دولت بورژوایی ؛سرکوب فراتر از رنگ و نژاد و جنسیت

 تقدیم به علی رضا عسگری وبا ستایش ازروحیه قوی درخشان او

توجه و هشدار :سلامتِ علی رضا عسگری درزندان به شدت به خطرافتاده است

ولی دوران ما ، یعنی دوران بورژوازی دارای صفت مشخصه است که تضاد طبقاتی را ساده کرده است.سراسر جامعه بیش از بیش به دو اردو گاه بزرگ متخاصم ، به دو طبقه بزرگ که مستقیما در برابر یکدیگر ایستاده اند تقسیم میشود : بورژوازی و پر و لتاریامانیفست حزب کمونیست. مارکس و انگلس

آری ، دوران ما تضادهای طبقاتی را ساده کرده است ، تضاد اصلی در این دوران بین کار و سر مایه ومیان طبقه کارگر و سر مایه دار جریان است. تو ضیحی بغیر از این تعریف ، که بطور روشن و واضح  در مانیفست حزب کمونیست آمده است – توسط هر شخص و حزبی که باشد- چیزی بیش از توهم پراکنی وفریب برای نجات سرمایه از نابودی حتمی به دست طبقه کارگر نیست .

کشتار کارگران  اعتصابی معدن پلاتین درلو مین در ماریکانا در شمال غربی ژوهانسبورگ توسط پلیس ضد اعتصاب و شورشِ سر مایه در تاریخ ۱۶ آگوست ۲۰۱۲ درآفریقای جنوبی بار دیگر این اصل مسلم را برهمگان ثابت کرد که سر مایه و سرمایه دار و سیستم ضد انسانی آن برای حفظ خویش و ادامه استثمار ، به هر وسیله و سلاحی علیه کارگران و زحمتکشان دست می برد . دولت بورژوازی برای حفظ منافع خود تمام ادعای پوچ و بی اساسش مبنی بر “دمو کراسی خواهی ،آزادی حق اعتصاب و تشکل و تجمع و اعتراض کارگران” را به هیچ شمرده وآنجایی که منافعش ایجاب می کند از هر گونه کشتار و سر کوب و راه انداختن جوی خون در برخورد طبقاتی با کارگران خود داری نخواهد کرد. حادثه کشتار فجیع کارگران در آفریقای جنوبی ، بار دیگر بر تضاد آشتی ناپذیر کار و سر مایه درهمه جوامع و در سراسر جهان تاکید کرد

 در جریان  این فاجعه خونبار- که توسط نیروهای سر کوبگر دولت سر مایه داری آفریقای جنوبی صورت گرفته است  – به گفته خبر گزاری رسمی آفریقای جنوبی ۳۴ تن از کارگران کشته و ۷۸ نفر زخمی شده اند. البته به درستی ارقام داده شده از طرف ارگانهای رسمی بورژوازی باید با شک و تردید برخورد کرد. به احتمال زیاد  تعداد کارگران کشته شده و زخمی بیشتراز ارقام پیش نوشته است.

در دوران  سیاه حکومت ضد بشری– سر مایه داری آپارتاید ی ( جدایی- تبعیض نژادی ) که از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۹۴ ادامه داشت وقوانین آن علیه اکثریت ساکنین آفریقای جنوبی که کارگران و زحمتکشان سیاه پوست بودندوضع شده بود. بر اساس قو انین آپار تاید ، کارگران و زحمتکشان سیاه پو ست دربدترین ،نازل ترین و سخت ترین شرایط زندگی می کردند . آنان مطابق این قوانین از پایه ای ترین نیازهای زندگی محروم شده بودند. نظام استعماری مبتنی بر آپارتایدیسم از قرن هفدهم توسط برده داران و استعمارگران هلندی و پس از آن در قرن ۱۸ توسط سر مایه داران انگلیسی ،آفریقای جنوبی رامستعمره کرده وخودرانژاد برترشناخته ،بومیان را سر کوب کرده و قدرت را به اقلیت سفید پوست داده

حزب ناسیونالیست ( ملی ) آفریقای جنوبی که تنها شامل نژاد پرستان سفید پوست بود درسال۱۹۴۸ تشکیل شد و با تشکیل آن ، دوران سیاهی از سر کوب ، بی حقوقی و تبعیض را درتاریخ افریقای جنوبی گشود .

قوانین آپار تاید یا تبعیض و جدایی نژادی ، ساکنین آفریقای جنوبی را به دسته بندی های نژادی ، بر اساس رنگ پوست ونژاد و مشخصات ظاهری تقسیم کرده بود.این تقسیم بندی شامل سیاه پو ستان و رنگین پوستان و سفید پو ستان می شد که بر اساس  آپارتایدی، برترازهمه نژادها ، نژادسفید بود. طبیعتا سر مایه داران و قانون گذاران و گر دا نندگان ماشینِ سر کوب همگی در بر جا باقی ماندن این او ضاع سهم و نقش داشته هنوزنیز سهیم هستند

در دوران تسلط رسمی ( اکنون نیز تبعیض غیر رسمی در سطع جامعه وجود دارد ) آپار تاید ،غیرِسفیدپوستان بجز استثمار کاری و محکوم شدن به انجام کارهای شاق و کم درآمد – مشابه وضعیت کارگران افغان در حال حاظر در ایران و یا کارگران مهاجر در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی – می بایستی بر خلاف میل خویش وبا زورو فشاردرمناطقِ فاقد امکاناتِ مناسب زندگی میکردندوبرای رفت و آمد به مناطق سفید پوست و مسافرت باید مجوزمی گرفتند. آنان اجازه نداشتند که به محله های سفید پو ست نشین رفت و آمده کرده و ورود آنها به  اما کن ِتفریحی و کافه و رستوران و مدارس سفید پو ستان ممنوع بود. در عین حال از شرکت در انتخابت بورژوایی نیز محروم بودند و نه می توانستند انتخاب کنند و نه انتخاب شوند. ازدواج با سفید پو ستان نیزبرای آنان مجاز نبوده. در دوران حاکمیت رژیم فاشیستی – سر مایه داری  آپارتاید این سیستم حکومتی طبیعتا تا مدتهای مدیدی از حمایتِ همه جا نبه سر مایه داری جهانی ( امپر یالیسم ) و دولتهای حاکم بر آنها ( اروپایی ) نیز بر خوردار بود. درآن دوران احزابِ چپ ِ رفرمیست ( کنگره ملی آفریقای جنوبی ، حزب کمونیست آفریقای جنوبی وابسته به دولت سر مایه داری دولتی شوروی وکنگره اتحادیه های آفریقای جنوبی ( رفرمیست ) واحزاب لیبرال و افراد مذهبی بودند که علیه رژیم آپارتاید به سبک و سیاق خود مبارزه می کردند ، اما این احزاب و رهبرانشان که بیشتر آنان سالهای زیادی را در زندانهای رژیم آپار تاید به سر برده بودند و عمدتا تمرکز مبارزۀ خود را بر بر روی  لغو قوانین تبعیض نژادی و براندازی رژیم آپار تاید گذاشته بودند تا افشای ماهیت اصلی رژیم که اساسا سیستم سر مایه داری و استثماری بود. سیستمی که ماهیت واقعی خود را در پشت قو انین تبعیض نژادی پنهان کرده بود .آنان سازشکار و رفرمیست و طرفدار سر سخت آشتی طبقاتی ( نلسون ماندلا ) بوده و هستند. این احزاب که بخش قابل تو جهی از کارگران و زحمتکشانِ سیاه پوست را همراه خود داشتند ، در باره ماهیت واقعی آپار تاید که خوِ دِ سیستم سر مایه داری است منتها به شکلی دیگر و اینکه در اساس و ماهیت تفاوت اساسی با رژیم آپارتاید ندارد را ، برای کارگران و زحمتکشان افشاء نمی کردند. وبا وعده های دروغین ، مدینۀ فاضله ای را که بعد از لغو رژیم آپارتاید بوجود خواهد آمد به کارگران و زحمتکشان وعده می دادند. غافل از اینکه تا سر مایه و سر مایه دار حکومت می کند طبقه کارگر آزاد نخواهد بود . آزادی صوری شاید ولی آزادی واقعی نه . زیرا که آزادی واقعی زمانی امکان پذیر است که کار از قید سر مایه و استثمار رها گردیده باشد . از طرف این احزاب و رهبران گفته شده بود که اگر قو انین آپار تاید لغو و و دولت آپار تایدی بر افتد ، تمامی ساکنین آفریقای جنوبی ، سیاه و سفید با هم برا بر خواهند بود و از نابرابری و ستم دیگراثری بر جا نخواهند ماند( نلسون ماندلا ) .و حشتاناکتر و غیر عادلانه تراز همه این بود که  بعد از لغو آیار تاید هیچ کدام از سر دمداران رژیم آپارتایدعلیرغم جنایتهای بیشماری که در حق اکثریت جامعه مر تکب شده بودند محا کمه  و مجازات نشدند. غافل از اینکه واقعیتهای سخت و تلخ نشان داد که با بر افتادن رسمی دولت طر فدارقوانین آپار تاید و بر کناری آن رژیم ، فقط بخشی از مشکلات کارگران و زحمتکشان که تبعیض نژادی بود، آنهم نه به شکل کامل و واقعی ، بلکه بطور ناقص فقط برای به پیش برده شدن روندِ بهترِعملکرد و سود آفرینی سر مایه  کمی تقلیل یافت .بهره کشی و تبعیض در شکلهای مختلف از تبعیض نژادی ، جنسی و جنسیتی گرفته تا سایر تبعیضات به قوت خود باقی ماند. زیرا که بعد ازلغو رسمی رژیم آپار تاید بر روی کاغذ و سازش رهبریِ بزرگترین سازمان متشکل از نیروهای مختلف مخالف رژیم آپارتاید ، مثل کنگره ملی آفریقای جنوبی به رهبری نلسون ماندلا که ۲۷ سال از عمر خود را در زندانهای مخوف آپار تاید بسر برده وپس از آزادی با سازش کردن با بورژوازی حاکم در آفریقای جنوبی و دولتهای سر مایه داری و خصوصا سر مایه های اروپایی ، تاجِ سر و نور چشم ، همه قدر تمداران کشورهای مختلف سر مایه داری و شاهان و  ملکه های کشورهای گو ناگون شد ه بود. و همچنین حزب کمونیست آفریقای جنوبی ( که در حزب ماندلا حل شده بود ) و کنگره اتحادیه های آفریقای جنوبی این ۳  حزب دولت جدید حامی سر مایه را در آفریقای جنوبی تشکیل داده وبه مبرا کردن و بخشیدن تمامی جنایتکاران و سر دمدارانی که سابقا در دولت آپار تاید سُکان کشور و سر کوب کارگران و سیاه پو ستان را در دست داشتند پرداختند. وآنان را از مجازات شدن بخاطر همه جنا یتهایی که در دوران  بر قراری رژیم آپار تاید علیه کارگران و زحمتکشان سیاه پوست مر تکب شده بودند معاف گردانید (۱) .گردا نندگان و سران رژیم آپار تاید نه تنها در دوران سر کار آمدن کنگره ملی آفریقای جنوبی به رئیس جمهوری نلسون ماندلا محاکمه و مجازات نشدند بلکه به راحتی بخشیده شده و به کار و زندگی و داشتن مقامات در ارتش و دولت و سایر ارگانها ادامه داده و بسیاری از آنان با ثروتهای اندوخته در دوران سر کوب آپار تایدی به خارج از آفر یقای جنوبی مها جرت کرده و در کمال راحتی و رفاه در خارج و یا در خود آفریقای جنوبی در ویلاهای لوکس و مزارع وسیع خود با داشتن مستخدمین سیاه و اینبار نیز سفید پوست در بهترین شرایط زندگی کرده و می کنند. بدون اینکه حتی یک روز برای جنا یتهایی که مر تکب شده بودند محاکمه و مجازات شده باشند. – دقیقا مثل خیلی از ساواکی ها ،دست اندکاران وکارگزاران وهمکاران رژیم دیکتاتوری شاه که بعد ا زچنج رژیم ، مجددا تو سط رژیم جمهوری اسلامی به خدمت گرفته شده و در سر کوب کمونیستها و آزادیخواهان نقش زیادی داشتند.

حکومت کنندگان جدید به کارگران وعده دروغین بهشت موعود را بعد از بر کناری رژیم آپار تاید می دادند. یکی از این  سازمانها  کنگره ملی آفریقا ی جنوبی به رهبری نلسون ماندلا و دیگری حزب” کمونیست “آفریقای جنوبی بود که  در پوشش مارکسیسم و در اصل با ایده های رفر میستی به مبارزه علیه آپار تاید مشغول بوده وبه جای تشویق کارگران به مبارزه طبقاتی علیه بورژوازی ، آنها را به سازش طبقاتی تشویق می کردند.

جامعه کنونیِ آفریقای جنوبی

شرایط کنونی و زندگی و کارکارگران آفریقای جنوبی بعد از لغو رسمی آپار تاید در واقع تغییر زیادی نکرده است ، بلکه استثمار به شکل سابق خود همچنان باقی است با این تفاوت که مهره ها عوض و جابجا شده اند .تفاوت با گذشته این است که در حال حاظر رئیس جمهور که نماینده دولت سر مایه داری است فقط رنگ عوض کرده و به جای یک فرد سفید پوست یک فرد سیاه پوست بر مسند قدرت قرار دارد. رنگها عوض گردید ه و نه جا یگاه طبقاتی. دستگاه پلیس و فر ماندهان ارتش نیز از سیاه پو ستان و سفید پو ستان تشکیل شده است. اگر طبقه کارگر در زمان آپار تاید تو سط بورژوازی سفید پوست استثمار و سر کوب میشد ، الان توسط سر مایه دار سیاه و سفید  استثمار و به دست پلیس ضد شورش سیاه و سفید سر کوب میشود ونیز دولتی که از حامیان سر مایه ( سیاه پو ستان و سفید پو ستان) تشکیل گردیده است و ارتش نیز به همینگونه . الان طبقه کارگر توسط سر مایه دارهای مختلف و با رنگهای مختلف سر کوب و استثمار میشود. هر دو علیه کارگران منافع مشترک دارند ، علیرغم رنگ و نژادشان همانطور که شاهد بودیم ، در صورت اعتراض طبقه کارگربه وضعیت فلاکت بار زندگی خود، ماشین سر کوب سر مایه ،بدون هیچ تردید و درنگی به سر کوب طبقه کارگر دست زد. طبیعتا هیچ گونه تغییری در روند بر طرف شدن استثمار کارگران آفریقای جنوبی بعد از لغو و بر کناری دولت آپار تاید رخ نداده است و مسائل و مشکلاتی مثل در صد بالای بیکاری، عدم داشتن بیمه بیماری برای بخش عظیمی از کارگران و وجود و شیوع بیماری کشنده ای مانند ایدز ، خود فروشی ، نا امنی اجتماعی . فقر وفلاکت اقتصادی وفردی و اجتماعی برای طبقه کارگرو زحمتکشان همچنان به شدت سابق وجود دارد.

تغیرات  روبنایی و جابجایی سیاسی رژیمها

تاریخِ تحولات سیاسی بطورعموم و بطور خاص در ۵۰ سال اخیر یکبار دیگرثابت کرد که فقط جابجایی سیاسی و روبنایی دولتها – مانند بر کناری شاه (م. پهلوی) ، مبارک ، قذافی ، صدام و دیکتاتورهای گوناگون وتغیرات روبنایی و عوض کردن دولتها ، اساسا تغیر بنیادی در زندگی کارگران و زحمتکشان بوجود نخواهد آورد. سیستم استثماری در جریان این تغیرات رو بنایی متاسفانه باقی می ماند و برای طبقه کارگر فرقی نمی کند که استثمارگران او چه رنگ و جنس و نژادی ومذهبی داشته باشند.

 تمام تبلیغات  بورژوایی و احزاب طر فدار او ،مبنی بر تبلیغ جامعه مدنی – ملی و سکو لار و دموکراسی خواهی بورژوایی وانقلاب مرحله ای و دموکراتیک وغیره، فقط تبلیغات و تلاشهای رفرمیستها در پو شش مارکسیم در جهت گمراه کردن طبقه کارگرازدست بردن به انقلاب قهر آمیزخود و مانع شدن طبقه کارگراز فعالیت درجهت انجام انقلاب واقعی خویش و متشکل شدن درحزب کمونیستی و طبقاتی خود میباشد. احزاب و جریانات رفرمیست سعی می کنند که  طبقه کارگر را از تلاش در جهت وقوع و به سر انجام رساندن انقلاب اجتماعی و بر قراری دیکتاتوری پر و لتاریا باز دارند. بورژوازی در هر شکل و قواره ای که ظاهر شود فقط یک هدف دارد و انهم کسب سود و ارزش اضافه از نیروی کاراستثمار شده  کارگران است . در تحلیل نهایی یک اصل برای سر مایه داری و سر مایه دارمقدس است و آنهم اصل مالکیت خصوصی بر ابزار تولید. تمام شکلهای دیگر تغیرات سیاسی و روبنایی ، بجز انقلاب سو سیالیستی به رهبری طبقه کارگر آگاه و حزب طبقاتی اش ، پوشش فریب آمیز بورژوازی برای استثمار طبقه کارگر وبر سر قدرت باقی ماندن اومی باشد و هر زمان هم که بورژوازی احساس خطر کرد ، کارگران معترض را با هر رنگ و نژاد و جنسیتی که داشته باشند بی مهابا و بدون تردید بازداشت و شکنجه و به گلو له خواهد بست، همانطور که ما متاسفانه ، روزانه در سراسر جهان شاهد این سر کوبها هستیم . چنانکه دولت سیاه پوست آفریقای جنوبی با دستگاه سر کوب وخشن  خود وبا همدستی حا میان سر مایه دار خود چه سیاه و چه سفید دست به کشتار کارگران متعرض زد

نمونه این  سر کو بها و کشتار و دستگیری و شکنجه کارگران .برای مثال در ایران حتی یک اعتراض ساده ویا یک نشست کارگری برای کسب ساده ترین مطالبات بر حق و طبیعی کارگران منجر به دستگیری اعضاء و فعالین کارگری می شود .بطور مثال ،همانطور که شاهد بودیم در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۱، ۶۰ تن از فعالین کارگری در حین برگزاری جلسه سالانه ” کمیته هماهنگی برای کو مک به ایجاد تشکل های کارگری ” با حمله و حشیانه توسط نیروهای جمهوری اسلامی بازداشت و تحت شدید ترین فشارهای جسمی و روحی و اخلاقی قرارگرفته وتازه پس از اعتراضات بسیار در داخل و خارج ،این عزیزان  بتدریج آزاد گردیدند. متاسفانه علی رضا عسگری بدون اینکه جرمی مرتکب شده باشد هنوز در بند می باشد واخیرا به یکسال حبس تعزیری محکوم گردیده .اسارتی که برای او بیماری های  سخت وخطر ناک و تهدید کننده ای، مانند بیماری قلبی، کمر درد شدید ، کم خونی را موجب گردیده و نیزدچاردردهای ناشی از فشار و استرس شدیدی که درزندان بر اووارد کرده اند می باشد

کارگران زندانی آزاد باید گردند

مستحکم باد  همبستگی  کارگران سراسر جهان

زنده باد  سو سیالیسم و دیکتاتوری پرو لتار یا

۱- بعد از لغو آپار تاید در سال ۱۹۹۴ از طرف دولت جدید آفریقای جنوبی به ریاست جمهوری نلسون ماندلا و کنگره ملی آفریقای جنوبی به کمک رفرمیستهایی که خود را کمونیست می نامیدند در سالهای دهه ۹۰ کمیسیون حقیت یابی و آشتی ملی تشکیل شد – تشکیلات نلسون ماندلا و کلیسا .رییس کمیسیون  اسقف تو توبود- ،به جای تشکیل دادگاه های انقلابی که می بایست وبایدو و ظیفه می داشت که سران جنایتکاررژیم آپار تاید را محا کمه و مجازات کند. به تبرئه آنا ن پرداخت واین کمیسیون نمایشی از تبلیغ شنیع ترین آشتی طبقاتی شد. غافل از اینکه طبقه کارگر هرگز با طبقه سر مایه دار نمی تواند آشتی طبقاتی داشته باشد. این دو طبقه اساسا با یکدیگر آشتی نا پذیرند. ” بورژوازی مقدم برهرچیز گورکنان خویش را بوجود می آورد.فنای او و پیروزی پرولتاریا ،بطورهمانندی ناگزیر استمارکس و انگلس .مانیفست حزب کمونیست. بخش ۱- بورژواها و پرو لتاریا

دراین کمیسیون نه حقیقتی یا فت شد و نه مجرمی مجازات گردید. بلکه کمیسیونِ آشتی طبقاتی شد. بطور مثال این کمیسیون آشتی ملی ، رئیس جمهوربر کنار شده دولت فاشیستی آپار تاید را به نام پی . دبلیو بو تا را که ازسال ۱۹۷۸ تا سال ۱۹۸۹ که مبارزات ضد آپارتاید و کشتار سیاه پو ستان و مخالفین آپار تاید دراوج خود درآفریقای جنوبی جریان داشت ، و فاشیست بیرحم وخو نخواری بود را فقط برای سئوال و جواب به این کمیسیون دعوت کرد که ایشان نیز با کمال بیشرمی از شر کت وحضور در این کمیسیون سر باز زد و حتی حاظر به عذرخواهی برای جنایتهای بیشماری که انجام داده بود نشد و تمام جرائمی را که مر تکب شده بود و در پرونده اوموجود بود تکذیب و رد کرد.او بدون هیچ مجازاتی و با احساس غرور زیاد از اینکه یک راسیست بوده از اعمال و عقاید خود غیابا واز طریق مدیا  دفاع کرد و تا آخرعمر در کمال راحتی و آسایش به زندگی ننگین خود تا سن ۹۰ سالگی ادامه داد ودر ویلای شیک و بزرگی که با ثروت اندوخته از استثمار و شکنجه و سر کوب کارگران و سیاه پوستان به زور کسب کرده بود بدون هیچ مجازاتی به مرگ طبیعی در گذ شت

۲-” دولت محصول و تجلّى آشتى‌ناپذیرى تضادهاى طبقاتى است. دولت در آنجا، در آن زمان و در حدودى پدید میآید که تضادهاى طبقاتى در آنجا، آنزمان و در آن حدود بطور ابژکتیف دیگر نمیتوانند آشتى‌پذیر باشند. و بالعکس: وجود دولت ثابت میکند که تضادهاى طبقاتى آشتى‌ناپذیرند ” لنین .دولت و انقلاب