مسئله کمک مالی گرفتن از دولتها و جریانات سیاه ارتجاعی!

اخیرا در بین نیروهای اپوزسیون و خصوصا چپ ایرانی بحثی جید حول گرفتن پول و کمک از دولتها و جریانات سرمایه داری به سمتی میرود که به بحثی داغ و حاد تبدیل می شود. من چندی پیش در شروع این بحث نظر کلی خود را بنا به دلایلی چند مطرح کردم که در ذیل میتوان به آن نگاهی انداخت. اما با ادامه بحث از طرف چنی تن از دوستان و رفقا بایسته دیدم هم به خطوط کلی این بحثها نگاهی دوباره کنم و هم اختلاف خود را با مباحثه مطرحه از جمله رفیق عزیز اشرف دهقانی روشن کنم. این مباحث میتواند نقش بسیار تعیین کننده ای در ساختار و حرکتهای نیروها و جریاتات چپ ایران در شرایط کنونی ایفا کند. یعنی راه های را مسدود و یا از به بن بست رفتن ما اجتناب و جلوگیری کند. این مباحث نوع نگاه ما و ظرف حرکتی ما را در آینده تععین میکند. بدین خاطر میتواند بسیار با ارزش و تعیین کننده باشد. لذا خواهشمند هستم آن را به برخورد شخصی و درگیریهای گروهی تقلیل ندهیم. و صرفا با تعامل و تعمق بر آن  موضوع بپردازیم.

محتوای بحث اشرف دهقانی یک بحث کلاسیک بر پایه چند نقل قول از لنین است که هم ضد و نقیض است و هم بی تکلیف و غیره شفاف. در انتهای انسان نمیداند بعد از این بحث چه باید انجام دهد. رفیق اشرف دهقانی با این سئوال که کاملا صحیح میباشد بحث خود را باز میکند ( در ارتباط با طرح چنین مسایلی لازم است پرسیده شود که آیا نیروهای انقلابی اساساً از هیچ نیروئی نباید برای پیشبرد مبارزات خود کمک بگیرند؟ و یا آنها مجازند با هر نیروئی ارتباط بر قرار کرده و از کمک های آنان بهره مند شوند؟ و یا این سئوال اساسی مطرح است که به راستی آیا معیاری برای کمک گیری اپوزیسیون انقلابی از نیروهای غیر وجود دارد؟ )

وی در جواب این سئوال خود اینگونه استدلال میکند (     بدون شک پاسخ در هر مورد مشخصی می تواند پیچیدگی خاص خود را دارا باشد. ولی رهنمود کلی که می توان در زمینه سئوالات فوق ارائه داد این است که اولاً امکان اتخاذ تصمیم و موضع درست در هر شرایطی نیازمند تحلیل مشخص از شرایط مشخص است. ثانیاً به طور کلی نیروهای انقلابی برای پیشبرد مبارزاتشان مجازند از تضادهای درونی دشمنان مردم به نفع خود استفاده کرده و در شرایط معینی از نیروهای ضد انقلابی که به دلایلی حاضر به کمک کردن هستند، کمک بگیرند- البته به شرط آن که اخذ کمک از آنها هیچگونه محدودیتی در پیشبرد مبارزات نیروهای انقلابی به نفع کارگران و توده های تحت ستم ایجاد نکند و باعث عدول آن ها از اهداف و مطالبات انقلابی شان نشود.تازه، با تأکید بیشتری باید گفت که به قول لنین :”مسأله مجازبودن در اصول هنوز مسأله صلاح بودن در عمل را حل نمی کند.”(دو تاکتیک سوسیال دمکراسی در انقلاب دمکراتیک). از این رو حتماً لازم است در هر مورد، موضوع به طور مشخص مورد بررسی قرار گرفته و به هر مورد به طور مشخص برخورد کرد. )

همانگونه که در بالا آمده است با عنوان استفاده از تضادهای درونی دشمنان به نفع خود اگر ضد انقلاب بخواهد کمکی بکند و البته اخذ این کمک نیز هیچگونه محدودیتی یرای در پیشبرد مبارزات نیروهای انقلابی… ایجاد نکند و باعث عدول آنها از اهداف و مطالبات انقلابی شان نشود میشود این کمک را دریافت کرد و یک تاکید از لنین ؛ مساله مجاز بودن در اصل هنوز مساله صلاح بودن در عمل را حل نمیکند. پس رفیق کمک مالی گرفتن از دولتها را رد نمی کند و فقط مشروط به چند شرط میکند که خود در تناقض میباشد. وی در بند دیگر این تناقض را به این شکل بیان میکند (  ثانیاً واقعیت این است که در شرایط کنونی،به اصطلاح کمک این نیروی ارتجاعی به نیروهای اپوزیسیون به هیچوجه بدون قید و شرط نیست. )

پس اینگونه میشود که در شرایط معیین  و ویژه میشود وارد معامله ( قید و شرط) با نیروهای ارتجاعی شد. پس هیچگونه محدودیت در پیشبرد مبارزاتی نیروهای انقلابی به کجا میرود؟ پس اگر میرویم که پول بگیریم قبول نیز خواهیم کرد که در پراکتیک و استراتژی خود بعضی از تعدیلها را بوجود آوریم البته در شرایط مشخص.

در اینجا بحث شخصی نیست. به احتمال قوی برای رفیق اشرف این شرایط ویژه تا کنون بوجود نیامده که از نیروهای ارتجاعی کمکی مالی بگیرد اما نگاه او به این مسئله مهم است. این تنها او نیست که در میان جریانات چپ حاضر میشود ( البته وی در شرایط ویژه ) کمک بگیرد. بسیاری از جریانات چپ حتی شرایط ویژه ای هم تعیین نمیکنند. بی خجالت و رک فریاد میزنند و خود را صف انتظار کمک مالی از کثیف ترین جریانات و دولتهای ضد بشری قرار میدهند و تازه خود را مدرن میدانند و اگر تذکر یا نقدی هم به آنها داشته باشی به انگ چپ سنتی هم محکوم میشوی.

بحث من در این مورد این است. هیچ جریان مبارز و کارگری نمیتواند از دولتی سرمایه داری  و دیگر کشورها ی ارتجاعی تحت هیچ شرایطی کمک مالی بگیرد و زابطه مالی داشته باشد. یک جریان مبارز و توده ای اهداف و اقدامات خود را برپایه توده مبارزان و در گیر در تشکل موجود خود بسط و گسترش میدهند. این وظیفه فعالین هر تشکل است که منابع مالی و عملی فعالیت و اهداف خود را از درون تامین کنند. استقلال یک تشکل پرولتری از بورژوازی در تمام عرصه حیات اجتماعی فعالیت خود یکی از پایه های اصلی سالم و انقلابی بودن آن تشکل میباشد. مثلا جریانی فکر میکند که تلویزیونی رو به ایران داشته باشد و لذا به پول برای برپایی آن احتیاج دارد. اگر آن جریان میتواند به کمک فعالین خود این امر را سازماندهی کند عالیست وگرنه نمی تواند دست گدایی به سوی دولتها و نهاد های ارتجاعی برای پشبرد این پروژه دراز کنند. استقلال از بورژوازی در تمامی عرصه ها ، اصلی برای هر مبارز و تشکل کمونیستی است. این امر شرایط ویژه ندارد. بعضی از جریانات ایرانی اعم از چپ و راست در ادامه کوچ خود به عراق دست به مذاکره با دولت عراق و رابطه گرفتن با سازمان امنیت عراق شدند. تعداد وسیعی از این جریانات بدون آنکه کوچکترین گزارشی به مردم از محتوای این مذاکرات داده باشند امروزه با پررویی هرچه تمامتر رسما اعلام میکنند که از هر دولتی حاضر به پذیرش پول میباشند و در اساس این رابطه را بخشی از سیاست مدرن خود مینامند. آری این مدرنیسم سوسیال دموکراسی است و خود بورژوایی ایست. این  عمل کوچکترین ربطی به طبقه کارگر ایران ندارد و این خود بی ربطی آنها را به طبقه نشان میدهد. این  نگاه همان ماکیاولیسم است با پرچم قرمز و سرخ.

مهرزاد دشتبانی

 ضمیمه نوشته قبلی

دادگاههای مردمی

۱٫ همانگونه که همه مردم ایران می دانند رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی از بدو تاسیس تا کنون حمامی خون از شریفترین مردم ایران براه انداخته است. اما در این کشتارهای ممتد و لجام گسیخته ۳۴ ساله در دو دوره یعنی سال ۶۰ تا ۶۴ و در مقطع اعدامهای سال ۶۷؛ از ویژه گی خاصی برخوردار میباشند. یعنی عمق این جنایات آنقدر وسیع و عمیق است که در تاریخ بشریت تنها میشود با زندانهای نازی ها مقایسه نمود و این خود یکی از نقاط برجسته و منفی جمهوری اسلامی میباشد که هیچ شخصی از سران رژیم اعم محافظه کار یا اصلاح طلب، در داخل یا خارج، دولتی و بیرون از دولت مسئولیت این واقعه جانکاه را به گردن نمی گیرد.

۲٫ همانگونه که مطلع میباشید رژیم جمهوری اسلامی با باج خواهی و سهم ویژه خواستن از سرمایه داری جهانی؛ هم جامعه جهانی و هم مردم ایران را در آستانه یک جنگ ویران گر دیگر قرار داده است.

۳٫همانگونه که مشاهده میکنید سرمایه داری جهانی  در  یک بحران عمیق بسر میبرد و با وجود تزریق میلیاردها دلار از سطح معیشت کارگران و زحمتکشان جهان به اختاپوس نهادها و بانکهای جهانی هنوز نتوانسته از این بحران جان سالم بدر برد و این بحران در هر دوره  دوباره کوبنده تر بازمیگردد و خود را قوی تر به نمایش میگذارد. به اضافه همین بحران سرمایه که از درون موجب به پلاریزه شدن در بین کشورهای سرمایه داری را دارد و خود به قدرتهای نوین جهانی و حتی انتقال قدرت از بخشی از کشورهای سرمایه داری به بخش کشورهای جدیدی میگردد که خود را به همراه سیاستهای نوینی در سطح جهانی به نمایش میگذارد و ما شاهد یک دوره جنگهای منطقه ای در سطح بین لمللی میباشم. جمهوری اسلامی یک از نقاطی است که مورد تخاصمات جهانی میباشد و سایه جنگ و سیه روزی بر فراز آن خود را به نمایش میگذارد.

۴٫ همانگونه که ملاحظه میکنید تحت چنین شرایطی سرمایه جهانی بخصوص سرمایه داری در کشورهای غرب حمله همه جانبه ای را بر جمهوری اسلامی ایران شروع کرده اند و بر این پایه بوجه های مالی عظیمی را صرف سیاستهای خود میکند. این بوجه مالی که بخشی از آن به اپوزسیون پرو غربی ایرانی  و دلال های سیاسی تعلق میگیرد که در زمینه سیاستهای خود نیاز به تحقیق و آلترناتیو سازی و همسو سازی سیاستهای اپوزسیون ایرانی با سرمایه داری غرب میباشد. در اینجا باید تاکید شود ما یک همسویی و ضد رژیمی را بین سیاستهای غرب و اپوزسیون ایرانی را مشاهده میکنیم که نقض حقوق بشر حلقه مشترک آن میباشد. در چهارچوب این حلقه مشترک نقض حقوقی میباشد که اعدامهای و کشتار سالهای ۶۰ و کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۶۷ دارای اهمیت و برجسته میشود.

۵٫ همانگونه که شاهد میباشیم بخشی از اپوزسیون ایرانی از این همسویی بهره جسته اند و با برپایی پروژه های متعدد در زمینه نقض خقوق بشر به همکاری با سرمایه غربی و اروپایی پرداخته اند.

۶٫ رفقا و دوستان ! دادگاههای مردمی مفهومی مشخص دارد. دادگاههای مردمی خود را مستقل از هرنوع دولت و نهادهای موازی دولتی خود را به وسیله مردم سازمان میدهد. یعنی بازمانده گان این کشتار ها از یک سو، خانواده این عزیزان. سازمانهای سیاسی دخیل در این کشتار، و دعوت بین لمللی برای نظارت از این دادگاه. این دادگاه صرفا نمادین است و جنبه جزایی ندارد. این دادگاه از طرف جمع وسیع و نه سکتی زندانیان سیاسی ( نه گروهی و اقلیتی) و خانواده ها و بازماندگان زندانیان از این کشتارها و از پائین تشکیل میشود که استقلال خود را از ابتدا تا انتها حفظ کند. از نظر مالی و امکانات نیز مستقل است و به هیچ دولت و ارگان وابسته به دولت دست نیاز بلند نمی کنند. دولت در اینجا به مفهوم وسیع کلمه بکار برده میشود.