نظام سرمایه داری و پدیده بیکاری

بیکاری پدیده تصادفی نیست، بلکه عارضه و زائده نظام سرمایه داری و یکی از اجزاء لایتجزای و تفکیک ناپذیر آن است.امری مربوط به دم و باز دم تولید اجتماعی و یکی از مکانیسم های این جوامع است. بیکاری در جریان رشد و انباشت سرمایه بطور طبیعی و مدام تولید و باز تولید میشود. سرمایه داری به ارتش بیکاران احتیاج دارد و همیشه در صدی معینی از کارگران را در جامعه به نیروی ذخیره کار تبدیل میکند. مکانیسم تولید سرمایه داری بطور اتومات بخشی از کارگران از گردونه تولید خارج میکند. مدام نیروی میلیونی ذخیره کار را به مثابه تهدید، بالای سر کارگر شاغل نگهمیدارد تا بگویند اگر تکان بخوری و به بهترین وجه ممکن وظایف محوله را انجام ندهی به این سرنوشت دچار میشوید. در جوامع غربی نرم ها و ارزشهای انسانی معین و پذیرفته شده ای به دولت های سرمایداری تحمیل شده است و کارگر بیکار بهر حال به حداقلی از زندگی و امکانات دسترسی دارد. اما در جوامعی مثل ایران از این نرم ها و حداقلها هم خبری نیست و کارگران بیکار هیچ آینده روشنی پیش روی خود نمیبینند و جزو بخش تحقیر شده جامعه محسوب میشوند. در ایران تحت حاکمیت جنایتکارن اسلامی سرمایه، که در تمام طول عمر ننگینش با بحران اقتصادی، سیاسی، حکومتی و فرهنگی روبرو بوده است، میلیون ها کارگر بیکار و جوانان آماده به کار، هیچ دوره‌ ای از حیات سیاه حکومت اسلامی از حداقلی از رفاه برخوردار نبوده اند. حتی در زندگی خصوصی نیز بطور مدام مورد تعرض مزدوان دولت اسلامی بوده اند و هستند و این پدیده بیکاری را پیچیده تر کرده است. شرایط حاکم بر ایران نیروی بیکار جامعه و خانواده آنها را در معرض انواع آسیب ها و ناهنجاریهای اجتماعی قرار داده است، و صدها هزار جوان آماده بکار را که آینده روشنی در مقابل خود نمی بینند طعمه باندهای مواد مخدر کرده و به اعتیاد کشانده و یا به دام آن انداخته است. اکثریت کودکان خیابانی به خانواده های کارگران بیکاری تعلق دارند که برای لقمه نانی روی سفره بیرونقشان مجبور به کارهای سخت و یا دستفروشی شده اند و از تحصیل، بازی و نشاط دوران کودکی محروم هستند.
بیکاری و فقر بستر بسیاری از آسیب ها و آلوده گی های اجتماعی است که در منجلاب حکومت اسلامی سرمایه پدیدآمده است و هر روز بیشتر پا میگرد و گسترش می یابد، که یکی از محصولات دلخراش آن کودکان فقر میباشد. اکثریت آنها در نتیجه بیکاری مزمن، عدم اشتغال خانواده و زندگی زیر خط فقر، راهی خیابان ها میشوند تا با بکار گرفتن جسم نحیف شان هزینه معاش خانواده و یا بخشی از آن را تامین نمایند. کودکانی که بهره مندی از شادی ایام کودکی و نوجوانی و برخورداری از محبت و نوازش والدین و بزرگترها برایشان روئیای بیش نیست. روئیای که تنها با به گور سپردن نظام اسلامی سرمایه زمینه های تحقق آن فراهم خواهد شد.
کارگران بیکار در جوامع سرمایداری به ویژه در جمهوری اسلامی بخش تحقیر شده جامعه محسوب میشوند، برای سرمایه داری بیکاری ابزار جلوگیری از ابراز وجود قدرتمند اجتماعی، اقتصادی و سیاسی طبقه کارکر است. اگر جای هم چندرغازی بیمه بیکاری به کارگران پرداخت میشود صاحبان سرمایه و دولت میکوشند آنرا با بیحرمت کردن و تحقیر کارگران همراه کنند. جمهوری اسلامی ایران تلاش میکند فرهنگی را رایج کند که در تمام مراودات اجتماعی با بیکار بودن انسان مثل یک ننگ برخوردن نمایند. در تمام جوامع سرمایه داری هنوز تلاش میشود از پس مانده های این فرهنگ استفاده نمایند و کارگر بیکار را تحت فشار این سنت دچار عذاب وجدان نمایند، در جوامع پیشرفته حداقل این قلم از برخورد، کار برد اجتماعی چندانی ندارد، ولی در ایران تحت حاکمیت جانیان اسلامی هنوز کاربرد دارد و خنثی کردن آن کار کمونیستها است. هر چه تحقیر و بیحقوقی بیشتر باشد و هر چه سهمی از تولید اجتماعی که سرمایه داری مجبور است صرف زنده نگهداشتن بیکاران نماید، کمتر باشد، از حضور و اعتماد بنفس کارگران در مبارزه اقتصادی و سیاسی میکاهد و هر چه این سهم از تولید اجتماعی معادل و یا نزدیک به دستمزد افراد شاغل باشد و رفاه بیشتری را برای کارگران بیکار تامین نماید، اعتماد بنفس کارگر شاغل در مبارزه با دولت و کارفرما را بالا میبرد.
بیکارسازی کارگران به بهانه تحریم های اقتصادی غرب، کاهش سود، نوسان در بازار و یا افت تولید و… زورگویی و تعرض محض است. نه تحریم اقتصادی و نه کاهش سود کارخانه در اثر بکارگیری تکنیک قدیمی و یا فرسودگی ماشین آلاتش ربطی به کارگران ندارد، بلکه اموراتی هستند مربوط به دولت و صاحبان سرمایه. تاوان آنرا کارگران نباید بپردازند. تحریم های اقتصادی در تشدید گرانی، بیکاری، مشقات و تباهی که جمهوری اسلامی طی ۳۳ سال حاکمیت سیاهش به کارگران و مردم تحمیل نموده است، موثر و شرایط بدتری را به کارگران تحمیل کرده است، کمونیستها و کارگران و مردم آزادیخواه تحریم های امریکا و غرب را بشدت محکوم میکنند. اما چندین میلیون بیکار و گسترش هر روزه آنرا نمیشود با تحریم ها اقتصادی توضیح داد. توجیه این شرایط توسط جمهوری اسلامی به بهانه تحریمها یک شیادی است. جانیان اسلامی رسواتر از آنند که زیر سایه تحریمهای اقتصادی پنهان شوند و گرانی و بیکاری و تباهی و… را که بیش از سه دهه با کشتار، اعدام و سرکوب به جامعه تحمیل کرده اند با آن توجیه نمایند. عامل اصلی بیکاری، گرانی و تمام مصائب و ناهنجاریهای اجتماعی جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری ایران است.
دولت موظف است ترتیبی بدهد که کارگران از امنیت شغلی برخوردار شوند، و باید در ایام بیکاری بیمه مکفی در یافت کنند. کارگر باید بیمه بیکاری را عمیقا حق خودش بداند. بیمه بیکاری ارفاق به کارگر نیست. بلکه بخشی از تولید اجتماعی خودش است که زمان بیکاری برای تامین زندگی به خودش برگردانده میشود. اساسا هر شهروند و فردی که اعلام کند آماده به کار است، از همان لحظه باید به او مثل یک آدم شاغل بر خورد شود و حق و حقوقش تضمین شود. واقعیت این است که نه دولت و نه کارفرما به سادگی دست به چنین کاری نخواهند زد. صاحبان سرمایه و دولت اسلامی، خدای زیر پا گذاشتن حق و حقوق انسانند و اساسا از این راه ارتزاق میکنند. به همین دلیل کارگران مجبورند برای هر زره رفرم و گشایش در زندگیشان دست به مبارزه بزنند. اتحاد و همبستگی و ایجاد هماهنگی بین بخشهای مختلف کارگران بیکار و شاغل در محل کار و زیست جهت دست زدن به یک اقدام هماهنگ و مبارزه ای متحد در راستی تلاش برای متوقف کردن بیکارسازی و تحمیل خواست بیمه بیکاری مکفی به دولت، باید بدستور اول فعالین و رهبران کارگرای رانده شود. هر نوع دلخوش کردن به لطایف دولت و کارفرما و وعده وعیدهای که به حساب سر خرمن به کارگران میدهند تا آنها را از این ماه تا ماه بعد ساکت و منتظر نگهدارند، کمکی به برآورد نمودن هدف شیادان دولتی و صاحبان سرمایه است. متشکل شدن و مبارزه متحدانه تنها جواب مناسب به سرکوبگران و جانیان اسلامی است.
بحران مزمن جمهوری اسلامی، گسترش بی رویه پدیده بیکاری در ایران را به مراحل دشواری رسانده که زندگی میلیون ها انسان را بطور جدی به مخاطره انداخته و دهها هزار خانواده کارگری را بسوی یک آینده سیاه و پر مشقت کشانده و میکشانده. تحریم های اقتصادی این وضعیت را تشدید کرده است و باید بشدت از طرف کارگران، کمونیستها و آزادیخواهان محکوم شود. اما نباید گذاشت که دولت جنایتکار اسلامی خود را زیر سایه جنایتکاران دیگری که با تحریمهای اقتصادی فشار مضاعف و فقر و فاقه بیشتری را به کارگران تحمیل کرده اند، نفس تازه کند و تمدید حیات نماید. جمهوری اسلامی ایران آئینه تمام قد تناقض و وارونگی جامعه سرمایه داری است. آفریننده گان ثروت و نعمت جامعه، به بخش کوچکی هم از این ثروت عظیم دسترسی ندارند و جزوه محروم ترین ها هستند. در جامعه ای که انسان حتی برای فروش نیروی کارش نیز باید هفت خان رستم را به پیماید و قدم به قدم در جنگ با دولت و کارفرما راه خود را جهت تامین معاش خود و خانواده اش باز نماید. در جامعه ای که کار و زندگی کارگر به تصمیم سرمایه گره خورده است، آنهم از نوع اسلامی آن، کارگر راهی جز متشکل و متحد شدن و به هم بافتن هر روزه صف خود در مقابل سرمایه ندارد. تنها با ایجاد تناسب قوا در مقابل دولت جمهوری اسلامی و صاحبان سرمایه، که در اتحاد و تشکل یابی شما خود را به نمایش می گذارد، می توانید حرف خود را به کرسی بنشانید. بیمه بیکاری بخش مهمی از امنیت شغلی کارگر در جامعه سرمایه داری ایران محسوب میشود. مبارزه متشکل جهت دسترسی به بیمه بیکاری مکفی یکی از عرصه های مهم این نبرد طبقاتی است. به هر درجه که کمونیستها و رهبران کارگری به توانند صفوف خود و طبقه کارگر را بیشتر متشکل نمایند و اتحاد حول یک مبارزه متشکل در راستای خواست بیمه بیکاری مکفی را سازمان دهند، به همان درجه رژیم اسلامی سرمایه را وادار به عقب نشینی در مقابل خواستهای خود مینمایند، و رژیم را از بکارگیری ابزارهای مورد استفاده در عقب راندن کارگران محروم می نماید.

۲۳/۰۸/۲۰۱۲