التماس و درخواست را به حرکت کارگران بدهد. گویا کارگر عرض حال و عریضه به حاکمان نوشته است. هرکس میفهمد که کسی که این جملات را نوشته است یک جو از مبارزه کارگران درک روشن ندارد. فقط تصمیم گرفته است پز رادیکال بگیرد. اما در واقع یک تلاش ضد کارگری است که دارد به کارگران میگوید مبارزه نکنید. جمع نشوید اعتراض نکنید. و فعلا منتظر باشید تا در روز مبادا شرایط برای آنچه من میگویم آماده شود. متوجه نیست که طومار اعتراضی کارگران به حکومت، دارد توقع و انتظار کارگران را مطرح میکند، دارد صف کارگران را آماده میکند، و همانگونه که گفتم این بخشی از مبارزه کارگران است.

 یک چاشنی همیشگی هر بحث و اظهار نظر اینها ضدیت مشخص با تحزب کارگران و نفی تشکلهایی چون سندیکای واحد و نیشکر هفت تپه و اتحادیه آزاد کارگران است که به همت خود کارگران تشکیل شده اند تحت عنوان سندیکالیسم و قرار دادن آنها در کنار شوراهای اسلامی است. در همین راستا در نوشته خود خطاب به امضا کنندگان طومار اعتراضی کارگران نیز فرصت را غنیمت شمرده و در این رابطه نیز منبری  رفته و عملا کنار شورا اسلامچی هایی چون عیوضی و اولیا علی بیگی ایستاده و از جریان خاص سخن میگویند و می نویسند:” ” قدرت طبقه سرمایه دار را تنها و تنها با قدرت متحد، متشکل و آگاه ضد سرمایه داری می توان به چالش کشید، زیر فشار قرار داد، به عقب کشاند و به سوی نابودی راند و در همین جاست که دو پرسش اساسی دیگر پیش می آید.” و بعد نتیجه میگیرند که:”سندیکا و حزب ظرف این کار نیستند. این نهادها در هر شکل، هر صورتبندی، با هر توجیه یا آرایش، ساز و کار رویکردهای راست و چپ طبقات دیگر برای خارج ساختن لگوموتیو پیکار طبقه ما از ریل واقعی ضد سرمایه داری و طبقاتی خود است.” و بالاخره نسخه ای که می پیچینند اینست:” قدرت ما در هستی اجتماعی آگاه ضد سرمایه داری توده های طبقه ماست. این قدرت تنها زمانی، در شرائطی و به شرطی خود را ظاهر می سازد که به طور واقعی و آگاهانه توسط این توده ها علیه سرمایه و علیه نظم و قانون و قرار و دولت و ساختار قدرت سرمایه به کار گرفته شود.”.

دم خروس اینجا هم یبرون میزند. از مخالفت با طومار کارگران به مخالفت با حزب و سندیکا رسیدند. اگر قرار نیست کارگر حزب داشته باشد. اگر قرار نیست کارگر در مبارزات جاری خود حق و حقوقش را ازگرده سرمایه داران  بیرون بکشد. دیگر از جنبش اعتراضی کارگری و اعمال اراده مستقل کارگری برای پایان دادن به توحش سرمایه چیزی باقی می ماند؟ دمار از روزگار کارگر در آورده اند. فقر و فلاکت زندگی و معیشت کارگر و کل جامعه را به تباهی کشیده است. نسخه این حضرات کار تدریجی آگاهگری “علیه سرمایه داری” است. این حرکتی علیه سرمایه داری نیست خدمتی به سرمایه داران و حکومتشان است.

اینها اسم خود را فعالین جنبش لغو کارمزدی گذاشته اند تا در پرتو این اسم دهان پر کن مبارزه جاری کارگری را نفی کنند.  تا زیر چتر این نام کمونیسم را زیر حمله برند و بعنوان مبارزه ضد سرمایه داری کارگر، کارگران را از تحزبشان دور سازند. نقشی که آشکار در کنار رژیم اسلامی قرار میگیرد. اینها به اسم چپ سخن میگویند اما در کنار ارتجاعی ترین جریانات راست قرار گرفته اند.

طومار کارگران و طومار “یک ملیون”

در نوشته دیگری از همین قماش به طرز خنده داری طومار اعتراضی کارگران با کمپین یک میلیون امضا قیاس شده است. در آن نوشته نویسنده آن آنچنان غرق در سخن گفتن اندر باب روش ها و شیوه های مبارزه شده است که تماما فراموش کرده است که اصلا دعوا بر سر چیست. و حرکت اعتراضی کارگران بر سر دستمزد را  با کمپین یک میلیون امضا مقایسه میکند. گویی همگان فراموش کرده اند که کمپین یک میلیون امضا  تحت عنوان دفاع از حقوق زن و با پرچم اینکه “حقوق زن با اسلام تناقضی ندارد“، اساسا حرکتی در چهارچوب اصلاح رژیم اسلامی بود. رهبرانش  نیز کسانی امثال شیرین عبادی بودند که درست در کوران اعتراضات مردم در سال ۸۸، فراخوانش به مردم این بود که ساختار شکنی نکنیم.

در این نوشته نویسنده پایه های مادی اعتراض کارگران که  میتواند جامعه ای را به حرکت در آورد را نمی بیند و تازه وحشت از این دارد که مبادا طومار اعتراضی کارگران علیه فقر و فلاکت به یک میلیون امضا برسد. واقعا بیربط نیست؟

این اولین بار نیست که چنین فرمایشاتی را از این جماعت میشنویم. اینها همانهایی هستند که هنگامیکه مردم در سال ۸۸ میلیونی به خیابان ریختند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند، اعلام کردند که  همه چیز از همان آغاز بوی شکست می داده و هیچ کارگری در هیچ کجا هیچ شعار واقعی و انسانی نشنیده است. اینها همانهایی هستند که وقتی بن علی دیکتاتور تونس را مردم این کشور فراری دادند، بیانیه ای دادند که نباید خوشحال بود چون طبقه کارگر دیده نشده است! اینها همان جریاناتی هستند که هر مبارزه عملی کارگران را تخطئه کرده و دعوتشان به بی عملی و دوری از احزاب و عزلت نشینی کارگر تحت عنوان مبارزه مستقل کارگری علیه سرمایه داری است. اینها منادیان پاسیفیسم و ناامیدی در جنبش کارگری هستند که جایی در میان کارگران ندارند.

عکس العمل رژیمی ها

جمهوری اسلامی میداند که هوا پس است. میداند که جامعه در مرز انفجار است و نبض جنبش کارگری بشدت میزند. از همین رو از یکسو در برخورد با اعتراضات کارگری محتاط است همانطور که این ترس و وحشتشان را در برخورد به تجمع اعتراضی کارگران ذوب آهن اصفهان و نظاره گر بودن نیروی انتظامی شان در محل را شاهد بودیم. از سوی دیگر دعواهایشان در برخورد به این اوضاع بیش از بیش بالاگرفته و دوباره هشدارهایشان به یکدیگر بر سر خطر شورش های اجتماعی بالاگرفته است.  سران تشکلهای دست ساز دولتی رژیم وادار به عکس العمل و موضعگیری شدند تا مبادا اوضاع از دستشان خارج شود. اینها به سنت همیشگی شان تلاش میکنند به نحوی خودرا به این حرکت کارگران بچسبانند تا بتوانند آنرا بتدریج کنترل کنند. از سایت ایلنا تا محجوب دبیر “خانه کارگر” جمهوری اسلامی تا مهرزاد موید رییس “کانون هماهنگی شورای اسلامی کار” در استان فارس همه جلو افتاده اند.  جالب تر اینست که در استان فارس همین شخص یعنی مهرزاد موید خبر از امضای طومار مشابهی در محیط های کارگری این استان داد! در مقابل، خبرگزاری ایسنا موضع مخالف در مقابل این طومار و صحبت های ابوی از طرفداران احمدی نژاد و دبیر تشکل دولت ساخته “کانون عالی انجمن های صنفی کارگران” کشوررا انتشار داد.

هادی ابوی در سخنان خود ” مثل همیشه حرکت اعتراضی مستقل کارگران را به “جریانات خاص” نسبت داده و میگوید:” از جامعه کارگری انتظار داریم که هرگونه مطالبه و خواسته‌ای را تنها از کانال نمایندگان خود در تشکلهای صنفی کارگری، شوراهای اسلامی کار و مجمع عالی نمایندگان در استان مربوطه پیگیری کنند تا اینکه به برخی جریانهای خاص متکی شوند.”

در آخر نیز او در سخنانش به هذیان گویی افتاده و حتی  “اصالت” امضا کنندگان این طومارها را که کارگران با نام و نشانشان زیرشان را امضا کرده اند، مبهم میخواند.

معنی آشکار سخنان ابوی و نسبت دادن هر حرکت مستقل و خارج از کنترل شوراهای اسلامی و تشکلهای ساز ساز دولتی به “جریانات خاص”، پاپوش دوزی برای کارگران است.

 اما در دل کشاکشهای درونی شان  سایت ایلنا در مقام رفع ابهام از هادی ابوی برخاسته و اعلام میدارد که مشخصات ۲۰ هزار کارگر امضاکننده نامه به وزیر کار موجود است. دقت کنید! اینها ادعا میکنند که امضاها نزد آنها محفوظ است تا خودرا صاحب حرکت جا بزنند. محجوب نیز فتوا به قانونی بودن این حرکت کارگران و در دستور قرار گرفتن تعیین حداقل دستمزد در نیمه سال را میدهد. خلاصه کلام اینکه همه شان میدانند که موجی برخاسته است و هر کدام به طریقی بدنبال چاره ای هستند تا بلکه نظامشان را از زیر خطر خیزشی که هشدارش را میدهند رها سازند.

 اولیا علی بیگی رییس کانون عالی شوراهای اسلامی کار هم آب پاکی بر روی دست همه ریخته و اصلا امکان افزایش دستمزد کارگران را ناممکن میخواند. او با عنوان اینکه  کارگران باید مطالبات خود را از طریق تشکلهای صنفی و قانونی دنبال کنند، با حذر دادن از اینکه کارگران نباید اینکار را تحت تاثیر اغراض سیاسی و متفاوت که درصدد تشویش اذهان عمومی و ملتهب کردن جو جامعه هستند قرار گیرند و اجازه سوء استفاده ای را بدهند، عملا به پرونده سازی علیه فعالین کارگری دست اندرکار این حرکت اعتراضی پرداخت.

علی اکبر عیوضی سردسته اوباشی که سندیکای واحد را زیر حمله قرار دادند و میخواست زبان اسانلو را ببرد نیز در لیست کسانیست که در رابطه با  طومار اعتراضی کارگران ابراز نظر کرده و همچون علی بیگی در گفتگوئی با خبرگزاری ایلنا به نا ممکن بودن قانونی افزایش دستمزد کارگران در میانه سال اشاره میکند.

این قدرت اعتراض کارگران است که چنین همه مقامات حکومتی را به تکاپو انداخته است. همه شان دست بکار شده اند تا اوضاع را کنترل کنند. چون صدای به میدان آمدن کارگران را شنیده اند. در مقابل همه این هیاهو ها حرکت کارگران همچنان با قدرت و با پرچم اعتراض علیه فقر و گرانی به جلو میرود.

جنبش افزایش دستمزد را گسترش دهیم

 کارگران علیه فقر و فلاکت به پا خاسته اند و خواهان یک زندگی انسانی هستند. این حرکتی است که حول خواست افزایش دستمزدها توده عظیمی از کارگران را گرد آورده و  میتواند بستری برای رفتن به سوی تجمعات و حرکتهای اعتراضی وسیع کارگری باشد. این موج را به راحتی نمیتوان به عقب راند.

کارگران با طومار اعتراضی هزاران نفره خود اعلام کرده اند که اگر پاسخ نگیریم حق خود میدانیم که به اعتراضاتمان شدت دهیم و این گفته کارگران پاسخ همه این جانوران وحشی را که چنین به جان هم افتاده و به پادویی افتاده اند را میدهد.

حرکت مستقل کارگران با طومار اعتراضی هزاران نفره شان در عین حال جایگاه واقعی شوراهای اسلامی و خانه کارگر و تشکلهای دست ساز دولتی را نشان میدهد. نشان میدهد که چگونه کارگران از این نهادهای سرکوب و جاسوسی در کارخانجات عبور کرده اند و بخاطر همین است که صدای امثال هادی ابوی و علی بیگی از جمله سران شوراهای اسلامی نیز بلند شده است.

در این حرکت مهم اینست که حرکتی در اعتراض به سطح نازل دستمزد و برای افزایش چندین برابر دستمزدها به جریان افتاده است. این جنبش را باید تقویت کرد. باید آنرا سراسری کرد. باید وسیعا به حرکت اعتراضی کارگران بر سر خواست دستمزدها پیوست. باید تشکلهای کارگری ای که به همت خود کارگران تشکیل شده اند، با تمام قدرت وارد عمل شوند و نفوذ و اعتبار خود را پشت چنین حرکت و اعتراضی قرار دهند.

باید این هزاران کارگری که گرد طومار دستمزد جمع شده اند، همه کارگران و مردمی که از فقر و فلاکت به امان آمده اند، رهبران خود و این هماهنگ کنندگان این حرکت بزرگ اجتماعی را در چتر حمایت و پشتیبانی خود قرار دهند و جلوی هر نوع پاپوش دوزی و توطئه ای علیه آنان را سد کنند.

طومار اعتراضی کارگران گامی اولیه برای متحد کردن صف اعتراض کارگران علیه فقر و فلاکت و با خواست افزایش دستمزد است. باید این موضوع را در مجامع عمومی کارگری در همه کارخانجات در تمام شهرها به بحث گذاشت و خود را برای برداشتن گامهای بعدی و برای اعتراضی متحد و سراسری در اشکال مختلف علیه فقر و فلاکت آماده ساخت. *