زلزله؛ مردم راه را نشان میدهند!

در چند روز گذشته ما شاهد وقوع زلزله در شهرها و روستاهایی در استان آذربایجان شرقی بوده ایم و متاسفانه در آن تعداد زیادی انسان جان خود را از دست داده اند و نیز تعداد بیشتری زخمی و بیخانمان شده و در روزهای بعد از آن نیز بخاطر اهمال کاری دست اندرکاران حکومت، به شمار کشته شدگان افزوده شده است. همینجا جا به نوبه خودم و از طرف سازمان جوانان کمونیست و همه اعضا و فعالین آن به همه بازماندگان این واقعه دردناک تسلیت میگویم و همدردی و همبستگی خود را اعلام کنیم. 
اما با همه این اوصاف، این واقعه با خود پیامدهای متفاوت و مهمی را بهمراه داشته است. کلیدی ترین نکته اینست که بسیاری از عزیزان ساکن در آن منطقه جانشان را از دست داده اند و بسیاری بیشتر بیخانمان، زخمی، گرسنه و بی سرپناه هستند و رسیدگی چندانی به اوضاع و احوال آنان نیز صورت نگرفته و مردم نارضایتی زیادی در این زمینه ابراز کرده اند. مقصر این مسئله جمهوری اسلامیست که جان انسانها و سلامتی و رسیدگی به بازماندگان این واقعه اهمیتی برایش ندارد و برخوردی که با این مسئله داشته بسیار جنایتکارانه و ضدانسانی بوده. بطوری که سعی در عدم پوشش این مسئله چه در صدا و سیما و چه رسانه های دیگر داشته و نیز در زمینه تجسس و رسیدگی به مردم در آن منطقه نه تنها به بدترین شکل ممکن عمل کرده است بلکه مانع رسیدن کمک های مردمی شهرهای دیگر ایران و نیز سایر جهان شده است. یعنی دقیقا هویت اصلی که این حکومت دارد، انسان ستیزی و غارتگریش کاملا در این واقعه بار دیگر نمایان شده است.
اینکه چرا جمهوری اسلامی این سیاست را پیش میبرد پر واضح است اما خوب است در اینجا اشاره مختصری به عملکرد جریانان قوم گرا در آذربایجان و همینطور ناسیونالیستهای ایرانی هم داشته باشم که موضع گیری و عملکردشان بنوعی مکمل و تکمیل کننده عملکرد جمهوری اسلامی بوده است. جواب قوم گرایان اینست که جمهوری اسلامی چون حکومت “فارس ها” ست برای همین این عملکرد را دارد و با نفرت پراکنی قومی و نژادی عملکردی بشدت فاشیستی دارند. از طرف دیگر ناسیونالیستهای ایرانی میگویند جمهوری اسلامی چون حکومت “عربها” ست برای همین “ایرانی” برایش اهمیت ندارد و بنابراین چنین عملکردی داشته است و سعی میکند بنام ایرانیت و آریایی گری و ملی گرایی جواب جمهوری اسلامی را بدهد و با این عناوین مردم را فرابخوانند که کاری کنند. گویی اینجا دعوا بر سر “ایرانی و فارس و آذری و عرب” است و انگار نه انگار اینها انسان بوده اند که کشته شده و یا بی خانمان شده اند و باید فورا برایشان کاری کرد.
اما در نقطه مقابل همه اینها، مردم بوده اند که بار دیگر خط بطلانی بر همه قرائتهایی که از آنان شده است کشیدند. مردم با حضور گسترده خود در شهرهای مختلف چه برای خون دادن و چه با ستادها و کمیته های خودجوشی که ایجاد کرده اند و وسایل مورد نیاز از خوراکی گرفته تا لوازم پزشکی تا لوازم زندگی موقت و وسایل برای مقابله با سرما را تهیه کرده و عازم مناطق زلزله زده کرده اند که البته با سد و مانع جمهوری اسلامی برخورد کرده اند اما بخشا توانسته اند این کمکها را بدست آسیب دیده گان برسانند. این سازماندهی خودجوش و اجتماعی، عمدتا در سطح شهرها، محلات و دانشگاه ها و کارخانجات و نیز از طریق مدیای اجتماعی نظیر فیسبوک و گوگل پلاس، صورت گرفته و دارد ابعاد گسترده تری نیز پیدا میکند. باید به این اقدامات، تلاش های مردم جهان را نیز اضافه کرد. مردم با این حرکت در وهله اول تودهنی محکمی به جمهوری اسلامی زده اند و نشان دادند که صاحبان اصلی و اداره کنندگان اصلی جامعه، مردم هستند همان ۹۹درصدی ها.
مردم نشان دادند که همه این بخش بندیها بر اساس ملیت و قومیت و مذهب و نژاد و…. کاذب و بی پایه و اساس است و آنچه معیار است انسان بودن و انسانیت است. نکته دیگری که در این واقعه پررنگ بود و خود را بسیار برجسته نشان داد چشم اندازی ست که مردم با این عملکرد خود نشان دادند. نشان دادند که چرا نمیشود جامعه را به همین سبک که شاهد دخالتگری وسیع مردم بودیم اداره کرد؟ چرا حتما باید فاجعه طبیعی ویا انسانی روی دهد تا جامعه این واکنش را از خود نشان دهد؟ آیا نمیشود در روزهای آفتابی هم که فاجعه ای رخ نداده، مردم، زندگی و جامعه شان را به همین صورت اداره کنند؟ آیا اداره بخشهای مختلف جامعه و دخالتگری مستقیم و روزانه مردم و برنامه ریزی و تصمیم گیری برای زندگی اجتماعی و فردی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی شدنی نیست؟ جواب مردم مثبت است که بله میشود و اتفاقا مدرنترین و آزادانه ترین مدل اداره جامعه همین سیستم و سبکی است که ما توسط مردم در رابطه با این واقعه شادهش بوده ایم است. یکی بپرسد که شورا یعنی چه؟ سوسیالیسم یعنی چه؟ دخالت گسترده مردم در برنامه ریزی ها و تصمیمات کشور یعنی چه و مگر میشود؟ باید همین الگو و نمونه را جلوی آنها گذاشت. ما در سطح جهان هرقت با چنین وقایعی روبرو میشویم شاهد این نوع عملکرد انسانها میباشیم. جواب مردم اینست که شدنیست و میشود، چیزی که مانع است حکومتها هستند و در ایران مشخصا جمهوری اسلامیست. مردم در ایران از خود “همبستگی انسانی” نشان دادند و نه قومی یا ملی یا مذهبی، و همین الگو را باید ادامه و گسترش داد. همه کسانی با هر عقیده و فکری، حتی کسانی که عقاید مذهبی داشته اند و در این حرکت باشکوه شرکت کردند، انسانیت درونشان محرکشان بوده و بحرکتشان درآورده است.
نکته بعدی اینکه، درست است عزیزانی در این واقعه کشته شده اند و این بسیار دردناک و ناراحت کننده است اما دعوت مردم و فراخوان دادن به عزاداری و سوگواری راه حل نیست، باید نسبت به مانع تراشی و بی مسئولیتی جمهوری اسلامی اعتراض کرد. باید روز اعتراض فراخوان داد نه روز عزاداری. باید با اعتراض خود راه کمک های مردمی از ایران و سایر نقاط جهان را به سمت مردم آسیب دیده باز کنیم و نیز با اعتراض وسیع، چنان فشاری به حکومت بیاوریم که برای همه آسیب دیده گان، مجانی مسکن بسازد و زندگی طبیعی را به آن مناطق برگرداند و نه اینکه ارازل و اوباشش در تلویزیون و روزنامه ها بگویند مردم انتظار کمک از حکومت نداشته باشند و یا اینکه بیایند وام بگیرند و خودشان خانه ها و شهرها و روستاها را بسازند. باید جمهوری اسلامی را در این زمینه ها عقب راند و تنها راه آن اعتراض است.
این مطلب در نشریه جوانان کمونیست ۵۶۴ به چاپ رسیده است نشریه را می توانید از لینک زیر دانلود کنید:  http://tiny.cc/hhp3iw