آیا اسب تروا روانه میدان شده است؟ در محکومیت دیدار نمایندگان گروه غفارپور/آجرلو با سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوئد

جمهوری اسلامی ایران که در داخل کشور قادر به مهار و یا به تمکین واداشتن جنبش اعتراضی مردم ایران نشده است، گویا در پی آن است که بخت خود را بار دیگر در خارج از کشور بیازماید.  آنهم در سوئد که یکی از مهمترین مراکز فعالیت ایرانیان علیه جمهوری اسلامی است. این بار گویا قرعه به نام گروه موسوم به غفار پور/ آجرلو که یکی از بی هویت ترین گروه ها در شهر استکهلم می باشد خورده است. سفارت جمهوری اسلامی ایران در چهارشنبه این گروه را به حضور پذیرفته است تا در مورد مسائل سیاسی ایران و نحوه برخورد کارکنان سفارت، توسط آنان ارشاد شود!

معلوم نیست استیصال تاکجا باید یقیه جمهوری اسلامی را گرفته باشد که در شرایطی که در داخل کشور حتی به هم قطاران دیروز خود نیز رحم نکرده و نزدیکان آنان را ترور میکند در استکهلم به صرافت میزبانی از نمایندگان گروه غفار پور/ آجرلو میافتد. آیا در پی آن است تا بدین وسیله ژست دمکرات منشی گرفته و آمادگی خود را باب دیالوگ با شبه اپوزیسیونی که به نام ایرانیان مقیم استکهلم سخن میگوید نشان دهد؟ نماینده این گروه آقای آجرلو نیز که ایرانیان استکهلم را همچون خود ساده لوح فرض کرده اند با کمال خونسردی انگیزه گروه از ملاقات با کاردار سفارت  را ارشاد آنان برای پیوستن به مردم ایران بیان میکند!

ما در این جا به کارنامه ۶ ماهه این گروه بدون شناسنامه نمی پردازیم. گروهی که هرچند از نقطه نامعلومی به متن سیاست پرتاپ شده اند اما بی ربطی شان به اپوزیسیون بسیار عریان است. ما تنها به ذکر این نکته بسنده میکنیم که هیچ منبع معتبری این گروه را نمی شناسد و حتی دیگر جریان های سلطنت طلب حاضر به تائید آن نیستند. این گروه به  هرجریان دیگری که برای همکاری رجوع کرده است با پاسخ منفی روبرو شده است. حرکات این جمع از سوی کلیه گروه های چپ و راست و میانه مقیم استکهلم با علامت سئوال بزرگی روبرو شده است. نه تنها در باره سابقه و روابط پیشین مستقیم و غیر مستقیم این افراد و روابط علنی دکتر غفار پور با سفارت، بلکه در مورد فعالیت های امروز این گروه نیز حدیث بسیار است. موضوعاتی که صد البته به جای گمان زنی و شایعه پردازی باید در جای دیگری مستند درباره آن سخن گفت. با این همه نگاهی اجمالی به فعالیت های شش ماهه این گروه به خودی خود آدمی را به فکر فرو میبرد.

در حالی که تمامی اپوزیسیون ترقی خواه بر استقلال فعالیت های خود از قدرت های بیگانه و مخالفت با حمله نظامی به ایران پافشاری میکنند، این گروه اصرار عجیبی دارد که به نام اپوزیسیون رادیو اسرائیل را پایگاه فعالیت های خود قرار دهد و مبلغ سیاست های آن باشد. اکسیون های این گروه غالبا چند نفره  است و برغم تبلیغات گسترده  تا کنون مورد اعتماد هیچ کس قرار نگرفته است. با این همه این گروه خود را از تک و تا نمی اندازد و تلاش میکند به هر قیمتی که شده و با استفاده از هر روشی خود را به نام اپوزیسیون جا بیاندازد. گروه غفار پور/آجرلو گاه به نام هواداری از سلطنت، گاه با ژست اپوزیسیون هوادار براندازی، گاه به نام جوانان و پناهندگان و گاه با ژست غیر سیاسی بودن، به مسموم ساختن فضای سیاسی شهر استکهلم، تهمت زدن و لجن پراکنی علیه تظاهرات بزرگ شهر، گروه ها و شخصیت های شناخته شده اپوزیسیون و بد بین ساختن مردم به یکدیگر، لوث کردن فعالیت های سیاسی و حادثه آفرینی های شگفت انگیزی دست زده است که در سنت هیچ نیروی سیاسی ایرانی نمونه آن  تا کنون دیده نشده است. یکی از آخرین فعالیت های این گروه اعلام تصمیم برای برگزاری اکسیون در مسجد علی (وابسته به جمهوری اسلامی ایران) در روز عاشورا بود که در پی اعتراض جمعی از ایرانیان ناگهان به مراسم آتش زدن عکس و پرچم در میدان مین توری تغییر یافت!

گفته می شود این گروه با وعده های مالی در پی خریدن مجریان برخی از رادیوهای فارسی زبان در جهت تائید سیاست های آنان که اساس آن تخریب اپوزیسیون است برآمده است که دقیقا روشن نیست تا کجا بدان موفق شده است یا نه. صلاحیت قضاوت درباره صحت و سقم کلیه شایعات علیه این گروه بر عهده پلیس و مقامات امنیتی کشور است که تا آن جا که خبر داریم آن ها نیز این گروه را همچون اپوزیسیون زیر نظر دارند. اما مایلیم در باره اخرین فعالیت این گروه که آقای آجرلو در رادیوهای محلی سوئد  خود به آن اشاره کرده است بپردازیم.

اجازه دهید برای یک لحظه هم که شده این ملاقات را حاصل توطئه برنامه ریزی شده سفارت برای لوث کردن اپوزیسیون و نماینده ایرانیان جلوه دادن این جماعت لوده ندانیم. دراین صورت در خوش بینانه ترین حالت درخواست این دیدار محصول پرتی جماعتی غیر سیاسی و ساده لوح است که پنداشته اند برای متقاعد کردن کارکنان سفارت برای  پیوستن به صفوف مردم، راهی جز ملاقات با آنان در سفارت و نصیحت شان وجود ندارد!  و صد البته این مهم نیز می بایست از سوی بی اعتبارترین گروه مدعی فعالیت سیاسی در شهر استکهلم رهبری شود! اما حتی اگر فرض کنیم ساده لوحی سیاسی انگیزه اقدام این گروه باشد، سئوالی که باقی می ماند این است که چگونه سفارت  و کارداران امنیتی آن بدان تن داده اند؟ جز آن است که سفارت جمهوری اسلامی با بوق و کرنای دیدار و گفتگوی کارکنان سفارت  با گروهی از به اصطلاح مخالفان حکومت، میکوشند برای آینده نامعلوم خود (در صورت فروپاشی رژیم) اعتباری دست و پا کند؟ در کمترین حالت نیز سفارت از این که چنین جماعتی را به عنوان گروه اپوزیسیون و یا نمایندگان ایرانیان مقیم استکهلم علم کند سود بسیار می برد.

اما اندکی اگر بدبین تر باشیم باید گفت جمهوری اسلامی ایران در دور جدید توطئه های خود علیه اپوزیسیون و ایرانیان خارج از کشور در پی روان کردن اسب تروا به درون اپوزیسیون و ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی است تا آنان را از درون بی اعتبار  سازد.  آیا روشن نیست لانسه کردن صداهایی که بخش عمده فعالیت هایشان لوث کردن فعالیت های اپوزیسیونالی، پراکندن تخم نفاق و  بازداشتن مردم از شرکت در تظاهراتی است که همبستگی می آفریند با کدام هدف صورت میگیرد؟ پرسش این جا است
که آیا لانسه شدن این گروه به عنوان طرف گفتگو با کاردار سفارت در باره تحولات ایران، به همین جا ختم می شود و یا آن که اسب تروا مدت ها است که بدرون قلعه فرستاده شده است؟

در قسمت دوم این مقاله با نگاهی به دوره های گوناگون فعالیت های جمهوری اسلامی علیه اپوزسیون به این پرسش پاسخ خواهیم داد.

 ابراهیم پویان