یک تبریک و یک توصیه

مقدمه کوتاه

سعید صالحی نیا میخواست یک پروژه راست و ضد حزبی و ضد کمونیستی را تحت نام کمونیسم کارگری به پیش ببرد که با مقاومت شدید اعضا و کادرهای حزب مواجه شد و شکست خورد. در بحثهای طولانی و چندین ماهه ای که در فیس بوک و سایر سایتها پیش رفت تمام گوشه ها و کنارهای افکار و سیاستهای راست و توده ایستی و لیبرالیستی و مذهب پناه و رفتارهای آکنده از توهین و تحقیر و تمسخر و اتهام و دروغ و تجسس در زندگی شخصی و اعضای خانواده مخالف فکری یک به یک مورد نقد و بررسی قرار گرفت و عقب زده شد. نتیجه منطقی این بحثها این بود که آقای صالحی نیا هیچ سنخیتی با حزب کمونیست کارگری ندارد و جایش در این حزب نیست. ایشان که در برابر نقد و بررسی علمی و منطقی افکار و سیاستها و رفتارهای خود عاجز ماند و پاسخی نیافت، اخیرا به عرصه قصه گوئی و داستانسرائی پناه برده است تا بلکه همان افکار و سیاستها و رفتارها را در این قالب به پیش ببرد. اما قالب جدید داستانسرائی و قصه گوئی کمکی به پوشاندن دم خروس سیاستهای راست و رفتارهای ناهنجار او زیر قبای قسم حضرت عباس نخواهد کرد. ارتجاع و عقب ماندگی در هر شکل و شمایلی همان ارتجاع و عقب ماندگی هست.

یک تبریک

جای خوشالی و تبریک است که سعید صالحی نیا میدان فعالیت خود را پیدا کرده است. ایشان میدان سیاست را ترک گفته و بسوی میدان داستانسرائی قدم نهاده اند. این یک تحول مثبت برای ایشان است. میدان سیاست احتیاج به مقدار زیادی منطق و متد علمی و تحلیل و استدلال دارد. میدان سیاست صحنه کشاکش طبقات اجتماعی و مواضع روشن سیاسی هست. در دوره ایی که توده های میلیونی کارگر و زحمتکش نظام طبقاتی را به مصاف طلبیده اند و از هر کارخانه و محله ای فریاد اعتراض برخاسته است، و مضاف بر آن، یک حزب کمونیستی کارگری با تئوری و سیاست و پراتیک روشن و صیقل یافته در صحنه سیاست وجود دارد، میدان سیاست برای کسانی که از دو طرف دهانشان سخن میگویند تنگ میشود. ما تلاش کردیم این حقیقت روشن را مورد توجه آقای صالحی نیا قرار دهیم ولی این تلاش ما کارگر نشد. ایشان بجای گوش فرا دادن به توصیه های دوستانه ما شیوه هایی بکار گرفت که برای خود او آخر و عاقبت خوبی نداشت. ما توصیه کردیم که توهین و تحقیر و تمسخر و فحاشی و اتهام و شانتاژ و تجسس و تهدید در بحثهای سیاسی تف سر بالاست اما ایشان باورشان نشد و یا گوش نکردند. ما توصیه کردیم که خوانندگان شعور دارند و فرق بین توهین و تحقیر و غیره را با تحلیل و برهان و استدلال تمیز میدهند ولی ایشان باورشان نشد و یا گوش نکردند. ما توصیه کردیم که نمی شود گنجشک سیاستهای راست توده ایستی و لیبرالیستی و مذهب پناه را رنگ آمیزی کرد و بنام قناری کمونیسم کارگری به اعضای حزب کمونیست کارگری و خوانندگان فروخت ولی ایشان باورشان نشد و یا گوش نکردند. ما توصیه های دوستانه زیاد دیگری کردیم که ایشان باورشان نشد و یا گوش نکردند. توصیه های ما آمدند و شدند.

یک توصیه

اکنون آقای صالحی نیا تصمیم گرفته اند میدان سیاست را بسوی میدان قصه گوئی و داستان سرائی ترک کنند. این یک تحول مثبت است. میدان داستانسرائی نیاز چندانی به تحلیل و منطق و استدلال ندارد. سرمایه های لازم برای این میدان تصور و خیالپردازی هستند. این حقیقت که ایشان شروع نکرده دو داستان بنامهای “دربان خودگمارده” و “عنتری خودگمارده که دربان بود” را به نگارش در آورده اند نشان از استعداد ایشان در این مید ان میدهد. اگر چه این داستانها هنوز به گرد داستانهای دست چندم هم نمی رسند، اما با پشتکاری و قلم درازی که آقای صالحی نیا دارند انتظار نگارش داستانهای دست چندم از ایشان چندان هم بیهوده نیست. ما در این راه برای او آرزوی موفقیت میکنیم. اما بنا به وظیفه انسان دوستی و خیرخواهی خود توصیه ای به ایشان داریم: خوانندگان فرق بین عنتر بازی و داستانسرائی را تمیز میدهند. ما توصیه مان را کردیم. باشد که اینبار ایشان باورشان شود و گوش کنند.