همکاری احزاب کردستانی، با کدام نگاە؟ … در حاشیە اطلاعیە ” روند سوسیالیستی کومەلە”

 مباحث حول توافقنامە دو جریان سیاسی در کردستان تا حدودی فروکش کردە و فضای سیاسی بویژە در دنیای مجازی تا جائیکە بە این مسئلە مشخص برمیگردد، تقریبا آرام گرفتە است.  حال میتوان دور از جاروجنجالی کە براە افتاد و در فضایی نسبتا آرامتر بە این توافقنامە پرداخت و اهم  مسائل پیرامون آنرا بار دیگر مرور کرد.

  البتە  آنچە مشوق من برای دخالت در این بحث بود ، پرداختن بە  اطلاعیە رفقای” روند سوسیالیستی کومەلە”  است کە اخیرا در این رابطە  انتشار دادەاند و فکر میکنم  مواد لازم برای مرور نکات مهم و قابل تامل حول توافقنامە دو جریان سیاسی در کردستان را بدست میدهد. اما قبل از آن مختصری در رابطە با جارو جنجالی کە براە افتاد .

این جار و جنجال عمدتا از جانب جریانات رنگارنگ ناسیونال- شونیست ایرانی براە افتاد کە بلافاصلە با انتشار توافقنامە  فریاد” خطر تجزیە ایران”  را سر دادند و همگی در مقابل این “خطر!! ”  قسم یاد کردند کە تا پای جان از ” تمامیت ارضی ایران ” دفاع خوهند کرد. بدین ترتیب بار دیگر و اینبار آشکاراتر ماهییت ضد دمکراتیک خود را در برخورد با دمکراسی  و رفع پدیدەای واقعی و ریشەداری در ایران با نام ستم ملی بە نمایش گذاشتند. نشان دادند کە ادعای دمکراسی طلبی شان چیزی تداوم ستمگری و سرکوبگری  همچنان در پوشش مبارزە با “تجزیە طلبی ” و برای “حفظ تمامیت ارضی”  نیست . پوششی کە تا کنون و با استفادە از آن، حاکمیت سیاسی در ایران در دورەهای متفاوت ، مردم کرد را از حقوق پایەای و مسلم  حق تعین سرنوشت سیاسی خود محروم کردە است .

  این تجربە بار دیگر  بە مردم کردستان نشان داد کە  متحدین واقعی امضا کنندگان توافقنامە کە بە عنوان هم پیمانان ملت کرد معرفی میشدند، چە نیروها ضد دمکراتیکی هستند. نشان داد کە  سر دادن سرود “ای ایران ” و شرکت در سمینارها و کنفرانس ها بە منظور شکل دادن بە آلترناتیو سیاسی با جریانات ناسیونال- شونیست ایرانی از سوی امضا کنندگان توافقنامە هم نتوانست کاری کندو ماهییت ضد دمکراتیک بودن آنان را بپوشاند. جریانات سیاسی امضاکنندە توافقنامە با در پیش گرفتن چنین سیاستی از مدتها قبل،  جدا از تنزل دادن خواست و مطالبە مردم کردستان ، همسویی استراتژی سیاسی خود را با این جریانات فقط برای بدست آوردن کرسی و سهیم شدن در قدرت در فردای بعد از جمهوری اسلامی  بە نمایش گذاشتە و میگذارند. بدون شک در سیاست عملی خود در صدد پرداخت بهای گزافی در ازای خواست  ناچیزی هستند کە البتە  آن را  در زرورق رفع ستم ملی میپیچانند و متاسفانە با تکیە بر توهم بخشی از مردم برای خود بازاری دست و پا کردەاند.  سر انجام باید گفت این تجربە بار دیگر بروشنی نشان داد جریان یا شخصیت سیاسی کرد و غیر کرد را نە از روی ادعاها بلکە  در عمل واقعی سیاسی باید قضاوت کرد.

اما توافقنامە و اطلاعیە رفقای ” روند سوسیالیستی کومەلە” در این رابطە.!

این اطلاعیە کە قاعدتا  منعکس کنندە نظر رسمی این جریان سیاسی است کە بدنبال مقدمە کوتاهی، موضعگیری در قبال توافقنامە بین دو جریان سیاسی را چنین آغاز میکند: ” تا آنجا کە بە توافقنامە این دو حزب در چنین شرایطی مربوط است، معتقدیم کە هر نوع توافقی در بین احزاب و جریانات فعال در کردستان- بە شرطی کە در راستای دفاع از منافع مردم کردستان صورت گرفتە باشد- امری ضروری و لازم میدانیم.” اولین سئوالی کە ممکن است برای هر کسی کە این جملە در اطلاعیە را میخواند پیش آید این است کە آیا بە نظر رفقای  “روند سوسیالیستی کومەلە” این شرط ( با تاکیدی کە بر آن دارند ) در این توافقنامە  بین ” حزب دمکرات کردستان ایران” و سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران ” تامین است؟ یعنی بە نظر رفقا این توافقنامە مشخص در راستای تامین منافع مردم کردستان صورت گرفتە است یا نە؟ واضح است کە نمیتوان از هر توافقی بطور کلی صحبت کرد. رفقا با آوردن  عبارت هر توافقی در جملە بالا میخواهند از دادن جواب مشخص بە مسئلە طفرە روند اما در همین جملە  خود صحبت از توافقنامە در چنین شرایطی میکنند یعنی مسئلە را بطور مشخص معرفی میکنند اما از جواب مشخص بە آن سرباز میزنند. حتما کلی حرف زدن در اینمورد خاصیتی دارد کە آنرا در ادامە این نوشتە تعقیب میکنیم.

در ادامە، رفقا در اطلاعیە خود میگویند کە:” این دو جریان از مدتها قبل خود را در یک راستای مشترک  قرار دادەاند و انتظار میرفت و بسیار طبیعی بود کە در تداوم فعالیت ها در جهت منافع حزبی شان (نە منافع مردم) قدمی بە جلو برداشتە و در این راستا بین خود هماهنگی بیشتری بوجود آورند”. واضح است کە از مدتها قبل این دو جریان استراتژی سیاسی واحدی را تعقیب کردە و میکنند و بسیار طبیعی بود کە در شرایطی  در جهت منافع حزبی شان بە هماهنگی بیشتری برسند. اما سئوال بی جواب در اطلاعیە ” روند سوسیالیستی کومەلە ” این است کە راستای مشترک یا فعالیت مشترک  این دو جریان سیاسی در کردستان( کە من آنرا استراتژی سیاسی مشترک در جنبش کردستان میدانم) چیست؟ چرا رفقای روند سوسیالیستی لام تا کام در اینمورد توضیحی بە مخاطبین خود نمیدهند؟ چرا نمیخواهند توضیح دهند کدام ضرورت سیاسی در شرایط مشخص فعلی در کردستان . ایران و منطقە، حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران را با همە تناقضات در خود وتناقضات با هم بر روی یک میز در کنار هم قرار دادە است؟ منافع حزبی این دو جریان کدام است؟   آیا منافع حزبی شان( آنچە کە در اطلاعیە بە آن اشارە شدە است) با منافع مردم کردستان همخوانی دارد یا نە؟ باز هم کلی گویی و سرباز زدن از برخورد مشخص بە یک مسئلە مشخص!

  اطلاعیە ادامە میدهد کە: ” در توافقنامە بندهایی را در خود  دارد کە میتواند مورد توافق دیگران ( کدام دیگران؟ ) نیز باشد و کمکی باشد بە ایجاد  هماهنگی فراتری در عرصە سیاسی در کردستان ایران و این امر ضروری است.” حدس میزنم نویسندە محترم اطلاعیە روند سوسیالیستی  میداند کە قضاوت بر روی این یا آن   پلاتفرم یا توافقنامە سیاسی، نە بر اساس بندها یا مواردی کە در آن بکار گرفتە شدە است( در برنامە و پلاتفرم هر جریان سیاسی از راست افراطی تا چپ افراطی، میتوان بندهایی را یافت کە ممکن است مورد توافق دیگران نیز باشد) بلکە  جایگاە  عینی سیاسی و عملی این یا آن پلاتفرم و توافقنامە سیاسی  در هر شرایط مشخصی است کە میتواند مورد قضاوت قرار گیرد.آنچە کە از طرف رفقا در رابطە با توافقنامە مورد بحث مسکوت گذاشتە شدە است. جایگاە واقعی ، سیاسی و عملی این توافقنامە مشخص در شرایط مشخص کنونی چیست ؟

  اجازە دهید کمی سر صحبت را باب خاصیت کلی گویی باز کنیم. بدون شک کلی گویی میتواند دست ارائە دهندە آنرا برای دادن مانور سیاسی باز نگە دارد . از اینرو آوردن این عبارات کلی در اطلاعیە  امروزە در عالم سیاست ورزی خاصیت خود را دارد ( سیاست زدن هم بە نعل و هم بە میخ ) کە  “روند سوسیالیستی کومەلە” بە نظر میرسد تصمیم دارد ( البتە از نظر من متاسفانە) با دادن این اطلاعیە از آن استفادە کند.  خاصیت این جملە میتواند در ضمن رساندن  پیامی باشد برای ایجاد هماهنگی فراتر( در آیندە) در عرصە سیاسی کردستان ایران کە اطلاعیە با این سیاست  آنرا از نظر دور نداشتە  تا برای روز مبادا  حرفی برای گفتن در ذخیرە موضعگیریهای سیاسی اش داشتە باشد و بتواند بدون دردسر مانور دهد!!

اطلاعیە در ادامە بە جنبەهای دیگر توافقنامە پرداختە است و مینویسد:  “…. از یکسو تداوم انحصار طلبی این دو حزب در جنبش کردستان و از سوی دیگر وارد شدن ناشیانە!! این دوحزب بە فازهای جدیدی از یک بازی سیاسی است”. واقعیت این است کە یکی از خاصیت های جانبی برای حزب دمکرات کردستان ایران کە بخش مهمی و قابل توجهی از رهبری ، کادرها و اعضایش چند سال پیش انشعاب کردە و تحت همان نام بە فعالیت ادامە میدهند، همچنین برای سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران کە خود در ابتدا بە عنوان اقلیتی از کومەلە (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) انشعاب کردە و  بدنبال انشعابات دیگری در آن صورت گرفتە است، این خواهد بود کە خود را بە عنوان نیروهای اصلی در کردستان معرفی کنند. البتە ناگفتە نماند کە هر دو جریان اگاهانە بە همین منظور جارو جنجال دورە اخیر حول توافقنامە خود را بە جان دل خریدند  و بە استقبالش رفتند وروی هم رفتە از آن ناخرسند نیز نبودند. اما از طرف دیگر  برای هم پیمانان نیمە راهشان و همچنین برای همە قطبهای بزرگ و کوچک سرمایە کە برای فردای ایران نقشە در سر میپرورانند، بسیار طبیعی است کە این دو جریان بە عنوان “نمایندگان سیاسی” مردم کردستان معرفی گردند  چون بر خلاف اطلاعیە ” روند سوسیالیستی کومەلە” دو جریان سیاسی در کردستان نە ناشیانە بلکە آگاهانە در راستای منافع فردی و حزبی شان در این بازی سیاسی وارد شدەاند. با این دو جریان میتوان کنار آمد ، میتوان خواستها و مطالبات مردم کردستان را در حد نرم قابل قبولی تنزل داد و مانع قدرت گرفتن جریانات سیاسی چپ و رادیکال در کردستان گردید ، میتوان مانع زیادە خواهی مردم کردستان شد. شاهد این ادعا موضعگیری امضا کنندگان توافقنامە  بدنبال حملە هیستریک جریانات ناسیونال-شوینیست بە توافقنامە خودشان بود. تمام تلاش امضا کنندگان  این بود و هست کە آنها را متقاعد کنند کە هدف از پافشاری بر خواست حق تعین سرنوشت سیاسی در کردستان در واقع حفظ تمامیت ارضی ایران است.!! بە راحتی برای از دست ندادن کرسی و سهم در فردای تقسیم قدرت در ایران در پس احتمال دخالت نیروهای غربی،  تلاش برای یافتن راە عادلانە و واقعی برای رفع ستم ملی از مردم کردستان بە کنار گذاشتە میشودو رفع نگرانی از تمامیت خواهان ایرانی برجستە میگردد.   یا همانطور کە در جریان جنبش سبز و برای وارد شدن و پذیرفتە شدن در این جنبش چنین شد و در سیاست عملی خود چوب حراج بە  جنبش کردستان میزدند.

اما غافل از اینکە کردستان جامعەای طبقاتی و زندە است، جامعەایست مدام در حال حرکت و تغیر، ادعای همراهی ٨٠ در صدی مردم کردستان و یا ادعای نیروی اصلی بودن در کردستان مغایر با واقعیت سیاسی و اجتماعی این جامعە  زندە و در حرکت و در تغیر است.  در دنیای واقعی با استناد بە کدام همە پرسی ، کدام نظر سنجی و یاسازمان دادن کدام حرکت سیاسی و اجتماعی میتوان ادعای نیروی اصلی بودن این دو جریان و بە این اعتبار نمایندگی اکثریت مردم کردستان را حتی کمی جدی گرفت؟ تا کنون نیز سیاستهای کلان آنان بمثابە یک گرایش معین سیاسی کمتر توانستە است اکثریت مردم کردستان را بدنبال خود بکشاند. تلاش آنان برای همراهی کردن مردم کردستان با جنبش سبز نمونە بارز آن است کە از سوی مردم کردستان قاطعانە جواب رد گرفت. بە اطلاعیە باز گردیم.

اطلاعیە در ادامە نوشتە خود شاید بە عنوان نتیجەگیری و آنچە کە میبایست  اتفاق میافتاد مینویسد: ” این دو جریان می توانستند بگونە دیگری عمل کنند!! و بە جای دیالوگ با کسانی کە از هم اکنون شمشیر را علیە ملت کرد از رو بستەاند با جریانات سیاسی در خود کردستان و همچنین با ایرانیان واقع بین و دمکرات!! بە معنای واقعی باب یک گفتگوی جدی را می گشودند”. باید پذیرفت کە این دو جریان نە ناشیانە و از روی تشخیص غلط دوست و دشمن ملت کرد، بلکە آگاهانە و در راستای سیاست معینی کە امروز بدنبال تحولات سیاسی در منطقە افق پیدا کردە است و تامین منافع فردی و حزبی در این جهت گام برداشتە و بر میدارند. تلاش برای همگرایی و همکاری با جریانات مٶثر در جنبش کردستان و دست یابی بە راە حل عادلانە ممکن و عملی با توجە بە همە فاکتورهای موجود برای رفع ستم ملی در کردستان، با آن افق، سیاست و جهت گیری عمومی دو جریان امضا کنندە توافقنامە  همخوانی ندارد. آنان آگاهانە در این مسیر پا نهادند تا با برافراشتن دروغین پرچم همکاری در حقیقت موجبات صف بندیهای تازەتری در جنبش کردستان را فراهم کنند. همین موضعگیری جریانات سیاسی در کردستان ( از جملە حتی همین موضعگیری نا روشن و مبهم ” روند سوسیالیستی کومەلە” ) در تقابل با این توافقنامە گواە این صف بندی است کە باید آنرا ناشی از توافقنامە دو جریان سیاسی در کردستان دید. بنابراین شکی در این نیست کە امضا کنندگان توافقنامە همە توصیە های  دلسوزانە!! اطلاعیە رفقای روند را مد نظر داشتند، میدانستند و میدانند کە احزاب سیاسی جدی تری در کردستان با افق ، سیاست و برنامە عمل دیگری وجود دارد و اتفاقا آگاهانە در تقابل با این افق و سیاست و برنامە در جنبش کردستان در این  راە گام نهادند.

رفقای گرامی “روند سوسیالیست کومەلە” ! ایرانیان واقع بین و دمکرات کە شما باب یک گفتگوی جدی را با آنها توصیە میکنید چە کسانی و چە جریاناتی هستند؟ مگر آنها کە بە قول شما شمشیر را علیە مردم کرد از رو بستەاند ایرانی و واقع بین نیستند؟ خود را دمکرات نمیدانند و از دمکراسی و حقوق بشر و… دم نمیزنند ؟ مگر در پلاتفرم و برنامە  و بیانیە های سیاسی شان موارد درستی هم پیدا نمیشود؟  واقعا همە آنها در تامین منافع طبقاتی کە امیال و آرزوهایشان را در سیاست هایشان بیان میکنند، در تامین امر طبقاتی خود واقع بین نیستند ؟ برای خود و تامین منافع طبقە خود دمکرات  نیستند و از دمکراسی!! نوع خود و برای خود چیزی کم دارند؟ این عبارات ” ایرانی” واقع بین” و ” دمکرات” در یک جامعە طبقاتی همچون ایران، بدون در نظر داشتن بار طبقاتی آن  تنها عبارات کلی، مبهم و ناروشنی هستند کە روشنگر ماهیت واقعی هیچ جریان سیاسی نیست. قبول کنید این عبارات در دنیای واقعی   معانی طبقاتی دارند .در این صورت باید پرسید،  شما  بە عنوان یک جریانی کە ادعای  سوسیالیست بودن دارید و بە نام کومەلە نیز فعالیت میکنید باید برای مخاطبین اطلاعیە خود روشن کنید کە کدام نیرو و جریان اجتماعی را نمایندگی میکنید و از این منظر کدام جریان  ایرانی را در کدام سنگر طبقاتی واقع  بین و دمکرات میدانید؟  در غیر اینصورت از آنچە کە گفتید عبارات مبهم و ناروشن و تفسیر برداری باقی میماند کە البتە این یکی هم در عالم سیاست ورزی میتواند خواص معینی بهمراە داشتە باشد . خاصیت اینکە در فردای احتمالات سیاسی و جا باز کردن در لایەهای قدرت سیاسی در ایران و شرکت در ائتلافات گوناگون در کردستان بتوان از آن استفادە کرد.راستی چرا باید از هم اکنون دست خود را بست!! مگر نە اینکە باید در سیاست واقع بین بود!! و شاید  شما هم باور دارید کە سیاست هنر ممکن است!! و یا اینکەامکان مانور دان را نباید فراموش کرد!!

شخصا بر این باورم کە  برای دست یابی مردم کردستان بە حقوق عادلانە خود و تامین شرایطی کە در آن ملت کرد بتواند آ‌زادانە سرنوشت سیاسی خود را رقم زند، باید تلاش کرد. برای اینکار باید بتوان سهل ترین و بی دردسر ترین راە ممکن و عملی را در پیش پای این جنبش قرار داد. راهی کە بطور واقعی ملت کرد در نتیجە آن سربلند  از مبارزات، زحمات و فداکاریها ی خود برون آید و بار ستم ملی دیگر بر دوشش سنگینی نکند. همچون ملتی سرفراز در صلح و ارامش با دیگر هم سرنوشتانش چە فارس وچە ترک و چەعرب در ساختن یک زندگی سرشار از سعادت و خوشبختی گام بر دارد.امروز برای فعالین سیاسی در کردستان ایران  در پیدا کردن هم پیمانان خود در سراسر ایران ، جلب پشتیبانی و همکاری و همیاری آنان میتواند گامی دراین مسیر باشد و بە نتیجە رسیدن مبارزات مردم کردستان را   آسانتر وممکن تر کند. اما در ایران امروز کدام نیروی مٶثر اجتماعی ، نیرویی کە بە اندازە سر سوزنی از تداوم ستم ملی نفعی نداشتە باشد . درازای تامین حقوق انسانها نە غم تجزیە ایران  را داشتە و نە سنگ تمامیت ارضی را بە سینە زند، میتواند در کنار جنبش کردستان  باشد؟ نیرویی کە تمام غمش تامین نان، آزادی و رفاە و امنیت برای همە است، نیرویی کە انسان و حقوق انسانی ورای  هر رنگ و نژاد و جنس و زبان و ملیتی مسئلە اش باشد. نیرویی کە بە این اعتبار بە معنای واقعی در عمل دمکرات و در سیاست واقع بین باشد؟

آیا رفقای ” روند سوسیالیست کومەلە” نیرویی غیر از کارگران آگاە و متشکل ایران برای این هم پیمانی با مردم کردستان سراغ دارند؟ امروز در غیاب این تشکل و آگاهی است کە مردم کرد تقریبا تنها ماندەاند . در چنین شرایطی است کە از طرفی جریانات ناسیونال- شونیست ایرانی متاسفانە میداندار بازار سیاست ایرانی شدەاند و در باب تمامیت خواهی ایرانی کف میچرانند و از طرف دیگر از جانب جریانات ناسیونالیست کرد بە عنوان همپیمانان مردم کردستان معرفی میگردند ا وقتی هم کە افتضاح این هم پیمانی رو میشود  شاید اینباربنا بە توصیە رفقای” روند سوسیالیست کومەلە” مجبورا باز در همین جبهە اما اینبار ذەربین بدست میباید بدنبال نوع دمکرات تر و واقع بین ترینشان گشت!! همە اینموارد آیا این سئوال را پیش پای رفقای ” روند سوسیالیستی ” نمیگذارد کە شما دوستان گرامی  کدام افق و استراتژی سیاسی را در جنبش کردستان بطور واقعی دنبال میکنید؟

گذشتە از اینها بە باور من تلاش برای همکاری  جریانات سیاسی مٶثر در جنبش کردستان تلاشیست مثبت و بە نوبە خود راە پیشروی مردم کردستان را در دستیابی بە حقوق خود را هموارتر میکند . علاوە بر این  بمنظور محدود نمودن امکان توطئه گری های رژیم جمهوری اسلامی در میان احزاب و جریانات سیاسی فعال در کردستان و همچنین محدود نمودن دست این رژیم در ایجاد تفرقه و شکاف با توسل به فریب و توطئه در جامعه کردستان، تأمین همکاری نیروهای سیاسی کردستان در برابر رژیم جمهوری اسلامی، متعهد شدن نیروهای سیاسی به پایبندی و رعایت آزادیهای دمکراتیک در جامعه کردستان، گسترش همکاری میان فعالین جنبش های اجتماعی با گرایش های گوناگون در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی وپاسخگویی به خواست وحدت طلبانه مردم کردستان، ضروریست کە باید اقدامات معینی را برای تامین این همکاری بدور از انحصار طلبی فردی و حزبی و بە معنای واقعی در راستای پیشبرد جنبش انقلابی مردم کردستان، در دستور گذاشت.

کومەلە ( سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) سیاست های پیشرو وروشنی را در این زمینە ( همکاری احزاب سیاسی در کردستان) ازمدتها قبل طرح و تدوین کردە است.  اما متاسفانە تا کنون  بطورغیر موجە در گیرو دار مباحث درونی برای کند و کاو بیشتر ماندە است ، کە میبایست  بە عنوان یک سیاست عملی،  از طرفی بە منظور  جبران خسارات توافقنامە اخیر و از طرف دیگر بە منظور تامین همکاری واقعی و عملی و ممکن بین احزاب سیاسی و مٶثر در جنبش کردستان ،  آنرا در دستور بگذارد.

شخصا بر این باورم کە اتکا مردم کردستان بە مبارزات و نیروی متشکل خود ( در این صورت یعنی با اتکا بە نیرو قدرت خود میتوان از فرصت های بدست آمدە و از شکافهای موجود بین قطبهای مختلف قدرت در منطقە استفادە کرد)، وجود و حضور این نیرو در ابعاد وسیع تودەای  در تقابل با استراتژی انتظار و تقابل با حاکمیت حزبی کە سیاستی جزء بی وظیفە کردن مردم برای دور نگە داشتن آنان از تعین سرنوشت سیاسی خود نیست،لازم و حیاتی است. در همین راستا پافشاری بر تامین شرایط لازم برای اعمال حاکمیت مردم کردستان از طریق ارگانهای منتخب خود تلاش برای گسترش هم پیمانی با کارگران و مردم زحمتکش در سراسر ایران. همکاری با جریاناتی کە بدون قید و شرط بر حق مردم کردستان در تعین سرنوشت سیاسی خود تا سرحد جدایی تاکید دارند، تاکید بر آزادیهای بی قید و شرط سیاسی در کردستان، تامین برابرای کامل زن و مرد در همە مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تامین اصل جدایی کامل مذهب از ادارە جامعە و قوانین ناظر بر آن و ….. میتواند در تامین این نیرو در جنبش کردستان مٶثر و همچنین بە عنوان رئوس همکاری میان احزاب جدی و مٶثر در کردستان قرار گیرد.                       جمال بزرگپور  ٢٣ سپتامبر ٢٠١٢