چگونگی شکل گیری واقدامات کمیته دفاع

نوشته حاضر را تقدیم می کنم به تمامی کسانی که برای تغییر شرایط موجود و ایجاد  حاکمیت شورایی کارگری از زندگی شخصی خود گذر کرده اند.

حافظان نظام سرمایه داری در  ایران در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۱ به مجمع عمومی سالیانه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری در شهر کرج  حمله ور شدند . جمع فعالین و کارگران حاضر در جلسه را بازداشت و روانه زندان کردند. از آن میان دو تن از اعضای کمیته هماهنگی  به نام های علیرضا عسگری و جلیل محمدی ، برای فشار بیشتر و اعلام جنگ به کارگران همچنان در بازداشت نگاه داشته شدند. بیدادگاه  حافظان سرمایه داری ، برای ریحانه انصاری نژاد  و جلیل محمدی یک سال زندان در سه سال تعلیق را صادر کرده و علیرضا عسگری  به یک سال حبس تعزیری  محکوم شده است و هم اکنون وی در زندان مرکزی کرج  در اسارت می باشد . روند بازداشت کارگران و فعالین کارگری  و سرکوب فعالین جنبش کارگری  نه بر حسب اتفاق وخود سری یک فرمانده نظامی نا لایق !!، بلکه کاملا آگاهانه و با طرح نقشه های از پیش تعیین شده  صورت گرفته و  می گیرد . با وجود گرانی افسار گسیخته ، فقر مطلق ، بحران اقتصادی و سیاسی موجود  بی دلیل نیست که حافظان و مدافعان نظم موجود با برنامه و دستور کار مشخص به جمع کارگران و پیشروان کارگری حمله ور می شوند . ترس آنها کاملا به جاست ؛ چرا که  با به میدان آمدن طبقه کارگر دور از انتظار نخواهد بود که پایه های فقر ، نابرابری و استثمارفرو ریزد .

بعنوان مقدمه ؛

در باره کمیته دفاع باید بگویم که ، کمیته دفاع از محمود صالحی  در شرایطی توانست اعلام موجودیت کند که روند ایجاد تشکل های کارگری و رویکرد علنی جنبش کارگری ، بخصوص از مقطع سال ۱۳۸۳  شکلی نوینی به خود گرفت . بعد از دستگیری و بازداشت ۵۰ تن از کارگران و فعالین کارگری که می خواستند روز جهانی کارگر را در سقز برگزار کنند  و انعکاس اخبار موبوط به این  بازداشت ، فضای مبارزاتی   جنبش کارگری  وارد فاز جدیدی شد.  در این میان باید از فعالین متشکل در انجمن چراغ ویسی که  در انعکاس موثق ترین خبر ها  در خارج از ایران   نقش فعال و موثری داشتند و همچنین اتحاد بین الملل در حمایت از کارگران ایران که در آن ارتباط نقش ارزنده ای را داشت تشکر کرد.

 شکل مبارزه و ادامه روند جنش کارگری در کردستان با دیگر نقاط ایران  گاها  متفاوت  می باشد. برگزاری مراسم های روز جهانی کارگر (درسالهای ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۶۸ ) در سنندج در شرایطی که فضای جنگی   ایران و عراق بر تمامی عرصه های مختلف مبارزه درایران سایه انداخته  بود نمونه ای از این دست است یا میتوان به   تاسیس اتحادیه صنعتگران کردستان (۱۳۶۴- ۱۳۶۷ ) اشاره کرد که در اوج  فضای سرکوب پا به میدان گذاشت .

 با توجه به پتانسیل موجود در کردستان و درک و شناخت  این شرایط توسط  فعالین و پیشروان کارگری در سنندج ، ایجاد کمیته دفاع از محمود صالحی  در دستور کار گذاشته شد.

درک واقعی و عقلانی  ازمکانیزم  مبارزات جنبش کارگری می طلبد   که  هر آنچه بر اساس منفعت کارگران و در راستای تعمیق منافع طبقاتی کارگران  می تواند تاثیر گزار باشد باید  به آن پرداخت . تنها با  درک  این  سنت است که میتوانیم حرکت جنبشی را به پیش ببریم . دفاع از فعا لین و پیشروان کارگری و ایجاد کمیته های دفاع از آنان تنها بر اساس منفعت جنبش طبقه کارگر باید صورت گیرد چرا که هیچ کدام از افراد به تنهایی خود نمی توانند  منشاه تغیییرات باشند  مگر اینکه  این تلاش ها با  منافع عمومی کارگران درگیر شود . هر کدام از افراد وفعالین و پیشروان جنبش کارگری  تنها در نهایت می توانند بعنوان انسان های آگاه تسریع کننده یک مبارزه باشند نه تعیین کننده .

 به سرانجام رساننده  مبارزه طبقاتی  که منفعت توده های فرو دست و تمامی کارگران و زحمتکشان را در بر می گیرد همانا  حضور همه جانبه و میلیونی کارگران در تشکل های صنفی و سیا سی خود  ساخته  است .

جنبش کارگری ایران  با ایجاد کمیته دفاع از محمود صالحی دومین تجربه خود در تشکیل تشکلهای تک موضوعی را از سر گذراند. (اولین تجربه ایجاد کمیته دفاع از دستگیر شدگان سقز بود) اینگونه تشکل ها  می تواند بسیار قدرتمند باشد زیرا انسانهایی را باعلائق و سلیقه و افکار متفاوت و مشخصا بر سر یک موضوع معین متحد می کند و چون تک موضوعی است می تواند کارهای بسیار کوچک و بسهولت انجام شدنی از افراد بسیار زیادی بخواهد. بعلاوه  بیاد می ماند و به همین دلیل با دشواری کمتری می تواند توجه افکار عمومی را بخود جلب کند. با این مقدمه تلاش خواهم کرد که روایت گونه ،   گوشه هایی از چگونگی روند ایجاد و اقدامات  کمیته دفاع از محمود صالحی را  در جهت انتقال تجارب  که در این شرایط قابل  انتشار است   را  تقدیم  کنم  .

*******

تشکیل کمیته دفاع از محمود صالحی :

 بعد از اینکه محمود صالحی در محل کارش توسط مامورین اداره اطلاعات بازداشت  می شود(۱) او را به سنندج  آورده  و حکم  یک سال  زندان تعزیری  به او ابلاغ می شود . محمود در دادگاه تلفنی با فردین نگهدار صحبت می کند و جریان بازداشتش را توضیح می دهد. فردین  با من  (بهزاد ) تماس گرفت و خود را به دادگاه رساندیم.  وقتی به آنجا رسیدیم محمود را به زندان مرکزی سنندج انتقال داده بودند.  با فردین به زندان مرکزی سنندج مراجعه کردیم و وقتی مطمئن شدیم که آنجاست مقداری وسائل بهداشتی و لباس را برای او تهیه و تحویل زندان دادیم.  در حین انجام این کار ها با فردین در باره وضعیت پیش آمده و آنهم در آستانه اول ماه مه صحبت کردیم و قرار گذاشتیم که باید به نحوی از محمود دفاع کرد. همان روز با شیث امانی تماس گرفتم  و تقریبا شب شده بود که او را دیدم و موضوع دستگیری و باز داشت محمود صالحی را توضیح دادم و همانجا  بحث دفاع از محمود تحت نام یک کمیته عنوان شد. روز بعد من، فردین نگهدار و وفا قادری  در این باره صحبت کردیم و  نظرات رد و بدل شده میان من و شیث امانی را برای آنها بازگو کردم. سپس  با مجید حمیدی قرار گذاشتم و موضوعات مطرح شده در روز گذشته  را برای وی بازگو کردم . او هم  موافقت خود را اعلام کرد  . بحث اولیه این بود که محمود بعنوان یک کارگر  و مدافع کارگران  و در راستای منافع طبقاتی بازداشت شده است و باید کار ی کرد که افکار عمومی را متوجه این قضیه کنیم .  اندیشه ما این  بود که  بتوانیم از فعالین کارگری  تنها به این دلیل که در راستای منافع طبقاتی تلاش می کنند  بدور از هر گونه باور و گرایش های فکری و سازمانی دفاع کنیم .این مباحث  با جلال حسینی ، محمد عبدی پور، عمر مینایی ، خانواده محمود و چند نفر دیگر در میان گذاشته شد و همگی اعلام آمادگی کردند.  همچنین د راولین مجمع عمومی کارگران اخراجی و بیکار کردستان من و شیث امانی در باره ضرورت دفاع از محمود  صحبت کردیم و کارگران  از این پیشنهاد دفاع کردند.

بعد از ارائه و تبادل نظر اولیه قرار شد که جلسه ای گذاشته شود تا  ضمن مشارکت  بیشتر افراد ، نظرات  پیشنهادی  را مورد ارزیابی  قرار دهیم.

 اولین جلسه  در منزل ما در ۲۷ فروردین ۱۳۸۶ – یک هفته بعد از دستگیری محمود- با حضور بیش از ۵۰ نفر از کارگران و فعالان کارگری برگزار شد.  نظر پیشنهادی این بود که کمیته ای برای دفاع از محمود صالحی تشکیل شود. بحث حول دو محور اصلی مطرح شد. اول اینکه ما بتوانیم از محمود به عنوان یک چهره کارگری در حد توان دفاع کنیم . ما مطرح کردیم که در دوره های گذشته وقتی که فعالان و مبارزان بازداشت می شدند نهادهای سرکوب گر فرد زندانی را منتسب به مسائلی می کردند که از نظر جامعه  نا پسند بود بطور مثال انگ جاسوس ، قاچاقچی و…  را به او می زدند. حتا دردوره هایی زندانیان را اعدام می کردندو در گمنامی به خاک سپرده می شدند و گاهن همسایه بغل دستی از جریان بازداشت و اعدام بی خبر بود. بر این اساس قرار بود که ما بتوانیم از ماهیت وجودی و واقعی این فعالان دفاع کنیم و این بعنوان یک سنت  در جنبش  کارگری جایگاه خود را باز تر کند . پس اولین وظیفه این بود که  به همه اعلام کنیم که جرم محمود چیست و به چه دلیل دستگیر شده،  و با این عمل ثابت کنیم که زندانی کردن افراد از ارزش و ماهیت انها کم نخواهد کرد بلکه عرصه ای دیگر از مبارزه گشوده می شود. بحث دیگر این بود که باید بتوانیم با فراخوان وسیع و علنی و شفاف نسبت به جمع آوری کمک مالی اقدام کنیم. در جلسه مثال های زیادی زد شد که قبلا خانواده های زندانی با چه مشکلات زیادی از نظر مالی مواجه بودند و چگونه مشکل مالی عاملی می شد تا روحیه یاس و ناامیدی را هم برای زندانی و هم خانواده ها ی آنها ایجاد کند . پس دومین هدف جمع آوری کمک مالی بود.ما فکر می کردیم تشکیل کمیته ، در مجموع ودر حد و توان خود، باعث اتحاد و همبستگی طبقاتی بیشتری می شود و نشان می دهد که با زندانی کردن کارگران نه تنها این جنبش عقب نشینی نخواهد کرد بلکه زندانی شدن، فعالان را به عرصه دیگری از مبارزه می کشاند و در واقع، این امر،  در پروسه کار و فعالیت کمیته برای همه مشخص شد.  کمیته دفاع از محمود توانست  صد ها نفر انسان با دغدغه آزادی و برابری را جذب کند و از شهر های پاوه ، کرمانشاه، مهاباد، سقز ، اشنویه ، تهران ، رشت ، بندر عباس و…همکاران جدی و پیگیر را پشت سر خود داشته باشد . این دوستان در اطلاع رسانی و جمع آوری کمک ها ی مالی به فراخوان های کمیته جواب مثبت دادند . عرصه فعالیت این کمیته از ایران خارج شد و طیف های مختلفی از افراد و سازمان ها و تشکل های کارگری را نسبت به وضعیت محمود صالحی آگاه تر ساخت و در این ارتباط چندین آکسیون و شب های همبستگی با محمود صالحی در خارج از ایران برگزار شد و همچنین نامه های حمایتی متعددی از محمود و در اعتراض به زندانی کردن وی منتشر شد.

  یکی از مباحث دیگر این بود که باید کاری کنیم که توان ما در دفاع عملی از محمود صالحی  بالفعل شود یعنی بتوانیم با جلب نیرو، در صورت امکان ، دست به حرکت اعتراضی عملی بزنیم و این قرار سوم ما بود که بستگی به این داشت که نیروی قابل توجهی را داشته باشیم. اما خبر رسانی از وضعیت محمود و جمع آوری کمک مالی را با توجه به شرایط ، عملی تشخیص دادیم. مباحث و اهداف مربوط به دفاع عملی از محمود صالحی به طور گسترده و با شرکت اکثریت شرکت کنندگان در اولین جلسه به پیش می رفت؛ اما متاسفانه  با مطرح شدن این بحث ها چند نفر بطور جدی با ما به مخالفت بر خاستند تا جایی که عنوان کردند ما هدف این نشست را نمی دانستیم و گرنه در این جلسه شرکت نمی کردیم. این چند نفر با این توجیه که ایجاد این کمیته ، هم در تقابل با کمیته هماهنگی و  کمیته دفاع از دستگیر شدگان  اول ماه مه سقز و هم چهره سازی از محمود صالحی است مخالفت شدید خود را ابراز داشتند . توضیح جمع این بود که دستور کار این کمیته کاملا مشخص است و در تقابل با هیچ کمیته و تشکل دیگری ایجاد نخواهد شد. ما حتی توصیح دادیم با گذشت ۷ روز از دستگیری محمود صالحی کمیته دفاع از دستگیر شدگان اول ماه مه سقز حتا یک اطلاعیه صادر نکرده و عنوان شد که دستور کار آن کمیته با موضوع پیشنهادی ما متفاوت است و آن ترکیب هم نمی تواند کاری عملی از پیش ببرد و حتا می تواند به آن کمیته هم کمک کند، در ضمن کمیته هماهنگی درآن زمان دچار بحران داخلی  شده بود تا جایی که حتا سایت رسمی کمیته  هماهنگی بطور واقعی تعطیل شده بود و بعدها برای مدتی از وبلاگ کمیته دفاع از محمود صالحی مطالب خود را انتشار می داد. در ضمن من قبل از ایجاد کمیته دفاع توانستم با محمود صالحی در زندان مرکزی سنندج  ملاقاتی داشته باشم و در باره ایجاد کمیته دفاع با او هماهنگی کردم  و خود محمود از این حرکت استقبال کرد  و قرار شد که نجیبه صالح زاده همسر محمود شماره حسابی را در اختیار کمیته دفاع قرار دهد تا با انتشار علنی کمک های مالی به آن حساب واریز شود.

همانطورکه گفتم چند نفر از در ناسازگاری درآمده بودند و با ایجاد کمیته مخالفت داشتند. آنها به اینکه محمود چهره شود ملاحظه داشتند در صورتیکه یکی از نیازهای جنبش کارگری در آنزمان و در شرایط فعلی داشتن هزاران چهره سرشناس است. به این دلیل ساده که  طبقه چند ده میلیونی چند ده هزار چهره و فعال سرشناس ندارد که بتواند مهم ترین امر تشکلهای مختلف و رسانه های نوشتاری و صوتی و تصویری متفاوتش را به آنها بسپارد. بعلاوه آنها می پنداشتند که همان کمیته هماهنگی و کمیته دفاع از دستگیر شدگان سقز می تواند این کار را انجام دهد و درک مشخصی از مزایا و فواید تشکلهای تک موضوعی که برای جنبش کارگری ایران جدید بود را نداشتند. اما خوشبختانه اکثریت بالای افراد حاضر در جلسه به دلیل درایت و شناخت شرایط  بر ایجاد کمیته دفاع برای محمود صالحی  توافق نطر داشتند؛ این موافقت اکثریت با تشکیل کمیته و عضویت آزادانه و دلبخواهی باعث شد این افراد هم عضو کمیته دفاع شوند

بعد از توافق بر سر ایجاد کمیته به نحوه چگونگی انجام کارها و تقسیم کار پرداختیم . فردین نگهدار بعنوان سخنگو انتخاب شد و قرار شد در صورتیکه فردین  نیاز به همکاری داشت من بتوانم با او بعنوان سخنگوی دوم همکاری کنم.  همچنین چند نفر برای مسئولیت ایجاد وبلاگ کمیته تعیین شدند.

یکی از مصوبه های اجرایی و تاکیدات جمع این بود که تمام اخبار و اطلاعات از کانال وبلاگ و با امضاء کمیته دفاع  رو به بیرون منتشر شود تا از انتشار اخبار غیر موثق خود داری شود و انسجام کار کمیته بیشتر حفط گردد.

این جلسه تا آخر های  شب به طول کشید و همان شب مسئولین تعیین شده برای اداره وبلاگ مشغول درست کردن وب شدند  تا اعلام موجودیت کمیته دفاع از محمود صالحی از همین طریق  که مجمع تعیین کرده بود  منتشر شود .  ساعاتی از  پایان جلسه نگذشته بود که فردین با من تماس گرفت و با نگرانی تمام گفت ” متاسفانه فرد یا افرادی از کمیته تعهدات را زیر پا گذاشته و خبر اعلام موجودیت کمیته  با این عنوان که امشب  کمیته دفاع از محمود صالحی  در سنندج ایجاد شده است و سخنگوی آن فردین نگهدار و معاون او بهزاد سهرابی می باشد!!! در سایت” آبیدر” منتشر شده است.

 فردین به دلیل زیر پا گذاشته شدن تعهدات و پیش بینی کارشکنی ها و چالش های غیرضروری سخنگویی کمیته را رد کرد و مسئولیت آن را من برعهده گرفتم وفردین  به عنوان عضو کمیته همکاری را ادامه داد. براساس وظیفه تعیین شده قرار بود که سخنگو از طریق مصاحبه و نوشتن نامه ، وضعیت پرونده محمود   صالحی و شرایط جسمانی و اعتراض به زندانی شدن وی را به نظر افکار عمومی در داخل و خارج از کشور برساند.(۲)

به این ترتیب بعد از ایجاد وبلاگ، موجودیت کمیته دفاع از محمود صالحی،  نام سخنگو همراه با شماره تلفن اعلام عمومی شد .(۳)

با گذشت زمان هر روز تعداد افراد بیشتری به عضویت کمیته در می آمدند. من چندین بار در طول دوران زندانی بودن  محمود توانستم  با او  ملاقات حضوری در زندان داشته باشم  و بر سر موضوعات مختلف جنبش کارگری، کمیته دفاع، وضعیت اعتراضات دانشجویی و کارگری ، وضعیت کمیته هماهنگی و دیگر مسائل جاری به تبادل نظر بپردازیم و از این طریق نظرات محمود را در باره اوضاع و احوال پیش آمده را جویا می شدم و نامه های حمایتی وی را از طریق وبلاگ کمیته انتشار می دادیم. به خاطر حساسیت وضعیت جسمانی محمود  ما توانستیم نظر افرادی ( نگهبانان ) که درزندان مرکزی سنندج کار می کردند را به مسئله  زندانی بودن  محمود  و دفاع از او جلب کنیم. این رابطه تا جایی پیش رفت  که ما لحظه به  لحظه از وضعیت محمود  در زندان مطلع می شدیم وبه این ترتیب قبل از انتقال محمود از زندان  به دادگاه و یا بیمارستان ما در جریان قرار می گرفتیم  و د رمحل حضور پیدا می کردیم.

  بعد از اعلام شماره حساب هر مبلغی که به شماره حساب واریز می شد ما از طریق وبلاگ رسید دریافت وجه را به اطلاع عموم می رسانیدم. در ارتباط با  کمک های مالی تعدادی از کارگران  متعهد شده بودند  که تا آزادی محمود از زندان  دستمزد چند روز کاری خود را به محمود اختصاص دهند ؛ این روال تا آزادی محمود از زندان از طرف کارگران و فعالین کارگری  ادامه داشت  و برای اولین بار درجنبش کارگری کارگران بصورت علنی توانستند ضمن دفاع از کارگر زندانی ، بدون ترس از تعقیب وسرکوب،کمک های خود را به حساب اعلام شده واریز کنند.

 همانطور که گفتم این کمیته بر اساس تعریف خود یعنی خبر رسانی از وضع پرونده قضائی و  جسمانی  محمود و جمع آوری کمک های مالی موفق عمل کرد . وبلاگ کمیته دفاع از محمود  به درجه ای از اعتبار رسیده بود که اخبار کارگری هم برای این کمیته برای درج در وبلاگ فرستاده می شد و این وبلاگ تنها مختص به محمود نبود بلکه در مقیاس کوچکی به مبارزات جنبش کارگری تعلق داشت؛ حتا برای مدتی کمیته هماهنگی هم از این منبع مطالب و اطلاعیه های خود را منتشر می کرد. این وبلاگ در خارج از ایران هم  مرتب مورد بازدید قرار می گرفت و لینک آن در اکثر سایت ها درج شده بود و فعالین و نهاد ها و سازمان های خارج از کشور مرتب با این وبلاگ تماس می گرفتند .  علت عمومی توجه نشان دادن رسانه ها این بود که احزاب سوسیالیست در ایران از دیر باز در باصطلاح جغرافیای سیاسی ایران بوده اند و با وقایع سقز جنبش کارگری ایران هم وارد جغرافیای سیاسی ایران شد و به همین دلیل رسانه های عمومی روند توجه به مسائل جنبش کارگری و فعالینش را مورد توجه قرار دادند. آنها تشکل های  جنبش کارگری ایران برای این امر را برسمیت شناختند و با مسئولین آن تماس می گرفتند.

 تا جایی که “صدای امریکا ” یک نفر را مسئول کرده بود که اخبار مربوط به محمود را از طریق وبلاگ کمیته  دنبال کند و در این ارتباط مسئول تعیین شده با توجه به اخبار منتشر شده با کمیته تماس می گرفتند و من بعنوان سخنگو آخرین وضعیت محمود را خبر رسانی می کردم  .

ما برای اینکه بتوانیم وضعیت واقعی محمود را منعکس کنیم به این فکر رسیدیم که در صورت امکان ، تصاویری از  محمود  در حین انتقال به زندان و یا بیمارستان  داشته باشیم . تمامی این کار ها ابتکاری پیش می رفت و بدون داشتن هیچ تجربه ای تنها با کمی خلاقیت  اینها را انجام می دادیم  و در این ارتباط کلیه اعضای کمیته دفاع همکاری صمیمانه ای داشتند اما چند نفر از آنان بصورت ویژه در خدمت کمیته قرار داشتند از جمله شکوه ساری ، سهیلا گله داری  نجیبه صالح زاده، وفا قادری، فردین نگهدار، مجید حمیدی و محمد عبدی پور که جای تشکر فراوان دارد.

 همانطور که گفتم بلافاصله  بعد از خروج محمود از زندان ما اطلاع پیدا می کردیم . در یکی از این روزها بود که باخبر شدیم وضعیت جسمانی محمود وخیم است و قرار است به بیمارستان توحید سنندج منتقل شود . فوری خودمان را به بیمارستان رساندیم . محمود را تحت مراقبت شدید به بیمارستان آوردند و وی را در یکی از اتاق های اورژانس بیمارستان  با دستبند و پا بند به تخت بیمارستان بستند.  با وجود اینکه پنج مامور دور تخت محمود را گرفته بودند وتلاش می کردند که کسی محمود را نبیند و با او ارتباط برقرار نکند من توانستم  با حضور مامورین اما با مکافات خاص خود، فیلمی از وضعیت محمود که به تخت بسته شده بود تهیه کنم؛ این فیلم توانست در بعد جهانی تاثیرات خاصی داشته باشد. لازم به توضیح است به دلیل حضور مامورین لباس شخصی و مامورین زندان فیلمبرداری کار ساده ای نبود و می بایست بدون اینکه آنها متوجه شوند فیلم را تهیه کنیم؛ به همین دلیل از ۴۰ دقیقه فیلمبرداری با کیفیت پایین از محمود در آن وضعیت،توانستیم تنها دقایقی را برای پخش اماده کنیم و فیلم از طریق یوتیوب و وبلاگ کمیته دفاع  در اختیار عموم قرار گرفت.

همانطور که گفته شد ضروری بود که ما از طریق خبر رسانی همیشه مسئله جسمانی و زندانی بودن محمود را بعنوان یک کارگر زندانی مطرح کنیم. در ادامه این سیاست قرار گذاشتیم که یک سمینار خبری در تهران برگزار شود. درروز چهار شنبه  ۱۶ خرداد ماه ۱۳۸۶  در دفتر ماهنامه “راه آینده ” تعدادی از  فعالین  جمع شده بودند. در این سمینار قرار بود که خبر نگاران تعدادی از روزنامه ها حضور پیدا کنند و درباره محمود گزارش تهیه شود . افراد شرکت کننده در این سمینار عبارت بودند  از: نجیبه صالح زاده (همسر محمود ) ، فریبزر رئیس دانا، محسن حکیمی ، بهرام دزکی ، علیرضا ثقفی  ، بهروز خباز ،کاظم فرج الهی ، بیژن امیری ، بهزاد سهرابی بعنوان سخنگوی کمیته دفاع از محمود و چند نفر دیگر از جمله خواهر محمود صالحی( که متاسفانه  اسم ایشان را  فراموش کرده ام) ؛ اما یکی از خبر نگاران به ما اطلاع داد که از طرف اداره اطلاعات به کلیه  خبر نگارانی که قرار بود در سمینار جهت تهیه گزارش حضور یابند اخطارداده شده  که در  سمینار خبری  شرکت نکنند ، در نهایت این سمینار خبری  عملا بر گزار نشد .

 بعد از آن، تصمیم گرفتیم جهت معرفی بیشتر محمود صالحی به کارگران و افکار عمومی  ، دیدگاه های محمود را در باره موضوعات مختلف در یک کتابچه  منتشر کنیم .  نوشته ها و پیام های محمود را جمع آوری کردیم که در جمع آوری این نوشته ها فردین نگهدار ،جهانگیر محمود ویسی و خسرو غلامی همکاری صمیانه  ای داشتند و با دسته بندی آنها  توانستیم کتابچه ای با عنوان” فراز هایی از زندگی محمود صالحی ” با مشکلات عدیده ای چاپ و در سطح وسیعی به دست کارگران و فعالان کارگری برسانیم . در زمینه چاپ چند نفر از دوستان از جمله بهروزخباز  نقش فعالی داشتند .  در ضمن ما توانستیم یک نسخه از کتاب منتشر شده را از طریق پست برای رئیس زندان سنندج بفرستیم؛ این حرکت باعث تعجب مسئولین زندان و زندانبانان شده بود.

یکی دیگر از کارهای کمیته  فراخوان اعتصاب عمومی  ۲۷ تیر ۱۳۸۶ بود. این فراخوان از دو جهت اهمیت داشت ؛اول اینکه ما توان خودمان را در جلب و جذب نیرو پیدا کنیم و در واقع بدانیم چه تعدادی از افراد به فراخوان کمیته دفاع جواب مثبت می دهند و دوم اینکه با گذشت ۱۰۰ روز از بازداشت محمود می خواستیم همچنان افکار عمومی در جریان اوضاع پرونده قضایی و شرایط جسمانی یک کارگر آگاه زندانی باشند.

فکر فراخوان برای اعتصاب غذا درگفتگویی میان من و فردین نگهدار و وفا قادری شکل گرفت؛ به پیشنهاد فردین نگهدار، یکصدمین  روز زندانی شدن محمود برای ا ین اعتصاب  تعیین شد و قرار شد به تائید اعضای کمیته برسانیم.بنابراین ما بحث های خور را پخته کردیم و در فراخوان به اعضای کمیته دفاع و با برگزاری جلسه ای در این رابطه  موضوع را مطرح کردیم . هر چند بر طبق روال این انتظار وجود داشت که تعدادی مخالفت های خود را داشته باشند،  و البته اینگونه هم  شد، اما اکثریت موافقت داشتند. طرح فراخوان اعتصاب غذای ۲۴ ساعته به دلیل یکصد مین  روز زندانی شدن محمود با تبادل نظر و ارائه پیشنهادات مختلف بر سر  چگونگی آن  به نتیجه رسید و از طرف اکثریت حاضر در جلسه تصویب شد و برنامه های عملی کردن آن را مشخص کردیم.  در این ارتباط اطلاعیه کمیته تهیه و صادر شد.(۴)

با صدور  اطلاعیه  کمیته دفاع ،  ما اسامی کسانی را که با نام واقعی خود برای حمایت و اعتصاب غذا اعلام آمادگی کرده بودند را در وبلاگ در ج می کردیم و آخرین آماری که به ذهن دارم ۷۰۰ نفر اسامی واقعی ثبت شده بود . در ضمن ما به دلائل امنیتی از درج نام تعداد زیادی از افراد که در خارج از ایران با این حرکت همراه بودند خودداری کردیم. این حرکت هم در داخل و هم در خارج از کشور  بازتاب بسیار وسیعی داشت. از طرف دیگر افراد و جریاناتی بودند که این حرکت را روزه سیاسی نامیدند و سعی داشتند تا از این حرکت جلوگیری کنند و با تبلیغات منفی  بر علیه این حرکت وسیع سنگ اندازی کنند، که تعدادی از  اعضاء و کادر های جریان  حزب حکمتیست  نمونه سازمان یافته این گرایش فکری بودند.

 اما واقعیت این بود که حرکت کمیته دفاع سنجیده و واقعی و زمینی تر از آن بود که اینگونه تبلیغات منفی بتواند توان و انرژی کمیته را بگیرد.  قرار بر این بود که ساعت ۱۲ شب  چهارشنبه از طریق جلسه پالتاکی و از طرف نمایندگان کمیته این  اعتصاب را اعلام کنیم.راس ساعت ۱۲ شب با سرود انترناسیونال اعتصاب غذای ۲۴ ساعته از طریق جلسه پالتاکی- اتاق سوسیالیست ها –  و  با حضور فردین نگهدار، وفا قادری، شکوه ساری ، سهیلا گله داری ، مجید حمیدی و من اعلام شد. به این ترتیب  این حرکت نیز توانست در حد خود همراهی افکار  عمومی  داخل و خارج از ایران را با خود داشته باشد و در نشریات، سایت های مختلف و محافل کارگری بازتاب خوبی داشت. شاید بتوان گفت یکی از موفقترین  اقداماتی بوده که تا کنون جنبش کارگری  در دفاع از فعالان کارگری داشته است؛ بعد از این حرکت موفقیت آمیز تعدادی از اعضای کمیته دفاع در پارک کودک سنندج جمع شدند و با در دست گرفتن عکس هایی از محمود صالحی این پیروزی را جشن گرفتند. ذکر این مورد لازم است که متاسفانه چند نفراز  اعضای کمیته دفاع که قبلا هم به ناسازگاری آنها اشاره کردم در تجمع پارک کودک حضور پیدا نکردند و آنان همراه با تعدادی دیگر در منزل یکی از اعضای کمیته دفاع  دور هم جمع شده بودند. متاسفانه این افراد همیشه  در تلاش بودند که از حرکات جمعی با ایجاد توهم پراکنی  جلوگیری کنند و بیشتر با دید فرقه گرایانه  به موضوع نگاه می کردند  و به دور از درک طبقاتی مباحث خود را می خواستند پیش ببرند .

در ۱۸ مرداد  و در راستای فراخوان جهانی در حمایت از محمود صالحی و منصور اسانلو  گلگشتی به این مناسبت در یکی از مناطق طالقان برگزار شد .بعد از فراخوان  اتحادیه های کارگری در خارج از ایران  هیئتی از طرف کمیته دفاع از محمود صالحی با اعضای هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد تهران و حومه جلسه ای  در پارک چیتگر، تشکیل دادیم  تا با هم کار مشترکی را به پیش ببریم.  پیشنهاد مشخص ما بعنوان  کمیته دفاع این بود که در مقابل یکی از مراکز دولتی در شهر تهران  و یا سنندج تجمع اعتراضی را سازماندهی کنیم  و از طرف کمیته دفاع و سندیکای شرکت واحد یک اطلاعیه مشترک صادر شود. بحث های متفاوتی در باره غیر عملی بودن اعتراض در داخل شهر تهران و یا سنندج توسط دوستان حاضر در جلسه  وهیئت مدیره شرکت واحد صورت گرفت. مسئله دیگر صدور اطلاعیه مشترک با  سندیکای شرکت واحد  بود که اعضای حاضر سندیکا مخالفت جدی در این باره داشتند؛ ابراهیم مددی عنوان کرد که این میسر نیست چون محمود صالحی نماینده هیچ سندیکا و یا تشکل کارگری نیست  و به این دلیل ما نمی توانیم اطلاعیه مشترک صادر کنیم. بعداز  بحث و جدل های های بسیار طولانی  در  رد استدلال آنها  ، در آخرین دقایق قبول کردند که در اطلاعیه شرکت واحد به نام محمود اشاره شود و در برنامه مشترک از محمود حمایت کنند.  در نهایت  به  پیشنهاد مجید  حمیدی و ناصر زر افشان قرار شد در ۱۸ مرداد ۱۳۸۶ گلگشتی برگزار شود. (۵)

اعضای حاضردر جلسه  مشترک عبارت بودند از : چند نفر از اعضای کمیته دفاع از محمود صالحی، چند تن از اعضای هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد، فریبرز رئیس دانا، ناصر زرافشان، محسن حکیمی و  تعداد دیگری از فعالین کارگری.

 یکی دیگر از کار های کمیته دفاع از محمود صالحی  حضور در گلزار خاوران بمناسبت نوزدهمین سالگر کشتار  زندانیان سال ۱۳۶۷ بود که سخنگوی کمیته  متنی را در  محکوم کردن کشتار زندانیان  در انجا قرائت نمود (۵)

 در فروردین ۱۳۸۷ محمود از طرف دادگاه سنندج دوباره محاکمه شد. دلیل محاکمه این بود که محمود در مدت یک سال زندان از داخل زندان پیام های خاصی به بیرون ارسال کرده از جمله  پیام به دانشجویان چپ و مبارز (۶)  پیام در رابطه  باره روز جهانی کارگر، برگزاری اعتصاب غذا همراه با دیگر زندانیان در زندان مرکزی سنندج  در روز ۲۷ تیر و دیگر موارد .

 بعد از دادگاهی محمود ،  اعضای کمیته دفاع  در جلسه ای به بر رسی موضوع پرداخت و تشخیص ما این بود که میخواهند برای محمود حکم جدیدی صادر کنند و او را در زندان نگه دارند. مجددا جلسه ای دیگر  در رابطه با این موضوع تشکیل دادیم  و به تبادل نظر پرداختیم و متذکر شدیم اگر یک اعتراض جمعی راسازماندهی نکنیم قطعن برای محمود حکم جدیدی صادر خواهند کرد. براین اساس اولین  فراخوان تجمع  در ۴ فروردین ۱۳۸۷ در مقابل یکی از مراکز قدرت دولت یعنی زندان مرکزی سنندج داده شد و با توجه به اینکه در فروردین ماه همه جا تعطیل می باشد و مردم معمولن در مهمانی و مسافرات هستند اطلاع رسانی برای ما و پیدا کردن افراد مشکل بود؛ اما با این وجود، پیرو فراخوان کمیته دفاع از محمود ، جمعیتی بالغ بر  ۲۰۰ نفر از کارگران و فعالین کارگری از شهر های مختلف کردستان، رشت، تهران و کرج  با جسارت تمام در مقابل درب زندان مرکزی سنندج  تجمع کردند  و خواستار آزادی محمود صالحی شدیم. در آنجا با توافق جمعی قرار گذاشتیم که تا آخر وقت اداری در مقابل زندان باشیم و سپس برای ادامه اعتراض ، بعداز ظهر همان روز جلسه ای برای بررسی اوضاع تشکیل دهیم . اکثر دوستان حاضر در تجمع مقابل زندان، عصر همان روز  در پارک امیریه  جمع شدند و  درباره روند وچگونگی شکل ادامه اعتراض بحث کردیم و قرار شد تا  رسیدن به نتیجه، اعتراض ادامه داشته باشد. قرار بعدی ما  روز ۵ فروردین در مقابل دادگستری جمهوری اسلامی بود ، جایی که احکام زندان صادر می شد . دوستان بدون ترس از زندان و با وجود حضور نیروهای امنیتی در آنجا تجمع کردند؛ نیروهای اداره اطلاعات و پلیس حاضر در منطقه تلاش می کردند با فشار و ایجاد فضای رعب و وحشت از این حرکت جلوگیری کنند اما درمقابل عزم و اراده حاضرین ناتوان بودند؛ در نهایت بعد ازگذشت چند ساعت از تجمع ، مسئولین دادگاه به نجیبه صالح زاده قول دادند که  تا چند روز دیگر به پرونده محمود رسیدگی و او حتمن  از زندان آزاد خواهد شد .

بر این اساس، جمع حاضرین در مقابل دادگستری سنندج تصمیم گرفتند تا زمان تعیین شده از طرف مسئولین دادگاه  ، به تجمع خود پایان دهند و در صورت عدم آزادی محمود اعتراضات دوباره شروع شود . جسارت ، پیگیری، اتحاد و همبستگی  و حضور پرشور حاضرین در تجمع های اعتراضی که با شعار آزادی فوری محمود صالحی همراه بود  باعث شد تا   محمود صالحی  در  روز یک شنبه  ۱۸ فروردین ماه  ۱۳۸۷ از زندان آزاد شود . آزادی محمود با استقبال گرم حاضرین در مقابل زندان و همچنین برپایی مراسم جشن و پایکوبی به مدت یک هفته درمنزل محمود در سقز به جنبش کارگری شور و شوق و روحیه مبارزاتی  بیشتری بخشید.

زیر نویس ها

*****

۱- امروز ٢٠ فروردین ماه حوالی ساعت ١٢ ظهر، تعدادی از افراد نیروهای انتظامی به محل کارمحمود صالحی مراجعه کرده ووی را به بهانه ی اینکه دادستان می خواهد با او راجع به روزجهانی کارگر امسال صحبت کند، با خود می برند.

به گفته ی جلال حسینی، یکی از محکومان اول ماه مه ١٣٨٣ سقز که با نجیبه صالح زاده همسر محمود در دادستانی حضور می یابند ، منشی اجرای احکام با قرائت حکم دادگاه تجدیدنظر استان مبنی بر محکومیت محمود به یک سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی بلافاصله اقدام به بازداشت و اجرای حکم می نمایند و محمود را تحت تدابیر شدید امنیتی و همراه چندین خودرو پلیس از دادگستری خارج می کنند.به گفته ی وی، به احتمال زیاد محمود را به زندان مرکزی سنندج انتقال داده اند.محمود صالحی، جلال حسینی و محسن حکیمی از تعداد دستگیر شدگان اول ماه مه ١٣٨٣ سقزهستند که پس از سه سال دادگاهی و تبرئه و دوباره محکوم شدن ، در انتظارحکم نهایی دادگاه تجدید نظر بودند که به نظر همه ی وکلای مستقل و مردم آزادیخواه آنان می بایست تبرئه میشدند اما اکنون با محکومیت محمود صالحی به یک سال حبس تعزیری و اینگونه اجرای غیرقانونی حکم، پیشاپیش می خواهند با ارسال پیام رعب و وحشت به کارگران، از برگزاری مراسم های مستقل روز اول ماه مه امسال در سقز و دیگرشهرها ممانعت کنند.ما اعضای کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن این حکم و ربودن محمود صالحی، خواهان اعتراض همه ی کارگران،زحمتکشان و آزادیخواهان ایران و جهان به این حکم و لغو محکومیتوی هستیم .((متن اطلاعیه کمیته هماهنگی به تاریخ ۲۰ فروردین ۱۳۸۶ ))

*******

۲-    دو نمونه ازمکاتبات  در زیر آورده شده است . در ضمن  من بعنوان سخنگو  در طول یک سال با رسانه های مختلفی از جمله رادیو فرانسه ، آلمان ، صدای آمریکا ، و دیگر رسانه های صوتی و تصویری و همچنین نشست های خبری و مصاحبه با نشریات موجود ازجمله  نشریه دانشجویی خاک و جلسات متعدد پالتاک مرتب وضعیت جسمانی و خبر های مربوط به محمود را به اطلاع همگان می رساندم.

به سندیکای س.ژ.ت

آقای فرانسوا کورپه مسئول خاورمیانه بخش بین الملل س.ژ.ت

با احترام

همانطور که حضورا در مورخه ۱۵ فوریه ۲۰۰۷ در باره مسائل و مشکلات کارگران ایران

مواردی را از جمله مشکلات طبقه کارگر در رابطه با برگزاری روز جهانی کارگر را متذکر شدم و با توجه به تعقیب روند پرونده فعالین کارگری سقز در پی برگزاری مراسم ۱ می سال ۲۰۰۴ توسط شما و سندیکای س.ژ.ت متاسفانه در مورخه ۹ اوریل ۲۰۰۷ محمود صالحی یکی از فعالین کارگری ایران و یکی از برگزارکنندگان مراسم می ۲۰۰۴ سقز با توجه به رای دادگاه تجدید نظر مبنی بر حکم یک سال حبس تعزیری و ۳ سال تعلیقی حتی بدونه مراحل قانونی وی را در محل کار دستگیر و روانه زندان عمومی مرکزی سنندح میکنندو هم اکنون در بند ۷ اتاق ۳ زندانسنندج میباشد بدینوسیله از شما تقاضا دارم ضمن محکوم کردن احکام صادره خواستارازادی بی قید و شرط محمود صالحی شده و به هر طریق ممکن اعتراض خود و سندیکایس.ژ.ت را نسبت به دولت ایران و دستگاه قضائی مربوطه اعلام نمائید

با سپاس فراوان

بهزاد سهرابی ۱۰ اوریل ۲۰۰۷

********

پاسخ عفو بین الملل به نامه کمیته دفاع از محمود صالحی

٢٨مارس ٢٠٠٨

آقای بهزاد سهرابی، سخنگوی کمیته دفاع از محمود صالحی

با تشکر از شما بابت تماس با عفو بین الملل در ارتباط با محمود صالحی رهبر پیشین سندیکای کارگران خباز سقز، که آخرین مورد زندانی شدن ایشان به ٩ آوریل ٢٠٠٧ برمیگردد. عفو بین الملل محمود صالحی را بعنوان یک زندانی سیاسی بشمار میاورد.

آیرین خان، دبیر کل سازمان ما، از من خواسته است که از شما بخاطر ارسال نامه و ملاحظاتتان تشکر کنم و بنمایندگی از جانب ایشان این پاسخ را برایتان ارسال نمایم.

محمود صالحی برای ما بخوبی شناخته شده است. در واقع، عفو بین الملل کمپینهای متعددی را برای دفاع از ایشان از نوامبر ٢٠٠٠، یعنی زمانیکه بخاطر فعالیتهایش جهت متشکل کردن کارگران و دفاع از حقوق کارگری دستگیر شد، سازمان داده است. در آگوست و اکتبر ٢٠٠۵، عفو بین الملل به دستگیریهای دیگری نیز در این رابطه توجه داد. مورد صالحی در گزارش عفو بین الملل در فوریه ٢٠٠۶ در مورد نقض حقوق بشر طی نخستین ۶ ماه ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد برجسته شده است. در آگوست ٢٠٠٧، همراه با کنفدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری و فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل،  عفو بین الملل در یک روز اقدام اتحادیه های کارگری جهانی برای وی و منصور اسانلو، که در مارس ٢٠٠٨ نیز تکرار گردید، شرکت کرد، و در مارس ٢٠٠٨ همراه با آی تی یو سی و نیز آی تی اف بیانیه مشترکی را برای آزادی بقید و شرط محمود صالحی و نیز ابراز نگرانی شدید در مورد سلامتی وی صادر نمود.

اطلاعات بیشتر راجع به وضعیت محمود صالحی و نگرانیهای عفو بین الملل در باره ایشان را میتوان در سایت عفو بین الملل، شعبه انگلستان، پیدا کرد. همچنین پیام همبستگی بطور مستقیم برای خانواده محمود صالحی از        این طریق ارسال گردیده است.  http://amnesty.org.uk/actions_details.asp?ActionID=۳۸۶

شما میتوانید به تمامی انتشارات عفو بین الملل در مورد محمود صالحی از طریق لینک زیر دسترسی پیدا کنید.
http://www.amnesty.org/en/ai_search?keywords=mahmoud+salehi&op=Search&form_id=search_these_form&form_token=۴۴۲cd۶aa۱c۴۹۴۰۳۲e۶۷۲ae۱۱f۵۲۸bc۸۲

عفو بین الملل کماکان متعهد است که هر آنچه از دستش بر میاید صورت دهد که آزادی فوری و بدون قید و شرط محمود صالحی حاصل گردد و این موضوع عمیقا آزار دهنده هر چه سریعتر به نتیجه ای رضایت بخش برسد.

با احترام،

مالکوم اسمارترئیس برنامه های خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو  بین الملل

این نامه در پاسخ به نامه زیر نوشته شده است:

نامه کمیته دفاع از محمود صالحی به سازمان عفو بین‌الملل (امنستی)

موضوع: درخواست اقدام فوری برای نجات جان محمود صالحی

خانم ایرین خان عزیز؛

همانطور که اطلاع دارید محمود صالحی یکی از فعالین کارگری ایران و نماینده  کارگران خباز در شهر سقز که در جریان برگزاری ١ مه سال ۲٠٠۴ دستگیر و نهایتا در سال ۲٠٠٧حکم زندان وی قطعی شد، سه روز دیگر در تاریخ ۴/۱/۱۳۸۷ دوران محکومیت یک ساله‌اش به پایان میرسد.

اما روز دوشنبه ۲۷/۱۲/۱۳۸۶ محمود صالحی را از زندان به بازپرسی شعبه ۴ دادگستری سنندج احضار کردند. بعد از ساعتها انتظار، محمود را به جرم ارتباط با خارج از زندان و انتشار پیام های حمایت آمیز مانند، “پیام به برگزار کنندگان اعتصاب غذای ۲۷ تیر” و “اعلام پشتیبانی و حمایت از مبارزات دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب”‌، برای ایشان قرار بازداشت موقت صادر کردند.

محمود به محض صدور این قرار بازداشت غیر قانونی  و در اعتراض به پایمال شدن حقوق خود, از روز دوشنبه مورخ ۲۷/۱۲/۱۳۸۶ دست به اعتصاب غذای خشک زده است. وی همچنین داروهای تجویز شده را مصرف نکرده و اعلام کرده است که تا آزادیش از زندان اعتصاب غذای خشک را ادامه خواهد داد.

طبق آخری خبر، فشار خون وی ماکزیمم ۱۶ و مینیمم ۱۲ است که در صورت یکنواخت شدن ماکزیمم و مینیمم فشار خون، تنها کلیه باقی مانده‌اش به کلی از کار خواهد افتاد و زندگی او در خطر جدی قرار دارد.

ما اعضای کمیته دفاع از محمود صالحی، که در ایران فعال هستیم، خواستاریم که از طرف سازمان مربوطه، پزشکان بدون مرز و اتحادیه‌های کارگری و نهادهای دفاع از حقوق بشر، در راستای آزادی فوری محمود صالحی و همچنین فراهم کردن امکانات پزشکی مناسب جهت درمان اساسی ، مقامات ذی ربط در ایران را وادار به این امر کرده  تا ضمن  فراهم آوردن شرایط آزادی وی در جهت مداوای سریع ایشان اقدامات لازم را انجام دهند و بی شک ما به مثابه اعضای کمیته دفاع از محمود صالحی مقامات دولت ایران را مسئول جان محمود دانسته و هر پیش آمدی ر ا باید جواب گو باشند.با احترام کمیته دفاع از محمود صالحی۱فروردین ۱۳۸۷ برابر با  ٢٠ مارس ٢٠٠٨

******

(۳) – اعلام موجودیت کمیته دفاع از محمود صالحی

کارگران ومردم آزادی خواه!

ما جمعی از کارگران و فعالین کارگری ضمن محکوم کردن دستگیری  محمود صالحی فعال کارگری ویکی از رهبران جنبش کارگری ایران خواستار آزادی بی قید وشرط وی بوده وبه همین مناسبت ایجاد کمیته ای به نام کمیته دفاع از محمود صالحی را در دستور کار خود قرا داده که از امروز مورخه بیست و هفتم فروردین هشتاد و شش  فعالیت علنی خود را از طریق این وبلاگ آغاز میکند واز کلیه کارگران و فعالین کارگری ودانشجویان، معلمان،پرستاران،نویسندگان،شاعران،روزنامه نگاران و کلیه انسانهای عدالت خواه و برابری طلب می خواهیم  که با اعتراض و تجمعات خواهان آزادی محمود صالحی و الغای کلیه احکام صادره برای فعالین کارگری و دیگر فعالین در بند باشیم .

اعضای کمیته دفاع از محمود صالحی عبارتند از :

۱-          نه به ز نصراللهی  ۲- بهزاد سهرابی ۳- برهان سعیدی ۴- مجید حمیدی ۵-حسن زارعی ۵- شیث امانی ۶-شجاع ابراهیمی ۷- عبدلله خیرابادی ۸- سارا گله داری ۹- جلا ل شریعتی ۱۰- فرهادزند کریمی  ۱۱- افشین فرهادی ۱۲- حسین قادری ۱۳- امید زارعی ۱۴- بهزاد گویلی ۱۵اسد کریمی ۱۶- خا لد سواری ۱۷- اسماعیل کاظمی ۱۸- ابراهیم  وکیلی ۱۹- شمس الدین مرادی ۲۰- محمد نعمتی ۲۱- فردین نگهدار ۲۲- آمانج خالصی ۲۳- هومن سیفی  ۲۴- صدیق کریمی ۲۵- نجیبه صالح زاده ۲۶- وفا قادری ۲۷-فواد کیخسروی ۲۸- شریف ساعد پناه ۲۹- سهیلا گله داری ۳۰- عمر مینایی ۳۱- حسن مفاخری ۳۲- احسن وزیری ۳۳- محمد عبدی پور ۳۴- جمال احمدی۳۵- کیومرث اویسی ۳۶-عثمان رحمانی ۳۷ یاسین رحمانی ۳۸- هادی تنومند ۳۹- فارس گویلان ۴۰- ادریس خداکرمیان ۴۱- رامین کریمی ۴۲- صلاح زمانی ۴۳- توفیق خدارحمی ۴۴- منصور محمدی  ۴۵- صلاح احمدی ۴۶- نوشاد درزی ور ۴۷- ساسان چتانی ۴۸- هیوا محمدی ۴۹- زاهد سلیمی ۵۰- هوشیار چتانی ۵۱- هیرش مجیدی نیا ۵۲- افشین شمس ۵۳- سعید محمدی ۵۴- حبیب الله خدا رحمی۵۵- مظفر محمدی ۵۶- نادر پیرویستانی ۵۷- خسرو زندی ۵۸- عزیز رحیمی ۵۹- ابوبکر کریم زاده ۶۰- احمد میکان منش ۶۱- بختیار رحیمی ۶۲- بهروز خباز  ۶۳- عبدالله احمدی ۶۴- آرام زندی ۶۵- حسن زارعی ۶۶- صبریه آشناگر۶۷- روژین احمدی۶۸- مژگان کشاورز ۶۹- بیژن احمدی۷۰- منیژه صادقی ۷۱- چیاکو قربه ای ۷۲- فرامرز کاویانی ۷۳- میدیا صدوقی۷۴- بها الدین صدوقی ۷۵- نعیم فتاحی ۷۶- مهرداد امین ۷۷- کمال آخرتی ۷۸- اقبال محمدی ۷۹- بختیار پیرخضری ۸۰- صدیق سبحانی ۸۱- محی الدین رجبی ۸۲- غریب مرادی ۸۳- جهانگیر محمود ویسی ۸۴- نیما صداقت .

*******

 (۴) اعلام اعتصاب غذای ۲۴ ساعته برای آزادی محمود صالحی

کارگران، زحمتکشان و مردم آزادیخواه

محمود صالحی فعال و چهره‌ی سرشناس طبقه کارگر ایران که در جریان برگزاری مراسم روز جهانی کارگر در سال ۱۳۸۳ به دفاع از حقانیت طبقه کارگر در شهر سقز به همراه تعدادی از یارانش دستگیر و محاکمه شده بود، پس از گذشت سه سال از جریان پرونده، سرانجام به یک سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی محکوم گردید. حکم صادره به صورت غیرقانونی و بدون ابلاغ قبلی به وی و وکلایش در تاریخ ۲۰/۱/۱۳۸۶ به مورد اجرا در آمد.

 اکنون بیش از سه ماه از دستگیری وی می‌گذرد و این در حالی است که ایشان در زندان با شرایط جسمانی بد و خطرناک دست و پنجه نرم می‌کند، یک کلیه‌اش را از دست داده و تنها با ۲۰ % دیگر کلیه‌اش به زندگی ادامه می‌دهد. با این وضعیت وخیم هنوز از طرف مقامات قضایی و مسئولین زندان نسبت به سلامت و مداوا و آزادی ایشان، علی‌رغم پشتیبانی و حمایت وسیع هزاران کارگر ایران و جهان نه تنها واکنش انسانی انجام نگرفته بلکه حمایت‌کنندگان آن نیز مورد تهدید واقع می‌شوند. این دهن‌کجی آشکار به طبقه کارگراست.

ما اعضای کمیته دفاع از محمود صالحی و دیگر مدافعین حقوق طبقه کارگر در یکصدمین روز دستگیری این مبارز خستگی‌ناپذیر عرصه مبارزه طبقاتی، جهت اعتراض به این وضع اسفبار و برای آزادی ایشان و دیگر فعالین کارگری در روز چهارشنبه ۲۷/۴/۱۳۸۶ اعلام اعتصاب غذای ۲۴ ساعته در محل کار و زندگی خود می‌نماییم.

از همه‌ی کارگران و زحمتکشان، تشکل‌ها و کمیته‌های کارگری و فعالین مستقل، معلمان، زنان، دانشجویان و همه‌ی کسانی که دغدغه‌ی آزادی دارند می‌خواهیم که با اعلام نام به صورت فردی یا عضویت درهر تشکل کارگری و غیره … با ارسال آن به وبلاگ کمیته دفاع از محمود صالحی و با اعتصاب غذا در این روز همدوش و هم‌صدا برای آزادی هرچه سریع‌تر این کارگر پیشرو و سایر کارگران همگام شویم.

 کمیته دفاع از محمود صالحی

*******

(۵) گاهنامه شماره یک

http://www.khamahangy.com/GahnameSalehi1.pdf

(۶) گاهنامه شماره ۲

http://www.khamahangy.com/GahnameSalehi2.pdf

*****