شعری برای “آزادی”

“در دفترهای مدرسه ام،
بر روی میز و بر درختها..
روی ماسه ها،
و در برف..
نامت را می‌ نویسم!..
* * *
بر هر صفحه ای که می‌ خوانم،
روی تمام صفحه های سفید..
بر روی سنگ،خون، کاغذ،
و یا بر خاکستر؛
نام تو را می‌ نویسم!..
* * *
بر تصاویر طلایی رنگ؛
بر روی سلاحهای سربازان،
و بر تاج پادشاهان..
نامتو را می‌ نویسم!..
* * *
در جنگلها ودر صحراها،
روی خانه پرندگان،
بر سروها..
و بر خاطرات کودکیم..
نامتو را می‌ نویسم!..
* * *
در شگفتی شبها،
بر نان سپید روزها،
و در فصلهایپیمان..
نامتو را می‌ نویسم!..
* * *
بر تمام لباسهای کهنه آبی رنگم..
بر رویعکس خورشید توی حوض،
و بر ماه که در دریاچه زندگی‌ می‌ کند؛
نامتو را می‌ نویسم!..
* * *
در کشتزارها، و در امتداد افق..
بر بالهای پرندگان،
و بر روی آسیاب سایه ها..
نامتو را می‌ نویسم!..
* * *
در وزش هر سپیده دم؛
بر روی دریاها، وبر قایقها..
و بر روی کوههای فراموشی،
نام تو را می نویسم!..
* * *
بر روی حباب ابرها،
بر عرق طوفان؛
و بر باران بی روح تیره..
نام تو را می نویسم!..
* * *
بر روی اشکال تابناک،
بر ناقوسهای رنگ..
و بر حقیقت مادی..
نامتو را می نویسم!..
* * *
بر جاده های بیداری،
در امتداد راههای باز شده..
و در هر مکان پراکنده ای؛
نامتو را می نویسم!..
* * *
بر چراغهای روشن،
بر چراغهایی که خاموش شده اند..
و در خانه ام که مکان دیدارهاست،
نامتو را می نویسم!..
* * *
بر آستانه درم،
بر روی همه چیزهای آشنا..
و بر جریان مقدس آتش،
نامتو را می نویسم!..
* * *
در شگفتیهای آینه،
بر لبانی که حضور دارند..
و بر بلندای سکوت..
نامتو را می نویسم!..
* * *
بر پناهگاه ویران گشته ام،
بر برجهای افتاده..
و بر روی دیوارهای ملالت..
نام تو را می نویسم!..
* * *
بر غیبت بی احساس،
در تنهایی عریان..
و بر قدمهای مرگ..
نامتو را می نویسم!..
* * *
بر سلامتی بازیافته،
و خطر گذشته..
و بر “امید” بی هیچ خاطره ای..
نامت را می نویسم!..
* * *
و بوسیله قدرت ژرفیک کلمه؛
زندگیم را دوباره آغاز می کنم..
من بدنیا آمدمتا تو را بشناسم..
و بر تونام نهم:
“آزادی” …”

(شعر از: پل الوار – شاعر فرانسوی)

منبع دیگر:
ترجمه شعری برای “گابریل پِری”– از زهره مهرجو
http://www.rowzane.com/index.php/annonce-archiev/82-reports/10721-1391-05-22-06-54-19