سال جدید سال آخر

سال ۲۰۰۹ به ساعات پایانی خود نزدیک میشود. معمولا مطبوعات ورسانه ها (سایتها)، رویداد های مهم سال جاری و بعضا اتفاقات مهمی که در روزهای آخر سالهای قبل رخ داده باشد، مجددا چاپ و منتشر می کنند. یا اینکه گزارشات تازه تری از وقایع قدیمی تر را در اختیار خوانندگان و بینندگان خود قرار میدهند.

سایت بی بی سی یکی از خبرهای جالب خود را به اسناد تازه منتشر شده، و محرمانه دولت انگلستان و سازمان اطلاعات آن طی ۳۰ سال اخیر اختصاص داده است. این اخبار و اطلاعات  محرمانه (تاریخ مصرف گذشته- سوخته) هر ۳۰ سال یکبار و بعضا بنا به منافع زمان، بصورت کتابی از طرف سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی در غرب منتشر میشوند. اتفاقاتی نظیر کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ در ایران و تثبیت مجدد قدرت خاندان پهلوی ویا سرنگونی دولت مردمی سالوادور آلنده در شیلی و روی کار آوردن جنرال پینوشه وهمچنین قتل عام و کشتار کمونیستها در اندونزی و روی کار آوردن سوکارنو از جمله اتفاقاتی است که با کمک مستقیم  یا غیر مستقیم غرب و سازمانهای جاسوسی آنها انجام شده و بعد از چند سال در اینگونه کتابها منتشر ودر اختیار عموم قرار می گیرد.
شان نزول چاپ و انتشارعلنی اسناد محرمانه مورد اشاره، علاوه بر سررسید و انقضای تاریخی، (بزودی انقلاب مردم ایران در سال ۱۳۵۷ علیه خاندان پهلوی ۳۰ ساله میشود) بیان این حقیقت است که انقلاب دیگری در ایران در راه است.
بهمین خاطر سال جدید رامیتوان سال آخر حیات جمهوری اسلامی نیز در نظرگرفت.
در این اسناد دربخش مربوط به ایران و موقعیت خاندان پهلوی آمده است، که دولت های وقت بریتانیا بشدت نگران احتمال ورود شاه به انگلستان (بعد از فرار از ایران در ۱۶ ژانویه ۱۹۷۹ ) و اسکان در حومه لندن بودند.
این احتمال و نگرانی هم درزمان تصدی پست  وزارت امور خارجه  جیمز کالاهان و هم بعد از آن در زمان صدارت خانم مارگارت تاچر رسما به فرستادگان شاه اعلام شده بود.
می بینید که دول غربی حتی به سرسپردگان خود، در مواقع لازم و ضروری کمک ومساعدت نمی کنند که در مقابل امواج خروشان انقلاب مردم جان سالم بدر برند. سالهاست که دیگر برکسی پوشیده نیست که روی کارآمدن محمد رضا شاه و بویژه تثبیت دولت و اقتداراو بعد از کودتای ۲۸ مرداد و سالهای بعد از آن، بدون دخالت غرب و بویژه دولت انگلستان غیرممکن بود.
اما همین دول غربی زمانیکه دیکتاتورها و دست نشاندگان شان نیازمند نجات جان خودشان از چنگال خشم توده به جان آمده هستند حاضر نیستند کمترین کمک و یاری را به آنها انجام دهند. ِآنها بخوبی میدانند که در فردای به قدرت رسیدن مردم انقلابی، باید پاسخگو باشند.
عین همین وضعیت یکبار دیگر و بشکل دیگری در شرف وقوع است. جنبشی عظیم وملیونی با ابعادی بمراتب بزرگتر و با شکوه تر از انقلاب سال ۵۷ در ایران در آستانه انجام است. این جنبش نه فقط به اعتبار جمعیت حاضر و به میدان آمده در کوچه و خیابان که بگور سپردن حاکمیت اسلامی فقط اولین گام اوست، ونه فقط به اعتبار حمایت و پشتیبانی کم نظیر جهانی از این مردم و انقلاب شان که میتواند سرآغاز تحولی بینادین در مناسبات منطقه ای داشته باشد. و برای همیشه اسلام سیاسی را بعنوان یک آلترناتیو جهانی مدعی قدرت در مناسبات حاضر به عقب براند.  بلکه همچنین به اعتبار درایت و تیزهوشی که این جنبش ومردم  اجتماعا و در کلیت خود تاکنون از خود نشان داده است و به القوه از یک رهبری بشدت رادیکال و پیشرو برخوردار است، شایسته ارج و نهایت حفظ و مراقبت است .
فقط کافی است که به رادیکالیسم انقلابی ودر عین حال بشدت انسانی وقایع سیرجان (برچیدن بساط اعدام مزدوران حکومت از طرف مردم مبارز سیرجان) و ۶ دیماه روز عاشورا توجه کنید.  که خود به تنهایی عمق و ژرفای انقلابیگری مردمی و در عین حال انسانیت والای این جنبش را نشان میدهد.
اما از سوی دیگراستیصال ودرماندگی حکومت و عمال سرکوبگرش را نیزمی توان به روشنی دریافت. این تصویر که با تعمیق مبارزات مردم و طرح خواستها و مطالبات برحق و فروخفته آنها بیش از پیش حکومت مستاصل و درمانده از مقابله با امواج خروشان خشم مردم بدون داشتن یک مفر و دررویی، یک کابوس دایمی سراپای حکومت و حاشیه آنرا فراگرفته است تا جاییکه حامیان تاکنونی  آنها هم ، نه می خواهند و نه از تراس فردای قدرت مردم انقلابی  قادرند آنها را در کنار خود پناه دهند، بسیار هولناک و وحشت آور است.
درست در همین اثنا  و در حاشیه این رویدادها، اسناد محرمانه ۳۰ سال اخیرچاپ و منتشر میشود. و باین ترتیب با زبان بی زبانی و غیر مستقیم به عوامل خود گمارده که به کمک و مساعدت همه جانبه دول غربی بمدت ۳۰ سال بر مقدرات مردم ما حکم راندند، خاطر نشان می سازند که در صورت فرار از دست توده به جان آمده مردم ، آنها هم در را به رویشان می بندند.
 ( نا گفته نماند که روح اله خمینی و دارودسته مرتجع و از گور برخاسته پیرامونی او، با کمک مستقیم دول غرب وسازمانهای اطلاعاتی آنها ، از نجف به نوفل لوشاتو در فرانسه برده شدند. تا در غیاب یک رهبری سوسیالیستی وانقلابی، و در آستانه فروپاشی نظام فرسوده سلطنتی که به همت و از جان گذشتگی بیکران مردم ما صورت گرفته بود، با کمکهای فراوان و بی شائبه خود که همچنان نیز ادامه دارد این بختک شوم اسلامی را تقویت و تحکیم کنند.)
بی جهت نیست که لرزه مرگ و نابودی سرتاپای نظام گندیده و ارتجاعی جمهوری اسلامی و نه فقط بخش مسلط و حاکم آن ، بلکه بخش مغضوب و رانده شده آنرا فراگرفته و برای به بیراهه کشاندن جنبش رادیکال و انقلابی مردم  ایران دائما مشغول توطئه و نقشه کشی های شوم و ارتجاعی هستند. اینها یک بار دیگر و در گرماگرم یک تحول تاریخی دیگر، پا پیش گذاشته وبر سرراه برچیدن بساط این جانیان قرن سنگ اندازی می کنند.
بی دلیل  نیست که صفی از عوامل شناخته شده ی ملی_اسلامی ، شال وک
لاه کرده و به خارج می آیند تا به انواع حیل و با حضور در رسانه های شناخته شده جهانی نظیر بی بی سی و غیره که بیدریغ در اختیار خود دارند،  با حمله به جنبش انقلابی مردم ایران تحت عنوان ( تبری از خشونت ) یکبار دیگر برایی  نوک تیز پیکان و حمله نهایی مردم جان به لب رسیده  را برای جارو کردن همیشگی ارتجاع مذهبی مانع شوند.
آقای عزت اله سحابی یار دیرین و قدیمی مهدی بازرگان و حواریون ریز و درشت حاشیه ( اپوزیسیون حفظ نظام )  که در خارجه اطراق کرده اند و اتفاقا  سوابق درخشانی در خدمت به ارتجاع مذهبی حاکم و روی کارآوردن این بختک مرگ در کوله پشت خود دارند، باید بدانند که مردم انقلابی ایران علاوه بر تجربیات تاریخی از انقلاب ۵۷ ، خود زاده این زمان اند و حق خود می دانند که نظیر دیگر مردمان جهان در رفاه و آسایش وبهره ورازنعمات و آزادی کامل بسربرند. زن ومرد حق دارند که با آزادی کامل و در کنار یکدیگر آینده خود و جامعه خود را رقم بزنند. مردم ما حق دارند سایه شوم مذهب را از تمام شئونات زندگی فردی و اجتماعی براندازند. خواهان تساوی کامل خود در هر کجا که هستند و هر عقیده و مرامی دارند ویا هیچ دین و مرامی ندارند در کناریکدیگر و با آسایش و رفاه کامل و بدون ترس از حکومت زندگی کنند.
 تا همین جا هم نهضت آزادی ایران برهبری عزت اله سحابی و یاران باندازه کافی با پشت کردن به اهداف انقلابی ومردمی ایران به رژیم هار و ارتجاعی حاکم در تثبیت حاکمیت اش یاری رسانده اند.
( سحابی از وزیرای کابینه مهندس مهدی بازرکان واز اعضای اولیه شورای انقلاب درسال ۵۷ بود)  بهتر است این جماعت یکبار برای همیشه دست از توطئه و تزویر بردارند وبا اعمال وروش خود یکبار دیگر موجبات ادامه ننگین این حاکمیت مذهبی و قرون وسطایی را فراهم نکنند.
مردم انقلابی و جان به لب رسیده ایران بدرستی دوست و دوشمن خود را در این شرایط  بشدت حساس و تعیین کننده تشخیص می دهند. هرکس به هر شکلی وبا هر سیاستی برای بدر بردن رژیم جانی و آدمکش جمهوری اسلامی از تعرض مردم حق طلب و انقلابی ایران  تلاش کند، بدون تردید منزوی و مطرود میشود. مردم ما بدرست و به حق خواهان یک زندگی بهتر وشایسته  انسانی هستند . برای رسیدن باین آرزو و خواست گام اول نابودی کامل جمهوری اسلامی است. تا بتوان بر ویرانه های آن فردایی نو و دنیایی بهتر بدون تبعیض واستثمار بنا نهاد.
هوشیار سروش
۵ ژانویه ۲۰۱۰
Hoshiar60@gmail.com