بازگشائی مدارس فرصتی برای سازمان دادن مقاومت، علیه ارتجاع مذهبی

پیامد بحران اقتصادی در ایران، روند رو به رشد بیکاری و فقر ناشی از آن بر گوشه و زوایای زندگی روزمره طبقه کارگر و زحمتکش همزمان با فرا رسیدن مهر ماه و بازگشائی مدارس برای اکثریتی از خانواده های این طبقه محروم و تحت ستم که فرزندانشان به مدرسه میروند ابعاد وسیعتری به خود میگیرد. این در حالی است که سالانه ده ها هزار نفر ازدختران و پسران واجد شرایط به دلیل فقر مالی از رفتن به مدرسه محروم هستند.
آن تعداد از خانواده هائی که بخشی از هزینه زندگی آنها توسط فرزندانشان در ایام تابستان با دست فروشی در گوشه و کنار خیابانها تأمین میشود همزمان با بازگشائی مدارس و رفتن فرزندانشان به مدرسه در آمد بخور و نمیر آنها نیز کاهش می یابد تا جائی که هزینه مدرسه فرزندان این خانواده های پر جمعیت، مشکلات مالی والدین آنها را دو چندان خواهد کرد.
این تعداد از فرزندان ‌طبقه کارگر و زحمتکش در ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی که روزانه با یک وعده غذای بخور و نمیر و با همان لباس های کهنه و فرسوده سالها قبل که هنوز آثار خستگی ناشی از کار تابستانی بر چهره ضعیف و خسته آنها نمایان است با کمترین انرژی، کمترین امکانات مالی و ضعیف ترین ارتباط فکری با والدین خود سال تازه تحصیلی را به امید تعلیم و تربیت آغاز خواهند کرد. نتایج منفی این پروسه از فقر و کمبود مالی این دانش آموزان تا سالها بعد از اتمام مدرسه در خاطره ها ماندنی است. درک این وضعیت برای کسانی که چنین شرایطی را در زندگی روز مره خود تجربه کرده اند آسانتر و در عین حال دردناک تر است.
شرایط روحی پدری که ۶ماه از سال و گاهآ بیشتر از آن حقوق معوقه اش را دریافت نکرده است، نان آور خانواده ای که مدت ها از درد بیکاری رنج می برد، پدری که به امید پیدا کردن کار موقت چند ساعته ای، در صف طولانی بیکاران در پیاده رو خیابانهای پر جمعیت و میدان های تجمع بیکاران دست خالی به منزل بر میگردد، وضع غم انگیز روحی او در روز باز گشائی مدرسه به هنگام بدرقه فرزندانشان وصف ناپذیر است، البته اگر بدرقه ای در کار باشد!
اما تازه این اول کار است، محتوای غیر علمی کتب درسی، تفکیک جنسیتی، ممنوعیت با هم بودن و عواقب زیانبار آن بر روابط و مناسبات دختران و پسران همکلاسی آنها به بهانه واهی اسلامی کردن مدارس که از سالها پیش بخش هائی از آن در مدارس پیش دبستانی، ابتدائی و دبیرستانها به مرحله اجرا در آمده است یکی از موانع اصلی شادابی و شکوفائی استعدادهای دانش آموزان است که متأسفانه دانش آموزان دختر در این پروسه ارتجاعی بیشتر ین صدمه را خواهند دید. ابعاد پروسه ارتجاعی جنسیتی و اجرای آن در دانشگاه ها و ادارات دولتی در حال اجرا است.
یکی دیگر از مسائل حاد جامعه ایران، مخصوصا” هنگام بازگشائی مدارس، حجاب اجباری است که خوشبختانه به قدمت عمر ننگین رژیم اسلامی تا کنون لاینحل مانده است. فتوا های کذائی و ارتجاعی تعدادی از آخوندها و مراجع دینی رژیم حاکم بر ایران با توسل به زور و بکار گیری نیروهای انتظامی و امنیتی نتوانسته اند این اجبار را آنطوری که خواست رژیم اسلامی است عملی کنند. دانش آموزان دختر از همان اوائل بر سر کار آمدن رژیم اسلامی از مخالفین جدی طرح اجباری- ارتجاعی حجاب در مدارس بوده و هستند به همین دلیل بیشترین صدمات روحی و جسمی را متحمل شده اند.
با توجه به همه شاخ و شانه کشیدن های رژیم اسلامی و چنگ و دندان نشان دادن بمنظور اسلامی کردن مدارس، توجه شما را به نظرات یکی از مشاوران مدارس دخترانه برگرفته از سایت شورای عالی آموزش و پرورش جلب میکنم او میگوید: “زمان ثبت‌نام، دختران قوانین انضباطی مدارس را مطالعه و با امضا زدن، متعهد به رعایت آن می‌شوند. ابرو برداشتن از تخلفات انضباطی است که بیشتر در مهرماه رخ می‌دهد و دانش‌آموزان به خاطر این بی‌توجهی چند روز از مدرسه اخراج و یا مقابل دفتر مدیر یا ناظم می‌ایستند. دانش‌آموزان کاملا آگاهانه و با علم به نتیجه این کار آن را انجام می‌دهند و کمتر رخ داده که کسی ابرو برداشته و مجددآ آن را تکرار نکند.”
یکی دیگر از مشاوران مدارس دخترانه مقطع متوسطه غرب تهران می‌گوید: “در سال‌های اخیر ابرو برداشتن، رنگ کردن مو و استفاده از زیورآلات نسبت به گذشته بسیار بیشتر شده است.”
به گفته این دو خانم مشاور در دبیرستانهای تهران نه اینکه دانش آموزان دختر این دبیرستانها به تعهد خود پایبند نیستند بلکه در مقایسه با سال قبل استفاده از این وسائل زیور الاتی و آرایش سر و صورت به مراتب بیشتر شده است. این جواب ندادن جای امیدواری است.
جدال بر سر برداشتن تعدای مو یا به عبارتی دیگر ابرو برداشتن است، رژیمی که ایدئولوژی آن به چند تار مو بسته است مقبولیت آن در دنیای امروزی مخصوصآ در میان جوانان ایرانی چگونه خواهد بود؟ برای کسانی که تصمیم گرفته اند زیر بار زور نروند حتی ابرو برداشتن شیوه ای است از مبارزه آگانه بر علیه قوانین ارتجاعی حاکم بر نظام تعلیم و تربیت، در صورتیکه این مقاومت آگاهانه در سطح مدارس دخترانه تعمیم یابد و مورد پشتیبانی دانش آموزان مدارس پسرانه قرار گیرد در آینده ای نه چندان دور حول این خواست و سایر خواسته های واقعی، انقلابی و سکولار دیگر دانش آموزان دختر و پسر در سطح وسیعتری در جامعه مطرح و ارتقا می یابد.
این جواب ندادن یا بقول این خانم مشاور شاغل در اداره آموزش و پرورش رژیم اسلامی دال بر اینکه” دانش‌آموزان کاملا آگاهانه و با علم به نتیجه این کار را انجام میدهند “نیز در آینده ای نه چندان دور به یکی از ارکان اصلی و محوری تشکل دانش آموزی تبدیل خواهد شد. نگرانی واقعی خامنه ای از این نافرمانی است که علی رغم همه بگیر و به بند کشیدن ها و کشت و کشتارها موفق به اسلامی کردن مدارس نشده اند.
این عدم موفقیت در امر آموزش را از زبان خود خامنه ای بشنویم که در مقدمه جعبه سیاه(سند تحول بنیادین آموزش و پرورش) میگوید: “باید فلسفه آموزش و پرورش اسلامی واضح باشد، و براساس این فلسفه افق آینده آموزش و پرورش کشور روشن باشد آموزش و پرورش باید از”روزمرگی”بیرون بیاید. این اساس حرف است”
اعتراف خامنه ای بعد از ٣٣ سال حاکمیت زور و ارعاب به”روزمرگی”در آموزش و پرورش جای خوشحالی است. بر مبنا ی این تحلیل نه اینکه رژیم اسلامی موفق به تغییر و دگرگونی بنیادین از نوع اسلامی آن در آموزش و پرورش نشده است بلکه فرهنگ غربی نیز هر روز بشکل تازه ای در جامعه ما نهادینه و مصرف خواهد شد.
یکی دیگر از مشاورین مدارس دخترانه با بیان اتفاقی که برای یکی از دانش‌آموزانش رخ داده می‌پردازد و می گوید: “دانش آموزی بار پنجم بود که با موبایل به مدرسه آمد. می‌دانست که اگر کسی گوشی را در دست او ببینند و مدیر مطلع شود، دیگر در مدرسه جایی ندارد و اخراج می‌شود. سر کلاس و هنگامی که معلم در حال قدم زدن در کلاس بود گوشی را در دست او دید و آن را از او گرفت. معلم می‌خواست طبق قانون، موبایل را به مدیر دبیرستان بدهد، اما دختر التماس می‌کرد که اگر مدیر بفهمد او را اخراج می‌کند، زمانی که گریه‌ زاری و التماس افاقه نکرد، حرف آخرش را زد: «مدیر بفهمه دیگه من را در مدرسه نمی‌بینید.» مدیر فهمید و او رفت، رفت تا دیگر نیاید. دو روزی در لواسان بود، به دور از چشم خانواده؛ لحظه‌هایی که تلخ بود و آینده‌ای تلخ‌تر را برای او ترسیم کرد.” سرنوشت دانش آموزان دختر در این جعبه سیاه(سند تحول بنیادین آموزش و پرورش) این چنین رقم خواهد خورد.
این راه حل پاخورده رژیم اسلامی و توصیه های خامنه ای برای برون رفت از”روزمرگی”که به پدیده ای اجتماعی و رو به رشد در ایران تبدیل شده در آموزش و پرورش محال است؟ بخش قابل ملاحظه ای از پیروزی جنبش های اعتراضی در کشورهای تونس و مصر که به بهار عربی معروف شد توسط پیام جوانان و دانش آموزان این کشورها و از طریق همین تلفونهائی رد و بدل شد که اکنون حمل آن در مدارس ایران مجازات دارد، این محدودیت و مجازات برای حمل آن نه بخاطر رد و بدل کردن پیامهای عاشقانه بلکه ترس رژیم از دومین بهار آزادی و به دنبال انقلاب به ثمر نرسیده سال ۵٧ و نقش این وسیله ارتباطی و وارداتی غرب در دومین بهار آزادی ایران است.
متأسفانه وضعیت معلم در ایران تحت حاکمیت رژیم سرمایه داری در بدترین حالت ممکن است، پائین بودن حقوق دریافتی آنها، وضعیت نامشخص بیمه درمانی، وضعیت نا امید کننده استخدام رسمی و میزان حقوق دریافتی هنگام باز نشستگی، امیدواری و انرژی لازم برای مطالعه و تدریس در کلاس درس را به پائین ترین حد ممکن رسانده است.
با تمام این تفاصیل تعریف و جایگاه معلم از دیدگاه خمینی شنیدنی است. خمینی در صحیفه نور جلد ٨ صفحه ٩١ خطاب به معلم میگوید: “شغل شما انسان سازی است، معلم انسان درست میکند شغل معلم همان شغل انبیاء است.” اگر کلمات و جملات عهد عتیق و در هم و برهم این”رهبر”را کنار هم بگذاریم نتیجه این خواهد شد که معلم و انبیاء از نظر شغلی و اجتماعی از موقعیت یکسانی برخوردارند! تا ببینیم و تعریف کنیم که آخر و عاقبت این دو همکار آدم ساز در دنیای واقعی و خارج از تفکر این”رهبر”چگونه است؟
هر چند در مثل مناقشه نیست اما کدام”انبیاء آدم ساز”به خاطر عشق ورزیدن و خدمت به امر تعلیم و تربیت سکولار به شاگردان خود مثل فرزاد کمانگر اعدام شده است؟ کدام انبیاء همانند معلم دربند رسول بداغی به”جرم” دفاع از آزادی بیان از سال ١٣٨٨تا کنون زندانی است؟ با احتساب دو دو تا چهارتا انبیاء در رژیم اسلامی امنیت جانی ندارد آنها به جرم دفاع از فرهنگ سکولار و انقلابی اعدام خواهند شد، در نظام جمهوری اسلامی کدام یک از انبیاء علاوه بر شغل انسان سازی بعد از اتمام تدریس در مدارس جهت امرار معاش خانواده اش بجای استراحت و مطالعه در فکر پیدا کردن کاردیگری است؟ کدام انبیا بخاطر تجمعی صنفی با باتوم و چماق به آنها حمله و مورد ضرب و شتم قرار میگیرند؟
بر خلاف گفته های این”رهبر”وضعیت معلمان انقلابی و مبارز ما چندان تعریفی ندارد، ما به ازای بحران اقتصادی کنونی در ایران(گرانی، فقر و فلاکت) و تأثیر ات منفی آن بر زندگی این قشر زحمتکش در جامعه ما، عدم امنیت شغلی، دستگیری، زندان، شکنجه، شلاق و اعدام به بهانه مخالفت با سیاست های ارتجاعی رژیم اسلامی همراه با سلب آسایش از این ‌قشر دلسوز و زحمتکش سد راه تعلیم و تربیت علمی و سکولار شده اند.
در نظامی که انبیاء، اخراج، دستگیر، زندانی، شکنجه و اعدام میشود حال و روز کارگری که خواب انبیاء را هم ندیده است چگونه خواهد بود؟
خرید و فروش مواد مخدر در ایران تحت حاکمیت رژیم اسلامی و مصرف آن به مراتب آسان تر از داروی ترک اعتیاد به این مواد است که عوامل و مأموران سپاه پاسداران در مدارس و دانشگاه ها نقشه مند آنرا در اختیار دانش آموزان در مقابل وجه ناچیزی قرار خواهند داد.
حضور بسیجی ها ی جاسوس و مأمورین ریز و درشت اطلاعات سپاه پاسداران در مدارس، دائر کردن مدارس قرآن، محتوای غیر علمی کتب درسی، نماز و روزه اجباری، شرکت در مراسم های مذهبی و اردوهای اجباری که نوعی است ازکودک آزاری از جمله عواملی است که عرصه فعالیت یادگیری را برای دانش آموزان با مشکل جدی مواجه کرده است.
فرموله کردن و شرعیت بخشیدن به لیستی طولانی تر از محدودیت ها ی تا کنونی، در جعبه ای سیاه بنام”سند تحول بنیادین آموزش و پرورش” که قرار است بعد از ٣٣ سال حاکمیت این دار و دسته تبهکار یک شبه بر طبق رهنمودهای خامنه ای مدارس را اسلامی و مشکلات آموزش و پرورش را به سبک خود”تدوین فلسفه تعلیم و تربیت مبتنی بر تعالیم دین مبین اسلام و معارف ..”در سال جاری تحصیلی حل و فصل کنند خیالی است باطل.
باتوجه به توازن قوای کنونی و نافرمانی های پراکنده در مبارزات روزمره دانش آموزانی که این خانم مشاور به نمونه هائی از آن اشاره کردند گویای این حقیقت است که اکثریت قابل اتکائی از دانش آموزان مدارس دختر انه زیر بار تحقیر قوانین ارتجاعی حاکم بر آموزش و پرورش رژیم اسلامی نخواهند رفت. در صورتیکه پیشروان این دانش آموزان، جوانان و در رأس آنها دانشجویان سوسیالیست و کمونیست این نافرمانی ها را سازماند هی و متحد کنند نه تنها سیاست های ارتجاعی رژیم در مراکز آموزشی را با شکست مواجه خواهند کرد، بلکه همبستگی ناشی از این نافرمانی ها عملآ جوابی است دندان شکن به آپارتاید جنسی و قلدری های رژیم اسلامی در سطح جامعه.
شنبه ١٨ شهریور ١٣٩١