آیا ایران با وجود جمهوری اسلامی یک کشور امن است؟ (قسمت دوم)

همانطور که قبلأ گفته شد،شروع جنگ آن نعمتی بود که دست پلید رژیم را در سرکوب دستاوردهای انقلاب و حمله به آزادیها به یمن جنگ و ترفند همه چیز برای جبهه های جنگ مهیّا ساخت.
سران ریز و درشت رژیم از تمام جناههای مختلف آن و در تمام ارگانهای نظامی ، سیاسیش خود را برای سرکوب در سایه توهماتی که ازجنگ نتیجه شده بود ، آماده کردند.
تحمیل حجاب به زنان به ضرب اسید و شلاّق و توهین ، حمله به کارگران در کارخانه ها و مراکز کاری ، حمله به جوانان و سرکوب و سلب هرنوع آزادی آنها.
هجوم به کردستان و دانشگاه ها آن موهبت الهی بود که در نتیجه جنگ نصیب رژیمی شد که عاجز از پاسخگویی به خواسته های مردم بود.در عرض چند روز بعد از جنگ شونیزم ملی مذهبی شمشیر خویش را از رو بست و حمله به هر نوع آزادی و برابری طلبی را شروع کرد.
زن را به گوشۀ آشپزخانه راندند و دانشگاهها را به تعطیلی کشاندند (انقلاب فرهنگی) ، حمله به گروههای سیاسی شروع شد و در نتیجۀ آن اعدام جوانان و کارگران و زنان و مردان آزادیخواه در جوخه هایی که در سرتاسر کشور اسلامزده برپاشده بود آغاز گردید.
سال سیاه ما درست سه سال بعد از قیام بهمن۵۷ شروع شد و هزاران هزار اعدام نتیجه آن و کار ناتمام رژیم سابق (شاه) توسط رژیم اسلامی به نتیجه نشست .
حمله به کردستان که سنگر برابری و آزادیخواهی بود ، شروع شد و کشتار بی گناه زنان و بچه ها در مراکز شهرها و روستاها با شدت هرچه تمام و به شکل وقیحانه ادامه پیدا کرد.زندانها پر از جوانان چپ و آزادیخواه شد و به آن هم بسنده نکردند و زندانیان را به فرمان خمینی جلاد و تنها به جرم عقیده در زندانها و در تابستان ۶۷ قتل عام کردند.جنگ با جام زهری که خمینی نوشید به سررسید ، اما کشتار خلق ها ، کارگران ،زنان آزادیخواه و جوانان با سرعت بیشتری ادامه پیدا کرد.هدف رژیم اسلامیزه کردن جامعه ایران در نتیجه سرکوب و اعدام بود ، به امری که هرگز در طول عمر خمینی نتوانستند به آن نایل شوند.
بعد از مرگ خمینی اسلاف آن همین سیاست را ادامه دادند و این نبرد و مقاومت هنوز ادامه دارد. سرکوب آزادیها از طرف رژیم و مقاومت از طرف مردم و این امر با عمر رژیم اجین شده و با مرگ آن به انتها خواهد رسید. بنابراین اگر امروز را با شروع دوران سرکوب مقایسه بکنیم در اصل هیچ چیز عوض نشده بلکه مقاومت مردم در نتیجه توهم زدایی آنان از رژیم بیشتر و بیشتر شده است. اعدام ها ادامه دارد، شکنجه و تجاوز در زندانها برقرار است ، سرکوب هرگونه آزادیخواهی به نُرم روز تبدیل شده است. رادیو و تلوزیون و مطبوعات هر روز عربده مکشند که زنان و نوجوانان را مرعوب سازند ولی با وجود این جنبش روزافزون مردم برای به زیر کشاندن این رژیم هر روز به نقد تازه ای میرسد ولی این رژیم برای تداوم طول عمر ننگینش احتیاج به سرکوب و اعدام دسته جمعی روزانه دارد و درست به همین خاطر است که ما در سازمان سراسری پناهندگان ایرانی (بیمرز) میگوییم ” با وجود رژیمی ضد بشر و مذهبی ، جمهوری اسلامی ایران یک کشور امن به حساب نمی آید ” و درست بخاطر همین رژیم است که کسانی که از جهنم اسلامزده ایران فرار میکنند باید یک زندگی امن و شرافتمندانه ای داشته باشند.
مرگ بر رژیم جمهوری اسلامی ایران
زنده باد آزادی و برابری

غزاله سرآبادانی