شیرین عبادی و پدر “حقوق بشر”

بدنبال مرگ منتظری٬ شیرین عبادی در "سوگنامه" ای او را پدر حقوق بشر نامید و گفت اگرچه جامعه ایران بقدر کافی از وی قدردانی نکرده اما تاریخ اینکار را خواهد کرد. پدیده حقوق بشر مانند هر پدیده دیگرِ جهانِ مادی طبقاتیست. انسانها٬ احزاب سیاسی٬ دولتها و طبقات بسته به منافع خود در تعریف آن به استنتاجات متفاوتی میرسند.

 عمومی ترین تعریف بنا به دانشنامه آزاد "حقوقی بنیادین و انتقال ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی میشود". بیانیه حقوق بشر در سال ١٩۴٨٬ در واقع سه سال بعد از تاسیس سازمان ملل و درست بعد از پایان جنگ جهانی دوم٬ نوشته شده و تا به امروز ظاهرا بیش از ١۴٨ کشور٬ از جمله ایران پای آن را امضا کرده است. سند ٣٠ ماده ای حقوق بشر سند ایده الی برای بشر مدرن در سده بیست و یکم نیست. این سند آزادی بشر را همواره مشروط به قوانین حاکم در کشورها٬ مذاهب٬ عرف و عادت هر محل معینی میسازد. برای نمونه وقتی از "برابری انسانها در مقابل قانون" میگوید بلافاصله آنرا مشروط به جغرافیای متفاوت٬ مذهب و عادات و رسوم مردم میکند٬ و نتیجتا آنچه "برابری" نامیده میشود فرسنگها از برابری واقعی انسانها فاصله دارد.

دولتهای اروپایی به کمک تئوری نسبیت فرهنگی و محافل آکادمیک بورژوایی بیشترین بهره را از قبلِ این مفاد بر علیه بخش دیگری از شهروندان غیر اروپایی میبرند و به این صورت سالانه صدها هزار قربانی بخاطر نقض حقوق بشر میگیرند٬ بدون اینکه این دولتها خم به ابرو بیاورند. این فاجعه در کشورهای اسلامزده٬ بخش وسیع آفریقا با قوانین و عقب ماندگی های فرهنگی و عرف و عادات قرون وسطایی٬ علیرغم اینکه زیر این سند را امضا کرده اند٬ سر به کوه و فلک میزند. اما حتی اگر همین سند ناکافی حقوق بشر تنها بیانیه مشترکیست که سقفی برای دفاع از انسانهای بی حقوق در این جهان سراپا متناقض و وارونه است براستی پدر آن در ایران چه کسی میتواند باشد؟

خیلی از شماها یادتان هست که شیرین عبادی در سخنرانی اش در اسلو بمناسبت جایزه نوبل به جهان غرب گفت که "اسلام با حقوق بشر منافات ندارد"٬ تا جایی که فکر میکند حقوق بشر همان اسلام است. از نظرگاه این دوست دروغین جنبش زنان در ایران اگر حقوق بشر با اسلام منافات ندارد٬ پس پدر حقوق بشر هم میتواند هر مرتجع و ملا و آیت الله یی باشد. منتظری یکی از بنیان گذاران جمهوری اسلامی و یکی از رهبران جنبش اسلامی بود و در دور اخیر هم یکی از رهبران جنبش سبز شد. این "پدر حقوق بشر" خانم عبادی و فمنیستهای اسلامی در دهه اول حاکمیت سیاه رژیم در سرکوب زنان٬ کارگران٬ جوانان٬ در قتل و عام مخالفین سیاسی خود٬ در سرکوب و کشتار وسیع کمونیست ها٬ در سرکوب اعتراضات کارگری و دستگیری و اعدام رهبران آنها و در سرکوب مردم کردستان دخالت مستقیم داشت. این "پدر حقوق بشر" خانم عبادی تا آخر عمرش به قانون اساسی زن ستیز و آپارتاید جنسی٬ به قانون کار ضد کارگری٬ به حکم اعدام و سنگسار٬ به جمهوری اسلامی و همه قوانین آن٬ به ولایت فقیه و مجلس خبرگانش٬ اعتقاد داشت. تمام قهرمانی منتظری بعد از اختلافاتی که با خمینی پیدا کرد انتقاد از اعدامهای بی رویه دهه ۶٠ بوده است که در این خصوص هم تنها مخالف اعدام کسانی بوده است که از افکار خود اعلام ندامت کرده و پشیمان شده اند.

تا جایی که به منتظری برگردد لازم به توضیح بیشتری نیست. اما خانم عبادی در دفاعیات خود بیش از هر چیز جایگاه انسان و حقوق انسان را از دیدگاه خود و آنچه امیال جنبشی است که عبادی هم از سخنگویان آن است را به نمایش میگذارد. منتظری هر چه بوده است٬ یکی از رهبران جمهوری اسلامی و یکی از سخنگویان و مراجع تقلید اسلام و حکومت اسلامی در سه دهه اخیر بوده است که دشمنی آن با آزادیخواهای و با ابتدائی ترین حقوق انسان و حتی با حقوق بشر مورد اشاره خانم عبادی بسیار عیان تر از اینها است. اما تحویل دادن امیال جنبش اسلامی از نوع سبز آن و به رهبری منتظری دیگر نباید در بی ربطی امثال عبادی به دفاع از حقوق زن و آزادی بیان و عقیده و تشکل و اعتراض و انتقاد٬ برای کسی شبه باقی گذاشته باشد. جبشی که منتظری پدر حقوق بشر آن و خانم رهنورد مدافع آن و امثال عبادی از سخنگویان آن باشد٬ بی شک شاخه ای از همان جنبش است که در سی سال گذاشته جز استبداد و محرومیت و آزادی ستیزی و زن ستیزی برای مردم ایران و خصوصا زنان به ارمغان نیاورده است. مردم ایران٬ زن و جوان در این جامعه شایسته زندگی انسانی تر از آننند که عبادی میخواهد وعده اش دهد. مدافعان حقوق زن و حقوق انسان در ایران نه رهنورد و خانم عبادی و منتظری٬ بلکه کسانی بودند و هستند که سالهاست در مقابل کل این جانیان با جناحهای سبز و سیاه ایستادند اما هرگز نان به هیچ کدام قرض ندادند. زنانی هستند که که در مقابل هجوم خواهران زینب به رهبری زهرا رهنوردها ایستادند و از برابری زن و مرد دفاع کردند٬ جانشان به خطر افتاد٬ و به زندان افتادند٬ برویشان اسید پاشیده شد و بخشا اعدام شدند. مدفعان حق انسان کسانی هستند که سر راست از آزادی و برابری انسانها٬ از حق کودک و آزادی مذهب و بی مذهبی٬ از حق حیات و بهرمندی مردم از رفاهیات جامعه دفاع میکنند٬ که از آزادی بیان و عقیده و اعتصاب و اعتراض دفاع میکنند. شیرین عبادی به شعور مردم ایران توهین کرده است. و یک عذرخواهی به مردم مبارز٬ به زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب٬ به خانواده های زندانیان و اعدام شدگان سه دهه در ایران مقروض است.