معضلات فکری چپ و پروژه تریبونال بین المللی برای محاکمه جنایات رژیم اسلامی

در حاشیه انتشار اعلام جدائی “کمیته کاری تریبونال در نروژ”

مقدمه:

پروژه تریبونال لندن که مقدمه تلاشی است حقوقی برای کشانیدن رژیم اسلامی به دادگاه لاهه همچنان به همت فعالینش ارادمه دارد. مرحله اجلاس لندن، چند ماه پیش انجام شد و طی آن دوره ، بیش از ۸۰ نفر شهادت دادند در مورد جنایات سالهای ۶۰ و این گزارشات جمع شد تا در مرحله بعدی منابعی بشود برای کشانیدن رژیم اسلامی به دادگاه لاهه. همانطور که در دو مقاله قبلیم توضیح دادم(۱و ۲)

در مقالت قبلیم توضیح دادم که بخشی از چپ ایران بخاطر جونیوریزم درونی شده از همان ابتدا “تحریم” کرد تا دستانش “الوده نشود”. کمپین راه انداخت و گفت که چون “راستها در این تیبونال هستند” پس چپها نباید شرکت کنند. نباید افشاگری کنند و ثبت کنند جنایات رژیم اسلامی را. هزاران تئوری آوردند. گفتند که “گردانندگان دادگاه پول داده اند به شرکت کنندگان” و گفتند که “گردانندگان امپریالیست هستند”. اون دوره کمپین راه انداختن البته هنوز ادامه دارد.

رسیدیم به بیانیه بخشی از فعالین خود این تریبونال در نروژ (۳) که اخیرا منتشر شد و با نقدی “درونی” به وقعایع اتفاق افتاده و اثبات اینکه این تریبونال توسط راستها تحت فشار بوده و خواسته اند از شهادتها “ابزار سازی کنند” پس این دوستان تصمیمگرفتند از تلاشهای این تریبونال کناره بگیرند و در آخر نوشتند:

“تا فرصتی دیگر…با ما باشید”!

هدف من در این مقاله اینست که به بررسی این اطلاعیه “تا فرصتی دیگر” بطور مختصر بپردازم و نشان دهم که این گروه جدا شده هم به همان جونیوریزم گروه اول که کمپین تحریم انداخته بود دچار است و با انتظارات نادرست همان مسیر را انتخاب کرد و فرصت واقعیش را سوزاند و قرار هم نیست با اونها بودن کاری انجام دهد. فقط اعلام بازنشستگی زودرسشان بود!

(۱)”کمیته کاری نروژ” چه می گوید:

کمیته کاری مستعفی نروژ می گوید که اولش دنبال پروژه تریبونال بود چون به مبارزه برای افشای رژیم باور داشت. این پروژه را قدمی می دانست برای ثبت جنایات رژیم اما بعدش

به نقل از خودشان:

(۱)اما واقعییت امراین است که تفکرغالب بر سیاستهای “ایران تریبونال” ماهیتی راست و مماشات جویانه داشته و تلاش دارد این سیاست راهبردی را کانالیزه و با نادیده انگاشتن انگیزه های سیاسی و دادخواهی خانواده های جانباختگان و جان بدر بردگان و سمت و سو دادن آن به اهداف نظام سرمایه داری –امپریالیستی دادخواهی را در چارچوب قوانین “حقوق بشری” جلو ببرد.

) در هشتادو پنجمین گزارش داخلی مورخ ۶ ماه می ۲۰۱۲ خطاب به اجلاس پالتاکی مجمع عمومی ایران تربیونال و قبل از تشکیل دادگاه لندن دستورالعمل حقوقی صادر و مستند شده است که: ” دوستان شاهد جواب خود را به سوالاتی متمرکز کنند که از آنها خواهد شد. و لازم است از جواب های پراکنده که ارتباطی با سوال ندارد، خوداری کنند!!! (نقل به معنی)

بدیهی است این دستورالعمل به عنوان یک مصوبه ی حقوقی، تنها می تواند به پیشنهاد پیام اخوان به عنوان کارشناس با تجربه حقوقی و سرپرست تیم دادستانی ایران تربیونال قبل از برگذاری دادگاه لندن، به عنوان گزینه ی جهت دهنده و عدم تخطی از خط قرمز مورد نظر کمیسیون حقیقت یاب، طرح شده باشد.

 

(۳)طبقه بندی شاهدان و سوالات هدف دار دادگاه لندن برای محدود کردن شهادت ها!

بر مبنای تحقیق از طریق صحبت های مستقیم با شاهدان شرکت کننده در دادگاه لندن نکات زیر محقق شد:

شهادت های شاهدان و قربانیان جنایات جمهوری اسلامی در جریان ۵ روزه ی کار دادگاه لندن به گونه ای سازمان یافته بود که از خط قرمزها ی تعیین شده از سوی مقر فرماندهی سیاسی ایران تربیونال به رهبری پیام اخوان، عبور نکنند. برای این کار روش هائی به کار گرفته شده بود که به اکثریت نیروهای واقعا چپ و رادیکال امکان طرح مسائل داده نشود.

– ابتدا طی یک دوره آزمایشی شهادت ها را برگزار کردند که بدانند شهادت ها در چه مسیری پیش خواهند رفت. به این مفهوم که یک روز قبل از جلسه رسمی دادگاه لندن تمامی ۸۶ نفر در جلسه ی توجیه ی که از طرف تیم دادستانی ترتیب داده شد، شرکت کردند و به آنها تفهیم و تاکید شد که فقط به سوالات جهت دار دادستان پاسخ گویند.

 

(۴)دسیسه چینی ها و همکاری دولتهای آمریکا و انگلیس در جهت سنگ اندازی و جلوگیری از برگزاری دادگاه راسل از یکطرف و از طرف دیگر بخوبی میدانیم بسیاری از فعالین عرصه سیاسی، حقوقی، ادبی، نویسنده و برنده گان جایزه نوبل در دادگاه راسل به عنوان عضوی از کمیسیون حقیقت یاب شرکت کردند، حال آنکه در تریبونال لندن از ۸۶ شاهد دادگاه، تنها ۲۴ زندانی سیاسی جان بدر برده دهه شصت و ۶۰ عضو از خانواده جانباختگان شرکت داشتند و مرکز فرماندهی سیاسی تلاش نمود ” که به قربانیان فرصتی داده شود تا اندوه و رنج و خشم شان را بروز دهند و سبک شوند”، وبقولی “تخلیۀ روانی شوند”!!

پیام اخوان در مصاحبه با عرصه سوم میگوید: “این دادگاه برای تنبیه فرد یا افراد خاصی نیست بلکه فقط به کسانی که جان سالم از آن جنایات بدر بردند این امکان را میدهد دادستانهایشان را پشت تریبونهای بین المللی بگویند.”

(۵)سوال دیگر این است که اگر کمیسیون حقیقت یاب واقعا در صدد کشف حقیقت علل کشتار دهه ی ۶۰ بویژه قتل عام ۶۷ بود و می خواست کیفر خواستی حقیقی؛ نه جانبدارانه به همان طریقی که خمینی و جمهوری اسلامی در توجیه آن کشتار و قتل عام اظهار داشتند، صادر کند، در وحله ی اول آیا نمی بایست نظر تمامی شاهدان را در مورد علت این کشتار هولناک جویا شود؟ آیا بر مبنای نوشته کارزار از قول کمیسیون حقیقت یاب، تحت نام ” مرحله نخست دادگاه رژیم جمهوری اسلامی با موفقیت به پایان رسید” مورخ ٢۴ ژوئن ٢٠١٢ برابر با ۴ تیر ١٣٩١، که گفته بود: ” بعد از پایان اجلاس تحقیق در لندن، کمیسیون طی سه هفته مدارک و شواهد را از دیدگاه حقوقی مورد بررسی قرار می دهد تا افراد مسئول، روش و برنامه سیستماتیک شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی توسط جمهوری اسلامی ایران براساس قوانین جزائی بین المللی و میثاق جهانی حقوق بشر که ایران نیز یکی از امضا کنندگان آن است، مشخص شده و سپس گزارش خود را به تیم دادستانی اجلاس بعدی تریبونال که بفاصله ٢۵ تا ٢٧ اکتبر ٢٠١٢ در لاهه برگزار می شود، ارائه خواهد کرد تا براساس آن علیه جمهوری اسلامی کیفرخواست صادر کند.”

 

(۶) پس از آنکه اعضای کمیته ها و دادخواهان مخالف روند حاکم بر ایران تربیونال با خبر می شوند که موریس کاپیتورن پرونده را در حضور بابک عماد به زمین انداخته و می گوید “بروید ازاین پس، خودتان هر کاری می خواهید بکنید” تنی چند از مخالفین ودادخواهان ایران تربیونال فورا دست به کار می شوند و موافقت ۶ وکیل چپ، رادیکال و انقلابی (از جمله نوام چامسکی) را که هم در مقابل تحریمهای امپریالیستها علیه مردم ایران و هم در مقابل جنگ احتمالی موضع دارند را جلب می کنند؛ در جلسه ای پیشنهاد خود را دایر بر اینکه از وکلای فعلی سلب اختیار شود و از وکلای رادیکال برای ادامه دادخواهی استفاده شود ، اما مسئولین سازشکار آلت دست مقر فرماندهی سیاسی ایران تریبونال با چنین پیشنهادی مخالفت نمودند!!!

در جلسات بعدی فعالین کارزار(مجمع عمومی)، مسئولین اتاق پالتاکی و سخنگویان سازشکار ایران تریبونال چشم و گوش بسته و کورکورانه و از موضع سکتاریستی هر صدای مخالف، اعتراض و انتقاد به روند حاکم بر کارزار و عدم شفاف سازی در همه ی سطوح را با انگ زدن و ایجاد جو ناسالم و گرفتن میکروفون از دست معترضین و منقدین اجازه سخن گفتن ندادند و به این ترتیب سعی در خفه کردن صداهای دادخواهان نمودند.

این نیز یکی از از دلایل انحلال کمیته نروژ و عدم همکاری ما با کارزار ایران تربیونال بود.

(۲)”راه حل” کمیته مستعفی نروژ:

بعد از ردیف کردن دلایل بالا کمیته تریبونال نروژ اعلام می کند:

کلام آخر:  ما معتقدیم: امر دادخواهی واقعی ازجانباختگان و جان بدربردگان دهه خونین شصت در یک دادگاه مردمی و مستقل و دمکراتیک پس از سرنگونی کلیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی محقق خواهد شد.

دادگاهی که بر پا کنندگان آن توده های ستمکش و بویژه خانواده های جانباختگان و زندانیان سیاسی جان بدر برده باشند.

۲۰ سپتامبر ۲۰۱۲

تا فرصتی دیگر

(۳)چند پاسخ به این کمیته:

(۱)مقدمتا بگویم که کمیته مستعفی مدعی است که “تا فرصتی دیگر” می رود خودش را منحل می کند. می پرسم اون فرصت دیگر چیست؟ فرمودند “زمانی که دادگاههای توده ستمکش” برگزار شود. خوب اون زمان آیا ممکن نیست همان راست هم باشد؟ اون زمان دادگاههای “توده ها از فعالین راست “پاکسازی شده اند”؟

کمیته نروژ در ذهنیت خودش یک شرایطی ایده آل را ساخته که هرگز تحقق نمی یابد! در هر جامعه ای که باز باشد، حصوصا بعد از سرنگونی رژیم اسلامی، همین راستها حاضر خواهند بود. راه گریزی برای رودرروئی با اینها نیست! آنزمان هم هستند و توسط غرب حمایت خواهند شد! مگر اینکه کمیته نروژ بخواهد از سلاح “پاکسازی” و اخراج فعالین راست استفاده کند و مدلهای “دیکتاتوری پرولتاریائی” قدیم در ذهنش هست! خلاصه اینکه این وعده “فرصتی دیگر” کاملا توخالی است. فرصت را همین الان ساختن مهم است و در عمل امکان تحرک را از راست گرفتن. از چه طریق؟ قدرت تحرک داشتن و با بازیهای راست آشنا بودن و مانور دادن و استفاده از شرایط را تمرین کردن و حرف حق را به کرسی نشاندن. کمیتهنروژ مثل محصلی می ماند که چون آماده امتحان نیست کلاس را ترک می کند “تا فرصتی دیگر”! جر رفوزه شدن خودش کاری نکرده!

(۲)کمیته نروژ ظاهرا شوکه شده که راست تلاش می کند مضمون این تریبونال را در سطح خواستهای خودش نگه دارد و به ریشه یابی واقعی جنایت نپردازد. نق می زند از اینکه فلانی کنترل کرد و فلانی نگذاشت در مورد سال ۶۷ حرف زده شود. نق می زند که از شاهدها استفاده ابزاری شده!

مگر غیر از این انتظار داشتند این عزیزان؟ مگر جز اینست که راست می خواهد مسئله جنایات رژیم اسلامی در ایرانرا ابزار خودش کند و به اصل جنایت و عوامل حامی آن در غرب پرداخته نشود؟ آیا قرار بود راست بیاید کمونیزم و چپ را لانسه کند؟ آیا قرار بود رسمیت ببخشد به اهمیت تاریخی مبارزه کمونیستها در مبارزه برای آزادی؟ آیا قرار بود راست بیاید و برنامه سیاسی چپ را در تیبونال پیاده کند؟ این نق زدنها برای چیست؟

من مدعی هستم این نق زدنها علامت اعلام شکست چپی است که توان نشستن و چانه زدن با راست را در خود نمی بیند و به دنیای خیلی خودش به “زمان موعود” به “روز قیامت ” عقب می نشیند! قرار بود چپ برود در تریبونال تا برنامه خودش را جلو ببرد. قرار بود و هست که نه فقط جانیان و عمل جنایت مشخص شود بلکه ریشه جنایت رویش بحث شود. چیزی که راست نمی خواهد اینست که به مرکز مسئله یعنی ریشه های جنایت رسیدگی شود.

طبعی است که راست تقلا کند تا موضوع نتیجه گیریها “محدود” بماند.شاهدها بیایند و هویت سیاسیشان مخفی بماند! برای کنترل مجبورند “مدیریت از بالا” و دیکتاتوری در گرداندن جلسات را اعمال کنند و جلوی حرفها را بگیرند. این شگرد راست است! جز این انتظار نیست. آیا کسی تردید داشت در جمعی این چنین همه هواداران  چپ باشند؟ چنین ابهامی کجا ریشه داشت؟!

(۳)کمیته مستعفی مدعی است که راست “میخ خودش را کوباند”! خوب سوال من اینست که میخ شما عزیزان چپ کجا بود؟ شما چکونه مانور دادید؟ چگونه درون و بیرون تیبونال فعالیت کردید؟ چگونه با جامعه و شاهدان کار کردید تا خط خودتانرا جلو ببرید؟ کجا توانستید مماشات کنید تا جای دیگر جلو بروید؟ این “میخ” چپ کجا بود؟ غیر از اینست که شاهدان اکثر قریب به اتفاقشان از چپ آمدند؟ چه شد بقول شما که ازشان “استفاده ابزاری” شد؟! اینرا بگوئید؟ کم کاریها و ضعفهای تاکتیکی و استراتژیک خودتانرا بکاوید! انتظار این از شماست!

(۴)معضل چپ و ناتوانی در عرصه مدیریت کمپین سیاسی فراسازمانی

بحث را می شود به نکات بسیاری کشاند، اما همین گزارش کمیته نروژ نشان می دهد که چپ چقدر در عمل ر مدیریت صحنه ها ناتوانست. چقدر فعالین چپ با برداشتهای ضعیف وارد فعالیت اجتماعی می شوند و چقدر این جونیوریزم مشکل ساز است.من با فعالین این کمیته در بسیاری از اهدافشان و نگاهشان موافقم اما براحتی می بینم که در پراتیک کردن اهدافشان زیرگیهای لازم را ندارند. عرصه را رها کرده اند به راست و به “فرصتهای دیگر خیالی” عقب نشسته اند.

تریبونال یک پروژه است که هنوز راه دارد و نیاز دارد چپ درش تمرین کند تا مدیریت صحنه را یاد بگیرد. چپی که در این فضای کوچک نتواند از عهده راست بر آید حتما در آینده ایران هم ناتوان خواهد ماند و در گوشه قهوه خانه ها(اگر شانس بیاور زندانش نکنند!) مرتب دنبال “فرصتهای دیگر” و “دادگاه خلق و توده ها خواهد ماند!

از خواندن نامه استعفای این عزیزان من بیشتر نگران می شوم که براستی آینده جامعه ایران چقدر تحت تاثیر چپ خواهد بود اگر فعالین “سابقه دارش” در خارج کشور به این سادگی جا می زنند؟!

بد نیست کمی به این نکات توجه شود شاید بخشیش درست باشد! حداقل بخشیش!

منابع دیگر:

(۱)سعید صالحی نیا: تجربه موفق تریبونال لندن و افقهای پیش رو

http://www.rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/10401-b.html

(۲)سعید صالحی نیا: اهمیت تاریخی تریبونال لندن در محکومیت جنایات رژیم اسلامی و مخالفتهای “چپ” ملی مذهبی

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/10227–qq

(۳)اطلاعیه شماره ٢ / کمیته کاری ایران تربیونال واحد نروژ

http://www.azadi-b.com/J/2012/09/post_23.html

سخنرانی رؤیا اشرف آبادی در رویداد جانبی حقیقت و عدالت بیست و یکمین اجلاس شورای حقوق بشر

http://www.youtube.com/watch?v=5bw9j_MlAPk&feature=player_embedded

سخنرانی رویا قیاسی در تریبونال

http://www.youtube.com/watch?v=-DQGClnh4aw&feature=youtu.be

آدرس فیسبوک تریبونال بین المللی:

http://www.facebook.com/#!/groups/134396646625953/

عباس منصوران:  آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی

http://www.azadi-b.com/J/2012/10/post_49.html