گرو کشی از فعالین کارگری کاری بیهوده!

محاکمه مجدد شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا در ١۵مهرماه امسال تحرک دیگر از اعمال فشار بر جنبش کارگری و فعالین این جنبش است. 
هویت اجتماعی و فعالیتهای کارگری ـ اجتماعی این دو فعال کارگری در میان فعالین جنبش کارگری در ایران و بویژه در شهرهای کردستان کاملا علنی و مشخص است. شریف ساعد پناه سالها نماینده کارگران کارخانه ریسندگی پرریس و از رهبران کارگری خوشنام در شهر سنندج است. مظفر صالح نیا معلم اخراجی، فعال کارگری در شهر سنندج و انسان شریفی است که بدنبال کمک به یک فرد خیابان خواب در سرمای شدید شهر سنندج و اعتراض به چنین وضعیتی بازداشت شد.

این دو فعال کارگری همراه با تعداد بسیار بیشتری از فعالین کارگری و اجتماعی از شخصیتهای تعیین یافته جنبش کارگری هستند. اولین کشمکش نظام جمهوری اسلامی و کاربدستان سرکوبگر این نظام مقابله جدی با این شخصیتها و فعالین کارگری است.

محاکمه مجدد شریف ساعدپناه و مظفر صالح نیا یک اقدام ساده و بازکردن یک پرونده به فرجام رسیده نیست. این محاکمات بر محور اوضاع سیاسی کنونی، موقعیت سیاسی ـ اجتماعی جمهوری اسلامی و در دل موقعیت اجتماعی، محبوبیت فعالین کارگری است، که در سی و چند سال گذشته در بطن کشمکش سیاسی ـ طبقاتی جامعه و جنبش کارگری از جمله اعتراض به فقر و فلاکت و در راه ابراز وجود طبقاتی کارگران در اول ماه مه ها و روز جهانی زن، اعتراضات معلمان و آموزگاران و فستیوال کودکان و در یک کلام دفاع از حرمت و شخصیت کارکنان و مزدبگیران جامعه انجام میشود.

در ارتباط با دستگیری مجدد شیت امانی و صدیق کریمی در سال ١٣٩٠ نوشتم؛ محاکمه و “دستگیریهای اخیر بی گمان بر محور اوضاع سیاسی کنونی، موقعیت سیاسی ـ اجتماعی جمهوری اسلامی و موقعیت ابژکتیو و فعال تر جنبش کارگری بویژه در بطن ایجاد شرایط تحمل ناپذیر فقر و فلاکت و گرانی سرسام آور مایحتاج روزانه و معیشتی مردم، نارضایتی عمومی از وضعیت کنونی و پتانسیل اجتماعی جنبش کارگری قابل ارزیابی است. نسق گیری از کارگران و در بند کردن فعالین کارگری با کدام تناسب قوای طبقاتی دولت و سرمایه داران انجام میشود. قاعدتا این ها سوالهایی پایه ای تر و دل مشغولیهای سیاسی تری در میان بخش اعظم جنبش کارگری، فعالین و رهبران چند دهه گذشته این جنبش و نسل جوان تر از رهبری و سخنگویان است. نسق گیری و زهر چشم گرفتن از کارگران و رهبران آنها سابقه طولانی در سه دهه حاکمیت نظام ضد انسانی وضد کارگر جمهوری اسلامی و دولت بعنوان حافظ منافع طبقه سرمایه داران دارد. جمال چراغ ویسی از فعالین، سخنران و رهبران سازماتده جنبش اول ماه مه را دستگیر و با وجود شکنجه و فشارهای روحی این کارگر انقلابی و مبارز را اعدام کردند. محمود صالحی و ده ها نفر از فعالین کارگری را سالها زندانی کرده اند. حکم ۱۰ ضربه شلاق برای سه نفر از کارگران: صدیق امجدی، حبیب‌الله کلکانی و فارس گویلیان اجرا شد. در چند سال گذشته کارگران اتوبوسرانی تهران مورد هجوم و شبیخون نیروهای اوباش سپاه و اطلاعات قرار گرفته و بشکل سیستماتیک رهبران و سخنگوهای آنها در زندانهای دراز مدت هستند.
هزاران مورد از نظامی ـ امنیتی کردن محیط های کار و کارخانه ها به منطور سرکوب اعتصابات و اعتراضات کارگری بخش اصلی و روتین از سرکوب جنبش کارگری است. هم اکنون تعداد زیادی از فعالین کارگری در زندان بسر میبرند: صدیق کریمی٬ علیرضا اخوان٬ محمد جراحی٬ شاهرخ زمانی٬ شیث امانی٬ مهدی شاندیز٬ رضا شهابی٬ علی نجاتی٬ ابراهیم مددی٬ بهنام ابراهیم زاده٬ و… اما تمام مساله این است که این اعدامها، شلاقها، سرکوب و امنیتی کردن محیط کار و کارخانه ها، زندان و دستکیری کارگران کلیدهای یک رمز و نشانه های تقابل و رویاروئی در یک مصاف اجتماعی را بدست ما میدهند. در دل حاکمیت سیاه و کشتارهای سیاسی خرداد شصت، قتل عام زندانیان، ملیتاریزم نظامی کردستان و حمله به دانشگاه ها و انقلاب فرهنگی با سلب کامل آرادی های سیاسی و سیطره سیاه نظام اسلامی در شهرها، جنبش کارگری با برپائی وسیع و توده ای مراسمهای اول ماه مه از سالهای ۱۳۶۴ ببعد ابراز وجود علنی و قدرتمند خود را در شهرهای کردستان بویژه سنندج، مهاباد و سقز را به نمایش میگذارد. افق سیاسی و روحیه اعتماد به جنبش کارگری و مبارزه در مقابل هارترین رژیم سرکوبگر را به جامعه نوید میدهد”.
در سطح مشخص تری محاکمه مجدد شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا در ١۵مهرماه ١٣٩١ یک هشدار از پیشی و گروکشی از نیروئی است که در شرایط آشفته رژیم اسلامی و در دل بحران لاعلاج اقتصادی و سیاسی، و بر بستر اعتراضات وسیع و لاینقطع کارگران به بیکار سازیها و عدم پرداخت حقوق معوقه و تقابل با یورش رژیم به هر نوع تشکل کارگری، میتواند در اول مه پیش رو، در سازماندهی و هدایت طبقاتی، مطالبات و خواستهای اعتراضی کارگران و مزدبگیران جامعه نقطه امید واقعی برای خروج از اوضاع فلاکت بار ناشی از سلطه رژیم اسلامی در برابرمردم ایران بگذارد. رمز اصلی این محاکمه را باید در این تقابل و رویاروی های طبقاتی ـ اجتماعی دید.
اما سوال این است که آیا این محاکمات و فشارها بر فعالین جنبش کارگری خواهد توانست نیروی عظیم و خشمگین طبقه کارگر ایران را مرعوب و منکوب کند؟
این گرو کشی و فشارهای امنیتی که بطور روزمره توسط جمهوری اسلامی اعمال میشوند. کاری بیهوده و اقداماتی سوخته است.
١٩شهریور ماه ١٣٩١
١١ سپتامبر ٢٠١٢