توافقنامه دروغ و فریب

مقدمه
اولین مساله ای که با توافقنامه حزب دمکرات با سازمان زحمتکشان، جماعت مهتدی جلب توجه می کند،تناقض گذشته این دو جریان با بخش وسیعی از این توافق نامه است،حزب دمکرات حزبیست که جنگ را با کومله تحمیل کرد و از دو طر ف صدها انسان از مبارزین کردستان را به کشتن داد، نتوانست گرایش متفاوتی را درون حزب دمکرات را تحمل کند و آنها را مجبور به ترک صفو فش کرد،سازمان زحمتکشان که با زیر پا گذاشتن تمام اصول تشکیلاتی صفو ف کومله را ترک کرد و بارها سعی کرد با کومله درگیری نظامی ایجاد کند و در انشعاب جناح ایلخانی زاده و عبدلله که نه پوشی افتضاح به بار آورد و ماموران آسایش را مجبور کرد که برای حفظ جانشان و جلوگیری از خونریزی میانشان دخالت کند چه شده که حالا برای نمایندگی ملت کرد توافقنامه امضا می کنند؟

طبیعتا ناسیونالیسم چون یک ایدئولوژی کاذب و جریانات ناسونالیست چنان سازمانهای حرفه ای دروغ و فریب در هیچ لحظه از حیاطشان، ودر هیچ یک از سیاستها و عملکردشان از صدق سود نمی کنند و چنان انتظاری از آنان توقع بیجاییست،این توافقنامه هم بخشی و ادامه همان دروغ زیستی است؛اما تا زمانی که مناسبات سرمایه داری هست اساسا دروغ زمینه دارد و چیز غریبی نیست که فریبکاری و شیادی در همه پدیدها رسوخ کند.بخش وسیعی از سیاست و تاکتیک چنان واکنشهای میان مدت و کوتاه مدت جریانات کمونیستی طبیعتا کارکرد خنساگرانه دارد،یعنی عملا آنگاه موفقیتش را در عرصه عمل میتوان تایید کرد که توانسته باشد از فریب خوردن توده کارگران جلو گیری کرده و این تلاش متقلبانه را خنسی کرده باشد.

کمونیسم چون علم رهایی انسان از مناسبات از انسان بیگانه، علمیتش در چیست؟در بیطرفی سوبژکتیستی ودقت ابژییستی که از مناسبات و پدیدهها دارد،کمونیسم آغشته به غرایض نژادی،ذهنیتهای فلسفی و سخنمحورانه واغراض و امراض جاه طلبانه نیست،چنان علم و چون هر علمی نتیجه سیر تکاملی کنکاش انسان برای شناخت دنیای خود است.جدیت دارد چون هر علمی که مسائل تا کنون پاسخ نگرفته مربطه را پاسخ دهد،صداقت دارد چون کنکاشی کنجکاوانه است با تکیه بر آمار و ماتریال عینی و در آن وقتی ٢و ٢=۴ است به این دلیل نیست که با ۵ خسومت دارد یا ٣ به نفعش نیست و صداقت و جدیتش نتیجه ای جز دقت درموضع گیری و صحت در عملکرد را نمیتواند موجب شود،چون صرفا سخن نیست پاسخش به مسائل دنباله عملی هم دارد.با این مقدمه میخواهم به سراغ واکنشها به این دروغ کلان بروم .

واکنشها ی راست و چپ
جریانات ناسیونالیست ایرانی که هم مپاله و همکاسه همین جریانات هستند با همان دیدگاه فریبکارانه و انحصار طلبانه به این مسئله برخورد کردند که سابقا یک فئودال به اتحاد و نزدیکی سرفها و رعیتهایش بر خورد میکرد،حساسیت آنان نه از موضع حقانیت اینان برای نمایندگی مردم کردستان و نه به فرصت طلبی آنان در بند و بستهایشان بلکه از زاویه ناسیونالیستی و خاک متعلقانه ی ارتجاعی و تبهکارانه ی حکومتهای استبدادی قبلی و حاکمان مستبد فعلی،اما پاسخ کمونیستها به آن چی بود؟
کومله که چون جریان متضاد، اجتماعی و همزمان مسلح در طول حیاط سیاسیش با حزب دمکرات شانه به شانه و درگیر بوده و دوره ای درگیری مسلحانه با این جریان داشته ،که رهبری و برنامه ریزانش حتی کاملا از بورژوازی جا افتاده هم نبود و فرهنگ سیاسیش بیشتر سنتی و غیر معاصر بود؛ تا مقید به همین فرهنگ تحمیل شده به بورژوازی اروپا.
حزب دمکرات که زمانی کومله قدرتمند و ریشه دار را سعی داشت قبول نکند و به آن درگیری نظامی تحمیل می کرد ؛چه شده که با جریانی انشعابی و ناکام که در طول ١٠ سال خود سه شقه شده دست در گردن و برادر میشود؟
این سوالی است که در ذهن هر ناظر سیاسی شکل میگیرد،یعنی حزب دمکرات متمدن و عاقل شده،اگر متمدن شده چرا به امرپیالیست چشم امید دارد؟اگر عاقل شده میان این همه جریان واقعی چرا این جریان کارتونی؟چرا با پژاک نه، به این بهانه که ساخته و پرداخته پ ک ک است. اما با این جریان که ساخته و زاده اتحادیه میهنی و البته همسفر سفرهای واشنگتن است وپشتیبانانش از پژاک برون قاره ایتر و برون ایرانیتر است؟
واضح و مبرهن است که این دوستی در همین سفرهای واشنگتن نطفه بسته و زاده این زایشگاه برون قاره ایست تا واقعیتهای جامعه کردستان و نشان میدهد که رهبران دمکرات هنوز آن نابغه هایی هستند که با مجاهدین خلق در شورای ملی مقاومت همسنگر بودند.
برای جامعه کردستان نگرانی وجود دارد که چپ و راست چون جریانات متقابل و متضاد هم چگونه درمقابل هم ظاهر میشوند؟کومله واقعی با دمکرات سابق و دمکرات جدید، چگونه مکانیزمی خواهند داشت؛ که بدون درگیری نظامی خود را به جامعه عرضه کنند؟کومله و دمکرات چگونه باسازمان جدیدی چون پژاک که متکی به قدرت نظامی پ ک ک است برخورد می کنند،و با جریانات انشعابی از خودشان ،و نهایتا آیا حزب دمکرات هر وقت دلش گرفت به جریانات جدید و غیر مسلح حمله میکند چون سابق؟

چرا حزب دمکرات بخشهای متمدنانه همین توافق نامه ؛ چون به رسمیت شناختن آزادی سیاسی و تحزب و بیان را با کومله اصلی که متقابل و متضادند امضا نمی کرد؟ چون این بخشها تاکتیکیست و آینده چون گذشته نشان خواهد داد که اینها میان خودشان هم به آن پایبند نخواهند بود.
مصرفش برای حزب دمکرات در درجه اول فائق آمدن بر استرس ناشی از حضور یک کومله واقعی و افشاگر است؛ که غیر انقلابی بودنش را در گذشته مسکوت نگذاشته و سازشهایش را و در آینده هم سکوت نخواهد کرد و مطلوب منافعش نمی شود و برای سازمان مهتدی و دوستانش مصرفش تبلیغی و خود را به جای کومله جلوه دادن خواهد بود،آیا چنین کاریکاتوری استرس دمکرات را می خوا باند؟ و به

تقلب مهتدی کمک خواهد کرد؟

پاسخ چپ به این توافقنامه به نظر من یک پاسخ عملیست،کومله باید این جریان را با دقت زیر نظر داشته باشد و به آن کمترین اعتمادی نداشته باشد،این جریان سنتا جدا از استراتیژی غلتش دارای فرهنگ سیاسی عقب افتاده و غیر متمدنانه ای در تعقیب استراتیژیش است،این گونه توافقنامه هایی البته میتوانست پاسخ گویه نگرانیهای جامعه و در جهت تنظیم مناسبات احزاب در جامعه کردستان باشد تا متمدنانه با هم رقابت سیاسی داشته باشند،اما چون فرصت طلبانه است باید که از همین آغاز پس زده شود و در آینده هم انتظار بهتر از اینی را از اینها نداشته باشد،در شناساند این جریانات به جامعه و در سازمان یابی نظامی و اجتماعی دقیق و قدرتمندش سنگر پاسخ به چنین کارشکنیهای را مستحکم کند و در آمادگی و تبلیغ واضح و روشن نوع وحدت آفرین و تنش زدای چنین توافقنامه هایی توضیح کافی رو به جامعه بدهد،این که سکوت کرد تا در مقابل عمل انجام شده قرار گرفت و با یک بیانیه یا نوشته به آن پاسخ داد البته صادقانه است اما دقیق و کافی نیست.

بسیاری جریانات و اشخاص چپ به افشا جوانب دروغپردازانه یش پرداختن، اما در ایجاد و پیوستن به اتحاد متقابل چپ که پاسخ واقعی به چنین هم دستگیهایی است چنین سرعت عملی نداشتند یا بهتر است بگوییم که اصلا تمایلی نشان ندادند،این امر که نیروی نظامی برای چنین آینده ای سازمان ندهی،به اتحاد جریانات چپ تمایل نشان ندهی،پاسخی و حضوری ملموس در مبارزات بر ضد ستم ملی از خود نشان ندهی،و بنشینی تا جریانات دیگر کارهای درست و غلت بکنند و تو هم بر چیستی و درست و غلط بودن آن به زعم خود تفسیر و توضیح بدهی. اگرچه صادقنه و دروغ شکافانه است ، اما فاقد جدیت و تاثیر گزاری است،چنین واکنش و پاسخی به ناسیونالیسم فقط جنبه ژورنالیستی دارد به سمع تودههای مردم داخل هم نمی رسد و مصرف خارج کشوری دارد.

سخن پایانی
اما در پایان اینکه اگر کسی راست بگوید نیازی به سوگند نخواهد داشت.بسیاری از مفاد این توافق نامه به استثنا فدرالیسم چون آزادی بی قید و شرط سیاسی، تشکل ، احزاب و بیان،برابری حقوق زن و مرد و… در یک جامعه متمدن توافق نامه نمی خواهد؛ از حقوق مسلم و پایه ای شهروندان آن است و نیازی به مانور دادنش از جانب جریاناتی که تمام حیاط سیاسیشان غیر این بوده اند نیست.
تاریخا آنچه تمدن معاصر است و جوانب مثبت دارد محصول مبارزات جدی ، وسیع و همه جانبه طبقه کارگر ،تشکل کارگری و حزب کارگری بوده و خواهد بود و در صورتی که در یک جامعه چپ حضوری محکمتر و ملموستر داشته باشد دیگران با چنین اعتماد به نفسی همت به جعل کردن واضحات نخواهند کرد.

کارگران و کمونیستهای کردستان و ایران متحد شوید تا تقابل واضح و واقعی با شعبات مختلف ناسیونالیم اقلیمی و سراسری را با موفقیت به سر انجام برسانید و یک بار برای همیشه حقوق پایه ای انسانها را نهادینه و تثبیت کنید.

سلام قادری