نگاهی اجمالی به کارنامه جنگ ارتجاعی ایران و عراق در سالروز شروع آن

از آغاز پیدایش تمدن در جوامع انسانی، بشر همواره برای بدست آوردن غذا و امنیت خود با طبیعت و یا دیگر قبایل در حال جنگ بوده. ولی در واقع جنگهای خونین و ویرانگری که بتوان از آن سخن گفت و نقدش کرد جنگهایست که از زمان پیدایش دولت‌ها در حدود ۵۰۰۰ سال پیش و فعالیت‌های نظامی این دولتها در اکثر نقاط جهان به وقوع پیوسته است. بدنبال پیشرفت و تکامل انسانها نوع جنگها و کشتارها هم تغییر کرده و با توسعه تکنولوژی نظامی و تسلیحات پیشرفته تر ظاهر بس خشن تری به خود گرفته است. دولتها همواره به بهانه زمین، منابع، سیادت بر دیگر ملتها، دفاع از سرزمین، امنیت، استقلال و حفظ شرف و ناموس اقدام به جنگ افروزی کرده اند و در این میان ملیونها انسان بی دفاع را به کام مرگ فرستاده اند. “کانوی هندرسون در کتاب خود می‌نویسد: «یک منبع مدعی است که بین سال‌های ۳۵۰۰ پیش از میلاد تا اواخر سده ۲۰ میلادی حدوداً ۱۴۵۰۰ جنگ رخ داده و ۳/۵ میلیارد نفر بر اثر آن‌ها جان خود را از دست داده‌اند و فقط ۳۰۰ سال از تاریخ بشر در صلح به سر رفته است”
یکی از طولانترین جنگهای تاریخ جنگ ارتجاعی ایران و عراق است که اگر بخواهیم این جنگ خانماسوز از زوایا مختلف سنجیده یا ارزیابی کنیم مثنوی هفتاد من می شود و از توان نگارنده خارج است تنها شاید نگاهی اجمالی برآن رهگشایی باشد برای آینده.
سی و دو سال قبل در چنین روزهایی جرقه جنگی زده شد که به یکی از طولانی ترین و خونین ترین جنگهای تاریخ مبدل شد. در ۳۱ شهریور برابر با ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ رژیم بعث عراق به رهبری صدام حسین که رویای رهبری اعراب را بعد از جمال عبدالناصر در سر می پروراند با شعارهای پان عربیسم و ناسیونالیستی به بهانه دفاع از تمامیت ارضی و اختلافات مرزی با ایران و همچنین دفاع رژیم اسلامی تازه برسرکار آمده به رهبری خمینی از شیعیان عراق و حزب الدعوه از ۳ جبهه قصر شیرین، مهران و خرمشهر به ایران حمله ور شد و با اشغال خرمشهر یکی از طولانیترین و وحشنتاکترین جنگهای قرن بیستم بعد از جنگ جهانی دوم را رقم زد.
خمینی و هوادارانش این جنگ را نعمت الهی و برکت آسمانی خواندند و با سیاست صدور انقلاب به جهان به پیشواز آن رفتند و با شعار راه قدس از کربلا می گذرد دسته دسته جوانان و نوجوانان بی گناه و ساده اندیش را با آویزان کردن کلید بهشت از گردنشان به کام مرگ فرستادند. رژیم اسلامی که به کمک کشورهای غربی و در راس آن آمریکا انقلاب سال ۵۷ را مصادره و تصاحب کرده بود به بهانه شروع جنگ به تمامی دستاوردهای انقلاب مردمی حمله ور شد . شوراهای شهرها و خصوصا شوراهای کارگری را منحل کرد و با کشتار گسترده کمونیستها و صادقترین انسانها و سرکوب دیگر مخالفان رژیم حکومتش را تثبیت کرد.
رژیم اسلامی به بهانه جنگ و دشمن خارجی در همان سالهای نخستین انقلاب ۵۷ مقاومت مردمی را که نمی خواستند انقلابشان از سوی خمینی و دار و دسته اش مصادره شود را به وحشیانه ترین شیوه سرکوب کرد. دسته دسته مردم انقلابی و خصوصا جوانان پرشور را از خانه هایشان بیرون کشیدند و به زندانهای طویل مدت و یا اعدام محکوم کردند. هرچند این یورش از یک سال قبلش، یعنی در ۲۸ مرداد ۵۸ خمینی فرمان جهاد و حمله سرتاسری به کردستان شروع شده بود. دارودسته خمینی در راس آنها بنی صدر به ارتش فرمان دادند که پوتین هایشان را از پا نکنند تا غائله کردستان را خاتمه بخشند (همان بنی صدری که الان اشک تمساح می ریزد و منکر اعمالش می شود). ارتش تا دندان مسلح به شهرها و روستاهای کردستان حمله ور شد ولی با مقاومت تودهای و سازمانیافته مردمی روبرو گشته بود. خصوصا در این میان مردم شهر سنندج به مدت ۲۴ روز با دست خالی در مقابل توپ باران و گلوله باران ارتش شجاعانه ایستادگی کردند و تاریخی پر از رشادت و فداکاری برای خود ساختند که به جنگ ۲۴ روزه سنندج مشهور گشت که نشان از عدم مقبولیت این رژیم از سوی مردم این منطقه بود و مقاومتی بس بزرگتر را به درازای عمر نگین رژیم اسلامی را پایه ریزی کرد. شروع جنگ دست رژیم اسلامی را بازتر گذاشت تا از هیچ جنایتی در کردستان و حمله به ترکمن صحرا و سرکوبهای پراکنده در گوشه و کنار کشور خصوصا مناطق کارگری فروگذار نکنند. قدرتهای جهانی و کشورهای سرمایه داری نیز با سکوت در مقابل این جنگ زمینه را برای فروش تسلیحات تولید شده خود فراهم دیدند و در فروش تجهیزات نظامی خود به رقابت با یکدیگر پرداختند و از طریق دلالان اسلحه به سرعت اقدام به فروش تجهیزات و اداوت نظامی خود به هردو کشور کردند. رژیم ایران از طریق کشورهای اروپای غربی، کره جنوبی، تایوان و حتی اسرائیل شروع به خرید تجهزات نظامی ساخت این کشورها و آمریکا کرد و ملیاردها دلار از پول و سرمایه مملکت را که باید صرف آبادانی کشور و ساخت زیربنای اقتصادی و رفع بیکاری به میراث مانده از حکومت سلطنتی و ایجاد رفاه و آسایش مردم زحمتکش ایران می شد صرف خرید هواپیماهای سوسیسی، هلی کوپترهای هلندی، کامیونهای آلمانی و چک اسلواکی و تانک و نفربرهای ساخت مجارستان و لهستانی کرد.
رژیم عراق نیز با پول باد آورده نفت به سرعت با کشورهای شوروی ، فرانسه ، برزیل ، اسپانیا و ایتالیا وارد معامله و خرید اسلحه و تجهیزات نظامی شد. هر چند که از مدتها قبل کشورهای کره شمالی، مصر، چین و یوگسلاوی مهمترین منابع تهیه ادوات نظامی عراق بودند و ملیاردها دلار اسلحه به این کشور فروخته بودند ولی با شروع جنگ نیز این بازار پر رونق را از دست ندادند و به قیمت کشته و زخمی شدن ملیونها انسان بی دفاع در هر دو کشور بانکهای خود را از پول و سرمایه دو کشور پر کردند.
بر اساس آمارهای بین المللی این جنگ ۶۲۷ ملیارد دلار هزینه مستقیم برای ایران و ۵۶۰ ملیارد دلار هزینه برای عراق در بر داشت. هزینه مستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی ۶۳۰ ملیارد دلار برای ایران و ۵۶۰ ملیارد دلای برای عراق برآورد شده است. همچنین هزینه بازسازی برای ایران بیش از ۶۴۰ ملیارددلار برای ایران و ۴۵۰ ملیارد دلار برای عراق در برداشت. “آمار از سایت ویکی پدیا”
دولت رفسنجانی بعد از جنگ خسارت های وارده بر ایران را یکهزار میلیارد دلار محاسبه کرد. از آنجا که هر دو رژیم جنایتکار جنگ را وسیعا به عرصه اقتصادی، بویژه در صنعت نفت گسترش دادند کارگران لطمات و خسارات بیشتری از آن دیدند. تنها زمانی که این جنگ وارد فاز دیگری گشت و هر دو طرف درگیر به منابع نفتی و نفتکشهایی همدیگر حمله ور شدند که به جنگ نفتکشها مشهور گشت. کشورهای غربی و در راس آن سازمان ملل متحد واکنش نشان داد تا منافع قدرتهای امپریالیست به خطر نیافتد.
بیش از یک ملیون انسان بی دفاع از هر دو کشور کشته و صدها هزار نفر دیگر زخمی شدند . و ملیونها انسان بی دفاع از خانه و کاشانه خود آواره گشتند و هزاران خانواده از هم پاشیده و هزاران کودک و بچه دیگر بی سرپرست شدند.در جریان بمباران و موشک باران هر دو کشور که به جنگ شهرها معروف است صدها هزار نفر کشته و هزاران خانه ویران شد. تنها در عرض ۳ ماه زمستان ۱۳۶۵ در جریان بمباران شهرها بیش از ۳ هزار نفر کشته و ده ها هزار نفر زخمی گردیدند و در ۲ ماه از سال ۶۶ بیش از ۱۲ هزار نفر غیر نظامی کشته و بیش از ۵۰ هزار نفر دیگر زخمی شدند.”آمار از سایت ویکی پدیا”
در این میان رژیم های جنایتکار هر دو کشور از هیچ جنایتی فروگذار نکردند و حتی بیمارستانها و مدارس را مورد حمله هواپیماها و موشکهای خود قرار دادند.
هر دو طرف درگیر با استفاده از بمبهای شیمایی صفحه ای دیگر به تاریخ ننگین خود افزودند رژیم ایران در چندین مورد در جبهه ها و یا حمله به روستاهای کردستان ایران به بهانه حضور نیروی پیشمرگ از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد و رژیم بعث عراق نیز گازهای اعصاب ، تاول زا و عامل خون را به صورتی گسترده تر در جبهه ها و حمله به غیر نظامیان بکار برد که نمونه برجسته آن بمباران شیمایی مردم شهر سردشت در کردستان ایران که در جریان آن صدها نفر کشته و هزارن نفر زخمی شدند. همچنین رژیم بعث عراق به بهانه حضور نیروهای ایران در اطراف شهر حلبچه و همکاری نیروهای اتحادیه میهنی با رژیم ایران به صورتی سیستماتیک این شهر را بمباران نمود و در عرض چند ثانیه ۵۰۰۰ کودک، زن و مرد را به کام مرگ فرستاد و ۷۰۰۰ نفر دیگر را مجروح کرد؛ مجروحینی که هم اکنون نیز از آثار بمبهای شیمایی از درد به خود می پیچند تا تنها بخشی دیگر از کارنامه سیاه این جنگ ارتجاعی و ضد مردمی را رقم بزنند.
نکته قابل توجه در این میان این است که تمامی این مواد شیمایی از سوی کشورهایی مانند هلند و آلمان به عراق و ایران فروخته شده بود و تمامی این معاملات زیر نام محصولات سموم دفع آفات نباتی صورت گرفت که بعدها وقتی قسمتی از این معاملات پشت پرده کشف شد با میزان سمومی که به عراق فروخته شده بود می توانست ۱۵ بار کل کره زمین را سمپاشی نمود.
زاویه تاریک دیگر این جنگ وجود دهها هزار مجروح و معلول جنگی در هر دو کشور است. دهها هزار انسان ساده اندیش که شستشوی مغزی شده بودند روانه جبهه های جنگ شدند تا از طریق فتح کربلا قدس را نجات دهند و برای نجات اسلام و با کلید بهشت در گردن آرزوی نوشیدن شربت شهادت را داشتند، با جسمی معلول به خانه باز گشتند تا واقعیتهای پشت پرده جنگ را ببینند و شاهد باشند که مشتی انسان مرتجع و سرمایه دار چگونه در سایه جنگ بر سرمایه و ثروت خود افزوده اند ولی این قربانیان جنگ حتی توانایی معالجه خود را ندارند و می دیدند که چگونه قربانیان سلاحهای شیمیایی هنوز معالجه نشده و رها گشته اند و در این میان کسانی که به وضع موجود اعتراض می کردند و خواستار درمان خود بودند با بی اعتنایی و یا سرکوب و زندان روبرو گشتند.
یکی دیگر از هدایای این جنگ وجود ملیونها مین خنثی نشده در میادین جنگ و مرزهاست بنا به آمارهای موجود پس از اتمام جنگ بیش از ۱۶ ملیون مین خنثی نشده باقی مانده است. روزی نیست که در مناطق مرزی شاهد کشته و یا معلول و ناقص شدن مردم و مخصوصا کودکان معصوم نباشیم و نکته قابل توجه اینجاست که در مناطق کردستان که رژیم به بهانه حضور نیروهای پیشمرگ در تمامی روستاها اقدام به احداث پایگاه نظامی کرده بود هنوز هم پس از سالها که این پایگاه ها خالی شده اند پاکسازی نشده و پر از مین و گلوله های عمل نکرده هستش و ما روزانه شاهد هستیم که چگونه مین ها و گلوله های عمل نکرده دوران جنگ قربانی می گیرد و حتی رژیم اسلامی در قبال دریافت غرامت بابت خسارت به دولت حاظر به تحویل اجساد قربانیان به خانواده هایشان می شود(پولی که باید خانواده قربانیان بابت هزینه مین به دولت پرداخت کنند).
وجود دهها هزار اسیر جنگی بخش دیگری از چهره دهشتناک این جنگ بود. بنا به آمار سایت ویکی پدیا در پایان جنگ بیش از ۴۰ هزار ایرانی اسیر رژیم عراق بود و در مقابل نیز رژیم ایران نیز نزدیک به ۷۰ هزار اسیر عراقی در اختیار داشت. اسیرانی که در هر دو طرف درگیر شکنجه و تحقیر شدند و بهترین سالهای عمرشان را در پشت میله های اسارت گذراندند و حتی تا سالها پس از اتمام جنگ نیز همچنان در اسارت ماندند و حکومتهای ایران و عراق حاظر به مبادله آنان نمی شدند. اسیرانی که در اسارت دچار انواع و اقسام بیماریهای جسمی و روانی شدند و هنوز هم از آن رنج می برند. چه بسیار خانواده هایی که بخاطر اسارت انان از هم پاشیده نشد و همسران و فرزندانشان به دلیل فقر و فلاکت به مواد مخدر و تن فروشی روی آوردند.
سرانجام این جنگ ارتجاعی با سر کشیدن جام زهر از سوی خمینی و قبول قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۷ تیر ۱۳۶۷ پایان گرفت اما مصائب جنگ هنوز هم پس از سالیان دراز خاطرات تلخ ۸ سال جنگ خانمانسوز را در ذهن ها زنده نگه می دارد و حسرتی عمیق را بر دلها برجا می گذارد.
رژیم اسلامی که پس از پایان جنگ با یک کشور جنگ زده و ویران روبرو بود از ترس اعتراضات مردمی و لرزان شدن پایه های حکومتیش به منظور خفه کردن هر صدای اعتراضی دست به جنایت دیگری زد تنها یک ماه پس از پایان جنگ جلادان رژیم اسلامی به زندانهای ریختند و اقدام به کشتار دست جمعی زندانیان سیاسی کردند. این اقدام با اعدام دسته جمعی اعضا و هواداران مجاهدین خلق شروع شد و سپس در در نخستین روزهای شهریور ماه با کشتار زندانیان چپ و کمونیست دنبال شد.
کمسیون مرگ، مرکب از “نیری” قاضی شرع، “اشراقی” دادستان تهران و “موسوی اردبیلی” دادستان کل کشور، پس از آنکه گزارش ماموریت جنایتکارانه مرداد ماه خود در زندانها را به خمینی دادند، از وی فتوای کشتار کمونیستها را نیز گرفتند و در نخستین روزهای شهریورماه به جان انسانهای آزاده ای افتادند که قلبهایشان مالامال از عشق به آرمان والای رهائی انسان استثمار شده و ستمدیده بود. چوبه های دار برپا شد و زندانیان آرمانخواه با گفتن “نه” به جلادان بر دار اعدام آویزان شدند و ننگ تاریخ را بر پیشانی قاتلان حک کردند. هزاران زندانی مبارز و مقاوم بر چوبه دار بوسه زدند، اما در برابر جانیان سر تعظیم فرود نیاوردند.
خبر این جنایات از رادیو و تلویزیون و مطبوعات پخش نشد. خمینی و شاگردانش تصور کردند که قفل همیشگی استبداد را بر دهان جامعه زده اند. اجساد قربانیان این جنایات را مخفیانه در خاوران تهران، دارالرحمه شیراز، باغ رضوان اصفهان، حیات دادگاه انقلاب سنندج و دهها مکان دیگر دفن کردند. گورستان این عزیزان را لعنت آباد نام نهادند تا به خیال خام خود مردم از آنها دوری جویند. گورستانهایی که بلافاصله به آرمگاه عزیزان فراموش نشدنی تبدیل شدند و به یقین در آینده نه چندان دور به میعادگاه عاشقان راه رهایی بشریت تبدیل خواهند شد.
بی شک تنها برنده این جنگ سردمداران حکومتی و در راس آن نیروی سپاه بود. فرماندهان جنایتکار این نیرو در سایه جنگ به قیمت کشته و بی خانمانی ملیونها نفر، قدرت و ثروت و پول های کلان اندوختند و به صورت برندگان اصلی جنگ درآمدند.
کومه له به مانند یک جریان اجتماعی و تمامی نیروهایی که سالها بعد حزب کومنیست ایران را تاسیس کردند از همان روزهای اول جنگ بدون هیچ شک و توهمی این جنگ ارتجاعی را محکوم کردند و علارغم مبارزه مسلحانه ای که با رژیم جمهوری اسلامی داشتند استقلال فکری و اعتقادی خود را حفظ کرد و مانند بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی بازیچه دست هیچ کدام از دو رژیم نگردید. کم نبودند جریانات و احزاب سیاسی ایران با شرکت در شورای ملی مقاومت بازیچه دست رژیم بعث عراق گردیدند و یا مانند حزب توده و اکثریت با شعار ضد امپریالیستی خمینی دچار توهم و سرخوردگی شدند و در کنار رژیم قرار گرفتند. کومه له از همان ابتدا از مردم درخواست کرد بازیچه رژیم نشوند و از رفتن به سربازی و فرستادن فرزندان خود به جبهه های جنگ خودداری کنند.
بی شک تاریخ را زندگان می سازند و در این میان کارگران و زحمتکشان باید با درس گرفتن از تجارب گذشته تمامی سعی و تلاش خود را بکار گیرند که در آینده اجازه ندهند که رژیم ها و دولتهای فاسد سرمایه داری آنان را قربانی منافع خود کنند و در فردا روز نیز در جریان هرگونه تغییر و تحولی در منطقه صفوف خود را متشکل کنند و خود اختیار امور و سرنوشت خود را در دست گیرند. کارگران نیک می دانند که تنها راه رهایی از تمامی مصیبتهای دنیایی سرمایه داری و پایان دادن به هرگونه جنگ و خونریزی تنها در به زیر کشیدن رژیمهای فاسد و حامی سرمایه دارای و بنا کردن دنیایی فارغ از هر گونه ستم و استثماری بر روی ویرانه های آن ممکن است. کارگران با شناخت خود و متشکل کردن صفوف خود می توانند دنیایی بسازند که دیگر در آینده گوشت دم توپ این جناتکاران نشوند.
ئاسو سهامی
aso_mazrh@yahoo.com
سپتامبر ۲۰۱۲