جنگ خود خواهانه حکام جمهوری اسلامی، و تکلیف مخالفین به جنگ

علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی در دیدار مسئولان و کارگزاران حکومتی با وی به مناسبت عید فطر با هشدار در مورد به حاشیه رانده شدن “موضوع فلسطین و قدس”،اسرائیل را “غده سرطانی صهیونیستی” و یک “رژیم جعلی” خطاب داد.

محمود احمدی نژاد نیز در طی یک سخنرانی در راهپیمائی عید فطر ، وجود اسرائیل را توهین به تمام بشریت دانست!

احمدی نژاد تشکیل دو دولت اسرائیلی و فلسطینی را  طرح فریبنده دشمن خواند و گفت: او گفت که حضور صهیونیست‌ها در یک وجب از سرزمین فلسطین هم خطرناک است چه برسد که دولت رسمی و قانونی هم داشته باشد.

زمزمه های جنگ بر این است که سران حکومت “آمریکا” مخالف با حمله نظامی به ایران هستند، اما کشور اسرائیل به این دلیل که دائمن از طرف سران جنگ طلب “نظام اسلامی” مورد تهدید به نابودی قرار می گیرد، ادعا کرده است که برای دفاع از موجودیت خود، پایگاه های اتمی ایران، و همچنین به محل اسکان سران “جمهوری اسلامی” حمله خواهد کرد. و اگر فرضن جنگی در بگیرد، آغاز گر جنگ خود خواهانه حکام جمهوری اسلامی” اند، و نه کشور مسئولین کشور اسرائیل.

مسئولین نظام اسلامی برای شروع به جنگ، و یا هر اقدام مخاطره انگیز دیگری از نظرات مردم ایران نیز با خبر نمی شوند. دید گاه های مردم ایران مهم نیست. سیاست زور گویانه حاکمین جنگ ستیز، بر این اساس استوار است که اصولن مردم باید هر آنچه که از طرف رژیم دیکته می شود را بدون چون چرا اطاعت نمایند! و در غیر اینصورت به مجازات های سنگینی خواهند رسید.

این شیوه کشور داری ارثیست که از طرف خمینی دژخیم به یادگار مانده است. “خمینی” و باند چماقدار طرفدار او ده ها هزار جوان ایرانی آزادیخواه را به قتل رساندند، و جنازه بسیاری بشکل دسته جمعی در سواحل دریا، بالای تپه ها، و یا گورستان های بی نام ونشان بخاک سپردند. و همچنین در نهایت بیشرمی از خانواده های بازماندگانشان درخواست پول تیر برای گلوله باران نمودن عزیزانشان می کردند! چنین رفتار جنایتکارانه ای واقعیت همه عمر ننگین “جمهوری اسلامی” است.

سیاست گذاران رژیم تصمیمی را در پشت در های بسته می گیرند، و از فردای آن روز نیز در رسانه های دولتی شان تیلیغ می کنند. و تعدادی از خودی ها، ساندیس خوران بسیجی، چماقدار چاقوکش مزدور مزد بگیر، با آن ها نیز هم صدا می شوند. و  صدای هر اعتراض بر حقی در ایران، زندان، شکنجه، اعدام، و ده ها نقض حقوق بشر دیگر است.

در طول همه دوران تاریخ اسرائیلی ها هیچ دشمنی با مردم ایران نداشته اند، و هم اکنون نیز ندارند. هدفشان از احتمال در گیری نظامی در واقع حمله مستقیم به  سران رژیم، و سیاست گذاران جنگ ستیزشان است. “جمهوری اسلامی” است که شبانه روز شعار های “مرگ بر اسرائیل”، “مرگ بر آمریکا”، “مرگ بر منافقین”، “مرگ بر انگلیس”، و “مرگ بر همه دنیا”! را فریاد می زند. که البته در پشت تمام این شعار های پوچین ایجاد کینه و نفرت ودشمن تراشی ها است که بتواند مخالفین داخلی را سرکوب نماید.

نه اسرائیل و نه هیچ کشور دیگری دشمن مردم ایران نیست، و تصمیم به جنگ و ستیز با مردم ایران را ندارند، و بلکه “جمهوری اسلامی” است که برای بقاء عمر خودش بر روی بحران سازی های منطقه  حساب سیاسی باز کرده است. و به هیچ وجه نباید همراه سیاست های جنگ ستیزانه جمهوری اسلامی شد. و رفتار جنگ ستیزانه “جمهوری اسلامی” برخلاف خواست های اکثریت مردم “صلح طلب” و “آزادیخواه” ایران است. بنابر باید آگاه و هوشیار باشیم و فریب سیاست های آنان را نخوریم، و  مخالفت با جنگ را در دستور کارمان قرار دهیم.

دشمنان اصلی مردم ایران موجودیت “جمهوری اسلامی” در ایران است، و  نه کشور های خارجی همچون “اسرائیل”، “آمریکا”، و نه هیچ کشور دیگری. در واقع اکثریت مردم ایران هستند که برای روز براندازی کلیت رژیم لحظه شماری می کنند، و این مسئله را سران رژیم بخوبی می دانند، و از همین ترس، و وحشت از سرنگونیست که در صدد ماجراجوئی جنگی، و دشمن تراشی های بیشتر هستند.

و اما در این جنگ احنمالی منطق حکم می کند که ساندیس خور ها، و  اوباشان چماقدار رژیم بروند و از منافع خودشان دفاع کنند. منظور همان جنایتکارانی هستند که بیشتر از سه دهه است خون مردم ایران را در شیشه کرده اند، و حق داشتن”آزادی” و زندگی کردن انسان را از ایرانیان گرفته اند. اوباشان خامنه ای، خود فروشان مزد بگیر، تیر خلاص زن ها، و دیگر جانیان رژیم وظیفه خدمتی دارند که برای بقاء حکومت ننگینشان، بجنگند، و در این راه پر افتخار به شهادت برسند! و بهشت و حوری های بهشتی هم مبارکشان باد! بروند و شهید بشوند که در این دنیا شر ظلمشان از سر مردم ایران برچیده گردد.

نظر غربی ها نسبت به ادامه عمر “جمهوری اسلامی”

سران آمریکا بارها رسمن گفته اند که خواهان براندازی “جمهوری اسلامی” نیستند. در حقیقت منافع شان با بودن رژیمی که متکی به شعار های دروغین است بیشتر تامین می گردد، تا اینکه در ایران اجتماعی مردمی تشکیل شود، که به عوض پرداختن به مسائل فرعی وحاشیه ای بی ارزشی شعار گونه، بنای ساختن کشوری مترقی و مدرن و مترقی را آغاز کند. آمریکائی ها “جمهوری اسلامی” “اصلاح طلبان” را دوست دارند، و نه حکومتی دمکراتیک در ایران. حکومتی مردمی و دمکراتیک در ایران مغایرت با منافع کشور های غربی دارد و به هیچ وجه منافع مادی شان را تامین نمی کند.

غربی ها ایران اسلامی همچون کشور همسایه افغانستان، عراق، ترکیه، و دیگر کشورهای عربی اسلامی را دوست دارند. ایرانی اسلامی اصلاح شده از نوع اسلام رحمانی ( مدل آخوند خاتمی)، که در روز روشن با شمشیر مردمش را گردن بزنند، احکام وحشیانه اسلامی بر گرفته شده از تمدن اعراب بیابانگرد را در “ایران اسلام زده” به اجرا بگذارند، اما به منافع آنها در منطقه آسیبی نرسد. و در این صورت است که شاهد خواهیم بود که رگ گردن هیچ یک از “نهاد های حقوق بشری” و “سازمان ملل دنیا” هم بالا نمی زند! همانطوری که هم اکنون در کشور اسلامی عربستان در روز روشن و جلوی چشم میلیارد ها انسان، با شمشیر گردن می زنند، و هیچ صدای اعتراضی از طرف غربی ها شنیده نمی شود!

اما تکلیف مردم چیست؟

اما رژیمی که خواسته به پیشواز جنگ می رود، دیگر کاری از ما مخالفین با جنگ ساخته نیست. البته واقعیت اجتماعی و سیاسی موجود در ایران این است که سران وا مانده و رسوای رژیم چاره ای به غیر بحران سازی و  جنگ برایشان باقی نمانده است. شاید مسئله درگیری های نظامی باعث شود که نظامی که در حال فروپاشی است، به طول عمرش اضافه گردد. و شاید های دیگری مبنی بر اینکه ماحصل این برخورد نظامی باعث شود که کلن اوضاع منطقه بهم بریزد. مثلن حزب الله به اسرائیل موشک پرانی کند، و یا نوری مالکی موضع گیری جنگی به نفع سیاست های جنگ ستیزانه جمهوری اسلامی داشته باشد، و حماس نیز درگیر ماجراجوئی های رژیم گردد. و از آنطرف نیز بر روی کمک های چین و روسیه در سازمان ملل نظر داشته باشند. که آن دو کشور همان طوری که برای داشتن در آمد های مالی بیشتر به بشار اسد یاری می رسانند، و بمنظور حفظ منافع شان چشمشان را بر تمام جنایات اسد بسته اند، به اینها نیز چنین سیاستی را در پیش بگیرند. اینها مسائلی است که ممکن است جمهوری اسلامی برایش حسابی ویژه باز کرده باشد. خلاصه اینکه جمهوری اسلامی در هر ماجراجوئی های نظامی خود خواسته اش، هرگز از طرف مردم ایران حمایت نخواهد شد. و هیچ دلیلی هم وجود ندارد که مردم از حاکمین ظالم در ایران حمایت کنند. و از جنایتکارانی حمایت کنند که روزی نیست که جنازه جوانانشان را بالای طناب دار ندیده باشند!

راهکاری برای سرنگونی جمهوری اسلامی و نه به جنگ

راه چاره از برون رفت از وضعیت سختی که اکثریت مردم ایران گرفتار آن هستند، اینکه مخالفین “جمهوری اسلامی” ابتکار عمل را بدست بگیرند، که از شر حاکمیت اسلام سرکوبگر سیاسی خلاص شوند. یک راهکار کاملن منطقی و شدنی این است که کارگران دست به“اعتصابات همگانی” روی بیاورند.  این روش اعتراض و مبارزه موثر ترین راه برای براندازی نظام اسلامی، و شکست دادن تفکرات جنگ ستیزانه فاشیست های حاکم بر ایران است.

خصوصن اعتصابات و دست از کار کشیدن کارگران بخش های صنعتی کشور همچون شرکت نفت و گاز، در مدت کوتاهی می تواند ضربه بزرگی به حاکمیت وارد نماید. و قطعن اعتصابات همگانی در سطح وسیع خیلی زود به نتیجه خواهد رسید و  کمر رژیم را خواهد شکست و  به زور گوئی و زیاده خواهی آنها پایان خواهد داد. آزادی ایران از این روزنه های مبارزاتی می گذرد، و نه طرفداری کردن از یکی از دو طرف جنگ.

نه به جنگ خود خواهانه جمهوری اسلامی، و سرنگونی باد رژیم جنایتکاران جمهوری اسلامی راهیست که باید در این مسیر مبارزاتی گام برداشت.

«مراد شیخی»

muradsheixi@yahoo.com

چهارشنبه ۰۱ شهریور ۱۳۹۱

۲۲/ ۰۸/۲۰۱۲