دو شعر از الکساندر بلوک شاعر سمبولیست روسی

“دو شعر از الکساندر بلوک شاعر سمبولیست روسی”
از: زهره مهرجو
Z.mehrjuo@hotmail.co.uk
۳۱ آگوست ۲۰۱۲
(۱) “قلب زمینی‌”
“قلب زمینی،
خون منجمد را رها می سازد،
اما من با سینه ام،
به ملاقات سرمای بزرگمی روم..
من در جاده ای خالی،
عشق باکره تمام انسانیت را؛
با خود حمل می کنم..
* * *
اما در پس عشق،
خشم می روید!..
تصمیمی سنگین،
و میل به اینکه:
در چشمان همه،
فراموشی مطلق،
و یا آخرین انتخاب را
بخوانم..
* * *
بگذار بگویند:
“فراموشش کن..
و به زیبایی و آسایش خود بازگرد!..”
نه!..
بهتر آنست که تماما یخ بست..
راحت و آرامشی موجود نیست!..”
)۱۹۱۱-۱۹۱۴(

(۲) “شعله های راز”
“نشانه های شعله ور راز،
از دیواری سخت وتیره،
بالا می روند..
و لاله های بنفش و طلائی رنگ،
در خواب ملاقاتم می کنند..
* * *
من خودم را،
در تاریکی و سرمای غاری
پنهان می کنم،
و خاطرات نرم و شگفت انگیز،
از برابرم می گذرند..
در طلوع آفتاب،
هیولاهای آبیگون،
از آسمان نگاهم خواهند کرد..
* * *
من به نخستین کناره هایگذشته
فرار می کنم؛..
لبریز از ترس،
چشمانم را می بندم..
* * *
بر صفحه های رو به سپیدی کتابی سرد،
رنگ طلائی
در گیسوی بافتهدوشیزه ای،
بگونه ای مهلکدروغ می گوید..
* * *
در اینجا گنبد آسمان کوتاهتر است،
خواب تیره سینه ام را می فشرد..
پایان فاجعه آمیززندگیم نزدیکست،
و در پیش؛
جنگی و آتشی فرا خواهد رسید!..”
(۱۹۰۲)

مختصری درباره الکساندر بلوک:
الکساندر بلوک شاعر سمبولیست و نمایشنامه نویس روسی بود، که با دوری کردن از قافیه گرایی کلاسیک، پایه گذار شعر نو در روسیه شد. او پایان دوره ای را که از زمان پوشکین شروع شده بود، بهمراه نوعی آینده نگری در اشعارش بنیانگذاری کرد.
الکساندر در بیست و هشتم نوامبر سال ۱۸۸۰ میلادی در سن پترزبورگ روسیه بدنیا آمد.پدرش یک پروفسور حقوق آلمانی، و مادرش از خانواده اشراف روسی بودند.
الکساندر در نوجوانی هوادار شاعران رمانتیک نظیر گوته، هاینه و آیشندرف بود. او پس از جدائی والدینش، در نزد فامیل خود در حومه موسکو زندگی کرد، و در آنجا با فلسفه ولادیمیر سولویف آشنا شد، و نیز به خواندن درس در رشته حقوق و لغت شناسی کهن پرداخت.
گرچه او از یک خانواده مرفه برخاسته بود، اما در اشعارش به نارسائیهای جامعه روس پرداخت، و آثار وی مثل رمانهای داستایوفسکی، فقر و ابتذال شهرهای سرمایه داری روسیه تزاری را بتصویر می کشیدند.
در بسیاری از نخستین اشعار بلوک یک استعاره زنانگی ابدی همراه با زیبایی، ظرافت و عشق یافته می شد. اما بعدها با شروع انقلاب در روسیه او بیشتر به اشعار انقلابی و واقع گرایانه روی آورد، و در آنها به موضوعات دو انقلاب ۱۹۰۵ و ۱۹۱۷ روسیه پرداخت.
الکساندر بلوک همچنین یک منتقد ادبی، مقاله نویس و مترجم بود، و برخی از آثار هاینه، بایرون، یاکوبسن و گرینپارس را به روسی ترجمه کرد، که در ادبیات روس تاثیر مهمی بجا گذاشتند.
بلوک پس از شکست انقلاب سال ۱۹۰۵ به اشعار اجتماعی و انقلابی روی آورد، و از روسیه بعد از انقلاب در مقابل فرهنگ غرب دفاع کرد. شعر “دوازده” او در تبریک بمناسبت پیروزی انقلاب اکتبر سروده شده است.
اما او در اواخر عمر از رفتار بلشویکها سرخورده شده بود.او در این زمینه به دوستش “کورنی چوکوفسکی” اعتراف کرد که: “تمام صداها خاموش شده اند.. مگر نمی شنوی که دیگر هیچ صدایی وجود ندارد؟..” و همچنین به ماکسیم گورکی اشاره کرده بود که: “ایمانش را به معرفت انسان از دست داده است.”پس از آنبمدت سه سال نتوانست شعر بنویسد.
وی علی رغم تمایلش به مهاجرت از روسیه، ممنوع الخروج شده بود.
الکساندر بلوک در سن ۴۱ سالگی در شهر زادگاهش درگذشت. عمر او کوتاه بود، ولی با نوشته های خود تاثیر ژرفی در پیشرفت فرهنگ روسیه گذاشت.

منابع دیگر:
الکساندر بلوک – مجموعه اشعار:
http://www.poetryloverspage.com/poets/blok/blok_ind.html
الکساندر بلوک – ویکیپدیا (انگلیسی):
http://en.wikipedia.org/wiki/Alexander_Blok
الکساندر بلوک – ویکیپدیا (فارسی):
http://www.mashal.org/content.php?t=%20%20%20%20%20%20%20%20%20%20%D8%A2%D9%84%DA%A9%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%20%D8%A8%D9%84%D9%88%DA%A9%20%D8%8C%20%D8%B4%D8%A7%D8%B9%D8%B1%20%D8%B3%D9%85%D8%A8%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85%20&c=shehr&id=01423