آیا حمله به ایران جدی است!

این روزها، بار دیگر زمزمه­های شوم زیادی در خصوص حمله به ایران شنیده می­شود. تحلیل­گران، کارشناسان مسایل سیاسی، دفاعی و نظامی در گفتگوهای رسمی و غیررسمی خود به بررسی این مساله می­پردازند. تحرکات مقامات سیاسی و نظامی آمریکا و اسرائیل در کشورهای همسایه ایران­(ترکیه، آذربایجان، گرجستان و…) زیاده شده و حتی سران و مقامات کشورهای دنیا در مذاکرات و بازدیدهای معمول خود، قسمتی از مباحث خود را به بررسی و عواقب فعالیت­های هسته­ای حکومت اسلامی ایران، تشدید تحریم­های اقتصادی ایران و حتی احتمال حمله نظامی به این کشور اختصاص می­دهند. این مساله به حدی عمومیت یافته که رسانه­های ایران و رسانه­های بین­المللی در قبال آن واکنش نشان داده و در وبلاگ­ها و سایت­های اینترنتی نیز مطالب زیادی در خصوص حمله احتمالی اسرائیل و آمریکا به ایران و تاسیسات هسته­ای این کشور منتشر کرده­اند. بنابراین، این مساله در ماه­های اخیر افکار عمومی جامعه ایران و جهان را به خود مشغول کرده و هر کس با نگرانی از خود و اطرافیانش سئوال می­کند آیا قرار است جنگ جدیدی در منطقه پرتلاطم خلیج فارس رخ دهد؟

هنوز هیچ کسی نمی­داند که آیا آمریکا و اسرائیل و متحدان آن­ها واقعا در صدد حمله به ایران و بمباران مراکز اتمی ایران هستند؟

بی­شک، اگر چنین جنگی آغاز شود، تمامی معادلات اقتصادی، سیاسی، نظامی وامنیتی خاورمیانه، این حساس­ترین منطقه جهان را بر هم خواهد زد!

تحلیل­گران بین­المللی بر این باورند که آمریکا و اسرائیل به احتمال زیاد قبل از انتخابات ریاست‌ جمهوری آمریکا، که در ششم نوامبر امسال برگزار می­شود به ایران حمله خواهند کرد. برخی دیگر، می‌گویند که این اتفاق در سال آینده میلادی خواهد افتاد.

یوگنی ساتانووسکی مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه روسیه، در گفت‌وگو با نشریه «روسیه امروز» پیش‌بینی کرده است که اسرائیل در فاصله ژانویه تا ژوئن ۲۰۱۳ تاسیسات اتمی جمهوری اسلامی را بمباران خواهد کرد. وی در عین‌ حال تصریح کرده که «جنگ با ایران اجتناب‌ناپذیر شده است.»

ساتانووسکی، گفته است:«احتمال یک جنگ با ایران فوق‌العاده بالا است. اما ابعاد این جنگ و اثراتی که بر دشمنان ایران در منطقه مثل عربستان، بحرین، کویت، امارات متحده‌ عربی، عمان و قطر خواهد داشت روشن نیست.»

هم­زمان نشریه «صدای روسیه» هم به نقل از سفیر آمریکا در اسرائیل مارتین ایندیک، نوشته است: «واشنگتن مطمئن بود که اسرائیل در بهار سال ‌جاری تاسیسات اتمی ایران را بمباران می‌کند. عدم انجام این کار سبب شد آمریکا احساس کند فریب کلک‌های گمراه‌کننده اسرائیل را خورده است.»

دویچه­له، پنج­شنبه ۲ شهریور ۱۳۹۱ – ۲۳ آگوست ۲۰۱۲، گزارشی با عنوان «اسرائیل امسال به ایران حمله می‌کند» را منتشر کرد. بنا به همین گزارش، یک کارشناس بنیاد اقتصاد کلان به کشورهای صنعتی توصیه می‌کند که با خرید نفت ‌خام بر ذخایر استراتژیک خود بیافزایند. این کارشناس معتقد است که اسرائیل به ‌طور قطع مراکز هسته‌ای ایران را در سال‌جاری بمباران خواهد کرد. پایگاه‌های اینترنتی دو روزنامه معتبر هندلزبلات و ولت در آلمان، به‌ نقل از «دیوید گلدمن» نویسنده و کارشناس بنیاد اقتصاد کلان­(ال­ال­سی) نوشته‌اند که انگیزه‌های اسرائیل برای حمله به مراکز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران در هفته گذشته بیش‌تر شده است. گلدمن، با اشاره به این نکته که تنش میان اسرائیل و مصر بر سر مناسبات قاهره با تهران اوج گرفته است، از کشورهای صنعتی خواسته که با خرید نفت‌ خام بر ذخایر استراتژیک خود بیافزایند.

گلدمن، در شرایطی کشورهای صنعتی را به ذخیره نفت توصیه می‌کند که بازار نفت پس از سردی ژوئیه در هفته گذشته داغ شده است. روز چهارشنبه ۲۲ اوت، بهای هر بشکه نفت‌ برنت سهمیه اکتبر به ۱۱۴ دلار و ۶۱ سنت و نرخ نفت تکزاس به ۹۶ دلار و ۸۶ سنت رسید. هندلزبلات، نوشته است که چین به‌ عنوان بزرگ­ترین خریدار نفت ایران از وابستگی خود به نفت این کشور کاسته و به ‌جای آن از عربستان سعودی نفت بیش­تری می‌خرد. کارشناس اقتصاد کلان، در حالی حمله اسرائیل به مراکز اتمی ایران را در سال جاری میلادی قطعی ارزیابی می‌کند که تهدیدها میان ایران و اسرائیل نیز تشدید شده است. هفته گذشته، روزنامه‌های اسرائیلی نوشتند که بنیامین نتانیاهو نخست‌ وزیر و ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل، طرح حمله به مراکز هسته‌ای ایران را تا پیش از انتخابات ریاست ‌جمهوری آمریکا در دست بررسی دارند. انتخابات ریاست ‌جمهوری آمریکا، در ماه نوامبر برگزار می‌شود. بسیاری از شخصیت‌ها و گروه‌های سیاسی چپ اسرائیل تهدیدهای نخست ‌وزیر و وزیر دفاع اسرائیل را مورد انتقاد شدید قرار داده­اند.

در حالی که دولت­های قدرت­مند جهان از طریق آژانس بین­المللی انرژی اتمی، سال­هاست راه‎های مختلفی را برای حل پرونده هسته‎ای ایران ارائه می‎کنند؛ و ایران را در محاصره اقتصادی قرار داده­اند؛ اسرائیل در تمام این سال­ها، با جدیت فقط بر به کارگیری طرح «نظامی» علیه نیروگاه­های هسته­ای ایران تاکید ورزیده است.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در حمله به ایران تاکید می­ورزد حتی اگر نتواند برنامه هسته­ای را به کلی متوقف کند و تنها منجر به وقفه­ای چند ساله شود. «مایکل اورن»، سفیر اسرائیل در آمریکا هم با نتانیاهو هم­نظر است. ایهود باراک وزیر جنگ، ضمن موافقت با هرگونه حمله به ایران سعی می­کند این حمله را در نزد افکار عمومی اجتناب­پذیر کند.

او، یک روز قبل از روز قدس و سخنان تحریک­آمیز سران و مقامات حکومت اسلامی علیه اسرائیل، گفته بود: «اسرائیل هم­چنان مشغول سنجش آن است که چه اقدامی باید در خصوص برنامه هسته­ای ایران صورت پذیرد؟»

روزنامه جروزالم، پست چاپ اسرائیل، هفته گذشته خبر داد که مقامات امریکایی از اسرائیلی­ها خواسته­اند برای جلوگیری از ایجاد هرگونه التهاب در بازارهای مالی جهان و تنش در قیمت نفت از هرگونه اظهار نظر در خصوص حمله به ایران اجتناب شود.

لئون پانه­تا وزیر دفاع آمریکا، در همین باره گفته که: «من باور ندارم که آن­ها­(اسرائیلی­ها) تصمیم گرفته باشند که آیا در این زمان می­خواهند به ایران حمله کنند یا نه؟»

افرایم هالوی، رییس پیشین موساد نیز در گفتگو با نیویورک تایمز، هشدار داد که هفته‌های آینده، هفته­های بسیار حساس خواهند بود. زیرا در این مدت است که تصمیم اسرائیل به حمله کردن یا نکردن به ایران گرفته خواهد شد.

کانال دو تلویزیون حکومت اسرائیل هم در تفسیری اعلام کرد: «یووال دیسکین رییس سابق شاباک از سیاست­های بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک در خصوص اقدام نظامی علیه ایران به شدت انتقاد کرده است.» او، افزود: «من اعتمادم را به نتانیاهو و باراک از دست داده­ام. از نظر من این دو شایستگی فرماندهی اسرائیل را ندارند. آنان عواقب وخیم حمله به ایران را در نظر نمی­گیرند.»

حکومت اسلامی ایران نیز با تاکید به فعالیت­های هسته­ای خود، هم­چنان اسرائیل را تهدید می­کند و خواهان نابودی آن می­شود. بنابراین، هم سران و مقامات حکومت اسلامی و هم اسرائیل، با زبان تهدید و کینه­توزانه و جنگ با همدیگر سخن می­گویند.

محمود احمدی‌نژاد، جمعه ۲۷ مرداد ۱۳۹۱، طی سخنانی به مناسبت روز قدس، اسرائیل را غده سرطانی توصیف کرد که باید از بین برود و تاکید کرد که خاورمیانه جدید بدون وجود اسرائیل تشکیل خواهد شد. او، تصریح کرده بود به زودی تکلیف صهیونیست­ها یک سره خواهد شد.

سران کاخ سفید همان روز، در واکنش به سخنان احمدی­نژاد درباره اسرائیل، عکس­العمل نشان دادند و اعلام کردند که این سخنان به قدری تفرقه‌انگیز و کینه‌توزانه است که باید بلافاصله از سوی جامعه جهانی محکوم شود.

بان­کی مون، دبیرکل سازمان ملل هم این موضع احمدی­نژاد را نگران­کننده خواند و تاکید کرد منطقه خاورمیانه نیاز به آرامش دارد. وی افزود: «اظهارات احمدی­نژاد ممکن است تنش­ها در منطقه را تشدید کند.»

سیدعلی خامنه­ای، دو روز قبل از روز قدس، در دیدار با «آزادگان هشت سال جنگ»، گفت: «ما نجات فلسطین از سلطه و چنگال صهیونیست و حامیان بین­المللی آن­ها را یک وظیفه دینی می­دانیم و قطعا زائده دروغین و جعلی صهیونیستی از صحنه جغرافیا محو خواهد شد.»

سردار غلامرضا جلالی، رییس سازمان پدافند غیرعامل حکومت اسلامی هم یک روز قبل از روز قدس در پیامی گفت که هیچ راهی جز نابودی اسرائیل وجود ندارد.

سرلشکر حسن فیروزآبادی، رییس ستاد کل نیروهای مسلح نیز چند ماه قبل و در آستانه نشست ایران و ۱+۵ در بغداد گفته بود: «ملت ایران پای آرمان خود تا نابودی کامل اسرائیل ایستاده است.»

حسن نصرالله، دبیرکل حزب­الله نیز روز قدس امسال تصریح کرد که هرگونه ماجراجویی بر ضد ایران منجر به نابودی کامل اسرائیل خواهد شد. او، افزود: «ما می­توانیم زندگی میلیون­ها صهیونیست را در هر نقطه از اسرائیل به جهنم واقعی تبدیل کنیم و می­توانیم چهره این رژیم را تغییر دهیم.»

در شرایطی که اکثریت مردم اسرائیل، مخالف حمله به ایران هستند سخنان سران حکومت اسلامی و حزب­الله علیه اسرائیل، بیش­تر بهانه به دست سران حکومت اسرائیل می دهد تا بر موضع جنگ طلبانه خود تاکید ورزند.

تازه‌ترین نظرسنجی‌ها در اسرائیل نشان می‌دهد که تنها یک سوم مردم این کشور با حمله یک‌جانبه به تاسیسات اتمی ایران موافقند. اکثریت اسرائیلی‌ها مایلند که در صورت لزوم اسرائیل با همکاری آمریکا دست به چنین اقدامی بزند. با این‌حال نگرانی­‌ها درباره احتمال حمله اسرائیل به ایران بیش­تر شده است.

به این ترتیب، در این روزها در رابطه با حمله اسرائیل به ایران، به عنوان یک فرضیه است. اما در عین حال، جامعه جهانی در گذشته شاهد این واقعیت بود که نیروی هوایی اسرائیل، نیروگاه­های اتمی عراق و سوریه را بمباران کرده است و در این مورد تجارب زیادی دارد.

در سال ۱۹۸۱، زمانی که حکومت صدام حسین مشغول جنگ با ایران بود، نیروی هوایی اسرائیل در یک حمله ناگهانی با رمز »اپرا« و بدون مجوز سازمان ملل تنها رآکتور اتمی عراق را «اوسیراک» را بمباران کرد و از بین برد.

عملیات اورچرد­(Operation Orchard) در سال ۲۰۰۷، صورت گرفت. نیروی هوایی اسرائیل در عملیاتی مخفیانه به تاسیسات هسته‎ای سوریه حمله کرد و این تاسیسات را از بین برد.

حکومت سوریه پس از این حمله، هیچ عکس­العمل نشان نداد و به دلایل نامعلومی ترجیح داد سیاست سکوت در پیش گیرد.

حقیقتا سئوالات متعدد و نگران­کننده­ای درباره حمله هوایی و موشکی اسرائیل به ایران مطرح است. از جمله این که آیا بعد از حمله احتمالی به ایران، چه اتفاقی روی خواهد افتاد؟ عکس­العمل متقابل حکومت اسلامی، چه خواهد بود؟ برای جواب به این سئوالات طبیعتا باید سناریوهای احتمالی سنجیده شود. سناریو محتمل‌تر، آن است که پاسخ حکومت اسلامی، پاسخی نظامی خواهد بود و پایه اصلی آن نیز حمله با موشک‌های دوربرد است. به علاوه عملیات‌های به اصطلاح «شهادت‌طلبانه»، یعنی عملیات «انتحاری» علیه اهداف اسرائیل و حامیان آن، با فعالیت گروه­های «حزب‌الله» ایرانی و لبنانی و فلسطینی و غیره خواهد شد.

سران و مقامات حکومت اسلامی ایران، که خود به دنبال جنگ و ترور و وحشت و آدم­کشی هستند، بی­شک در مقابل حمله اسرائیل، بلافاصله عکس­العمل نشان خواهند داد و پاسخ حمله نظامی را به سرعت با حمله نظامی متقابل خواهند داد. حتی ممکن است تاسیسات هسته­ای اسراییل، اولین هدف موشک­های دوربرد ایران واقع خواهند شد. هر چند که اسراییل پدافند قدرت­مندی برای حفاظت از این تاسیسات مستقر کرده اما باز هم در مقابل موشک­باران­های احتمالی حکومت اسلامی، آسیب­پذیر خواهند بود.

ژنرال بیتون، مدعی شده است اصلاحات سیستم Arrow-2 که به تازگی اعمال شده قادر است موشک­هایی که دو کلاهک جداگانه که یکی از آن­ها برای گمراه­کردن سیستم­های ضدموشک است را شناسایی کرده و آن را نابود کنند. ولی از آن­جایی که موشک­های جدید ایران از قابلیت رادار گریزی برخوردارند و رادارهای اسرائیلی نمی­توانند آن­ها را ردیابی کنند صحت اظهارات این ژنرال اسرائیلی در هاله­ای از ابهام فرو رفته است.

احتمالا اسرائیل با حملات موشکی حزب­الله لبنان نیز روبرو خواهد شد. جنگ ۳۳ روز، اسراییلی­ها و حزب­الله یک نمونه زنده­ای در این مورد است.

گفته می­شود که اسرائیل با دارا بودن ۱۰۰ الی ۲۰۰ کلاهک هسته­ای، تنها کشوری در منطقه خاورمیانه می­باشد که از سلاح اتمی برخوردار است. اما به نظر نمی­رسد که قادر به استفاده از این سلاح های ویرانگر و کشتار جمعی باشد. چون­که به یک جنگ تمام عیار منطقه­ای تبدیل می­شود.

ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل در نوامبر ۲۰۱۱، ادعا کرده بود که حمله به ایران موجب مرگ ۵۰ هزار یا ۵ هزار اسرائیلی نمی‌شود بلکه نهایتا به مرگ ۵۰۰ اسرائیلی می‌انجامد. او در تاریخ ۳۰ ژوئیه امسال نیز گفت که او ماسک ضدگاز خود را پس فرستاده است زیرا خطر حمله شیمیایی، اسرائیل را تهدید نمی‌کند.

با این­حال، بسیاری از تحلیل­گران و کارشناسان بین­المللی، نظر دیگری دارند و اعتقاد دارند که هرگونه حمله اسرائیل به ایران نه تنها اسرائیل، بلکه منطقه را به خاک و خون خواهد کشید.

مصطفی العانی، کارشناس امنیتی و دفاع مرکز بررسی­های استراتژیک الخلیج در دبی، گفته است: کشورهای عربی منطقه در بحران هسته­ای ایران تصمیم ساز نیستند و نمی­توانند علیه ایران یا آمریکا اعمال فشار کنند و یا این که اسرائیل را از حمله نظامی به ایران منع کنند.

وی، ضمن تاکید درباره نگرانی از حمله نظامی اسرائیل به ایران، می­گوید: کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس­(عربستان، کویت، قطر، بحرین، امارات و عمان) نخستین قربانی این حمله نظامی خواهند بود به ویژه که انتقام ایران در این کشورها صورت خواهد گرفت.(اشاره به حمله احتمالی ایران به منافع و پایگاه­های استقرار نیروهای آمریکایی در کشورهای خلیج فارس)

اما آن­چه که مهم و سرنوشت­ساز است حتی اگر اسرائیل بدون موافقت مقامات آمریکایی به ایران حمله کند و ایران نیز عکس­العمل متقابل انجام دهد آمریکا و متحدانش نظاره­گر نخواهند بود و به یاری اسرائیل خواهند شتافت.

آمریکا، خلیج فارس و شیح­نشین­های اطراف آن را به زرادخانه و پایگاه­های مهم نظامی خود و انبار سلاح­های پیشرفته­اش تبدیل کرده است.

گفته می­شود شمار هواپیماهایی که در دو ناوهواپیمابر آمریکا مستقر هستند برابر با کل نیروهای هوایی اسرائیل و شامل ۴۰۰ فروند از انواع جنگنده و جنگنده بمب­افکن‌هاست. آمریکا در کل صاحب ۱۱ ناو هواپیمابر است. دو فروند از این ناوها، هم‌اکنون در خلیج فارس مستقر هستند.

نیروی هوایی آمریکا، اولین سری از بمب‌های سنگرشکن ۱۵ تنی محصول شرکت «بوئینگ» را دریافت کرده است که قادرند به تاسیسات و ساختارهای زیرزمینی نفوذ کرده و آن­ها را تخریب کنند. این بمب‌ها، برای حمل توسط بمب‌افکن‌های مدل ب ۲ طراحی و ساخته شده‌اند. سخن­گوی نیروی هوایی آمریکا، در بیانیه کوتاهی اعلام کرده که این نیرو، بمب‌های سنگرشکن جدید را از ماه سپتامبر گذشته دریافت کرده است.

این بمب‌ها که ۳۰۰ میلیون دلار در زمینه مطالعه و تولید آن هزینه صرف شده و ساخت شرکت بوئینگ است، ۱۵ تن وزن دارد که ۵ تن آن حاوی مواد منفجره است. این بمب‌ها که به آن­ها لقب «مادر بمب‌ها» داده شده، از آن قبیل بمب‌هایی است که زمان انفجار آن، به شعاع چندین کیلویمتر اطراف خود را می­سوزاند و تخریب می­کند. این بمب‌ها می‌توانند۶۱ متردر درون بتن یا دل کوه فرو روند و هدف را تخریب نمایند. این بمب‌ها که سنگین‌تر از بمب‌افکن‌های اف ۱۵ یا اف ۱۶ است، نمی‌تواند روی این هواپیماها نصب شوند. چنین بمبی، تنها می‌تواند از سوی یک بمب‌افکن سنگین حمل شود که از یکی از پایگاه‌های آمریکا در سراسر دنیا پرواز می­کند. آمریکا دارای پایگاه‌های متعددی در سراسر دنیاست و در مورد ایران، بمب‌افکن‌ها احتمالا از «دیگو گارسیا» در اقیانوس هند پرواز خواهند کرد.

این بمب‌افکن‌ها در ارتفاع بسیار زیاد که در تیررس ضدهوایی نیست، بمب خود را پرتاب می­کنند. آمریکایی‌ها، هم­چنین بمب‌افکن‌های راهبردی در اختیار دارند که برخی از آن­ها رادار گریز بوده و به راحتی می‌توانند به ایران برسند.

اخیرا یک ناو هواپیمابر آمریکا، چهار ماه پیش از موعد راهی خاورمیانه شده است، وزیر دفاع آمریکا در این خصوص اعلام کرده است که «آمریکا برای تهدید از سوی ایران و بحران سوریه خود را آماده می­کند.»

لئون پانه‌تا، وزیر دفاع آمریکا روز چهارشنبه اول شهریور ماه، در واشینگتن که مقر ناو «یو­اس­اس جان استِنس» است، سوار بر عرشه این کشتی گفت که: «تسریع در اعزام این ناو هواپیمابر به منظور مقابله با تهدیدهای زیادی است که در حال حاضر در خاورمیانه وجود دارد.»

به گزارش خبرگزاری فرانسه، ناو «یو­اس­اس جان استِنس» چهارماه زودتر راهی منطقه شده است تا به یک ناو دیگر آمریکایی که هم­اکنون در منطقه است، بپیوندد.

پانه‌تا، روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت: «روشن است که ایران یکی از تهدید‌هایی است که باید قادر به تمرکز در مورد آن باشیم.»

وزیر دفاع آمریکا، افزود: «ما آماده هستیم با تمامی تهدیدهایی که می­تواند از ایران ناشی شود مقابله کنیم.» او، هم­چنین تاکید کرد که آمریکا ناآرامی‌های سوریه را نیز از نزدیک تحت نظر دارد.

بی­شک، توانایی نظامی حکومت اسلامی ایران، در مقابل تسلیحات پیشرفته آمریکا و اسرائیل، بسیار ضعیف است. مهم­تر از آن، حکومت اسلامی، غیر از حکومت سوریه که در حال سقوط است و حزب­الله لبنان که هم­اکنون درگیر جنگ با مخالفان بشار اسد در لبنان است، متحد جدی دیگری ندارد. انتقادات و مخالفت چین و روسیه نیز هم­چون حمله به افغانستان، عراق و لیبی در سطح حرف باقی خواهند ماند.

با توجه به مباحث بالا، علاوه بر این که هم­اکنون درباره حمله به ایران، در حاکمیت اسرائیل اختلاف نظرهایی وجود دارد اکثریت جامعه اسرائیل نیز نسبت به این مساله معترض است.

اما متاسفانه در داخل ایران، رسانه­ها و حتی سران جناح اصلاح­طلب نیز بر علیه چنین جنگی حرفی نمی­زنند.

افکار عمومی اسرائیل، نگران آن است که نتانیاهو و ایهود باراک، نخست‌ وزیر و وزیر دفاع اسرائیل، در اقدامی ناگهانی و بدون مشورت با دیگران و حتی جلب رضایت آمریکا دستور حمله به تاسیسات اتمی ایران را صادر کنند.

در چنین شرایطی، اعتراضاتی در اسرائیل بر علیه جنگ­طلبی حکومت اسرائیل صورت گرفته است. از جمله بیست نویسنده و هنرمند سرشناس اسرائیلی، در نامه­‌ای به دادستان‌ کل اسرائیل خواسته­اند که اختیارات نخست‌ وزیر و وزیر دفاع اسرائیل برای حمله احتمالی به ایران محدود شود. آن‌ها خواستار رای‌گیری از ۳۰ عضو کابینه شدند.

اما عجیب است که چرا این نویسندگان، صراحتا علیه احتمال جنگ موضع نگرفته­اند و تنها آن را به آرای کل کابینه اسرائیل ارجاع داده­اند؟!

امضاء‌کنندگان نامه، دفتر وکالت میشائیل اسفارد در تل‌آویو را مامور پی‌گیری نامه خود در نزد دادستان‌ کل کرده‌اند.

اسفارد، ضمن تسلیم نامه نویسندگان به دادستان‌ کل در نامه خود نوشته است: «حمله، نتایج سنگینی خواهد داشت. به این ‌دلیل باید کل دولت درباره آن تصمیم بگیرد.» آن‌ها تا روز یک شنبه ۲۶ اوت ۲۰۱۲ برابر با ۶ شهریور ۱۳۹۱، برای پاسخ‌گویی به درخواست حقوقی خود به دادستان ‌کل مهلت داده‌اند.

امضاء­کنندگان نامه، اعلام کرده‌اند که اگر دادستان ‌کل نتواند راه‌حل حقوقی برای محدود ساختن اختیارات نتانیاهو و ایهود باراک پیدا کند، با امضای نامه دیگری به دادگاه عالی اسرائیل مراجعه کنند. آن‌ها روز ۱۳ اوت امسال نامه‌دیگری به نتان‌یاهو نوشتند، اما تاکنون پاسخی دریافت نکرده‌اند. دادستان‌ کل، مهم­ترین مشاور حقوقی نتانیاهو نخست ‌وزیر اسرائیل است.

برای جلوگیری از این که تعداد معدودی از سیاست­مداران اسرائیلی آتش جنگ با ایران را شعله‌ور کنند، نویسندگان و روشنفکران دیگری نیز در اسرائیل دست به تلاش‌های مشابه زده‌اند. به‌ عنوان نمونه «دیوید گروسمن» نویسنده سرشناس اسرائیلی، اول اوت امسال در مصاحبه با «فرانکفورتر آلگماینه» چاپ آلمان خواستار آن شد که موضوع حمله به تاسیسات اتمی ایران در اسرائیل به بحث‌عمومی گذاشته شود.

در بین احزاب اسرائیلی، می­توان گفت که فقط حزب راستگرای لیکود است که با حمله به ایران موافق است. شرایط اقتصادی اسرائیل نیز یک فاکتور مهمی­ست که به تنهایی اجازه حمله به ایران را نمی­دهد.

بر اساس ارزیابی یک موسسه‌ تحقیقات اقتصادی، اقتصاد اسرائیل در صورت حمله‌ نظامی به تاسیسات اتمی ایران با آسیبی ۴۲ میلیارد دلاری مواجه خواهد شد و تا دست‌کم ۵ سال آسیب‌های اقتصادی ناشی از جنگ پابرجا خواهند ماند.

گروه اطلاعات تجارت­(بی­دی­ای) در اسرائیل تخمین زد که در صورت حمله‌ اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران، اقتصاد این کشور با آسیبی معادل ۴۲ میلیارد دلار مواجه خواهد شد.

در گزارش این موسسه‌ تحقیقات اقتصادی که روز سه‌شنبه ۲۱ اوت ۲۰۱۲ منتشر شد، تاکید شده که این میزان خسارت تقریبا معادل ۵/۴ درصد از قیمت کل تولیدات داخلی اسرائیل در سال گذشته‌ میلادی است.

این گزارش، هم­چنین پیش‌بینی کرده که آسیب غیرمستقیم اقتصادی ناشی از حمله‌ نظامی به ایران تا دست‌کم ۵ سال بر اقتصاد اسرائیل ضربه خواهد زد. برآورد شده که این آسیب سالانه معادل ۲۴ میلیارد شکل اسرائیل خواهد بود. »شکل«، واحد پول اسرائیل است.

از سوی دیگر، حکومت اسلامی ایران، چندین بار تهدید کرده است که در پاسخ به تشدید تحریم‌ها علیه تهران، ممکن است تنگه هرمز را به روی کشتی‌ها ببندد. در واکنش به این تهدیدها، آمریکا و متحدانش دست به اقداماتی مانند آماده‌سازی نیروهایشان برای مین‌زدایی تنگه هرمز زده‌اند‌، تا مانع از این کار شوند.

مقام‌های آمریکایی، بارها اعلام کرده‌اند که اقدام احتمالی ایران در بستن تنگه هرمز را تحمل نخواهند کرد و این اقدام، «خط قرمز» ایالات متحده محسوب می­شود.

روشن است که بستن تنگه هرمز، کار آسانی نیست اما حتی اگر حکومت اسلامی بتواند برای مدت کوتهای هم اخلالی در رفت و آمد کشتی­های نفتکش به وجود آورد، باز هم سبب بحران و گرانی نفت در بازارهای جهانی خواهد شد.

از لحاظ حقوقی، تنگه هرمز یک گذرگاه بین­المللی است و بر پایه معاهدات بین­المللی ناظر بر دریاها، و کنوانسیون ۱۹۸۲ سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها، که در مونتگو بی(جاماییکا) به امضا رسید، هرگونه کشتی، با هر پرچمی، حق دارد از آن عبور کند.

از لحاظ اقتصادی، نفت خود ایران از تنگه هرمز می­گذرد و تنش در این تنگه اول از همه منافع ایران را به خطر می­اندازد. چین که یکی از عمده­ترین متحدان حکومت اسلامی ایران است، با بسته شدن این تنگه، بیش از غربی­ها زیان می­بیند.

و به لحاظ نظامی نیز روشن است که نیروی دریایی ایران نمی­تواند با قدرت عظیم دریایی غرب، که در خلیج فارس مستقر است، مقابله کند.

هر روز حدود شانزده میلیون بشکه نفت از تنگه هرمز به طرف بازارهای جهانی می­رود، ولی با توجه به تهدیدهای حکومت اسلامی، به نظر می­رسد که همسایگان عرب ایران بیش از پیش به مسیرهای بدیل روی می­آورند، از جمله انتقال نفت از طریق شاه لوله به دریای عمان یا دریای سرخ و یا در مورد عراق، از راه ترکیه به مدیترانه.

امارات متحده عربی، اعلام کرده است که از ماه ژوئیه می­توانند نیمی از نفت صادراتی خود را بدون عبور از تنگه هرمز به دریای عمان بفرستند. با این­همه چند کشور خلیج فارس، از جمله قطر، کویت و به ویژه خود ایران، به شدت به تنگه هرمز وابسته­اند. نهایتا بستن تنگه هرمز،  خطرات بزرگی برای خود ایران در پی دارد. زیرا هم قدرت­های جهانی و هم منطقه­ای در مقابل این اقدام حکومت اسلامی، عکس­العمل شدید نشان خواهند داد.

در حال حاضر موانع زیادی بر سر راه حمله نظامی به ایران وجود دارد. از جمله موانع اصلی و مهم برای حمله نظامی به ایران، می‌توان آماده نبودن افکار عمومی را در نظر گرفت. آن­طوری که افکار عمومی غرب و در راس همه برای حمله به افغانستان پس از عملیات تروریستی علیه برج­های دوقلوی تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ آماده شد و یا پس از حمله صدام حسین به کویت، افکار عمومی قوی علیه این تجاوزگری حکومت عراق صورت گرفت، هنوز چنین افکار عمومی در آمریکا و جهان درباره حمله به ایران، شکل نگرفته است.

افکار عمومی آمریکا، هم­چنین با درس گرفتن از جنگ عراق، مخالف حمله نظامی به ایران است. آن­ها، بر این باورند که کشورشان به بهانه‌های واهی و بی­اساس به عراق حمله کرد و نمی‌خواهند چنین اشتباه بزرگی که هزینه‌های هنگفتی را برای ایالات متحده داشت، دوباره تکرار شود.

اما جدال لفظی میان مقام‌های ایران و اسرائیل٬ هم­چنان ادامه دارد. و با رساتر شدن صدای طبل جنگ و افزایش احتمال حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران٬ در هفته‌های اخیر به طور محسوسی بالا گرفته است. اسرائیل برنامه بحث‌برانگیز هسته‌ای ایران را تهدیدی جدی علیه موجودیت خود می‌داند و سران حکومت اسلامی ایران در مقابل٬ مدعی­اند که برنامه هسته‌ای این ایران صلح‌آمیز است.

اسرائیل و آمریکا، تاکنون بارها تاکید کرده‌اند که اجازه دست‌یابی به قابلیت تولید و توسعه تسلیحات هسته‌ای را به ایران نخواهند داد و برای ممانعت از دست‌یابی ایران٬ همه گزینه‌ها را مدنظر خواهند داشت. دولت راست‌گرای بنیامین نتانیاهو٬ از مدافعان سرسخت حمله نظامی به ایران در ساختار سیاسی اسرائیل است.

مایکل اورن، سفیر اسرائیل در واشینگتن، گفته است که یک حمله مستقل و یک جانبه اسرائیل به سایت­های هسته­ای ایران، در صورتی که موفقیت­آمیز باشد، مورد احترام و حتی قدردانی دولت آمریکا خواهد بود.

بنا به نوشته روزنامه اسرائیلی «معاریو»، اورن در روزهای اخیر در جریان سفری کوتاه به کشورش گفته است تاریخ نشان داده که آمریکا، همواره از تصمیمات اسرائیل، حتی اگر پیش از عملی شدن آن­ها مورد مخالفت این کشور بوده است، در صورت اجرای درست این تصمیمات، حمایت و حتی قدردانی نیز کرده است زیرا در نهایت، تامین­کننده منافع آمریکا است.

به نوشته معاریو، سفیر اسرائیل در آمریکا از جمله به این تصمیمات مهم برای اسرائیل که سران وقت آمریکا به شدت با آن مخالفت کرده بودند، اشاره کرده است: عملیات نظامی «کادش» در سال ۱۹۵۶، نبرد «شش روزه» سال ۱۹۶۷، بمباران تاسیسات ناتمام کوره اتمی در دیرالزور در شرق سوریه در ششم سپتامبر ۲۰۰۷؛ و جرج بوش رییس جمهوری وقت آمریکا که با این حمله مخالفت کرده بود، پس از اجرای آن با فرمان اهود اولمرت نخست وزیر وقت اسرائیل، با لحن حامیانه قاطعانه­ای از آن در کنگره آمریکا دفاع کرد.

در تازه‌ترین واکنش‌های مقام‌های حکومت اسلامی ایران، علی‌اکبر صالحی٬ وزیر خارجه ایران گفته است: «اسرائیل در جایگاهی نیست که بتواند چنین تهدیداتی را عملی کند٬ اما ما هر تهدیدی را هر چند جزیی جدی می‌گیریم و برای مقابله با آن خود را آماده می‌کنیم.» به اعتقاد وزیر خارجه ایران٬ این تهدیدها تنها جنبه «جوسازی و جنگ روانی» دارد.

در چنین شرایطی، ضروری­ست که هم مردم آگاه ایران و هم اسرائیل، موضع قاطع و محکمی علیه جنگ­طلبی حکومت­هایشان اتخاذ کنند تا جلو جنگ احتمالی را بگیرند. اگر یک افکار عمومی قوی در داخل اسرائیل و ایران، هم­چنین در سطح بین­المللی علیه جنگ­طلبان شکل نگیرد دور از انتظار نیست که وضعیت موجود از یک حالت جنگ روانی لفظی، به یک جنگ گرم تبدیل شود و تر و خشک را با هم بسوزاند.

سران و مقامات حکومت اسرائیل و هم­چنین حکومت اسلامی، زبانی جز زبان سرکوب و خشونت و جنگ، زبان دیگری سرشان نمی­شود. مگر این که یک افکار عمومی قوی، آن­ها را به عقب­نشینی وادار سازد!

همگان آگاهند که اگر جنگی بین اسرائیل و ایران آغاز شود پایان این جنگ احتمالی، بسیار هولناک خواهد بود و چه بسا به تغییر جغرافیای منطقه منجر شود؛ و صدها هزار کشته و میلیون­ها زخمی و آواره و صدها میلیاردها دلار هزینه در ایران و اسرائیل و یا حتی در کشورهای منطقه، بر جای بگذارد. اگر حمله­ای به ایران صورت گیرد بخش اعظم مردم این کشور،  شدیدتر از گذشته، به اعماق فجایع انسانی و اقتصادی و اجتماعی فرو خواهند رفت.

تاریخ نشان داده است که حکومت­های رنگارنگ سرمایه­داری ستم­گر و استثمارگر، جنگ­طلب، سلطه­جو، متجاوز، آدم­کش، صرفا در جهت منافع اقتصادی، سیاسی و نظامی­شان، همواره به دنبال تشنج و رقابت و اهداف ضدانسانی­شان می­گردند و در این راستا، هیچ ملاحظه­ای نیز از قربانی کردن میلیون­ها انسان بی­گناه و بی­دفاع ندارند.

هم­اکنون در مناقشه فعالیت­های اتمی حکومت اسلامی، باید هم خواهان متوقف­کردن فعالیت­های اتمی این حکومت بود و هم خواهان متوقف­کردن تولید این سلاح­های مرگ­بار در سطح جهانی و نابودی همه سلاح­های اتمی و شیمیایی و برچیده شدن پایگاه­های اتمی در جهان و اسرائیل بود.

مسلم است که تمامی تسلیحات، اعم از سلاح­های معمولی، هسته­ای، میکروبی و شیمیایی باید از عرصه حیات اجتماعی انسان حذف شوند. اگر همه ابزارهای اتمی، شیمیایی و میکروبی نابود شوند بشر نفس راحتی خواهد کشید و برتری­طلبی نظامی و سلطه­جویی نیز کاهش خواهد یافت.

از سوی دیگر، در شرایطی که اکثریت مردم ایران، به دلایل گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از حکومت اسلامی متنفرند و برای سرنگونی آن تلاش می­کنند از یک­سو آغاز این جنگ، به مبارزات سیاسی و اجتماعی جنبش­های اجتماعی ایران، لطمه خواهد زد و از سوی دیگر، این جنگ ویرانی­های عظیمی بر جای خواهد گذاشت و باعث مرگ و آوارگی میلیون­ها انسان خواهد شد. بنابراین، از هر طریق ممکن باید علیه این جنگ احتمالی فعالیت کرد!

مسلم است که مردم اسرائیل و ایران و آمریکا و منطقه و جهان، هیچ خصومت و دشمنی با همدیگر ندارند. از این­رو، روشن است که هر انسان و جریان انسان­دوست، آزادی­خواه، سوسیالیست، ضدجنگ و ضدخشونت، بدون هیچ­گونه قید و شرطی، حتی فرضیه جنگ­های احتمالی را نیز جدی می­گیرد و صداهای جنگ­طلب را محکوم می­کند بدون این که طرف حکومت­های جنگ­طلب و آدم­کش «خودی» و «غیرخودی» را نیز بگیرد. به علاوه این که بر همبستگی و مبارزه انسان­ها بر علیه هرگونه ستم و استثمار، خشونت و جنگ حکومت­ها و بر سرنگونی آن­ها، با قدرت و مبارزه مستقیم توده­های جان به لب­رسیده تاکید ­می­ورزد!

برگرفته از: بانگ شماره ۳۲، آگوست ۲۰۱۲، نشریه کانون نویسندگان ایران در تبعید

 

ضمیمه:

فروش تسلیحات آمریکایی به جهان و منطقه خلیج فارس

براساس گزارش­های جدید، آمریکا در سال ۲۰۱۱، سه برابر سال قبل آن و به میزان بی­سابقه­ای در کل تاریخ این کشور، سلاح فروخته است که این افزایش بیش­تر از صادرات تسلیحاتی به کشورهای حاشیه خلیج فارس ناشی می­شود.

به گزارش تایمز، درآمد ناشی از صادرات تسلیحات آمریکایی به ۶۶ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در سال گذشته رسید که حدود ۷۸ درصد از بازار جهانی ۸۵ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلاری فروش سلاح را به خود اختصاص و آمریکا را در رتبه اول فروش سلاح قرار داده است. روسیه، با فروش چهار میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلاری در رتبه دوم قرار دارد.

براساس گزارشی که مرکز تحقیقات غیرحزبی کنگره زیر نظر کتاب­خانه کنگره تهیه کرده است فروش کلی تسلیحات آمریکایی در سال گذشته به شدت افزایش یافته و نسبت به سال قبل ۲۱ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار بیش­تر شده است که براین اساس، واشنگتن بیش­ترین میزان سلاح را درکل تاریخ آمریکا در سال ۲۰۱۱ فروخته است. این کشور در سال ۲۰۰۹ نیز حدود ۳۱ میلیارد دلار از فروش سلاح درآمد داشته است.

توافق نامه­های نظامی با عربستان سعودی شامل فروش ۸۴ فروند جت جنگنده پیشرفته اف ۱۵، انواعی از مهمات، موشک­ها و حمایت­های لجستیکی، هم­چنین روزآمدکردن ۷۰ فروند جت اف ۱۵ نیز در گزارش محاسبه شده است.

آمریکا سال گذشته غیر از این تسلیحات قرارداد فروش بالگردهای آپاچی و بلک هوک را نیز با عربستان سعودی امضاء کرد که در مجموع واشنگتن ۳۳ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار به ریاض سلاح فروخت.

امارات متحده عربی نیز سپر دفاع موشکی تاد(پدافند ارتفاع بالا) ساخته کارخانه «لاکهید مارتین» را شامل رادار به همراه ۱۶ فروند بالگرد «شنوک» به ارزش ۹۳۹ میلیون دلار خریداری کرد.

عمان نیز ۱۸ فروند جت جنگده اف ۱۶ را به ارزش یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار از آمریکا خرید. دیگر توافق­نامه­های مهم فروش سلاح شامل معامله چهار میلیارد و یکصد میلیون دلاری با هند برای فروش ۱۰ فروند هواپیمای سی ۱۷ و قرارداد با تایوان برای فروش سامانه­های ضدموشک «پاتریوت» به ارزش دو میلیارد دلار است؛ قراردادی که عصبانیت چین را به همراه داشت.