ریزش گلهای قرمز،خیابانها را پوشاند

این بار،
این بار برف آتش گرفت
بهمن بو گند ،
کپک زده ، در دره

خرافات
که موش کورها جسد آورا
سوراخ سوراخ
دارد به طوفان خشم
محو  وآ ب می شود
وبه فاضلابها سرازیر
می شود
عقده گلوها،
آسمان بُغض وکینه
را فرا گرفته
وتبدیل به رعد  وبرق وطوفان
شده
سیل خشم محرومان
خیابانهای شهر را
ازکرم ومیکربهای
خطرناک
پاک خواهد
کرد
این بار ،آوازها  آواز
عاشقانه است
این بار آوازها ،مژده بخش
شادی
پیام آور آزادی
مژده بخش تنگنای
گلهای قرمز،با رنگهای دیگر
درپارکهای زیبا است

این بار فریادها
اخطار است
اخطار تخلیه لانه
سرکوب
لانه انسان کشی
لانه خرافات و عوامفریبی
کُهنه دوزان این
عصر
درمانده درتنگنای
خروش خشم
درلابلای دوسنگ آسیا ب
فریاد بر اندازی
خورا شنیده اند
نعره بلند گوی کینۀ
محرومان
مارش یک حرکت
تکرار شده گذشته
پنجاوهفت
است.

٣٠̷١٢̷۲٠٠٩  کمال محمدی