آیا کلید جنگ بزرگ در خاورمیانه زده شد؟

تردیدی نیست وقتیکه یکی از دادگاههای فدرال ایالات متحده آمریکا با توّجه به اسناد معتبر، حکم صادر میکند که «رهبر» جمهوری اسلامی پیش از وقوعِ حادثهء ۱۱ سپتامبر از ابعاد ماجرا مطلع بوده است، یقین بدانیم پیگرد قضایی کارگزاران اصلی جمهوری اسلامی بعنوان مجرمین بین المللی در آینده، بدور از ذهن نخواهد بود. از همین رو است که امروز مشاهده میکنیم سران رژیم اسلامی در رابطه با معضلات بین المللی خود با جامعه جهانی به یک آشفتگی فکر و بیخردی دچار شده اند. شایعه باز شدن دفتر نمایندگی طالبان در زاهدان، اگر صحت داشته باشد، حکایت از روان پریشانی حکومتگرانی میکند که حتی در حساس ترین لحظات حیات سیاسی خود قادر به فکر کردن و تصمیم گیری منطقی نیستند. طالبان چه تفاوتی با گروه القاعده دارد، زمانیکه رهبران این دو گروه با هم اندیشی یکدیگر در ۱۱ سپتامیر، در طی یک روز، جان پیش از سه هزار انسان را به قربانی گرفتند؟ آیا گشایش دفتر طالبان در زاهدان آنهم در این روزهای حساسِ بحران در خاورمیانه، بمعنای اعلام جنگ جمهوری اسلامی علیه جامعه بین المللی نیست؟ آیا رفت و آمد و فعالیتهای اعضای مؤثر گروههای طالبان و القاعده در گذشته و امروز در ایران، بمفهومی انزوای بیشتر ایران و فراهم آوردن زمینه های ایجاد جبههء جنگی علیه مرزهای ملی کشورمان نیست؟
کوروش اعتمادی
۵ آگوست ۲۰۱۲
koroush_etemadi@hotmail.com

****
«زبیگنیو برژینسکی»، مشاور سابقِ امنیت ملّی آمریکا در دولت جیمی کارتر، در گفتگویی با شبکهء تلویزیونی «نیوز مکس»، به مقامات بلند پایهء دولتِ آمریکا هشدار میدهد که هر گونه تقابلِ نظامی با جمهوری اسلامی می‌تواند برای ایالات متحدهِ آمریکا فاجعه‌ بار باشد و تا سال هایی طولانی، اقتصاد آمریکا را دستخوشِ بحرانهای ویرانگر کند. در همین مصاحبه «برژینسکی» تأکید میورزد: «جنگ در خاورمیانه در شرایط کنونی، ممکن است سال‌ها به طول بینجامد؛ بنابراین، پیامدهای اقتصادی آن برای طبقه متوسط آمریکایی فاجعه آمیز خواهد بود و این در واقع چیزی است که هیچ کس نمی‌تواند آن را نادیده بگیرد». «برژینسکی»، دربارهِ احتمال بسته شدن تنگه هرمز می‌گوید: «بی‌گمان، آمریکا کارهای لازم برای باز کردن تنگه هرمز در صورت بسته شدن آن میبایست انجام دهد، ولی بیایید ساده نباشیم. ما می‌توانیم تنگه هرمز را باز کنیم؛ اما شما می‌توانید مطمئن باشید که از آن پس قیمت سوخت به سرعت افزایش خواهد یافت و مالیات دهندگان آمریکایی میبایست برای هر گالن بنزین بین پنج تا ده دلار بیشتر پرداخت کنند».
در این روزها فقط آقای «برژینسکی» نیست که از وقوع جنگی هولناک در خاورمیانه نگران است، بلکه در هفته گذشته «شائول مافوز» رهبر حزب «کادیما»، هرگونه همکاری خود با دولت اسرائیل را پایان یافته اعلام کرد و اظهار داشت که نخست وزیر اسرائیل، آقای «نتانیاهو»، در حال یارگیری در پارلمان این کشور است تا در صورت ممکن با حمایت و تأیید اکثریت پارلمان، حمله نظامی به مراکز اتمی جمهوری اسلامی را عملی سازد. آقای «شائول مافوز» که ایرانی الاصل است، پیش از این ریاست ستاد نیروهای مسلح ارتش و مسئولیت وزارت دفاع در کابینه های دولتهای قبلی اسرائیل را بعهده داشت. او همکاری خود با دولت «نتانیاهو» را از آن زاویه آغاز کرد تا در صورت ممکن مانع از انجام طرحهای نظامی دولت اسرائیل برعلیه جمهوری اسلامی شود. در ادامه همین اختلاف در دولت اسرائیل مطرح میشود؛ « افریم هلوی»، رئیس پیشین سازمان اطلاعات اسرائیل موساد، نیز خطر حمله نظامی اسرائیل به جمهوری اسلامی را جدّی تلقی کرده و اخیرا ً هم در مصاحبه ای اظهار داشته است: «سه ماه آینده، دورانِ سرنوشت سازی برای سوریه و مناقشهء اتمی جامعه بین المللی با جمهوری اسلامی خواهد بود». «هلوی» که خود یکی از مخالفین جدّی حمله نظامی به مراکز هسته ای جمهوری اسلامی است، از پیش هشدار داده است حمله نظامی به مراکز اتمی جمهوری اسلامی برای یک قرن خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
نگرانی بیش از حد ممکنِ برخی محافل سیاسی در آمریکا و اسرائیل در رابطه با وقوع جنگ و یا حمله نظامی به مراکز امنیتی و اتمی جمهوری اسلامی، حاکی از وخامتِ اوضاعِ سیاسی در خاورمیانه است. از سویی دیگر بحران سیاسی و شرایط جنگ داخلی در سوریه، پیش از هرچیز سران حکومت اسلامی در ایران را نگران کرده است که در صورت سقوط دولت بشار اسد، جولانگاه رجزخوانی آنها در خاورمیانه و بویژه در جنوب لبنان پایان خواهد یافت. روشن است جمهوری اسلامی، سوریه را به سبب موقعیت مهّمِ ژئوپولیتک اش بر علیه اسرائیل و کانال کمک رسانی به حزب الله لبنان را بسادگی از دست نخواهد داد. به همین خاطر شاهد هستیم کمک های جمهوری اسلامی، چه به لحاظ مالی و چه به لحاظ تسلیحاتی، به دولت بشار اسد در ماههای اخیر افزایش چشمگیری یافته است و بگونه ای رژیم ملایان بحران داخلی سوریه را بخشی از بحران و اقتدار سیاسی خود در خاورمیانه میداند. ولی از سویی دیگر وضعیت بغایت بغرنج سوریه موجب شد که فرستاده ویژه سازمان ملل متحد، آقای «کوفی عنان»، از ادامه فعالیتهای خود برای برقراری آرامش در این کشور ناکام بماند و در روزهای اخیر گزارش شد که آقای «عنان» از سمت خود بعنوان میانجگیر سازمان ملل متحد برای حل معضلات سوریه استعفاء داده است. کناره جویی آقای «کوفی عنان» از مسئولیتی که سازمان ملل متحد بر عهده او گذاشته بود تا آشتی را در سوریه بین نیروهای درگیر در این کشور بوجود آورد، بمعنای بن بست سیاسی در منطقه است که راهکارهای دیپلماسی قادر به حل آنها نیست.
امّا نگرانی جهان از تشدیدِ خطرِ بحران جنگی در خاورمیانه صرفا ً محدود به اوضاع اسفناک داخلی سوریه نمیشود و از پیش آگاه هستیم نزاع جامعه بین المللی با جمهوری اسلامی بر سر برنامه های هسته ای اش، از جمله نزاعهای سیاسی است که صلح و ثبات در منطقه را سخت بمخاطره انداخته است. بی اعتمادی جامعه بین المللی به نیات جمهوری اسلامی برای پیشبرد برنامه های هسته ای اش پیش از یک دهه است که موجب شده است ایران در یک انزوای سیاسی همه جانبه بسر برد. نتیجه بارز این انزاوی سیاسی تحریم های اقتصادی بین المللی است که هر روز ابعاد آن گسترده تر و جدّی تر میشوند. همچنین بنظر میرسد گفتگوهای اخیر جمهوری اسلامی با گروه کشورهای ۱+۵ جهت توافق احتمالی بر سر برنامه های هسته ای رژیم به راه حلِ مطلوبی منتهی نشده باشند. شکست این گفتگوها، سنا و کنگره آمریکا را واداشت تا پیش از آغاز تعطیلات تابستانی در سوّم ماه اوت، طرح جدید تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی را به تصویب برسانند. این تحریمها شامل نفت، بیمه و خطوط کشتیرانی جمهوری اسلامی میباشند.
بر اساس این تحریم ها، مجازات هایی برای بانک ها، شرکت های بیمه و شرکت های کشتیرانی که به فروش نفت ایران کمک میکنند، در نظر گرفته شده است.

به گزارش خبرگزاری رویترز، « ایلیانا رز لتینن»، رئیس کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان گفته است: «اعضای کنگره از هر دو حزب جمهوریخواه و دمکرات در خصوص تشدید هر چه بیشتر تحریم ها علیه ایران توافق دارند».

«ایلیانا رز لتینن» تصریح میکند: «این تحریم ها فروش نفت ایران را هدف قرار می دهد و تقریبا تمامی بخش های انرژی، مالی و حمل ونقل دریایی ایران را در فهرست سیاه قرار می دهد و دسترسی شرکت هایی که با ایران معامله می کنند به بازار آمریکا را قطع خواهد کرد».وی در ادامه میگوید: «این تحریم ها شدیدترین مجموعه ای از تحریم ها است که تا کنون علیه حکومت ایران اعمال شده است».

«هوارد برمن»، نماینده دمکرات در کمیتهء امور خارجی نیز گفته است: «در صورتی که ایران برنامه سلاح هسته ای خود را به طور کامل متوقف نکند، ما می توانیم اقدامات بیشتری انجام دهیم».

این تحریم ها با ۴۲۱ رای موافق درمقابل ۶ رای مخالف در مجلس نمایندگان آمریکا به تصویب رسید. این مصوبه را سنای آمریکا نیز به اتفاق آرا تصویب کرد. به دنبال تصویب این تحریم ها در سنای آمریکا، این مصوبه برای قانون شدن نیازمندِ امضای باراک اوباما، رئیس جمهوری این کشور است.

بی شک بحران سوریه و تهدید برنامهء اتمی جمهوری اسلامی، در صورت عدم امکان حل آنها از طریق دیپلماسی، خطر وقوع تقابل نظامی در منطقه را نسبت به گذشته تشدید خواهد کرد. سقوط بشار اسد در سوریه نقطه پایانی است بر اقتدار جمهوری اسلامی بر یکی از مهمترین مناطق جغرافیای سیاسی در خاورمیانه، برعلیه موجودیت کشور اسرائیل. روشن است با فروپاشی دولت بشار اسد، نگاه و توانِ همهء نیروهای بین المللی معطوف به ایران خواهد شد تا با یک اجماع جهانی به سرکشی های جمهوری اسلامی در خاورمیانه خاتمه داده شود. امّا با توّجه به گستردگی بحران سیاسی و نظامی در سوریه و از سویی پیش درآمدهای محاصرهِ نظامی و اقتصادی گسترده غرب علیه جمهوری اسلامی، بنظر نمیرسد حل تمامی این بحرانها از راه دیپلماسی قابل تحقق باشند. سران جمهوری اسلامی بخوبی آگاهند ، روش دیپلماسی، گزینهء نهایی برای مهارِ همهء بلند پروازی های سیاسی آنها در منطقه در نظر گرفته نشده است. حکم اخیر دادگاه فدرال نیویورک مبنی بر همکاری جمهوری اسلامی و بویژه «رهبر» نظام، با گروه القاعده در رابطه با فاجعه ۱۱ سپتامبر، بیانگر تنشِ سیاسی است که راه حل آن از طریق دیپلماسی ناممکن است. تردیدی نیست وقتیکه یکی از دادگاههای فدرال ایالات متحده آمریکا با توّجه به اسناد معتبر، حکم صادر میکند که «رهبر» جمهوری اسلامی پیش از وقوعِ حادثهء ۱۱ سپتامبر از ابعاد ماجرا مطلع بوده است، یقین بدانیم پیگرد قضایی کارگزاران اصلی جمهوری اسلامی بعنوان مجرمین بین المللی در آینده، بدور از ذهن نخواهد بود. از همین رو است که امروز مشاهده میکنیم سران رژیم اسلامی در رابطه با معضلات بین المللی خود با جامعه جهانی به یک آشفتگی فکر و بیخردی دچار شده اند. شایعه باز شدن دفتر نمایندگی طالبان در زاهدان، اگر صحت داشته باشد، حکایت از روان پریشانی حکومتگرانی میکند که حتی در حساس ترین لحظات حیات سیاسی خود قادر به فکر کردن و تصمیم گیری منطقی نیستند. طالبان چه تفاوتی با گروه القاعده دارد، زمانیکه رهبران این دو گروه با هم اندیشی یکدیگر در ۱۱ سپتامیر، در طی یک روز، جان پیش از سه هزار انسان را به قربانی گرفتند؟ آیا گشایش دفتر طالبان در زاهدان آنهم در این روزهای حساسِ بحران در خاورمیانه، بمعنای اعلام جنگ جمهوری اسلامی علیه جامعه بین المللی نیست؟ آیا رفت و آمد و فعالیتهای اعضای مؤثر گروههای طالبان و القاعده در گذشته و امروز در ایران، بمفهومی انزوای بیشتر ایران و فراهم آوردن زمینه های ایجاد جبههء جنگی علیه مرزهای ملی کشورمان نیست؟