مساله بازنشستگان مساله کارگران است

هفته گذشته هفته اعتراضات کارگران بازنشسته بود. چند روز اعتراض کوبنده و موفقیت آمیز، منجر به رسیدن به حداقل مطالباتشان گردید. این اعتراضات در ابعاد وسیع، توده ای و با جمعیتی بیش از چهارهزار نفر سازماندهی و به نتیجه رسید.

کارگران بازنشسته محرک اصلی بودند.  شرکت بیش از چهار هزار نفر و بلند کردن پرچم افزایش بیست درصد حقوق و سخنرانیهای پر شور کارگران، دینامیک و مشوق زنده این اعتراضات بود. کارگران از دست گرانی و عدم کفایت حقوق های دریافتی خود، فریاد میزدند و کیفرخواست طبقاتی خود را علیه نظام سرمایه و کارفرما و دولت ابراز کردند.

اوج صحنه های پرشور این اعتراضات، صرفنظر از تجمع توده ای کارگران بازنشسته همراه خانواده هایشان، حمایت صمیمانه و انقلابی جامعه بود. کسانیکه در محل تظاهرات حاضر بودند، عابرینی که از این محل در رفت و آمد بودند، مغازه دار ها و ساکنین این محل، خود از نیروی وسیع حمایت کننده از تظاهرات بازنشسته ها بودند. این حمایتهای صمیمانه یک نقطه قوت دائمی جامعه و شهروندانش در ارتباط با بازنشستگان است. این مکانیسم زنده است، جهانشمول است و ما در اقصی نقاط دنیا این فضا و روحیه انقلابی و انسانی را داریم تجربه میکنیم.

روابط و امکانات زندگی و روحیات  کارگران و کارمندان بازنشسته را باید بشناسیم! مساله روحیات و مشکلات اجتماعی و معنوی بازنشستگان و سالخوردگان موضوع تحقیقات وسیع جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی است. در کشورهای اروپایی سعی میشود برای رفع این مشکلات راه حلهای مناسبی پیدا کنند. در محل زندگی آنها با ایجاد امکانات رفاهی و سرگرم کننده بخشی از نارساییهای اجتماعی و خلاهای ناشی از شرایط زندگیشان را پر میکنند. کارگری که بعد از ٣٠ سال کار در یک کارخانه و یا موسسه بازنشسته میشود، بهمراه بازنشستگی از بسیاری روابط اجتماعی، علقه های دوستانه و رفیقانه در محیط کار دور می افتد. اینجا مسئله فقط تامین مادی و مالی آنها نیست، بلکه صحبت از یک مشکل روحی و عاطفی بازنشستگان است. دولت موظف است که تمام این امکانات رفاهی، تفریحی . پزشکی را برای بازنشستگان، تامین نماید. تشکلات و سازمانهای کارگری برای کسب این امکانات رفاهی و حقوق و مزایای بازنشستگان، باید فعالانه بکوشند.

جامعه مسئول تامین زندگی بازنشستگان است! پرچم مطالباتی تظاهراتهای کارگران بازنشسته اعتراض به گرانی و پایین بودن حقوق آنها بود. با وجود بیکارسازیهای وسیع و دو و چند شغله شدن بخشهای  بسیار وسیعی از کارگران و معلمان و کارمندان، شانس پیدا کردن کار برای بازنشسته ها که بعلت فقر وسیع مجبور به کار کردن هستند، خیلی کم است.  کار دستفروشی و نظافت هم به ندرت پیدا میشود.  خانواده های کارگری و فرزندان آنها هم اگر دارای شغل و کاری باشند، توان تامین زندگی پدر و مادر سالخورده خود را ندارند، و اگر توان کمک مالی هم به آنها را داشته باشند، این کمکها خیلی کم و ناچیزاست. کارگران بازنشسته مجبورند با همان حقوق دوره بازنشستگی، چنانچه ماهانه و سر وقت دریافت کنند، زندگی بخور و نمیر خود را اداره کنند. ما در هفته گذشته شاهد بودیم که یکی از پرچمهای مطالباتی کارگران بازنشسته صنایع فولاد اصفهان اعتراض به عدم پرداخت حقوق ها بود. تعداد زیادی از آنها هنوز حقوق ۴ماه قبل خود را، دریافت نکرده اند. فشار گرانی و فقر و کمبود مواد خوراکی در سفره آنها، صدای این اعتراضات بود. این رفتارهای ضد انسانی فقط در منطق توحش نظام سرمایه داری، آنهم تحت رهبری حکومتی به سبعیت جمهوری اسلامی مشروعیت دارد. برای سرمایه داری، زندگی و جان کارگر تا آنجا و تا آن درجه ای ارزش دارد که بشود نیروی کارش را به کار گرفت. سود بدست آورد و سرمایه انباشت کرد. بمحض اینکه کارگری پیر یا از کار افتاد میشود و خاصیت سودآفرینی اش را از دست میدهد، از نظر سرمایه داری و دولتشان عمر مفید او هم بسر آمده است.  در ایران تحت حاکمیت جمهوری کثیف اسلامی کارگر سالخورده را بحال خود رها میکنند. کسی و قانونی مسئول تامین رفاه و زندگی آنها نیست. دزدی کلان و باند بازی و فساد مالی، چیزی است که امروز در این نظام  نهادینه شده است. برای خاتمه دادن به این وضعیت باید نظام سرمایه داری و جمهوری اسلامی را از میان برداشت و بجای آن، چنان نظام و مناسبات اجتماعی ای را بنا نهاد که تولید را برای رفاه و آسایش انسان، از کودک و جوان و سالخورده، سازمان میدهد و نه برای انباشت سود و سرمایه بیشتر. باید نظام سوسیالیستی و حکومت کارگری را برقرار کرد. در چنین جامعه ای قطعا تامین زندگی، رفاه، استراحت و تفریح فرد فرد کارگران سالخورده ای که طی سالها، کار بخشی از ثروت موجود اجتماعی را تولید کرده اند، وظیفه خود خواهد دانست. تا رسیدن به یک جامعه سوسیالیستی نباید بگذراریم زندگی کارگران بازنشسته و سالخوردگان در فقر و نداری و عدم رفاه و تفریح و شادی سپری شود. حمایت از مطالبات کارگران بازنشسته هم اکنون عملی است. باید کارگران بازنشسته و سالخورده را در حلقه حمایت و پشتیبانی قرار داد. جنبش کارگری سنتا از مطالبات کارگران سالخورده در قطعنامه های خود حمایت کرده است. با نیروی اتحاد و تشکل، بهبود وضعیت کارگران سالخورده بازنشسته را به سرمایه داران و رژیم جمهوری اسلامی تحمیل نماییم. برنامه ما یک دنیای بهتر، بر این خواست پافشاری میکند. «تقلیل سن بازنشستگی برای زنان و مردان به ۵۵ سال یا پس از ٢۵ سال سابقه کار (١٨ سال در کارهای سخت). پرداخت حقوق بازنشستگی معادل بالاترین حقوق دریافتی در دوره اشتغال. ترمیم بیمه بازنشستگی همراه با افزایش سطح دستمزدها.».

مسئله بازنشستگان مسئله همه کارگران است! کارگر، معلم، کارمند و پرستار جوان، امروز نمیتواند  نسبت به وضعیت کارگران سالخورده در واقع پدر و مادر بازنشسته خود، بی تفاوت باشد. قطعا هر کارگر و انسان شرافتمند و آزاده ای با مشاهده وضعیت کارگران سالخورده در ایران کینه و نفرتی عمیق تر نسبت به بانیان و حافظین این نظام و دولت حاکم احساس خواهند کرد. آرزوی  کارگران و فرزندان کارگران بازنشسته و سالخورده  هر روزه این است که ای کاش وضع پدر و مادر سالخورده شان چنین نبود.  جواب این همه خشم و نفرت را باید در سازماندهی اعتراض، تشکل یابی کارگران داد. تامین بیمه درست و حسابی بازنشستگی یکی از آن عرصه ها و کارهایی است که باید نسل جوان امروز برایش مبارزه کند. و خشم و نفرت خود از این نظام را با تحمیل بیمه بازنشستگی مکفی و با تامین رفاه و تفریح و شاد برای سالخوردگان، به پیش ببرد. امر کارگران بازنشسته، امر کارگران است.