درباره الزامات اتحاد کمونیستها درپرتو نشست کلن / مصاحبه رادیو همراه با فریبرز سنجرى

درباره الزامات اتحاد کمونیستها درپرتو نشست کلن

توضیح: نوشته ای که ملاحظه می کنید متن مصاحبه رادیو همراه با رفیق فریبرز سنجری در روز دوشنبه ۲۷ آگوست در رابطه با الزامات و بستر اتحاد کمونیستها با توجه به نشست اخیرکلن و برخی مسائل دیگر می باشد.

 

رادیو همراه: خوش آمد می گوئیم و به شما درود می فرستیم.

 

فریبرز سنجری: با تشکر از شما و با سلام به همه شنوندگان عزیز رادیو تون و خوشحالم از اینکه یک بار دیگه فرصتی پیش آمده تا همراه شما و پاسخگوی سوالات شنوندگانتون باشم.

رادیو همراه:مرسی . رفیق سنجری در در روزهای ۲۲تا ۲۴ ژوئن در سالی هستیم برابر با ۲ تا ۴ تیرماه سال ۹۱ ما شاهد این بودیم که در شهر کلن، کلن آلمان  نشستی از سوی تعدادی از احزاب و سازمانها و نهادهای چپ و کمونیست برگزار شد که در اطلاعیه پایانی اش  اعلام شد که در  این نشست در تداوم جلسات هیئت های نمایندگی احزاب و سازمانها و نهادها برگزار شد و در آن نمایندگان ۲۵ حزب، سازمان و نهاد سیاسی حضور داشتند که البته  در این اطلاعیه قید هم شده بود که ۵ نهاد به عنوان ناظر شرکت کرده بودند . با توجه به اینکه در برنامه امروز شما را داریم که  از مسئولین چریکهای فدائی خلق هستید بد نیست این رو بپرسیم که آیا از شما یعنی چریکهای فدائی خلق هم دعوت به این نشست شده بود یا نه ؟

پاسخ:  بله در پاسخ به سوالتون باید بگم که از تشکیلات ما هم برای شرکت دراین چنین نشستی دعوت شده بود. چون احتمالا اطلاع دارید که این جمعی که در تدارک این نشست بودند یک کمیسیونی رو انتخاب کرده بودند تا اون کمیسیون تدارک نشست  رو ببینه و این کمیسیون هم با ارسال یک نامه ای از ما دعوت کرده بود که تو این نشست شرکت کنیم. اما خب ما با توجه به لیست نیرو هائی که تا اون موقع توافق خودشون رو با شرکت در چنین جلسه ای اعلام کرده بودند وبا (توجه به)آشکار بودن اون  بنیان های فکری و سیاستهای متضاد این نیرو ها  که درواقعیت هم به همین دلیل امکان پیدا نکرده بودند و یا  بهشون اجازه داده نشده بود به خاطر این اختلافات با هم همکاری کنند و با توجه به این واقعیت که اصولا تجربه نشون داده بود که  جمع کردن یک نیرو هائی با افکار و تحلیل های این حد متفاوت و ناهمگون و مواضع سیاسی مختلف در زیر یک سقف  نتیجه ای به بار نمی آورد و نتیجه اش احتمالا  اتلاف انرژی و بد تر از اون ایجاد بدبینی هائی نسبت به اتحاد های واقعی ای که باید بدون شک در آینده شکل بگیره و با توجه به تجربیات قبلی هم که در این زمینه  داشتیم که همگان از اون مطلع اند ما پاسخ دادیم که گر چه برای اونها آرزوی موفقیت داریم اما از شرکت توی چنین نشستی معذوریم.

سوال: بله . اتفاقا همین جاست که وقتیکه به علت می رسیم شما گفتید لیست نیرو هائی که دیدید و در ادامه به خوبی اعلام کردید که ما خواهان اتحاد واقعی هستیم. راجع به این اگر شما توضیح بدهید ممنون می شوم؟

پاسخ:  ببینید. خوب معلومه هیچ نیروئی که نمی تونه خواهان اتحاد نباشه این پراکندگی که در صفوف نیرو های چپ و کمونیست هست یک امر واقعیه و خیلی هم دردناکه. اما مساله اینه که راه غلبه بر این پراکندگی و این درد رو بشناسیم. این راهی نیست که مثلا هر چند وقتی یک  عده ای دور هم جمع بشن و بعد هم چنین جلوه بِدن که با گذاشتن چند تا جلسه و مثلا تعیین یک پلاتفرمی که بر مبنای حداقل های مورد قبولشونه می تونن بر این درد فائق بیان. اتفاقا تجربه نشون داده که جمع شدن با انگیزه  وحدت و اتحاد اگر بدون تدارکات لازم و کافی به پیش بره و انجام بشه  به شکست  می انجامه و عملا هم پراکندگی کنونی رو تشدید می کنه.  خوب وقتیکه ما می بینیم کسانی و نیرو هائی به این نشست دعوت شدن و یا این دعوت را تا اون روزی که ما اطلاع داریم، پذیرفتند که تا دیروز تو یک تشکیلات فعالیت می کردن و بدون دلائل واقعا درست و روشنی از هم جدا شدن و بر طبل جدائی هم کوبیدن وهنوز هم بعد از مدتها کسی نمی دونه که اینها چرا واقعا جدا شدند  تا بفهمه که چرا امروز می خوان متحد بشن و از وحدت صحبت می کنن.  یا (وقتی که)نیرو هائی رو می بینیم که علیرغم هر نظری هم که دارن تاحالا قادرنشدن که  همکاری های مشترکی رو با اون هائی که حالا در این نشست در کنارشون نشسته اند شکل بدن. خوب اینها به نظر من نشون می ده که  چنین جمع شدنی نتیجه ای جز شکست و تداوم اون جدائی های موجود در بر نداره. یک نکته ای رو هم مایلم تاکید کنم که اتفاقا برخی از این نیرو هائی که در این پروژه و یا در این نشست جمع شده اند درست همان نیرو هائی هستن که در تجربه های شکست خورده قبلی هم نقش داشتند و تا حالا هم حاضر نشدن توضیح بدهند که خوب چرا اون تجربه ها که اینها در اون دخیل بودند شکست خورده و نقش خودشون در این شکست چی بوده و دستاوردهای این تلاش چی بوده. تو همین  خارج از کشور ما تجربه شکل دادن به اتحاد ها و وحدت هائی رو داریم که از هم پاشیدن و الآن هم به عنوان  یک تجربه منفی مطرح اند. تجربه منفی ای که راه وحدت های واقعی بعدی رو هم صعب العبور تر می کنه. مثل اتحاد چپ کارگری، مثل اتحاد انقلابی نیروهای چپ وکمونیست؛ که کسی فراموش شون نکرده. خوب اینها تجربیاتیه که نشون می ده تا زمانی که اون الزامات وحدت بطور جدی توجه نشه و فقط برای صرفا تبلیغات و یاهمرنگ جماعت شدن در حالیکه جدائی وجود داره از اتحاد صحبت کنیم؛ تا زمانی که در حین جدائی از اتحاد صحبت کنیم خوب معلومه که  این نشستها به جائی نمی رسه دیگه.

سوال:بله . از صحبتهای شما می شه این طوری  نتیجه گرفت که برگزارکنندگان این نشست به  الزامات لازم برای شکل گیری  و اتحاد فیمابین نیرو های کمونیست توجه نکرده اند. پس اگر این طوریه  چرا این تلاش رو کردن؟   و در همین  اطلاعیه پایانی  که اول هم من با اون شروع کردم آمده که  “اوضاع خطیر کنونی”. رفیق سنجری به نظر شما منظور از اوضاع خطیر کنونی چی می تونه باشه؟

پاسخ: چون چند تا سوال شد بگذارید…

سوال: بله

پاسخ:اول توضیح بدم که درسته، به باور ما  این نشست هم مثل تجربه های شکست خورده قبلی به الزامات لازم برای اتحاد نیرو های کمونیست توجه نکرده و اگر واقعا می خواست به چنین امری پای بند باشه قبل از هر چیز باید دلائل شکست های قبلی رو در نظر می گرفت توضیح می داد که متاسفانه در نظر نگرفته و بهش نپرداخته. این هم که می پرسید چرا مثلا دست به یک چنین کار هائی می زنند و یا انگیزه هائی که در چنین اقداماتی وجود داره و این انگیزه ها چیه؟ خوب شاید در بهترین حالت بشه این کار رو و این حرکت رو و این تلاشها رو تشبیه کرد به شلیک کردن در تاریکی؛که تیرانداز دل خوش کرده که خوب شلیک می کنم و شاید هم شانسی به هدف بخوره! اما این تصور نادرستیه که تازه همین تصور نادرست تازه می تونه بهترین انگیزه ای  باشه که برای  چنین کاری میشه تصور کرد،  وگرنه برخی ها ممکنه فکر کرده باشن که در همین اوضاع خطیر کنونی که شما اسم بردید باید یک بلوک متحدی شکل بدن! و حالا اینکه  به کی می خوان این بلوک رو  هم نشان بدهند یک بحث دیگیه که خوب البته در جای خودش هم مهمه.  در مورد اون قسمت از سوالتون هم که اشاره می کنید که تو  اعلامیه پایانی مطرح کردن “اوضاع خطیر کنونی” اون طور که من خوندم و دیدم به نظر من منظور از اوضاع خطیر کنونی اون وضعیه که به خاطر بحرانهای جمهوری اسلامی،این رژیم رو فرا گرفته هستش و تنشهائی که با قدرتهای بزرگ غربی پیدا کرده این وضع رو  شکل داده. روشنه که خُب تشدید روز افزون این  تحریمها و تاکید اینکه همه گزینه ها روی میزه از سوی برخی از قدرتهای بزرگ این فضای سیاسی را ملتهب کرده  و خوب خیلی ها رو هم به فکر ارائه آلترناتیو انداخته.

سوال: بله. شما در ابتدای صحبتهاتون راجع به سیاستهای متضاد و اختلافات صحبت کردید در همین رابطه اگر ما بخوایم این نشست روکه در اطلاعیه گردهمائی پایانی شون آمده  و گفته که نشست با علم به تفاوتهای نگرشی و سیاسی، بر اشتراکات و بر همکاری های مشترک در اوضاع خطیر کنونی تاکید می کنه. حالا ما سوال مون اینجاست  سوال ما اینه که  این تفاوت های نگرشی و سیاسی چی می تونه باشه که شما حدودا گفتیدودر نهایت چه تاثیری روی همکاری های مشترک در اوضاع خطیر کنونی که روی اون زیاد تاکید کردن می تونه بگذاره ؟

پاسخ: ببینید. اینکه تفاوتهای نگرشی و دیدگاهی این نیرو ها با هم دیگه چیه خوب این رو با مراجعه به ارگانهای این سازمانها، مطبوعات تشکیلاتی این سازمانها به روشنی هر کس می تونه متوجه بشه که این سازمانها هر کدوم تاریخچه مختلفی داشتن. سازمانهائی که الان دور هم جمع شدند دیدگاه ها و روشهای مبارزه گوناگونی رو تبلیغ می کردن اما حالا جدا از اینکه این یک بحث دیگه است اصولا به باور ما همین تفاوتهای سیاسی و نگرشی که تو این سوال شما به اون اشاره کردید  همان عاملیه که این حرکت را هم به سرنوشت حرکتهای مشابه دچار می کنه.  حالا چرا راه دور بریم. همین اعلامیه پایانی این نشست رو اگه تاریخش رو نگاه کنیم حدودا زمانی منتشر شده که یکی از نیرو های شرکت کننده در اون به این تریبونالی که در لندن برگزار شد  ودر همین زمانها هم برگزار شده بود یک انتقاد هائی داشت  و مطرح کرده بود که این تریبونال خط قرمز به قول معروف استقلال و عدم ائتلاف با نیروهای طرفدار سیاست های آمریکا رو نقض کرده وخلاصه مدعی بود که مرزبندی روشنی با امپریالیستها نکرده ، اما همین انتقاد از طرف نیرو های دیگه ای که در همین نشست شرکت داشتن و در کنار همین  جریان هم نشسته بودند و  و مدعی هم بودند که می خواهند با همین جریان  “آلترناتیو سوسیالیستی”  درست کنند چنین پاسخ گرفت که منتقدین -همان کسانی که به تریبونال انتقاد کردند- زیر پوشش مبارزه ضد امپریالیستی دارن شرمگینانه از جمهوری اسلامی دفاع می کنند و اساسا هم سوسیالیسم مورد نظرشون هم خیلی به سوسیال دمکراسی و به قول معروف پارلمانتاریسم و این حرفها شباهت داره.  خوب من تاکید بکنم که من کاری ندارم به این امر که در اینجا  چه حد این حرفها و این ادعا های طرفین اساسا درسته بلکه قصدم اینه که نشون بدم که خوب معلوم نیست که چرا و چگونه میشه با یک چنین برخورد هائی اینها بیان در یک نشستی کنار هم بنشینند و بعد هم بخواهند دست در دست هم  در مسیر ایحاد یک آلترناتیو سوسیالیستی در ایران حرکت کنند ؟ این مسائل به نظر من  بروشنی نشون میده که  این بیانیه ها و امضا ها ی مشترک فاقد ارزشه و انعکاس هیچ نزدیکی واقعی در نظر و عمل نه بوده ونه واقعا  هست. به همین دلیل هم هست که ما همیشه تاکید کردیم  که در شرایط جدائی و دوری و اوج گیری اختلافات اون هم روی مهمترین مسائل عملی، نمی شه از اتحاد حرف زد حالا به هر حال تصور کنید وضع اون نیرو هائی رو  که در حین جدائی در همین چهارچوبی که قرار گرفتن از اتحاد هم حرف می زنند و خیال می کنند که واقعا اتحادی هم قراره شکل بگیره!

سوال:بله. ما زیاد راجع به این اطلاعیه پایانی نشست صحبت می کنیم میشه گفت که این چون تنها سندیه که دم دستمون هست و داریم در همین رابطه باید بیشتر راجع به  همین سند صحبت و نظرمون رو بدیم. در لا به لای این سند این اطلاعیه پایانی، ادبیات جالبی هم دیده میشهمثلا در جائی نوشته میشه که  نشست تاکید کرد که در فضای ملتهب سیاسی ایران و جهان برای ایجاد یک “بدیل انقلابی و کارگری و سوسیالیستی” تلاش می کند. هدف این نشست و تبادل نظرها، در مسیر یک آلترناتیو سوسیالیستی در ایران در تقابل با رژیم جمهوری اسلامی و تهدیدات امپریالیستی و راه حل های رفرمیستی و ارتجاعی آن است. منظور ازاین  ایجاد یک بدیل انقلابی وکارگری و سیاسی به نظر شما چیه؟

 

پاسخ:ببینید.

سوال: شوخیه؟

پاسخ: نه شوخی که نیست! ولی به هر حال شاید بهتر باشه که از خود نویسندگان چنین سندی و از خودهواداران چنین آلترناتیوی  بخواید که این بدیل کم نظیرانقلابی و کارگری رو توضیح بدن. چون به واقع هم توضیحش فقط از ابداع کنندگانش ساخته است. اما چون حالا سوال کردید من مجبورم بگم که  وقتیکه از ایجاد یک بدیل انقلابی وکارگری و سوسیالیستی  صحبت می کنیم در واقع داریم از آلترناتیو نظام اقتصادی- سیاسی که فعلا حاکمه و رژیمی که از اون حفاظت می کنه سخن می گیم. یعنی داریم از بدیلی حرف می زنیم که قراره جایگزین نظام موجود و یا رژیم کنونی بشه. و به همین دلیل هم بدون توجه به ساخت اقتصادی و مرحله انقلاب سخن گفتن از بدیل معنا نداره. حال در این مورد مشخص که صحبت بر سر آلترناتیو سوسیالیستیه، پس  منطقا هم باید یک چنین آلترناتیوی متکی باشه به قدرت و سازمان طبقه کارگر. چون همه امضاء کنندگان علی الاصول قبول دارند و می پذیرند که این طبقه  موجد سوسیالیسمه. اما تا جائی که روشنه و همه می دونند نه طبقه کارگر ما متشکل و سازمان یافته است و نه گروههائی هم که برای غلبه بر این پراکندگی در خارج از کشور و در نشست کلن جمع شده اند در عمل بخشهائی از طبقه را سازمان دادن و با خودشون همراه کرده اند. بنابراین این حرفها در زندگی عملی و مبارزه واقعی این نیرو ها  جائی نداره و صرفا روی کاغذ طرح شده. یک حاشیه من برم.جالبه که برخی از همین نیرو ها که در اتحاد های قبلی هم میدان داری می کردند یکی از اهداف خودشون رو  در آن اتحاد ها حرکت برای ایجاد حزب طبقه کارگر قرار داده بودند و حالا یک گام جلو گذاشتن و هنوز آن حزب مورد نظرشون را درست نکردن، هدف خودشون روکردن ایجاد آلترناتیو سوسیالیستی. خوب شاید هم به دلیل این فضای ملتهب سیاسی که در ایران و جهان میگن وجود داره چنین تشخیص دادن و یا بهتره بگم چنین جهشی رو ضروری دیدن! به این ترتیب باید بگم که  ما در جنبش خودمان اگر واقعا این مورد رو هم در نظر بگیریم تجربه احزاب کاغذی را داشتیم که بدون هیچ ارتباطی با طبقه کارگر خودشون رو حزب این طبقه اعلام می کردند  حالا هم از قرار باید شاهد آلتر ناتیو کاغذی باشیم که به هر چی شباهت داشته باشه بدون شک به بدیل مورد نظر طبقه کارگر و آلترناتیوکارگران ما هیچ گونه شباهتی نداره و ربطی هم (به اون)نخواهد داشت.  چون آلترناتیو سوسیالیستی متکی به قدرت طبقهست  و سازمانیابی انقلابی اون  در این فضائی که اعلام میشه خیلی ملتهبه چه درایران و چه در جهان، متاسفانه ما فاقد اون هستیم. حالا بگذارید همین جا هم تاکید کنم که شکی نیست که هر جریان کمونیستی منطقا و علی الاصول برای  قدرت یابی طبقه کارگر و برای کسب قدرت سیاسی بوسیله طبقه کارگر و برای ساختمان سوسیالیسمه که   مبارزه می کنه و چنین هدف دراز مدتی همواره مسیر مبارزه اون رو شکل می ده. اما یک چنین هدف دراز مدتی را نمی شه در حال حاضر هدف اتحاد چند گروه و حزب و یا سازمان چپ یا کمونیستی قلمداد نمودکه هیچ ارتباطی هم با طبقه کارگر ندارن. اگه کسی چنین بکنه خُب نشون می ده که صرفا برای خالی نبودن عریضه ست که چیزی نوشته و خُب کسی هم منطقا اون رو جدی نخواهد گرفت. به هر حال با جمع شدن چند نفر دور هم و تصور اینکه اگر فلان اتفاق بیفته اونها فلان کار را می کنند و یا فلان کار را خواهند کرد  آلترناتیوی هم در عمل ساخته نمی شه که بشه اونرو جدی گرفت.

سوال:بله ما در دقایقی که  پشت سر گذاشتیم زیاد راجع به آلترناتیو صحبت کردیم . پیام فدائی که ارگان چریک های فدایی خلق هست در شماره ۱۵۶ در خرداد ۱۳۹۱ به درستی به آلترناتیو سازی امپریالیستی اشاره کرده و در آن نوشته که:”ظرف ماه های گذشته ، برگزاری چندین کنفرانس و نشست مخفی و علنی که عمدتا به ابتکار اتاق های فکر و موسسات زیر مجموعه دولت های امپریالیستی و با شرکت طیف ناهمگونی از مخالفین جمهوری اسلامی در اروپا و آمریکای شمالی بر پا شده، خبر از تلاش قدرت های حامی این پروژه ها جهت متحد کردن اپوزیسیون جمهوری اسلامی و یا آن طور که القاء می شود شکل دادن به آلترناتیو رژیم میدهد.” همچنین در جای دیگه می آید که دو طیف راست و چپ در تلاش هستند که در بین خود به نوعی از اتحاد دست پیدا بکنند که نمونه جبهه راست همایش اتحاد سکولار دمکراسی در دالاس- تگزاسه و در جبهه چپ هم نشست ۲۵ تشکل چپ در شهر کلن میشه نامبرد. آیا به راستی این موارد را که الان راجع بش صحبت کردیم می تونه به یک پروسه آلترناتیو سازی منجر بشه یا نه ؟

پاسخ: اجازه بدهید که قبل از هر چیز یک تذکر بدم این قسمت که می گید در جای دیگه هم آمده منظور در اون مقاله نیست

 

سوال: نه در اون مقاله نیست در جای دیگه ای…

پاسخ:چون در اون مقاله به این دو رویداد اشاره ای نشده.

سوال: نه

پاسخ: اونچه که در اون مقاله  مورد بررسی قرار گرفته آلترناتیو سازی های امپریالیستیه..

سوال: بله. دقیقا

پاسخ:  که به روندهای واقعی که در مقابل چشم همه ما جریان داره و خوب برخی از جلوه هاش را هم در کنفرانس های سوئد ، پاریس و بروکسل و غیره شاهد بودیم اشاره داره و هر حرکتی رو هم نمی شه و نباید به این پروسه  نسبت داد. آنچه که در اون مقاله مورد تاکید قرار گرفته تلاشیه که امپریالیستها و به خصوص دولت آمریکا با توجه به تنشهای موجود و تحریم هائی که به بهانه این پروژه هسته ای به جمهوری اسلامی تحمیل کرده سازمان دادن مثل نشست بروکسل و یا کنفرانس پاریس که در آنها افرادی و سیاستمدارنی ازطیف نئو محافظه کارهای آمریکا که جز هواداران دو آتشه حمله نظامی آمریکا به ایران  هستند و یا به این معروف شده اند و شناخته شده اند برای شرکت کنندگانی که خودشون رو مثلا  اپوزیسیون جمهوری اسلامی می نامند سخنرانی کردن و راه و روش اتحاد و آلترناتیو شدن را و هموار کردن راه حمله به ایران رو به آنها آموزش داده اند. بنابراین هر تلاشی را نمی شه با چنین آلترناتیو سازی هائی هم ردیف قرار داد. گرچه باید این رو هم بش توجه کرد که همان شرایطی که امپریالیستها رو واداشته برای پیشبرد مصالح ضد مردمیشون، خودشون کنفرانس های رنگارنگ شکل بدن و تلاش کنند که  اپوزیسیون جمهوری اسلامی رو متحد کنن ویا به قول خودشون  یک صدا کنن، خُب  بعضی از نیروهائی که خودشون رو چپ می دونن رو  به صرافت تلاش برای اتحاد واداشته تا به ادعای خودشون برای مواجهه با اون فضای ملتهب سیاسی که در ایران و جهان میگن وجود داره آمادگی پیدا کنن.

رادیو همراه:رفیق سنجری من فکر می کنم که در این رابطه زیاد صحبت کردیم و برویم سراغ سوال بعدی. ولی قبل از اون چند سوال ازرفقا و دوستان و شنوندگان به دست ما رسیده که دو موردش راجع به همین صحبتهای شماست و یکی دو مورد دیگه هم سوالات دیگه ای از چریکهای فدائیه. اگر مایل هستید این دو مورد رو با هم مروری داشته باشیم؟

پاسخ: من آماده پاسخگوئی به هر سوالی هستم که شما طرح کنید.

رادیو همراه: دوستان عزیزی که تماس گرفتند یکی از این دوستان ضمن درود به شما و خوش آمد گوئی به این رادیو و این شهر گفتند که شما راجع به اتحاد واقعی صحبت می کنید بروشنی بگید که در حال حاضر با چه کسی و یا چه گروهی، حزبی و یا سازمانی میشه این اتحاد رو به عمل آورد چون جمهوری اسلامی هر روز قوی تر داره میشه ما باید کاری بکنیم. این یک سوال بود. بفرمائید.

 

پاسخ: ببینید. ما از اتحاد واقعی صحبت می کنیم، خُب به خاطر اینه که در عمل می بینیم که علیرغم این همه شعار های وحدت طلبانه بازهم پراکنده ایم و اتحادی هم در عمل شکل نمی گیره و این اتحاد هائی هم که در این سالها شکل گرفته، اونقدر غیر جدی بودن که بیشترخنده دار به نظر می رسن  تا یک تلاشی برای اینکه واقعا تونسته باشه کوچکترین گام عملی در جهت حل مساله برداره! خوب اگه دقت کنیم می بینیم که واقعا نیرو هائی که تاکنون و با چنین روشهائی البته از وحدت دم می زنند نمی خوان اون  الزامات و بستر لازم چنین امر حیاتی ای رو بهش توجه کنند. و به همین دلیل هم کارشان همیشه این میشه که یک نوع  سرهم بندی کردن نیرو های ناهمگون که بعد هم خُب دیر یا زود از هم می پاشه.  وقتی نیرو های مختلفی برای وحدت گام بر می دارن قبل از هر چیز باید اون هماهنگی نظرات اساسی و به قول معروف یکسانی وظایف عملی رو بهش توجه کنن بهش بیندیشن و به همین دلیل هم هست که چریکهای فدائی خلق همواره تاکید کرده اند که برای اینکه وحدت کنیم اول باید هدف مبارزه را مشخص کنیم و بعد هم  روشهای رسیدن به این هدف رو روشن کنیم.

خُبوقتیکه می پرسن که چرا اگر مثلا وحدت واقعی خوبه و حالا اینها  بده،  خوب وقتی ما نگاه می کنیم به شرایط موجود و می بینیم که این نیرو هایی که دم از وحدت می زنن هر کدوم یههدفی رو دنبال می کنن که با دیگریاصلا هم خوانی نداره و روش های مبارزه ای را پیش می گیرن و یا تبلیغ می کنن که مورد توافق نیروی دیگه نیستش خوب نمیشه انتظار داشت از یک چنین موقعیتی وحدت بیرون بیاد . برای اینکه ما به وحدت برسیم اولین راه، اولین گام، به باور ما این باید باشه  که اهداف و راهکار ها و راهبرد های تاکتیکی که جهت رسیدن به این اهداف لازمه رو روشن کنیم و روشون مبارزه نظری بشه؛ نه اینکه فکر کنیم اگر همه رو دور یک میز بنشانیم، مشکل رو حل کرده ایم. تجربه نشون داده که با چنین روشهائی نمیشه بر پراکندگی موجود در میان نیرو های چپ غلبه کرد. بیائید یک کمی مشخص تر حالا به این امر من بپردازم . در شرایطی که همین نیرو هائی که امروز دم از وحدت می زنند قادر به شکل دادن به اتحاد های خیلی ساده تر و یا همکاری مثلا دریک   روز مشخص و در یک مکان مشخص وبه راه انداحتن یک تظاهرات در اون روز و اون مکان نیستن و یا اگر هم یک چنین کارهائی رو می خوان بکنند کلی مشکلات براشون پیش می یاد، فکر نمی کنم با جمع شدن در یک   سالن و نشستن دور یک میز بشه برای رسیدن به اهداف بزرگتر مثلا آلتزناتیو سوسیالیستی به وحدت رسید. به نظر ما این واقعیت انکار ناپذیریه که کمونیستهای ایران در پراکندگی بسر می برند اما برای فائق آمدن بر این معضل و این درد باید هر نیروئی برنامه خودش را اعلام کنه و در جهت اون گام برداره و در همین راستا هم با نیرو هائی که احساس نزدیکی می کنه اتحاد عمل های مبارزاتی شکل بده و در حین یک چنین فعالیت مشترکیه که بالطبع نیروی بیشتری رو به صحنه مبارزه با دشمن یعنی امپریالیسم و جمهوری اسلامی وارد می کنه و می تونه در این بستر با مبارزه ایئولوژیک و دامن زدن به مبارزه ایئولوژیک، با همه نگرش های نادرستی که مانع اتحاد نیروهای چپ و کمونیسته، این راه رو هموار کنه.  من فکر می کنم که پاسخ این سوال رو داده باشم. ما معتقد به این هستیم که  در شرایط کنونی نیرو های چپ، نیرو های کمونیست، نیرو های انقلابی باید دست به اتحاد عمل های موردی بزنند در هر شهری و در هر کشوری که نیرو دارن بر روی مورد های مشخص با هم همکاری کنن و در جریان این همکاری هاست که اون معضلاتی که قاعدتا جلوی وحدت ها رو می گیره برجسته میشه و میشه باهاش برخورد کرد و اون رو از جلوی راه برداشت.

سوال:بله. سوال دوم باز برمی گرده به همین مساله تشکل یابی، شما در لا به لای صحبتتون گفتید که به همین علتها موجب این شده که طبقه کارگر هم تشکل پیدا نکنه آیا سوال اینجاست آیا طبقه کارگر منتظر تشکل احزاب و سازمانها و به ویژه سازمانهای چپه که نمی تونه این کار رو بکنه؟

پاسخ: به هیچ وجه. من هم نگفتم که وضع این نیرو های چپ و کمونیست باعث پراکندگی صفوف طبقه کارگر ایران شده. اساسا عامل اصلی پراکندگی صفوف طبقه کارگر ایران دیکتاتوری لجام گسیخته جمهوری اسلامی در شرایط کنونیه و یا در گذشته دیکتاتوری رژیم شاه بود که حالا البته همشون “دمکرات” شدن  و به اصطلاح دم از آزادی می زنن. در نتیجه ما وضعیت نیرو هایی کهبه خصوص در خارج قرار گرفتند و هیچ ارتباطی هم با اون طبقه کارگر ندارند رو نمیشه عامل اون پراکندگی تلقی کرد و یا گناهش رو به گردن اینها انداخت. و اینها مشکلات خودشون رو دارند و اون طبقه کارگر هم به هیچ وجه نایستاده که ببینه ما مثلا کی متحد میشیم و یا کدوم سازمان با کدام سازمان اتحاد عمل می کنه . اون ها در طول زندگی که با پوست و گوشتشون دارند رنج و درد استثمار رو لمس می کنند به خیابون میان و مبارز می کنند و حداقل میشه بدون هیچگونه اغراقی گفت که در ۳۰ سال گذشته یکی از نیرو هائی که وسیعا در مقابل جمهوری اسلامی ایستاده و بر علیهش مبارزه کرده، جنگیده طبقه کارگر ایرانه و در این راه خُب لطمات و صدمات زیادی هم دیده این طبقه با مبارزاتش برای گرفتن حقوق عقب مانده اش و این رو هر روز ما به عینه می بینیم که در اینجا و اونجا می ریزن و  تظاهرات می کنن. (در نتیجه) اینها منتظر نشدن که ما متحد بشیم و هیچ وقت هم (منتظر) نمی شن. اگر نیروئی قلبش برای اونها می تپه اون موقع باید  راه رسیدن به اونها رو، راه ارتباط با اونها رو پیدا کنه و در جهتش گام برداره و در خارج از کشور پژواک گر خواستها و مطالبات کارگرانی باشه که کارفرما ها و بورژوازی دندان گرد ایران به بیشرمانه ترین شکلی دارن خونشون را می مکن.

رادیو همراه: خیلی ممنون من به دقایقی که نگاه می کنم و پرسشهائی که هست راستش مرا به هراس می اندازه که نتونیم به همه گفته هامون برسیم اگر شما صحبتی در رابطه با نشست کلن ندارید صحبتی داشته باشیم در رابطه با آخرین انتشاراتی که چریکهای فدائی خلق داشتند و به ویژه کتاب رفیق اشرف دهقانی .

پاسخ:  بفرمائید

 

سوال:کتاب چریکهای فدائی خلق و بختک حزب توده ی خائن. به نظر می رسه که در زمانی که حامیان طبقه سرمایه دارحاکم در ایران و امپریالیست‌ها تلاش می‌کنند با جا زدن حزب توده خائن و سازمان اکثریت به عنوان گویا نیروهای چپ و کمونیست، در میان نسل جوان مبارز ایران کمونیسم واقعی و کمونیست‌های انقلابی را بی‌اعتبار بکنند، این کتاب می تونه حرف های خوب و زیادی داشته باشه در این رابطه که به جا هم چاپ شد. دوستان وقتیکه شنیدند و دیدند در فیسبوک و جا های دیگه  گفتن الان خیلی به جا است. سوال اینجاست آیا به نظر شما افشای تاکنونی حزب توده و یا سازمان خائن اکثریت از سوی نیرو های انقلابی کافی نبوده که حالا باید این کتاب رو چاپ بکنیم و باز به مردم اون خیانتها رو گوشزد بکنیم ؟

پاسخ:قبل از هر چیز مایلم در پاسخ به این پرسش تاکید کنم که افشای دشمنان مردم و در این مورد حزب توده  خائن و یا اکثریتی های خائن  وظیفه همیشگی و غیر قابل تردید نیرو های انقلابیه و یک امر تعطیل برداری هم نیست. و بعد از این تاکید مایلم این رو هم بگم که  رفیق اشرف با نگارش این کتاب- و اساسا خود مطالعه کتاب هم این رو نشون می ده- قصد نداشته که بی توجهی کنه به افشاگری هائی که تاکنون انجام شده و یا قدر قائل نشه برای تلاشها و فعالیتهائی که تاکنون برای  افشای این احزاب خائن و این سازمانهای خائن نیرو های مختلف  انجام دادن  و قصد این رو هم نداشته که به قول معروف به مرده چوب بزنه یعنی مرده رو چوب بزنه. بلکه بحث بر سر پرتو افکنی بریک  دورانی از تاریخ مبارزات مردم ما ست که وسیعا تحریف شده. بنابراین انگیزه این کار، انتقال تجربه به نسل جوونه که وظیفه ساختن آینده را بر دوش خودش داره حمل می کنه.

خوب. یک نکته مهمتری هم باز فکر می کنم در پاسخ به همین سوال لازمه روش تاکید کنم اینه که موضوع این کتاب صرفاً افشاگری بر علیه حزب توده و اکثریت نیست.بلکه مقابله با اون تلاشهای دشمنانه ایه که  حزب توده رو ابتدا تجسم کمونیسم در ایران جلوه می ده و بعد با تکیه بر خیانتهای این جریان، کمونیستها را بی آبرو می کنه. که خوب در این کتاب با تکیه بر اسناد و نوشته های خود حزب توده نشان داده می شه که این حزب در آن زمان هم یعنی در سالهای دهه ۲۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هیچ وقت اساسا یک حزب کمونیستی نبوده  بلکه یک کاریکاتوری بوده از یک چنین حزبی. خوب از سوی دیگه ما شاهدیم که با رشد و گسترش اپورتونیسم در جنبش ما یک دیدگاه هائی اشاعه پیدا کرده و هنوز هم موجوده که چنین جلوه می دن که حزب توده در اون اوج، منظور در اون اوج فعالیتهاش (در ایران)یعنی در دهه ۲۰ و تا قبل از کودتای آمریکائی و انگلیسی  ۲۸ مرداد ، حزب طبقه کارگر بوده. که خوب این کتاب نشون می ده با اسناد و مدارک که این حزب در اون زمان  هم واقعا حزب طبقه کارگر نبوده و با تکیه بر نشریات خود حزب توده این رو نشون می ده که خود اون ها هم چنین ادعائی نداشتند. حالا یک نکته دیگه هم باز لازمه که چون این هم  به کرات دیده میشه که برخی ها با دیدن خیانت های حزب توده نه فقط در دوره شاه بلکه به خصوص در دوره جمهوری اسلامی، یک چنین نظری رو مطرح می کنن که مثل اینکه این حزب از همان اولی که به دنیا آمده یک نیروی ارتجاعی و ضد خلقی بود. در حالیکه این کتاب در تلاشه که به خوانندگان و جوانان نشان بده که اتفاقا پدیده ها را باید در جریان تحول و حرکتشون دید و بررسی کرد و فراموش هم نکرد که یک کلمه در دو دوره مختلف معنای گوناگونی پیدا می کنه. و نمی شه به فرض با تکیه بر اینکه جریانی در سال ۲۰ و ۲۱ و ۲۲ و ۲۳ خودش رو فلان حزب معرفی می کرده این رو همان حزبی دید که مثلا دست در دست لاجوردی ها داره کارهاش رو پیش می بره . به هر حال حزبی رو که  در دوره  جمهوری اسلامی دست در دست جلادها گذاشته  و بر علیه نیرو های انقلابی هم آشکارا حرکت می کنه، نمی شه همان حزب دهه۲۰ و ۳۰ تلقی کرد. در واقع این کتاب داره این آموزش رو می ده و روی این آموزش داره تاکید می کنه  که باید روشهای دیالکتیکی را در برخورد با پدیده ها شناخت و بکار گرفت تا هم تاریخ همان طور که رخ داده مطالعه بشه و هم امکان فریبکاری از دست نیروهای ضد خلقی گرفته بشه. در هر صورت من مطالعه این کتاب ارزشمند رو به شنوندگان عزیز شما توصیه می کنم و فکر می کنم مطالعه خود کتاب پاسخگوی خیلی از سوالاتی باشه که اونها دارند.

 

سوال:بله وقتمون بسیار کمه و یکی دو تا سوال موند. راجع کتاب گفتید و مطالعه  اون یکی از شنوندگان می گفت آیا این کتاب رو روی سایت خودتون می گذارید که ما از طریق اینترنت بتوانیم بخوانیم و یا چگونه می توانیم اینو تهیه بکنیم ؟

 

پاسخ:ببینید. اگر به سایت سیاهکل که سایت سازمان ما است مراجعه کنید در آنجا یک سیستم کتاب فروشی اینترنتی وجود داره که از اون طریق می شه کتابهای منتشر شده و نه تنها این کتاب رو تهیه کرد. در ضمن از طریق تماس با فعالین سازمان در هر شهری و یا  ارسال لیست کتابهائی که احتیاج دارند به صندوق پستی تشکیلات هم، این امر امکان پذیره و حتما هم این کتاب بعداالان نیست ولی بعدا در سایت درج میشه تا مراجعه کنندگان به سایت  هم بتوانند از اون استفاده بکنند.

 

سوال:بله. سوالات زیاده اجلاس سران عدم تعهد و بعد مساله  زلزله  در آذربایجان همه اینها سوالاتیه که رسیده  ولی یک سوال رو چون شنونده ای به من گفت حتما از شما بپرسم با توجه به اینکه جنبش فدائی رو به این صورت به قهقرا کشوندن این اپورتونیستها اولین باری که شماشناخت کافی پیدا کردید که این رژیم رژیم ضد خلقیه و بیان کردید و در مقابل اون صحبتهائی که اون موقع از رژیم حمایت می کردند چه تاریخ و چه زمانی بود که چریکها مستقیمااین رژیم رو جنایتکار دونستند؟

 

پاسخ: ببینید. ما در خرداد ۱۳۵۸ رفیق اشرف دهقانی یک مصاحبه ای باش شد  و این مصاحبه که مواضع ما رو در اون مقطع منعکس می کرد در سطح جنبش پخش شد  و در اونجا هم رسما اعلام شد که در رابطه با تحلیل قدرت دولتی بعد از قیام دو نظر اشتباه وجود داره که عده ای اون را نماینده بورژوازی ملی می دونند و عده ای نماینده خرده بورژوازی و یا سازش این دو تا، در حالیکه به باور ما سیستم اقتصادی تغییر نکرده و رژیم جانشین رژیم شاه هم ماهیتا تفاوتی با رژیم شاه نداره و هر چه می کنه در جهت تحکیم و توسعه نظام سرمایه داری وابسته در ایرانه و این درست در اوج اون ندانمکاری ها و برخوردهای غلط و نادرست و تحلیل های انحرافی ای بود که به خصوص سازمان فدائی در آن زمان که رهبری و هدایتش به دست باند فرخ نگهدار افتاده بود پیشه کرده بودند و داشتن زمینه همکاری هر چه بیشتر با جمهوری اسلامی رو با توجیه ضد امپریالیست بودن خمینی جنایتکار هموار می کردند و جا می انداختند.

سوال: ببینید من قسمتی از این کتاب رو که در رابطه با اپورتونیستها بود آماده کرده بودم که با شما گفتگو بکنم ولی در یکی دو دقیقه پایانی فقط بگیم که شما با این گفته صحبتهای خودتون رو به پایان بر سونید که با توجه به اینکه طرفداران سلطنت سعی می کنند جنایت های سلطنت رو بپوشانند و با توجه به این همه جنایت که جمهوری اسلامی کرده اونها مقیاس می کنند و اون رو پاک می دونند جدیدا هم اکثریتی ها هم سعی به این کار دارند و با حیله ها سعی می کنند خیانتها و جنایتهاشون رو به نوعی به اصطلاح پاک بکنند و طور دیگه ائی جلوه بدهند،چه باید کرد راجع به این تحریف تاریخ؟

پاسخ: خوب باید این تحریف تاریخ رو افشاء کرد و نباید لحظه ای از افشاگری باز ماند همین کتابی هم که در باره اش صحبت شد اگر بهش مراجعه کنید یکی از اهدافش همینه  خوب اگر هم به پیام فدائی و یا سایت سیاهکل هم نگاه کنید می بینید که  ما واقعا تلاش زیادی داره میشه که این خیانتهاو چکمه لیسی های اکثریتی ها  با سند و مدرک توضیح داده بشه به هیچ وجه به باور ما نباید اجازه داد که گرد و غبار گذشت زمان این جنایتها رو  از انظار دور کنه. و مهمتر از همه به نظر ما باید با توجه به پیگیری و ادامه کاری این جماعت در خیانت و هم نوائی با جناحهائی از جنایتکاران جمهوری اسلامی در همین حال حاضر، همواره باید تلاش بشه که تا در هر رویداد تازه ای هم برنامه ها و سیاستهای ضد مردمی آنها توضیح داده بشه. و به خصوص باید توجه داشت که در رابطه با یک چنین نیرو هائی بحث به هیج وجه بر سر خیانتهائی که اونها صرفا در  گذشته کردن  نیست؛اون به جای خودش مهم و درسته بلکه  نشان دادن این خیانتها در شرایط حاضر هم خیلی اهمیت داره. منظورم اینه که تنها نباید به  جنایتهای اکثریتی ها که مثلا در دهه ۶۰ شعار می دادند سپاه پاسداران را به سلاح سنکین مسلح کنید متمرکز شد  بلکه باید نقش ضد مردمی این جریاندر خیزش (سال) ۸۸ رو هم دید و کوشش اش در بسیج نیروی جوان که بره زیر شعار” یا حسین میر حسین”سینه بزنه رو هم  فراموش نکرد و مهمتر آنکه باید نقش شان را در همین کنفرانس هائی که همین امروز  امپریالیستها جهت آماده سازی افکار عموی جهت پیشبرد سیاستهای تجاوزگرانه شون براه انداخته اند روهم افشاء نمود.

 

رادیو همراه: رفیق سنجری ما ۳۰ ثانیه فرصت داریم چون باید رادیو را تحویل رادیو دیگه بدهیم که می خواهند آغاز بکنند . من درود می فرستم و تشکر می کنم که با ما همراه بودید. امیدوارم که در آینده بیشتر بتوانیم گفتگو کنیم.

 

پاسخ:شاد و سلامت باشید من هم به هم چنین به همه شنوندگان شما یک بار دیگه هم  سلام می کنم و هم خداحافظ میگم. قربان شما