دوستان واقعیتها کیانند؟ پاسخی به رفیق علی جوادی

رفیق مظفر محمدی مقاله ای تحت عنوان دوستان مردم کیانند به اسیب شناسی جنبش چپ پرداخته است. رفیق علی جوادی در جواب ایشان مقاله ای تحت عنوان نا دوستان مردم کیانند به نگارش دراورده است. تم مقاله من دفاع از رفیقی بر علیه رفیق دیگر نیست. بلکه نور انداختن روی واقعیت های موجود و پاره کردن زنجیر های توهم دست و پاگیر جنبش مبارزه طبقاتی است.

رفیق مظفر محمدی از یک متد تحلیلی وارونه اغاز می کند. اینکه تحلیل چپ از اوضاع منطقه ای و خصوصا کشور ایران نا درست از اب در امده است. پاسخ رفیق علی جوادی چیست؟ که رفیق مظفر محمدی تزهای منصور حکمت را نقد می کند و از نقطه شروع نقد مظفر محمدی حرکت می کند که این تزها متعلق به کیست (بهمن شفیق-کوروش مدرسی و…) و به همین دلیل راست است.

مسلما هر دو طرف می توانند در رد و نقد تزهایشان ساعت ها به بحث تئوریک بنشینند.اما انچه گره بحث را کور می کند بستن دریچه بحث است. بحث رفیق علی جوادی پاسخی به سوال های مطرح شده مظفر محمدی نمی دهد فقط یک فرار است گویی آتویی گرفته شده که دیدید ما راست می گفتیم است. در ادبیات سوسیالیستی و سیاسی برخورد رفیق علی جوادی یک برخورد دگم به مسئله است. تنها معیار بحث علی جوادی تکرار تزهایی از منصور حکمت است. اما این شیوه ابدا اصولی نیست. مسلما اگر تاریخ نقد سیاسی و تاریخ نقد اقتصاد سیاسی را در خود مارکسیسم ورق بزنیم این متد علی جوادی اصلا متد نیست. در متد علی جوادی تاریخ یک چارچوب بسته و یک رودخانه ثابت است که در ان هیچ اتفاقی نمی افتد. حتی اگر زاویه منصور حکمت هم به مسئله نگاه کنیم این تزها امروز جواب نمی دهد. خیلی راست و روشن تز بحران اخر جمهوری اسلامی بحث مستقیم منصور حکمت است مسلما بحران به بازه زمانی اشاره می کند که ابتدا و انتهایی دارد. منصور حکمت از بحران اقتصادی صحبت می کند در صورتیکه امروز بنگاه های مالی رژیم اسلامی از عراق و ترکیه تا کانادا و لابی های امریکا تا امریکای جنوبی و چین و اسیای شرقی همه جا مشغول گسترش است. از کره جنوبی تا هند امروز تمام بورس بازان و دلالان نفت جشمشان به تحولات سیاسی ایران دوخته شده است. این بدین معنی است که تز منصور حکمت در رابطه با انزوای اقتصادی جمهوری اسلامی از ریشه غلط است. سوال اینجاست علی جوادی باید با امار و ارقام به این سوال ها جواب بدهد. اینکه منصور حکمت گفت پس این تز درست است جواب درستی نیست. یا اینکه نقد منصور حکمت مساوی با دفاع از جمهوری اسلامی است حرف اساسا نادرستی است. یا اینکه دیدن واقعیت و بازگو کردن ان دفاع از رژیم اسلامی است بازهم کار نادرستی است.

بحران سیاسی جمهوری اسلامی بعد از ۳۴ سال حکومت ننگین این اوباشان دیگر تز درستی نیست.اصلا ثبات و بحران تزهای گویایی برای جنگ طبقاتی نیستند. اگر نقطه شروع یک مبارز اجتماعی چشم دوختن به وخامت اوضاع طبقات بالا باشد مسلما طبقات بالا قادر به بازسازی خود با پول و سرمایه و ساخت و پاخت و زد و بندهای سیاسی خواهند بود. رفیق علی جوادی مسلما باید بپذیرید در شرایط اسف بار کنونی چپ و سوسیالیسم با این شرایط هیچ شانسی برای رشد و پیشرفت ندارد. عزیمت مظف محمدی بعنوان یک کمونیست پیدا کردن راه حلی برای ان است.این دیگر جزو اصول پایه ای کمونیستی نیست که خیلی راحت رفیق اذر ماجدی این بحث را دفاع از جمهوری اسلامی می خواند. این یک بحث عصبی بی منطق و فقط برای زیر فشار قرار دادن نویسنده است. راستش اصلا بحث نیست کل کل است. و هیچ ربطی به کمونیسم ندارد.

من بعنوان یک مخاطب از رفیق علی جوادی خواهش می کنم بجای تکرار تزهای جواب نداده و نا مطابق با واقعیت بدون اصرار در تعلق ان به کسی و بدون جواب های اتومات خسته کننده و مارک زدن بر روی مخاطبان دنبال پاسخ های واقعی باشند. لطفا رفیق علی جوادی پاسخی به تزهای مربوط بدهد. مسلما می توانیم با همدیگر به عدد و رقم به بحث بپردازیم. اما رصد کردن نقاط قوت دشمن به معنی حمایت از دشمن نیست بلکه به معنی تدارک واقعی جنگی و مبارزاتی بر علیه ان است.

مازیار رادپور