در هفته اخیر دولت کانادا در یک اقدام بسیار سنجیده،سفارت جمهوری اسلامی را بست و مقامات جمهوری اسلامی را از این کشور اخراج کرد. 
ما کمونیستها و انسانهای آزادیخواه،مدتها بود تلاش میکردیم و بر علیه جانیان اسلامی افشاگری می کردیم و میگفتیم باید این لانه های ترور و جاسوسی باید برچیده شوند و خارج کشور جولانگاه تروریسم اسلامی نیست!
بعد از سالها، دولت کانادا در یک اقدام درست و حساب شده،بلاخره یقه سفرای جمهوری اسلامی را گرفتند و بدرستی تشخیص دادند که آنها از هر لحاظی مضرهستند و در این کشور مشغول دسیسه و توطئه هستند.
اقدام به بستن سفارتخانه جمهوری اسلامی،این لانه های ترور و جاسوسی و پرورش مزدور و بچه آخوند،در شرایطی صورت گرفت که دولت کانادا متوجه بعد دیگر اوضاع سیاسی خاورمیانه و این روزها دولت بشار اسد و جمهوری اسلامی شده بود که در تناقضاتی گیر کرده اند که قادر به حل بحران حکومتشان نیستند و مردم هم مصممند و مترصد فرصتند که این جانیان را سرنگون کنند و در آن صورت هم دولت کانادا نمی توانست علیه دولت جنایتکار سوریه و جمهوری اسلامی بی تفاوت باشند و آنها را محکوم نکنند.
بنا بر این دور از انتظار هم نبود که گله های حزب الله و حافظان نظام سرمایه اسلامی مثل حمله و هجومشان به سفارت انگلیس در ایران،اینبارهمان اقدام مشابه را بر علیه دولت کانادا انجام ندهند،جمهوری اسلامی برای سر پا نگه داشتنش،از هیچ جنایتی کوتاهی نمی کند!برای همین دولت کانادا پیش قدمی کرد و در این معرکه،جمهوری اسلامی کاملا افشا و منزوی شد،زمین خوردنشان را می توان از عصبانیت مقامات جمهوری اسلامی مشاهده کرد!
اما در ارتباط با همین موضوع،مخالفین و موافقین بستن سفارت ج.اسلامی، در اشکال مختلف ابراز نظر کرده اند که دیدگاه مخالفین سفارت ج.اسلامی،در نوع خود دیدنی ست و در ادامه این نوشته به شاهکارهای ارتجاعی این گرایشات می رسم.
ما موافقین،خوشحال بودیم و هستیم و همزمان نیز تاکید و پا فشاری می کنیم که نه تنها سفارتخانه های جمهوری اسلامی در سراسر دنیا باید تخته شوند،بلکه با صدای رسا اعلام می کنیم که باید همه سران ریز و درشت جمهوری اسلامی را باید بخاطر نسل کشی کمونیستها و آزادیخواهان در کردستان و سراسر ایران و بیش از ٣ دهه جرم و جنایت علیه بشریت، باید دستگیر و محاکمه کرد.
راجع به روابط و سازش کشورهای متعدد با ج.اسلامی،ما و خیلی ها بدرست گفتیم و نوشتیم که لاس زدن با آدمکشان جمهوری اسلامی به بی آبروی برای شما تبدیل می شود و سازش و مماشات با فاشیست های اسلامی ننگ بشریت است!
اما چرا نباید خوشحال باشیم که این روزها در بعد جهانی جمهوری اسلامی کاملا طرد و حاشیه ای و منفورتر شده؟ مگر نه اینست که این رژیم آیت الله های دزد و میلیاردر است که خون مردم را در شیشه کرده اند و زندگی مردم را به فقر و تباهی کشانده اند؟!
وقتی دهها سوال از این قبیل را جلوی کوته بینان سیاسی می گذاری،آسمان و زمین را به هم می بافند و می گویند همه اینها طرح کشورهای اروپای،آمریکای و نا توست! فرمان ایست می دهند و می گویند حرامست!
اخیرا مطلبی درج شده بود که تعدادی انسان سر در گم با اسم (چپ ها و مارکسیست های) کانادا این اقدام را محکوم می کنیم! زشتی این موضوع گیری هایشان صرفا این نیست که با اسم چپ این کار را می کنند،بلکه حماقتشان در اینست که ٩٩ درصد مطلبشان در اعتراض به بستن سفارت جمهوری اسلامیست! این ها را نباید به حساب چپ بودنشان گذاشت،بلکه این موضوع گیری تعدادی از این گرایش پوپولیستی،چپ سنتی و سازشکار را باید در کنار دفاع (قاطعانه شا ن) از موسوی قرار داد!
یک گرایش دست به عصای دیگر،طیف ورشکسته فرقه محمد فتاحی و خالد حاج محمدی ست که واقعا در یک بن بست لاعلاجی گیر کرده اند،اینها را باید به اندازه پرنسیپ هایشان جدی گرفت! و به همان اندازه که زیر پای رفقای سابقشان را خالی کردند و اموال حزبی شان را مصادره کردند که این کارشان آنها را در کنار ناسیونالیست های کردستان و ایران قرار داد با این تفاوت که در میان آنها برخورد فیزیکی رخ نداد! باید به همان اندازه جدی گرفته شوند که تعدادی سوفی و دراویش در غاری نشسته اند،مکتبی باز کرده اند،از همه چی پرتند و همه چیزشان وارونه ست!
حزب حکمتیست یا بعبارتی دیگر فرقه خالد حاج محمدی و محمد فتاحی،آگاهانه یا نا آگاهانه به دامی افتاده اند که مواضعشان،آنها را در کنار راست ترین و عقب افتاده ترین گرایشات فکری و سیاسی می گذارد.
مخالفت محمد فتاحی و حزب ورشکسته اش در قبال بستن سفارت جمهوری اسلامی توسط دولت کانادا، از این لحاظ نیست که زیادی شیفته کارگر هستند و دیگران ناتوی هستند! از این زاویه ست که به بن بست سیاسی رسیده اند، احزابی که به جامعه بیربط می شوند،حاشیه ای می شوند،گوش شنوای پیدا نمی کنند،به همه،بجز دولت سیب زمینی احمدی نژاد بد و بیراه می گویند!وعجیب نیست که گوی سبقت را از حزب توده ربوده اند!
چطور متعارف نبودن رژیم اسلامی تابوست،اما بستن لانه های ترور و جاسوسی جمهوری اسلامی کفر و گناه است؟اما ظاهرا نماز خواندن شما بدون ١٠٠ بار (رکعت) و نگفتن مرگ بر اروپا،آمریکا ، ناتو و عوامل بستن سفارت جمهوری اسلامی،نه تنها (مستقل) نیست،بلکه کارگری هم نیست!
ما کمونیستها گفته ایم که باید آلتر ناتیو سوم باشیم،اما مگر قرار است در مقابل رژیم هار سرمایه داری اسلامی کوتاه بیائیم؟فرضا حتی اگر بستن سفارت جمهوری اسلامی با همکاری کانادا و دیگر کشورها صورت گرفته باشه،مگر در این شرایط هم نباید از این اقدام استقبال کنی و جمهوری اسلامی را بیشتر افشا و رسوا کنی؟
سوسیالیست ها در هر لحظه ای و برای چنین اقداماتی باید پیش قدم باشند و به هر مسئله ای جواب بدهند از جمله همین مورد مشخص،ممکن ست بعضی رخداد و مسائل اتفاق بیفتد که از اراده ما خارج باشد،اما در همین حالت هم باید قلم پای جمهوری اسلامی را شکست،نباید به این جانیان مهلت داد!پیش کشیدن بحث( کارگر کارگری) که همیشه توجیهی برای منفعل و پاسیفیستی تان بوده و خودتان هم به آن معتقد نیستید،زیادی تابلوست!
سوسیالیست ها نباید بعنوان یک سکت و فرقه غیر اجتماعی به پدیده ها برخورد کنند،ماها که بدهکار کسی نیستیم،نه روسیه،نه آمریکا و نه حزب غیر کارگری شما! هر موقع هم بخواهیم دولت های غربی و سازشکار را محکوم می کنیم! حد اقل ماها مثل جریانات راست و ناسیونالیست افراطی ایرانی نیستیم که باد اصلاح طلبی و عراقیزه کردن ایران توسط غرب از هر طرف وزید از آن جهت حرکت کنیم،اما من معتقدم که نباید مثل نئو توده ایها و( چپ های حسن نصراللهی) با مسائل مختلف و منجمله بستن سفارتخانه های جمهوری اسلامی قدم بر داریم،در عین اینکه دولت های سازشکار با جمهوری اسلامی ایران را نیز نقد و افشا می کنیم.
در پایان می خواهم بگویم که تئوری و توجیهات ایکس پایر حزب محمد فتاحی،خالد حاج محمدی و شرکا،خریداری نداره! آدم فقط به حال انسانهای مبارزی افسوس می خوره که راهشان در این حزب.به ناکجاها ختم می شود! بهتر است تا به ته دره سقوط نکرده اید،راه دیگری را انتخاب کنید! به نفع خودتان ست!
پیشرو علی پور ۱۸ septamber