نگاهی به پدیده خودکشی در فعالین سیاسی

مقدمه:

مسئله ای وجود دارد در میان مشکلات انبوهی که گریبان جامعه انسانی را گرفته که مرتب دارد قربانی می گیرد. اینکه ادمها اقدام به خودکشی می کنند و متاسفانه بخشی از اینها موفق می شوند . این مسئله طبعا برای خویشان و نزدیکان و هر انسان نوع دوستی درد آور و شوک آور است. مسئله خودکشی پدیده بسیار قدیمی است و این رفتار در حیوانات هم مشاهده شده. عوامل ژنتیکی متعددی یافت شده اند که از طریق تغییر مواد بیوشیمیائی مغز استعداد به خودکشی را بالا می برند. اعم از اینکه انسانها حتی در چه شرایطی زندگی می کنند این ژنها در پاسخ به استرسورهای گاها خفیف ، فعال می شوند و رفتار خودکشی را باعث می شوند.

گاها چنان این رفتار غیر قابل پیش بینی است که نزدیکان و حتی روانپزشک را حیرت زده می کند و این پدیده را آنها که شاهد بوده اند تصدیق می کنند. حتی برای روانپزشک هم عادت به این واقعه امکان ندارد و همیشه دردناکیش هست و اثرات بلند مدتش بر روان نزدیکان بجای می ماند.

آمار جهانی اقدام موفق خودکشی وجود دارد(۱)، بر طبق آمار سال ۲۰۱۰، کره شمالی با رقم نزدیک به ۳۱ در ۱۰۰ هزار جمعیت دارای بالاترین نرخ خودکشی موفق است. عموما کشورهای سرد سیر با مدت تابش کم خورشید و کشورهائی که استرسورهای اجتماعی درشان بالاست(اعم از غربی و شرقی) بیشتر ین آمارها را دارند. آمار خودکشی عموما موازی آمار نرخ افسرگیست چرا که نزدیک به ۹۰ در صد افرادی که خودکشی می کنند ، دچار افسردگی بوده اند.

بررسی علل خودکشی و شناساندن عومل زمینه ساز و علائمی که بتواند به پیشگیری خودکشی بینجامد هم اکنون از اولویتهای نظامهای بهداشتی کشورها محسوب می شود چرا که افرادی که خودکشی می کنند بواقع سرمایه های مهم جوامع انسانی هستند و از دست دادنشان ضربه است به کل جامعه.

من بواسطه حرفه ای که دارم و ارتباطم با بسیاری بیماران روانی و مغزی،  از جمله جمعیت سیاسی و فعالینی که متاسفانه اقدام به خودکشی کرده اند، لازم و ضروری می بینم در این موضوع بنویسم. بررسی علمی و سیستماتیک در این زمینه البته مستلزم پژوهشهای آماری و حوزه ای گروهی است اما فکر می کنم نباید منتظر شد و دست را باید بالا زد و هر انچه یتواند کمکی باشد باید دریغ نکرد. اینست که این مقاله کوتاه را خدمت عزیزان خواننده ارائه می دهم:

(۱)عوامل مستعد کننده خودکشی بطور عموم

شناخت عوامل مستعد کننده خودکشی اولین قدمست برای پیش بینی بموقع و جلوگیری از آن. همانطور که گفتم خودکشی در اکثریت مواقع در زمینه افسردگی اتفاق می افتد. ادمها وقتی افسرده هستند معمولا گوشه گیر می شوند و ارتباطاتشان را قطع می کنند، کم خواب می شوند و کار و زندگی و روابطشان مختل می شود. اما متاسفانه همیشه اینطور ساده نیست. گاهی ادمها افسرده می شوند اما ظاهر خود را حفظ می کنند. بیشتر باید دقت شود تا از طریق صحبتها و حرفهائی که رد و بدل می کنند فردی بفهمد که این افسردگی به نا امیدی و فکر کردن به خودکشی تبدیل شده است.

بسیاری افراد قبل از خودکشی پیامهائی به محیط می دهند و مستقیم و غیر مستقیم از مرگ و آرزوی مردن صحبت می کنند. اینها را همیشه باید جدی گرفت و به روانپزشک و مشاور معرفی کرد. حتی به پلیس برای اقدام فوری و بستری کردن فرد.

بیماریهای روانی دیگر از جمله بیماریهای دو قطبی و سایکوزها و همینطور اختلالات شخصیت می توانند زمینه ساز اقدام به خودکشی باشند. گاهی فرد نمی خواهد خودش را بکشد اما متاسفانه بطور اتفاقی خود آزاری به خودکشی می انجامد. استفاده از قرصهای و داروها از مواردی است که بیشتر خانمها استفاده می کنند و گاها بدون خواستشان به مرگ می انجامد.

علل خودکشی را می شود به علل ژنتیک، بیماریهای روانی و بیماریهای مزمن و دردهای مزمن و اعتیادها و همینطور عوامل اجتماعی و استرسورهای محیطی تقسیم کرد. این عوامل در هم تنیده می شوند و زمینه ساز خودکشی می شوند.

اقدام به خودکشی موفق معمولا زمینه های ژنتیک قوی دارد و معمولا پدیده ای است مستقل به موارد تکرار شونده خودکشی. کمتر قابل پیش بینی است و توسط ابزارهای مهلک تر مثل دار زدن پریدن از بلندی و جلوی و ترافیک و استفاده از اسلجه انجام می شود. مصرف مواد مخدر و داروها و خودسوزی هم از مواردی است که متاسفانه در ایران  بسیار شایع است.

بسیاری مواقع رد پای خودکشی را می توان در میان خانواده ها جستجو کرد و بطور فامیلی دیده می شود شبیه مرض قند. استعداد به خودکشی همانطور که گفتم ژنتیک است خصوص خودکشی های موفق. تحقیق در زمینه خودکشی و عواملش و درمانهایش بشدت ادامه دارد و هوشیاری جامعه و آموزش جامعه و نزدیکان و قامیل را باید حتما جدی گرفت.

(۲)خود کشی در میان فعالین سیاسی

بررسی مستقلی در این زمینه تا جائی که من می دانم منتشر نشده و حتما لازمست انجام شود. این پدیده خودکشی در تمامی طیفهای فعالین سیاسی چه چپ و چه راست شایع است و منطقا حتی بیشتر از جمعیت پایه. چرا که عوامل بیشتر استرسور در این میان دخالت دارند از جمله:

الف: وضعیت زندگی در تبعید، فقر و بیکاریها و ناتوانی در تطبیق با محیطهای جدید زندگی در غرب

ب: سابقه فشارهای بسیار عصبی بخاطر سابقه زندان و شکنجه توسط رژیمهای دیکتاتوری و بیماری “اختلال استرس بعد از تروما” که ناشی از اختلال حافظه و احساسی و شناختی و ادراکی است بعد از مواجه با شکنجه و مشکلات ناشی از دستگیری و بازجوئی یا شاهد بودن فرد به چنین صحنه هائی

ج: عدم دسترسی به کمکهای بهداشت روانی در خارج کشور و عدم وجود حلقه حفاظتی خانواده و فامیل و آشنایان

د: عدم حمایت پزشکی و اجتماعی و مبتلا شدن به بسیاری بیماریهای متعاقبش مثل اعتیاد به الکل و مواد مخدر در زندگی در تبعید

ه: شکستهای سیاسی و وضعیت دائما در تعلیق و انتظار و مواجه به شکستها و نا امیدیهای نشی از تداوم وضعیت انتظار و تبعید و عدم پذیرش وضعیت در تبعید بعنوان زندگی دائم

و: درگیریهای سیاسی و نبردهای ایدئولوژیک و فشارهای ناشی از آن و شکستنهای گروهی و جداشدنها و انزوای ناشی از آنها و نا امیدی و “انزوای سیاسی”.

ز: فشار زندگی خانوادگی و مسئولیت ناشی از بزرگ کردن و حمایت کودکان همزمان با شرایط انتقال و بیکاری و عدم مهارتهای لازم برای رسیدن به موازنه مادی در جامعه میزبان و مواجهه با فشارهای ناشی از نژاد پرستی و تبعیض که “خارجیها” را نشانه می گیرد.

لیست بالا به هیچ وجه کامل نیست اما مهمترین زمینه های خودکشی را در میان فعالین سیاسی نشان می دهد.

(۳)آیا درستی موضع سیاسی مانع خودکشی است؟

این نویسنده رفتار خودکشی موفق را در تمامی طیف سیاسی جامعه در تبعید دیده ام. فکر نمی کنم که پایگاه سیاسی فرد عامل مهم پیشگیرنده یا تشدید کننده رفتار خود کشی باشد. در بررسیهای عمومی نشان داده شده که اعتقادات مذهبی عامل مستقل حفاظتی است بر علیه خودکشی. البته  تحقیقات نتوانسته عوامل حاشیه ای این پدیده یعنی عامل “حمایت سازمانهای مذهبی” را از این اعتقاد مذهبی جدا کند و پیشنهاد اینست که هر اعتقادی وقتی پایه حمایت گروهی شد ممکنست عامل پیشگیرنده باشد.

به جهت تئوریک اعتقاد به زندگی و امید به زندگی با هر استدلالی که باشد، خوشبینی به زندگی بعنوان عامل مستقل محافظتی پیشنهاد و معرفی گردیده. اما همانطور که می بینیم این عامل نیز به تنهائی مانع خودکشی ها نیست و بر عکس به خاطر “غیر قابل پیش بینی بودن” ، وضعیت فرد را مشکلتر می کند.

(۴)چه باید کرد؟

شناسائی افراد مستعد به خودکشی:

طبعا در یک سطح نمی توان به نتیجه رسید. آمورش اجتماعی در مورد زمینه ها ی ایجاد رفتار خودکشی و افسردگی و علائمی که فرد ممکنست بروز دهد قبل از اقدام به خودکشی اهمیت بسیاری دارند. معمولا ادمهائی که خودکشی موفق می کنند سابقه قبلی دارند. یا سابقه فامیلی. افرادی که سابقه بیماریهای روانی یا مغزی دارند یا سابقه اعتیاد دارند یا زمینه های اجتماعی مثل بیکاری و فقر یا بیماری مزمن یا کشنده، چه خودشان و چه نزدیکانشان، مستعد به خودکشی هستند.

تبعید به خارج کشور خصوصا دهسال اول که مرحله “جا افتادن” است استرسور بسیار مهمی است. آنزمان حتما باید افراد را بیشتر حمایت کرد و مواظبشان بود. خصوصا اینکه دسترسی به کمکهای تخصصی هم در این دوره کمتر است.

ایجاد حلقه های حمایتی:

انسانی که از کشورش تحت شکنجه و زندان و خطر جانی به تبعید گریخته در زمان ورود به جامعه میزبان دچار انواع مشکلات است. از جمله مشکل برسمیت شناخته شدن وضعیت پناهندگیش و داشتن حق اشتغال و برخورداری از خدمات اجتماعی. این دوره ادمها بسیار مستعد تر هستند برای افسردگی و خودکشی. خانواده ادمها دیگر اطرافش نیست. باید بحای خانواده ، فرد را با دوستان و عزیزان دوره کرد و مراقب بود تا انها مشکلاتشان راحت تر حل شود. ندانستن زبان هم مشکل دیگریست که استرس بسیار بالا ایجاد می کند. اینها عرصه هائی است که بنوعی مددیاری اجتماعی می طلبد و اگر کشور میزبان چنین خدماتی را ارائه ندهد مشکلات ده چندانست و بدوش دوستان و نزدیکان فرد در تبعید

دسترسی به روانپزشک و مشاور و خدمات اورژوانس لازم:

تناقضی هست اینجا. از سوئی معمولا دهسال اول ورود به کشور میزبان بسیار بیشتر استرس زاست و از سوئی دسترسی به خدمات تخصصی بسیار ضعیفتر است. این تناقض متاسفانه عامل بسیار مهم خودکشی های دهسال اول دوران در تبعید است. چگونه می شود به آن پیروز شد؟ ابتکار عمل دوستان با تجربه تر و بکارگیری پزشکان و عوامل بهداشتی با وجدان که در هر کشوری یافت می شوند و باید ازشان استفاده کرد تا دیواریهای بوروکراسی و مالی را دور بزنیم و خدمات را برسانیم به عزیز مان.

بسیاری مواقع لازمست افسردگی با کمک داروها بهبود یابد. متاسفانه فرهنگ استفاده از روانپزشک و داروی روانگردان در جامعه ما بسیار عقب تر است . این تابو که “بیماری روانی” بی آبروئی است و داروی روانی بد است در بسیاری مواقع کار درمان را مشکب می کند و وضعیت را خطرناک. لذا آموزش فرد و اطرافیانش بسیار مهم است.

یادمان باشد که فردی که افسرده است یا افدام به خودکشی می کند باید اکقر موارد تا آخر عمر تحت درمان بماند. بیماریهائی این چنین متاسفانه شبیه سرماخوردگی نیستند!

امیدوارم بحث کوتاه ارائه شده مقدمه ای باشد برای کارهای جدی تر در این موضوع مهم. امید اینکه هیچ انسانی زندگیش را نگیرد و عزیزانش دچار این نوع شوک نشوند. و به امید اینکه زندگی در تبعید تبدیل شود به خاطره ای دور و هرگز تکرار نشود.

منابع دیگر:

(۱)برنامه های تلویزیونی در موضوع خودکشی (تهیه شده برای کانال جدید):

برنامه بهداشت شماره ۷۱ (۹ مارس ۲۰۰۹)  دیدگاه های متضاد در مورد علت خودکشی

 http://video.google.com/videoplay?docid=-4895309805710045231

برنامه بهداشت شماره ۷۰ (دوم مارس ۲۰۰۹)  خود سوزی و خود کشی

http://video.google.com/videoplay?docid=9184055738153315307

لیست آمار خودکشی در گشورهای مختلف:

http://en.wikipedia.org/wiki/List_of_countries_by_suicide_rate

(۲)سعید صالحی نیا:اهمیت شناخت تکنیکهای جنگ روانی در مبارزه با رژیم اسلامی

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/1019-070210-salehniya.html

(۳)سعید صالحی نیا: منشاء روان؟ علم در مقابل مذهب در معمای منشاء روان

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/8374-1390-09-04-08-37-12.html