ممنوعیت اخراج، یعنی تضمین حق زندگی انسان کارگر

یکی از سرسپردگان رژیم اسلامی بنام رحیم بنا مولایی که سمت نایب رئیس اطاق بازرگانی البرز را بعهده دارد، به عنوان زبان گویای سرمایه بسیار وقیحانه گفته است: “قانونی که در آن کارفرما حق اخراج کارگر را نداشته باشد ممکن است به جای نظم، بی‌نظمی و اغتشاش رخ دهد؛ زیرا عده‌ای از کارگران ممکن است با سوء‌استفاده از این حق عامل اغتشاش در کارخانه یا محل کار خود شوند.” این مرد خدا که چاقو کشی را از ذلفقار علی به ارث برده است، چنین ادامه میدهد: در حقیقت امنیت سرمایه که بخشی از آن مربوط به قانون کار است در سایه اصلاح قانون کار به وجود می‌آید زیرا به صنعت‌گر و تولیدکننده اختیاراتی داده‌ می‌شود که می‌تواند با کمک آن نظم قانون‌مندی را در کارخانه خود ایجاد کند.
گستاخی و بی شرمی بنا مولایی، نایب رئیس اطاق بازرگانی، بیان صریح و بی پرده قانون کار جمهوری اسلامی در مورد حق اخراج کارگر توسط کارفرما است، که رژیم ایران آنرا در زرورق تبصره ها و اما و اگرها میپیچاند تا کارگران متوجه قبح کارش نشوند، و آنرا به عنوان قانونی که میخواهد بین کارگر وکارفرما تعادل ایجاد کند، به آنها تجویز نماید. ولی رحیم بنا مولایی در شرایط بحرانی امروز برای پائین آوردن توقع کارگران و راضی کردنشان به وضع موجود، صراحت بیشتری را از دولت در لایحه جدید اصلاح قانون کار میخواهد. او کارگر مطیع، کارکن، وقت شناس و قانع به وضع موجود برای افزایش تولید و سود دهی بیشتر به سرمایه را تابعی از قانونی میداند که فشار و ترس از اخراج را به مانند شمشیر داموکلوس بر بالای سر کارگر نگاه دارد و از این طریق بار بحران اقتصادی را با حمله به معیشت کارگر بیشتر بر دوش این طبقه قرار دهد. از نظر این آدم مالیخولیایی ‌کارگر در پروسه کار حق اعتراض به زمان کار، سختی کار، امنیت شغلی و ایمنی محیط کار و … را ندارد. اعتراض به این فشارها و کمبودها را بنامولایی، اغتشاش در کارخانه مینامد، و اخراج را حربه ای در خدمت کارفرما برای تنبیه و ترساندن کارگران لازم و ضروری میداند.
این نماینده واقعی اسلام و سرمایه، حق اخراج کارگر توسط کارفرما را فرض میگیرد. کارگر باید در مقابل شدت کار، دستمزد معوقه، عدم افزایش دستمزد متناسب با تورم و… ساکت باشد و واکنشی از خود نشان ندهد. و اگر نشان داد باید تنبیه شود. تعدی به زندگی و معیشت کارگران توسط مدیریت تولید و صاحبان سرمایه اشکالی ندارد، ولی عکس العمل کارگر نسبت به موارد بالا اغتشاش است و باید با اخراج جواب بگیرد. این منطق صاحبان سرمایه است، که با چنگ انداختن بر وسایل تولید راجع به زندگی کارگر تصمیم میگیرند و میخواهند شیشه عمر او را در دست گیرند و هر وقت لازم دانستند جمعی را اخراج و هستی اش را به مخاطره بیندازد. اینجوری نیست کارگری را که از فلان بخش بیرون میکنند در جای دیگر و یا بخش دیگری بکار گمارند، که حداقل بتواند مخارج زندگی اش را تامین کند و یا بیمه مکفی در یافت نماید. اخراج در ایران مساوی است با ساقط شدن فرد از زندگی، یعنی بریدن معاش یک انسان یا یک خانواده، در نتیجه برای تضمین حق زندگی انسان در جامعه سرمایه داری و به طریق اولی در جمهوری اسلامی ایران، باید اخراج ممنوع گردد. طبقه کارگر نباید به هیچ مرجعی حق اخراج را بدهد. ممنوعیت اخراج باید جزو هر قانونی باشد.
نظمی که بنامولایی از آن صحبت میکند، ناظر بر تضمین حقوق و متکی بر تصمیم و اراده طبقه کارگر نیست، بلکه مدافع زور و سلطه صاحبان سرمایه و کافرمایان در محیط کار است و در خدمت استثمار نیروی کار و حفاظت از مالکیت خصوصی عمل میکند. هیچ کس بنا به میل و اراده خود به آن تن نداده و نمیدهد، کسی حاضر به رقم زدن زندگی خود بر پایه بی حقوقی و نابرابری که نظم موجود در خدمت آن عمل مکند، نیست و نمیباشد. بر قراری چنین نظمی را تنها زور و سرکوب ممکن کرده است، و ایجاد نظمی آگاهانه که تضمین کننده برابری، رفاه و آزادی انسان در انتخاب شغل باشد، با سرنگونی جمهوری اسلامی ممکن میگردد.
آنچه رحیم بنامولایی میگوید، بیان صریح و بی پرده واقعیتی است که بیش از ۳۳ سال است جمهوری اسلامی با زور و سکوب و کشتار به جامعه ایران تحمیل کرده و خصلت اجتماعی زندگی انسان را زیر سوال برده است و در اثر اخراج و بیکارسازی و با سلب کردن دم و بازدم زندگی از انسان کارگر جهت تامین معاش خود و خانواده اش، چند میلیون خانواده کارگری را به نابودی، از هم گسیختگی و گرسنگی سوق داده است. این قانون حرکت جامعه سرمایه داری است، ولی جانیان اسلامی با بی رحمانه ترین شیوه و با استفاده از انواع ابزارهای سرکوب، جهنمی سیاهی را ساخته اند، که هر روز زندگی انسان کارگر را بیش از روز قبل به مخاطره میاندازد.
آدمهای با وقاحت رحیم بنا مولایی تنها در فضای سیاهی که جمهوری اسلامی ایجاد کرده است جسارت به زبان آوردن چنین ارجیفی را می یابند. جمهوری اسلامی نیز به تفرقه در میان کارگرن و عدم اتحاد در میان رهبران و پیشروان کارگری دل بسته است. کارگران هر اندازه در جهت دوری از تفرقه گام بردارند و وحدت وهماهنگی در میان خود ایجاد نمایند، به همان درجه امید رژیم را به یاس تبدیل خواهند کرد و سدی در مقابل اخراج و بیکار سازی توسط حکومت و کارفرمایان ایجاد می نمایند و جنبش کارگری را یک گام در این زمینه به جلو سوق میدهند و سرمایه دارن پررو را نیز به لکنت زبان میاندازند. کارگران آگاه و پیشروان کارگری با ایجاد صفی متحد، جهت مبارزه علیه اخراج، همزمان باید خواست بیمه بیکاری مکفی را برای همه افراد آماده بکار در صدر مبارزات خود قرار دهند و امنیت شغلی خود را ورای کارخانه و محیط کار جستجو کنند. مبارزه برای تبدیل بیمه بیکاری به نرم جامعه یکی از شاخص ها است، که میتواند پاسخی در جهت متوقف کردن اخراج و کاهش بیکارسازی نیز باشد.
۲۰۱۲/۰۹/۱۳