دلایل و پیامدهای بسته شدن سفارت جمهوری اسلامی در کانادا

گفتگو با محسن ابراهیمی

انترناسیونال: دولت کانادا سفارت جمهوری اسلامی را تعطیل کرده است. این یک خبر غیر منتظره بود. به نظر شما دلایل سیاسی این اقدام کانادا چه بوده است؟

محسن ابراهیمی: وزیر امور خارجه کانادا شش دلیل برای این اقدام اعلام کرده است: کمکهای حکومت اسلامی به رژیم بشار اسد، عدم رعایت قطعنامه های سازمان ملل در رابطه با برنامه اتمی، بی مسئولیتی در حفظ امنیت دیپلماتها، اظهارات مقامات حکومتی در باره اسرائیل، حمایت از تروریسم و شبکه های تروریستی در جهان و نهایتا نقض حقوق بشر در ایران.

هیچکدام از اینها جدید نیستند. کمک به رژیم بشار اسد از همان آغاز اعتراضات در جریان بوده است. در رابطه با پروژه اتمی، جمهوری اسلامی همیشه با نهادهای بین المللی بازی کرده است و همچنان ادامه میدهد. در مورد حفظ امنیت دیپلماتها هم باید گفت که این حکومت هیچ موقع به قرارداد های بین المللی در این مورد پایبند نبوده است. لفاظی نژادپرستانه به نام مقابله با اسرائیل یکی از شگردهای کثیف همیشگی این حکومت بوده است. یک حکومت نژاد پرست به بهانه یک حکومت نژاد پرست دیگر همیشه تقلا کرده است در میان مردم فلسطین برای خودش مشروعیت کسب کند. ترور و حمایت از شبکه های تروریستی اسلامی در جهان یک پای اصلی سیاستهای جمهوری اسلامی بوده است و خواهد بود. نقض حقوق بشر توسط حکومت اسلامی هم که معرفه همه است. جمهوری اسلامی اصولا با نقض حقوق انسان پا به حیات گذاشته است. این حکومت چیزی به نام حقوق بشر و حقوق انسان را برسمیت نمیشناسد. حتی یک روز از حیات حکومت اسلامی را هم نمیتوان پیدا کرد که در آن حقوق انسانها لگدمال نشود. این حکومت نمیتواند بدون زیر پا گذاشتن سازمانیافته حقوق انسانها بر سر کار بماند.

خوب سوال این است که اگر هیچکدام اینها جدید نیستند چرا امروز دولت کانادا به صرافت بستن سفارت افتاده است؟ به نظرم اغلب دلایل اعلام شده، ظاهر سیاسی اقدام دولت کانادا است که امروز به دلیل پایه ای تری ضروری شده است؟ دلیل پایه ای اقدام کانادا را باید در تحولات سیاسی اخیر در جهان جستجو کرد. تحولاتی که در رابطه دول غرب با جمهوری اسلامی مستقیما تاثیر گذاشته است. دول غرب متوجه هستند و دارند با چشم خودشان می بینند که  در خاورمیانه و شمال آفریقا دیکتاتورها ۔ که اکثرشان مورد حمایت همین دولتها بوده اند ۔ مورد تعرض مردم قرار گرفته اند و به پایین کشیده میشوند. در این میان، سرنوشت بشار اسد، به طور ویژه توجه دول غرب را به موقعیت بعدی جمهوری اسلامی جلب کرده است. روشن است که با سرنگونی بشار اسد شرایط سیاسی جمهوری اسلامی وخیم تر و زیر پایش خالی تر خواهد شد. تصویر خیلی ها ۔ از جمله دول غرب ۔ این است که با سقوط بشار اسد، امکان اینکه مردم در ایران دوباره عصیان کنند و حکومت اسلامی را هم به زباله دان بفرستند قوی است. از همین الان میخواهند در رابطه با حکومت اسلامی در “طرف درست تاریخ” قرار بگیرند! معنای “طرف درست تاریخ” هم دخالت آگاهانه و به موقع در تحولات سیاسی منطقه به منظور شیره مالیدن بر سر انقلابات و بر سر کار آوردن نیروهای طرفدار خودشان است. نیروهایی که منافع دول غرب در اوضاع بعد از حکومت اسلامی را نمایندگی کنند. اقدام دولت کانادا در این چهارچوب قابل توضیح است.

انترناسونال: جدا از دلایلی که خود دولت کانادا برای بستن سفارت آورده است، تاثیرات واقعی قطع رابطه ایران و کانادا بر جمهوری اسلامی چیست؟

محسن ابراهیمی: به نظر من این اتفاق از زوایای مختلف در وضعیت جمهوری اسلامی تاثیر میگذارد. در درجه اول، این حرکت یک گام مهم در انزوای سیاسی جمهوری اسلامی است و البته مسیر انزوای بیشتر جمهوری اسلامی درجهان را هموارتر میکند. روشن است حکومتی که از یکطرف در میان مردم جهان بی آبرو است و از طرف دیگر در میان نهادهای بین المللی و دولتها از لحاظ سیاسی و دیپلماتیک منزوی است، در مقابل تعرض مردم در داخل ضعیفتر و ضربه پذیرتر است.

اثر دوم آن تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی در کمک به تروریسم اسلامی است. سفارتها مراکز اصلی سازماندهی کمکهای حکومت به تروریسم اسلامی بوده اند. هر چقدر تعداد سفارتهای این حکومت در دنیا کمتر شود همانقدر دست جمهوری اسلامی در تغذیه سیاسی و معنوی و مادی تروریسم اسلامی بسته تر میشود.

سومین اثر مربوط به نقش سفارتها در چهره سازی از حکومت جنایتکاران است. یک شغل دائمی سفارتها راه انداختن انواع و اقسام نهادهای باصطلاح فرهنگی و هنری بوده که کارشان چیزی نبوده جز چهره سازی و ارائه “تصویر خوب” از توحش اسلامی حاکم بر ایران. این حکومت در ایران اعدام و سنگسار میکرد و در جهان توسط همین نهادها در باره حقوق بشر و … لفاظی میکرد. در ایران مشغول جنگ با جوانان موزیک دوست بود و در خارج کنسرت راه می انداخت. با بسته شدن سفارت یک کانال اصلی و مهم این نوع فعالیتها مسدود میشود.

اثر دیگرش هم فلج شدن بازوی حکومت در خارج علیه اپوزیسیون سرنگونی طلب است. سفارتها لانه های سازماندهی ترور و جاسوسی علیه مخالفین سرنگونی طلب بوده اند و هستند. با بسته شدن سفارتهای حکومت اسلامی در هر کشوری، عملا مراکز سازماندهی ترور و جاسوسی تحت پوشش مصونیت دیپلماتیک بسته میشود.

انترناسیونال: همانطور که اطلاع دارید صدها هزار ایران در کانادا زندگی میکنند و روابط تجاری گسترده ای هم بین ایران و کانادا هست. آیا این قطع رابطه ایران و کانادا و بسته شدن سفارتخانه های هر دو کشور به ضرر ایرانیها تمام میشود؟

محسن ابراهیمی: اینجا اولین سئوالی که پیش می آید این است که منظور از این ایرانیها چه کسانی هستند؟ تخمین زده می شود که بیش از شش میلیون ایرانی در خارج زندگی میکنند. قریب ۴۰۰ هزار ایرانی در کانادا هستند. بخش اعظم ایرانیان خارج از کشور کسانی هستند که از همان اول در مقابل این حکومت ایستادند، با این حکومت جنگیدند و در جریان یک سرکوب خونین مجبور به ترک ایران شدند. تعداد زیادی از آنها بازماندگان هولوکاست اسلامی در دهه ۶۰ هستند و گروه وسیعی هم به خاطر خفقان فرهنگی ناگزیر از ترک ایران شده اند. و بالاخره تعداد قابل توجهی به خاطر فشارهای کمرشکن اقتصادی ناگزیر شده اند راهی خارج شده و به نیروی کار این کشورها ملحق شوند.

تعدادی از ایرانیان هم بخاطر وابستگی های فامیلی، ازدواج و یا در مواردی برای تحصیل و کار در خارج از ایران سکونت گزیده اند و برای امور اداری خود ناگزیرند به نمایندگی های رژیم مراجعه کنند. اما بخش اداری سفارتخانه های جمهوری اسلامی همانند سایر دستگاههای بوروکراتیک و اداری رژیم، کاری بجز سنگ اندازی و ایجاد مشکل برای مردم نداشته است. رفتار این ارگانها با مردم تحقیر آمیز و همواره توهین آمیز بوده است. مردم برای برطرف کردن کوچکترین نیاز خود باید از سد قوانین پیچیده و بینهایت خشن اداری بگذرند، بازجویی پس بدهند و کوچکترین جزئیات زندگی خود را برای ماموران سفارت بازگو کنند و یا بنویسند. تصور کنید که زنان برای استفاده از طبیعی ترین حق انسانی یعنی مسافرت و یا به همراه داشتن فرزندان خود باید، سند اجازه شوهر داشته باشند. حتی در مورد امور پیش پا افتاده اداری هم سفارتخانه ها کارشان در درجه اول سنگ اندازی و مشکل تراشی و اخاذی از مردم به بهانه های مختلف است. با تعطیلی نمایندگی های جمهوری اسلامی امور اداری عادی مردم می تواند از طریق ارگانهای بین المللی انجام شود. شاید این موجبی باشد تا مردم از عذاب و چندش روبرو شدن با عوامل و مامورین جمهوری اسلامی خلاص شوند.

در مقابل این اکثریت عظیم، عده قلیلی هم هستند که به نحوی دمشان به مراکز امنیتی و اقتصادی و سیاسی حکومت اسلامی وصل است: آقازاده هایی که از طریق بورسیه ها و کمکهای دولتی در خارج از کشور مشغولند تا دکتراهای پولی بگیرند و فردا در شبکه فاسد اداری و حکومتی در ایران خدمت کنند؛ ثروتمندانی که شیره کارگران در ایران را مکیده اند و ثروت عظیم انبار کرده اند و با همان ثروت در خارج از کشوربساط بیزینس و دلالی راه انداخته اند؛ مقامات حکومتی وابسته به طبقه حاکم در ایران و اعضای مافیای اقتصادی که مشغول انواع قاچاقها از جمله قاچاق کالا و اسلحه هستند. مقامات ریز و درشت امنیتی که مشغول جاسوسی در میان ایرانیان هستند. سفارتها اساسا مراکز اداری و امنیتی و سیاسی هستند که به این اقلیت خدمات میدهند. اینها کارشان را تحت پوشش دیپلماتیک و امنیتی و مالی سفارتها پیش میبرند.

اگر بسته شدن سفارتها کار و کاسبی و بساط دزدی این ها را کساد میکند و به ضرر اینهاست، در مقابل به نفع اکثریت عظیم ایرانیان در خارج و مشخصا در کانادا است. همان اکثریتی که گاها حتی بیش از سه دهه است نتوانسته اند عزیزان خود در ایران را ببینند. میدانیم که یک پای حکومت اسلامی در داخل است و پای دیگرش در خارج. حکومت اسلامی را باید در ایران و در خارج تواما سرنگون کرد. به این معنا، بسته شدن سفارتها راه را برای سرنگونی حکومت اسلامی و رهایی کل مردم ایران باز میکند.

انترناسیونال: قطع رابطه سیاسی همه دولتها با جمهوری اسلامی یک خواست قدیمی حزب کمونیست کارگری هست. بسته شدن سفارت جمهوری اسلامی در کانادا در جهت خواست حزب کمونیست کارگری هم هست؟

محسن ابراهیمی: به طور قطع اینطورهم هست. حزب کمونیست کارگری از همان اول اعلام کرده است که این حکومت هیچ گونه مشروعیت سیاسی در داخل و خارج ندارد. این حکومت باید سرنگون بشود. تشکیلات خارج حزب به بهانه ها و دلایل متتوعی، از اعدام و سنگسار گرفته تا دستگیری و زندانی کردن فعالین کارگری، در مقابل نمایندگان خارج از کشور این حکومت یعنی سفارتها تجمع و تظاهرات کرده است و جنایات حکومت اسلامی را در پیش مردم جهان افشا کرده است. تعداد زیادی در کشورهای مختلف شاهد این تحرک حزب بوده اند. شاهد رو در روئیهای مدام ما با سفارت بوده اند. شاهد فریاد “مرگ بر جمهوری اسلامی” فعالین این حزب در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی بود ه اند. امروز که دولت کاناد سفارت را بسته است و برای رسیدن به اهداف سیاسی خودش ناگزیر شده است حکومت اسلامی را ناقض حقوق بشر و حامی تروریسم و غیره اعلام کند، مردم کانادا بیش از پیش به حقانیت مبارزه حزب و تمام انسانهای شریفی که برای بسته شدن این سفارتها تلاش کرده اند پی می برند.

با تعطیلی سفارت، با قطع رابطه سیاسی دولتها با جمهوری اسلامی، فضای سیاسی برای تشکیلات خارج حزب و هر جریان و نیرویی که برای سرنگونی رادیکال و انقلابی این حکومت تلاش میکند به مراتب مساعدتر میشود.

هر چقدر تعداد بیشتری سفارت بسته شود و تعداد بیشتری از دولتها که زمانی طولانی زیر بال حکومت اسلامی را گرفته مجبور شوند با این حکومت قطع رابطه کنند همانقدر شریان سیاسی جهانی حکومت اسلامی بسته تر میشود و دست ما مردم ایران، دست ما کارگران، دست ما زنان و جوانان که ۳۳ سال مبارزه کردیم تا این حکومت را بزیر بکشیم باز تر میشود.

با توجه به تمام اینها، باید مبارزه برای تعطیلی سفارتهای حکومت اسلامی در همه کشورها، اخراج اوباشان این حکومت از همه نهادهای بین المللی و قطع رابطه سیاسی و دیپلماتیک با حکومت اسلامی را قدرتمندتر و وسیعتر از گذشته پیش برد. *

تورنتو ۔ ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ۲۳ شهریور ۱۳۹۱

منتشر شده در انترناسیونال شماره ۴۷۰