کرامت “نگاه کن” اشرف همچنان در اهتزاز نگاه داشته است پرچم سرخ تو را!

در یک شب سرد زمستانی سال ۱۳۵۲ در حالی که زنان و مردان تحت ستم ایران پس از یک روز کار سخت به خانه بازگشته و در کنار خانواده خود قصد استراحت داشتند؛ شاهد پخش دادگاه دو زندانی سیاسی، خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان از تلویزیون رژیم شاه شدند و چهره این فرزندان خلق در حافظه توده های مردم نقش بست. 
کرامت دانشیان را به یاد دارم که با سخنان شهامت آمیز خود در دادگاه در حالی که خود را یک مارکسیست- لنینیست و معتقد به رهائی توده ها از طریق مبارزه مسلحانه می نامید قلب پاک خود را در مقابل چشمان مردم گشود و وفاداری خود به آرمان های کارگران و زحمتکشان را نشان داد و برای همیشه در قلب آنها و در تاریخ انقلابی معاصر ایران جای گرفت، همچنان که خسرو گلسرخی.

کرامت دانشیان و خسرو گلسرخی در وصیت نامه اشان، خود را فدایی مردم نامیدند و مرگ خود را هدیه ناچیزی برای پیروزی خلق می دانستند، از آن زمان، من که در دوران نوجوانی به سر می بردم با زندگی مبارزاتی و شخصیت انقلابی این انقلابیون و به ویژه کرامت دانشیان آشنا شدم و مهر او بر دل من نشست.

یاد و خاطره کرامت همواره در ذهن من سنگینی می کرد تا این که چند سال پیش در کتاب “من یک شورشی هستم” خواندم که کرامت دانشیان که علاقه بسیاری به رفیق اشرف دهقانی و رفیق بهروز دهقانی داشته، ترانه زیبایی را به زبان ترکی درباره رفیق اشرف دهقانی سروده بوده و هر وقت که در زندان یا خارج از زندان موقعیتی پیش می آمده آن را می خوانده است. در آن کتاب فقط ترجمه یک بیت آن ترانه به این صورت نوشته شده بود: “اشرف تو ستاره سرزمین منی، خلق به تو نگاه می کند…” با خواندن این قطعه و با توجه به جایگاه بالائی که رفقا بهروز و اشرف در ذهن من دارند همیشه علاقه داشتم که یک روز متن کامل آن شعر را در جایی پیدا کنم، تا اینکه اخیراً متن ترکی و ترجمه فارسی آن را در فیس بوک دیدم و خیلی خوشحال شدم و با ولع تمام آن را بارها خواندم و خود را شریک احساسات سازنده “بهاران خسته باد” یافتم. از آنجا که در حین مطالعه این شعر متوجه چند اشتباه در تایپ و در ترجمه شدم، تصمیم گرفتم آن ها را تا جائی که به نظر من اشتباه می آیند تصحیح کرده و در اختیار دیگران قرار دهم.

آیدین گئچن زامان/ به جای دین گئچن زمان
طرلان/ به جای طولان (طرلان نام ترکی شاهین، پرنده تیز پروازی است که به داشتن چشمان تیز و جرأت و شهامت زیاد معروف است)
سلامی/ به جای سولامی
شان الدوزی= ستاره پرفروغ
طرلان اوچوش= شاهین پرواز

“اوخما”
عشقین حقیقتن نه گوزل اعتباریسان
بواعتباره،خلقیمیزین،ئوزبالاسیسان
آدین کئچن زمان،بو،دوگوشلر صفحه سینه
باخ،ائل سئوینیرکی،بیراوددان نیشانه سن!
**
“آواز”
حقیقت عشق را تو زیباترین پشتوانه ای
و به این اعتبار است که فرزند خلقمان هستی
از آن زمان که نامت به صفحه پیکار ها رفت
نگاه کن که خلق شادمانه است،چرا که
از آتشی نشانه هستی.
“ماهنی”
یوردوموزون گوزل قیزی، طرلان گونه باخ باخ
ائلیمیزین شان اولدوزی،گولوم خلقه باخ باخ
مارال اودا باخ باخ
قلبین ده بیر پارلاخ گون وار،یاز سن اوچون
سولامی وار
ای گئجه ئوله جک،فوشلار اوچه جک
اوچه جک،اوچه جک
***
خلقین گونون،خوش ایسته ین،اشرف، خلقه
باخ باخ
دوشمنین یاسین ایسته ین،اشرف،قانا باخ باخ
مارال اودا باخ باخ
قاناد گوموش،طرلان اوچوش،خلقین سوزون
سوروش
دو گوشلرده گونش اولان،مینلرجه سن
قارداشین وار
ای گئجه ئوله جک، قوشلار اوچه جک
اوچه جک،اوچه جک
**

“ترانه”
دختر زیبای وطنمان،ای شاهین،به آفتاب
نگاه کن، نگاه کن
ستاره پرفروغ خلقمان، ای گل من،به خلق
نگاه کن ،نگاه کن
ای غزال،به آتش نگاه کن، نگاه کن
در دل تو خورشید فروزانی است،
بهار برای تو
درود و تهنیت میفرستد
آهای….که شب خواهد مرد،
پرندگان
پرخواهند کشید
پر خواهند کشید، پرخواهند کشید.
****

ای که روزهای خوشی برای خلق میطلبی
اشرف،خلق را نگاه کن،نگاه کن
ای که روزهای یأس و شکست برای دشمن میطلبی
اشرف،خون را نگاه کن نگاه کن
ای غزال به آتش نگاه کن ،نگاه کن
ای بال نقره ای، شاهین پرواز، درد خلق را جویا باش
ای که در نبرد ها درخشان تر میشوی،
تو هزاران برادر* داری
آهای….که شب خواهدمرد،
پرندگان
پر خواهند کشید ،پر خواهند کشید.

*اشاره به شهادت رفیق بهروز دهقانی،برادر رفیق اشرف دهقانی است.

خواندن این شعر زیبا و بااحساس، من را به یاد فضای انقلابی دوران قیام ۵۷ می اندازد، زمانی که مردم زحمتکش و آگاه ایران با قلبی سرشار از عشق به فرزندان مبارزشان، به انقلابیون و آزادیخواهانی همچون بهروز و اشرف دهقانی و … و کرامت دانشیان و خسروگلسرخی، آنها را الگوی مبارزاتی خود در قیام برعلیه استثمارگرانشان قرار داده و به مبارزه با رژیم سلطنتی و اربابان امپریالیست آن برخاستند. این شعر از بسیاری جهات زیباست، شعری است که از احساس و قلب پرعشق توده ها به فرزندان انقلابیشان حکایت می کند، شعری به قلم یک هنرمند انقلابی و ترانه سرای خلق در مورد یکی دیگر از فرزندان مبارز خلق، ترانه ای که همچون همه آثار هنری انقلابی که با الهام از مبارزات فرزندان مبارز کارگران و زحمتکشان پدید آمده در صفحه های کتاب پربار هنر انقلابی ایران نقش بسته است.