زنان و خشونت علیه آنان در جوامع اسلامی

اعمال خشونت علیه زنان در‌واقع از دوران جنینی آغاز می‌شود ، از آن زمانی که پدر یا مادر آرزوی داشتن فرزند پسر را دارند که « کاش فرزندم دختر نباشد » . یا به دلیل دختر بودن جنین سقط می‌شود حال به اجبار مرد یا موافقت خود مادر ، پس از تولد هم بدلیل دختر بودن مورد تحقیر و تبعیض قرار میگیرد و در طول سالیان زندگی‌اش به واسطه کلیشه های مرسوم جنسیتی ، محدودیتهایی را متحمل می‌شود ، در اغلب موارد بعنوان دختر یا زن مورد خشونت و آزار و اذیت و مزاحتمهای خیابانی قرار میگیرد . گاهأ ازدواج اجباری سرنوشت دختران است و فقط و فقط بدلیل زن بودن از طریق قوانین تبعیض آمیز ، سنتهای پدر سالارانه و مرد سالارانه و باورهای مرد محور، و این باور غلط برخی خانواده‌های سنتی که « دختر با چادر سفید به خانه شوهر می‌رود و باید با کفن هم بازگردد. » مورد تحقیر و خشونت قرار میگیرد ، پس از ازدواج هم به بهانه‌های واهی از حقوق جنسی و حتی باروری محروم می‌شوند .

خشونت یک پدیده ی عمدتأ خاص انسانهاست ، در همه ی اجتماعات انسانی چه کوچک یا بزرگ ، غنی یا فقیر ، عقب‌مانده یا پیشرفته میتوان با آن برخورد .

تعریف خشونت

در تعریف مفهوم خشونت علیه زانان میتوان گفت : براساس آنچه در اعلامیه ۲۰ دسامبر  ۱۹۹۳ سازمان ملل متحد آمده ، هرگونه عمل خشونت آمیز مبتنی بر جنسیت که عامل بروز یا احتمال بروز صدمات و آسیب های جسمی یا روانی شود مصداق خشونت شناخته می‌شود .

بطور خلاصه میتوان گفت : خشونت رفتاری است که با هدف آسیب رساندن به دیگری ، بصورت جسمی ، روانی ، تحمیل محدودیت‌های مالی ، ممانعت از پیشرفتهای شغلی و تحصیلی ، ارتقای توانایی فردی ، بی‌اعتنایی به دیگری ( در صورتی که میدانیم او به توجه و حمایت ما نیازمند است .)

 علت اصلی خشونت را میتوان تبعیض جنسیتی و بابرابری مرد و زن در همه سطوح زندگی چه خانه و خانواده چه حقوقی و اجتماعی و … دانست .

مسأله خشونت علیه زنان و مصداق‌های آن برای نخستین بار در اعلامیه ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ مورد توجه قرار گرفت تا پیش از آن ، در هیچ مطلبی ، حتی کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان که در سال ۱۹۷۹ به تصویب رسیده بود هم مشخصأ ماده‌ای در رابطه با خشونت وجود نداشت . در ۲۰ دسامبر ۱۹۹۳ ، اعلامیه رفع خشونت علیه زنان توسط کمیته ای که زیر نظر کمیسیون حقوق بشر سابق فعالیت می‌کرد ، منتشر شد و به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل متحد رسید . انتشار و تصویب این اعلامیه از اهمیت زیادی برخوردار بود و هرچند از لحاظ حقوقی بار یک کنوانسیون را نداشت ولی کشورهای مختلف ، حتی نمایندگانی از ایران ، در امضای آن حضور داشتند(البته شاهد نقض این قوانین علیه زنان در ایران هستیم ) و مفاد آن بارها و به مناسبت‌های مختلف تکرار شد و این تکرارها در عرف بین الملل بسیار مهم شمرده می‌شوند .

 انواع خشونت علیه زنان

خشونت‌های جسمی‌آشکار و پنهان مانند کتک کاری،سیلی‌زدن،گاز گرفتن،کشیدن موی سر،لگد زدن،هل دادن،چنگ زدن،و خشونت‌های جسمی‌پنهان مانند بیرون راندن از منزل به ویژه در ساعات نا متعارف شب،به هم کوبیدن در به گونه یی که موجب وحشت شده،به هم زدن سفره ی غذا یا میز غذا خوری،شکستن اشیأ و…

                   کلأ خشونت علیه زنان ابعاد و حوزه های متعدد و گسترده ای را شامل می‌شود و میتوان این عمل مخرّب را به طور کلی به سه دسته در زندگی زنان فعال دانست :

۱- عرصه خانوادگی و زندگی خصوصی

۲- پهنه جامعه (محیط کار و تحصیل و اماکن عمومی )

۳- از سوی دولت ها و نهادهای قدرت رسمی

درحوزه عملکرددولت ها و خشونت از طریق وضع و اجرای قوانین تبعیض آمیز علیه زنان و سهمیه بندی جنسیتی و یا ایجاد موانع و محدودیتهایی بر سر راه حضور و مشارکت زنان در عرصه های قانون گذاری ، تصمیم گیریهای خورد و کلان سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی ،و یا در بازداشتگاهه و زندانها اعمال می‌شود ، نکته غم انگیز اینجاست که در بازداشتگاهها و زندانها ، زنان علاوه برآنکه همچون مردان مورد شکنجه و سرکوب قرار میگیرند ( در صورتی که یک زن در خارج از محیط زندان از نظر حقوقی و… با مرد برابر نیست) و متأسفانه به دلیل زن بودنشان نیز مورد تجاوز و آزار جنسی مضاعف واقع می‌شوند . بعلاوه در مواردی ، زنان و دختران بطور مستقیم از سوی مسئولان نهادهای مجری قانون نیز مورد خشونت قرار میگیرند .

یکی از دلایل خشونت در موارد یاد شده را میتوان در اختیار داشتن ابزارهای قدرت اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و حتی در محیط خانواده توسط مردان دانست ، و رابطه مستقیم بین خشونت خانگی و قوانین تبعیض آمیز در جامعه ایران وجود دارد و همچنین  قوانینی که در نه در خانواده و نه در اجتماع ایجاد امینیت برای زنان نمیکند .

بطور مثال طبق قانون ایران : زن «باید» از مرد تمکین کند ، یعنی اینکه اگر زن به هر دلیلی  حاضر به تمکین مرد نباشد ، مرد میتواند اورا « وادار» به تمکین کند و در مواردی قانون به مرد اجازه داده زن صیغه‌ای داشته باشد و چگونگی برقراری رابطه و زمان آن به شوهر داده شده و زن اختیار برجسم خود را از دست میدهد و عدم تمکین ، یک علت مهم درخواست طلاق از جانب مرد است و در صورت عدم تمکین ، مرد موظف به پرداخت نفقه نیست و این جاست که اعمال خشونت قانونی می‌شود .

زنان در جوامع شرقی بویژه جامعه شبهه اسلامی کنونی ایران ، در سایه مذهب و سنت بیش از اندازه رنج می‌برند ، حقوق و امکاناتی که خود دین اسلام به زن داده است از وی بازگردانده شده و نقش اجتماعی او در حد ماشین رخت شویی و ارزش والای انسانیش به شکل مادر بچه‌ها پایین می‌آید . عامه مردان از به زبان آوردن نام همسرشان عار دارند و وی را به نام فرزندشان خطاب میکنند البته اگر فرزندشان پسر باشد . دیه ی زن نصف دیه ی مرد اما مجازات زنانگیش (شکنجه ها ) با مرد برابر است ، زن می‌تواند تنها یک همسر داشته باشد اما مرد مختار به داشتن ۴ زن عقدی و زنان صیغه‌ای است . برای ازدواج یک دختر در هر سنی اجازه ی ولی لازم است ولی مرد هرزمان به لطف قانون گذار می‌تواند ازدواج کند . زن در محبسی به نام بکارت زندانی است و مرد

زن کتک میخورد و مرد محاکمه نمی‌شود ، و در قوانین حقوق باروری و حقوق جنسی زنان به کلی نادیده گرفته شده‌اند . زنان از تبعیض های جنسیتی از قبیل نداشتن حق طلاق ، حق قضاوت ، شهادت ، حق انتخاب شغل و خروج از کشور ( بدون اجازه همسر) ، نابرابری در ارث و نابرابری در قانون مجازات به شدت رنج میبرند.

در اینجا به برخی از قوانینی که از جانب حکومت ، دین و دولت به ثبت رسیده و اجرا می‌شود اشاره میکنیم :

مثلاً طبق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی :« زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ تا دوماه یا از ۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد .» به دلیل ماده قانونی حجاب تاکنون هزاران زن مورد خشونت قرار گرفته ، دستگیر ، زندانی ، یا جریمه نقدی شده‌اند و یا حتی مجبور به ترک وطن شده‌اند .

قتلهای ناموسی نیز نوع دیگری از خشونتهاست که به پشتیبانی قانون و مقررات ، این قتل ها توجیه و حتی حمایت می‌شود . در قانون مجازات اسلامی که شخص میتواند در شرایط ویژه مرتکب قتل شود بدون آنکه مجازات شود .

 طبق ماده ۶۱ قانون مجازات اسلامی «هرکس در مقام دفاع از نفس ، عرض ، ناموس و یا مال خود و یا دیگری و یا آزادی تن خود یا دیگری در برابر هرگونه تجاوز فعلی و یا خطر قریب الوقوع عملی انجام که جرم باشد . در صورتی که دفاع با تجاوز و خطر متناسب باشد و عمل ارتکابی بیش از حد لازم نباشد و توسل و قوای دولتی بدون فوت وقت در عمل ممکن نباشد و یا مداخله قوای مذکور در رفع تجاوز و خطر مؤثر واقع نشود ، قابل تعقیب و مجازات نیست. »

ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی نیز میگوید « هرگاه مرد همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم بر تمکین زن داشته باشد ، میتواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد ، فقط مرد را میتواند به قتل برساند .» حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است .

و سخن آخر

                   خشونت علیه زنان پلیدترین و زشت‌ترین نماد تبعیض جنسیتی و نا برابری است که متأسفانه در جامعه ی کنونی ایران رفتار‌های ناپسند علیه جنس زن به دلیل رعایت عرف جامعه افشا نمی‌شود و این خود ریشه در قصور فرهنگی‌دارد.در ایران زنی‌که مورد خشونت قرار گرفته پایگاه و جایگاه امنی‌که از سوی دولت تعیین شده باشد را ندارد و در نقطه ی مقابل از آنها انتظار می‌‌رود در مقابل این رفتارها تحمل و صبر را به کار ببرند و به عبارتی به پای زندگی‌و مردشان بسوزند و بسازند.

 روز ۲۵ نوامبر هم از سوی سازمان ملل متحد بعنوان روز مبارزه با خشونت علیه زنان نیز نکته مهم دیگری بود که با وجود جنبه نمادین آن اهمیت بسزایی دارد .اما متاسفانه تاکنون هیچ اقدام سازنده و کارایی از سوی سازمان زنان صورت نگرفته است .

 مریم مهدوی