رژیم مرتضوى ها باید برود ، در حاشیه برکنارى مرتضوى

صبح روز دوشنبه نهم مرداد ماه، دیوان عدالت اداری رژیم، به دنبال طرح شکایت از سوی چند تن از نمایندگان مجلس رای به برکناری سعید مرتضوی داد. این ارگان رژیم که ریاست آن را آخوند جانی محمد جعفر منتظری بر عهده دارد، اعلام داشت که رأی لغو انتصاب مرتضوی از مدیر عاملی سازمان تأمین اجتماعی قطعی است و این فرد دیگر هیچ سمتی در سازمان تأمین اجتماعی ندارد.

قبل از آنکه وارد بحث چگونگی و یا چرایی صدور رای دیوان به اصطلاح عدالت اداری رژیم در خصوص برکناری سعید مرتضوی از ریاست تامین اجتماعی شوم، تصورم آن است که نالازم باشد به معرفی یکی از چهره های خونخوار رژیم به نام سعید مرتضوی بپردازم. نام سعید مرتضوی خود گویای پیشینه او هست و نیازی نیست که به بایگانی نشریات و رسانه های همین دو سه سال اخیر مراجعه شود تا کشف کنیم که سعید مرتضوی چرا سعید مرتضوی شده است؟

رژیمی که بر اساس سرکوب انقلاب ۵۷ شکل گرفته است، مملو از سعید مرتضوی ها است. تاریخ این رژیم با قتل و جنایت افرادی همچون صادق خلخالی، محمد ری شهری، اسدااله لاجوردی٬ سعید مرتضوی و … قابل تعریف است. هنوز آن آدمکشان و آمرین کشتار دهه شصت از خامنه ای تا رفسنجانی و موسوی و کروبی و صدها نفر عامل پیدا و ناپیدای آن قتل و کشتار٬ که سعید مرتضوی با انگشت کوچک آنان در شقاوت و بیرحمی و آدمکشی محسوب نمیگردد، سکاندار ماشین آدمکشی حکومت خدا بر روی زمین هستند.

در هر دوره اوج گیری اعتراضات اجتماعی، رژیم اسلامی دسته اى از عاملین اش را در راس ماشین صدور رای اعدام و آدمکشی قرار داده است. نامهای خلخالی، رازینی، پورمحمدی، لاجوردی، صانعی، و … علاوه بر آن که با خوی ددمنشی عجین شده است، در عین حال بیانگر آن است که رژیم طی این سالها همواره آماج اعتراضات وسیع اجتماعی بوده است و این افراد مجرى پاسخهای سرکوبگرانه رژیم اسلامی بوده اند. اما موقعی که کوس رسوایی آنها بیش از پیش به صدا درآمده، جایشان را به جنایتکاری دیگر داده اند تا چرخ ماشین آدمکشی اسلامی بچرخد.

اما چرا اکنون سعید مرتضوی را نمی توانند همچون پورمحمدی و رازینی در جای دیگری جاسازی کنند و یا همچون خلخالی داخل مجلس لفت و لیس بفرستند؟ آیا سعید مرتضوی جنایت بیشتری کرده است و آنان کمتر و نمی توانند کاری برایش بکنند؟

واقعیت این است که بحث بر سر این که کدام جنایتکارتر هستند نبوده و نیست. اما موقعیت سعید مرتضوی در حال حاضر به نوعی بیانگر موقعیت وخیم رژیم اسلامی است. مردم کارگر و زحمتکش و اکثریت عظیمى این حکومت فساد و جنایت را نمیخواهند و همین واقعیت منشا تعمیق بحرانهای رژیم اسلامی و تشدید صفبندیهاى درون حکومتى براى بقاء است. رژیم اسلامى در داخل با کابوس شورش گرسنگان روبروست که ظرفیت آنرا دارد که کل جامعه ایران را درنوردد٬ و در چهارچوب بین المللی و منطقه ای نیز منزوى و ضعیف شده است. جنگ بقاء در رژیم بدون قربانی نبوده و نیست. اینبار سعید مرتضوی و باند احمدی نژاد قرار است نقش این قربانیان را برای رژیم ایفا کنند. صدور حکم تعلیق پست ریاست مرتضوی بر تامین اجتماعی از سوی دیوان به اصطلاح عدالت اداری رژیم در عین حال که بیانگر بالا گرفتن سطح دیگری از نزاع های درون حکومتی است، ناظر بر تلاش باند خامنه ای و طیفهای دیگر موسوم به اصولگرا و تتمه های افرادی است که نام اصلاح طلب بر خود دارند تا نشان دهند که رژیم از جنایتهایی که صورت گرفته مبرا است و آنچه که روی داده است نه مربوط به باند خامنه ای و آخوندهای جنایتکار و رفسنجانی و شرکا٬ بلکه مقصر باند احمدی نژاد است که حتی مرتضوی را در حمایت خود قرار داده است.

برای آن بخش از رژیم که کمر به برکناری سعید مرتضوی از ریاست تامین اجتماعی بسته است، نه توجه به جنایتهای سعید مرتضوی در مقام دادستان رژیم در تهران کمترین اهمیتی داشته و دارد، و نه دهان کجی باند چاقوکش احمدی نژاد در گماردن سعید مرتضوی به ریاست تامین اجتماعی در مقابل جنبش مردم سرنگونی طلب، مورد نزاع است. چرا که خود احمدی نژاد کمترین شهره اش، تیر خلاص زدن به افراد زندانی سیاسی پس از اعدام است. آنچه که برای این حضرات نامحترم اهمیت روز افزونی یافته است، در درجه اول این است که رژیم و شخص خامنه ای را از زیر ضرب اعتراضات اجتماعی خارج ساخته و سعید مرتضوی را جای آن قرار دهند. به همین منظور از مدتها قبل در این خصوص و از طریق رسانه هاى خود به اصطلاح مهندسی افکار را آغاز کرداند و شکایت تعدادی از نمایندگان دزد و قاتلی همچون احمد توکلی و الیاس نادران را در این راستا باید ارزیابی کرد. در عرصه اقتصادی نیز، بد عمل کردن، و فساد و اختلاس باند احمدی نژاد را مسبب تمام مشکلات جا بزنند. دوم آنکه در شرایطی که رژیم در آن بسر می برد، به کار گماردن سعید مرتضوی آن هم در راس سازمانی که میلیونها کارگر و توده کارکن ماههاست دستمزد دریافت نکرده و از هرگونه امکانات تامین اجتماعی محروم هستند٬ در حالی که براحتی میلیاردها تومان از صندوق تامین اجتماعی توسط باندهای مختلف در رژیم غارت میشود، خود یکی از فاکتورهای مهم در اعتراضات اجتماعی خواهد بود. این حضرات خطر شورش گرسنگان و سرنگونی رژیم را بیش از هر وقت احساس نموده و این اقدام احمدی نژاد را تحریک کننده کارگران و توده های وسیع مردم برای یکدوره جدید از اعتراضات اجتماعی٬ که نمونه آن در نیشابور به وقوع پیوست، میدانند.

در نهایت تلاش آمرین سعید مرتضوی و ارازل و اوباش جمع شده در رژیم اسلامی برای به تاخیر انداختن سقوط محتوم شان است. دوره احمدی نژاد برای رژیم تمام شده است. اما این به معنای پایان جدال های درون رژیمی نبوده و نخواهد بود. به همان میزان که جنبش سرنگونی طلبی مردم برای به زیر کشیدن کلیت رژیم اوج میگیرد، نزاع های درون فامیلی حکومت نیز ابعاد تازه تری به خود خواهد گرفت. تلاش رژیم اسلامی برای پنهان ساختن ماهیت جنایتکارانه خود با صدور حکم دیوان عدالت اداری در خصوص سعید مرتضوی، درست مهر تائیدی بر آن مواضعی است که کمونیستهای کارگری طی ۳۳ سال گذشته همواره بر آن پای فشرده اند.

رژیم قاتلین باید برود
ما در پس این نمایشها و محاسبات درون حکومتى میگوئیم قاتل و جانی رژیم اسلامی سرمایه داران و حامیان آن است. سعید مرتضوی یکی از عناصر رژیم در دوره ای است که مردم به خیابانها آمده و فریاد مرگ بر خامنه ای سر دادند. سعید مرتضوی، احمدی نژاد و دیگران بخشی از حکومتی هستند که متحدانه به قتل و کشتار دست زده اند. اسلاف آنها مانند خمینی و موسوی و کروبی برای بقاء نظام از هر جنایتی رویگردانی نکرده اند. مرتضوى قاتل است و اینرا کل جامعه میداند و همین فشار باعث شده که مرتضوى را به پشت صحنه بفرستند. اما جامعه در عین حال میداند که رژیم اسلامى رژیم مرتضوى هاست. رژیمى که باید سرنگون شود و سران و دست اندرکاران جنایت در یک دادگاه علنى و عادلانه و منتخب مردم محاکمه شوند.

۳۱ جولای ۲۰۱۲