المپیک لندن، انقلاب در سوریه و “ننگ بر گرانی” در نیشابور

پاسخی به دغدغه های یک دوست از ایران

مقدمه:

ایمیلی دریافت کردم از یک دوست* از ایران که با دیدن مراسم بازگشائی المپیک لندن، احساسات خودش را در مورد دیدن این صحنه های متناقض (المپیک و جنایات در سوریه) نوشته بود و پرسیده بود که چرا این دنیای بحران زده و نا آرام را پایانی نیست و چرا صدای انسانیت بلند نمی شود و بیدار نمی شود؟ نوشته ای بود بر اساس واقعیاتی و غمی را که انسان بهش دچار می شود خصوصا که این دنیاهای موازی و متقاطع را کنار هم می بیند و پایانی بر وضعیت نمی بیند. در انتها نوشته بود که :”اگر ایده ای دارید برایم بفرستید”. منهم فکر کردم به این صحنه ها و احساس کردم باید بنویسم. نه فقط ایده ام، بلکه احساسم را .

همیشه اعتقاد داشته ام، مکاتبات مردم را باید جدی گرفت. اونطرف دیوارهای مرسوم اپوزسیون و سیاست فرموله، تئوریزه و مدون، چرا که سرنوشت جامعه نهایتا با فهمیدن اون سمت و پیوند دادنش با سمت ما باید جلو کشید وگرنه وقتی این غمها تلنبار شد و نا امیدیها ، قلبها را خشکاند، لاشخورهای سیاسی سروکله شان پیدا می شود و روی خرابه های امیدهای برباد رفته، کاخهای از دست داده را طلب خواهند کرد و این چرخه دردناک زندگی، باز ما را و مردم را به نقطه سفر پس می زند.

اجازه می خواهم چند کلمه ای با این دوستم و مخاطبینی مثل او گپی بزنم و امیدوارم مفید باشد برای همه خوانندگان:

(۱) هنر دیدن در آینه شکسته

دوست عزیزم:

قطعات تصویری بسیاری از نامه ات، منطبق بر واقعیت دوران امروز است. احساسم اینست که این قطعات تصویری بنوعی در تناقض با هم در نظرت قرار گرفتند. بخشی از مشکل دیدن ، همین مشکل دیدن در آینه شکسته است. تصاویر در هم می روند و نیاز هست دوباره با تامل کنار هم قرار داد.

المپیک لندن؟(۱و۲) نبرد خونین مردم در سوریه با حکومت بشار اسد(۳و۴و۵) و اضافه کنم ، اینسو تظاهرات اخیر مردم در نیشابور با شعار “ننگ بر گرانی”(۶). چگونه اینها را باید دید؟ چه انتظاری از “رسانه ها و دولتها” داشت؟

المپیک لندن، امسال اتفاقا شمایل عجیبی داشت. ملکه انگلیس و همه جک و جانورهای ریز و درشتش فطار شده بودند و سرود “خداوند ملکه را نگه دارد” را سر دادند، صندلی های خالی استادیوم را با ارتشیها پر کردند تا صورتشانرا با سیلی سرخ نگه دارند.

خیمه شب بازی میلیاردها دلاری که سنتا ابزار تقویت ملی گرائی بوده و امسال رقم ۲۰۴ کشور را با نزدیک به ۱۰۵۰۰ ورزشکار در بر می گرفت، امسال شاهد صحنه های جدیدی بود. برای اولین بار ورزشکارانی بدون تعلق به کشور خاص بنام “مستقل” در افتتاحیه اش رژه رفتند. رسما اعلام کردند که بخاطر اعتراض به جنایات حکومتشان حاضر نیستند که زیر پرچم ملی حاضر شوند.

صحنه های فرمایشی افتتاحیه که می خواست تاریخ حاکمان انگلیس را جلوی چشم جهانیان، تاریخ مردم جلوه دهد. اینها وقتی درش عمیق شوی و تازه دو سه هفته ای باید دقیق شوی روی تصاویر تا زوشن شود که زیر پوست این شب، چیزهای عجیبی در حال تغییر است و انعکاس اون تکانه بزرگ چند ساله اخیر حتما المپیک لندن را هم تکان خواهد داد.

لذا من شخصا المپیک لندن را هم پیشخوان حاکمان دنیا نمی بینم. از اینکه تلاششانرا کرده اند و اینبار بیشتر هم وسواس به خرج داده اند تا ثابت کنند ، دنیا همچنان مال آنهاست، شکی نیست اما زمین زیر پایشان آرام نیست.

سوریه؟ راستش بشار اسد در حال سرنگونی است و از بالا تلاش است که کاری کنند در سوریه که در مصر انجام شد. تاریخا سوریه و مصر میدان عمل جنبش اخوان المسلمین بوده اند. در سوریه نیز مثل مصر، اخوان المسلمین را کنار ژنرالها و سربازان فراری در ترگیه و با پول عربستان صعودی و شیخ نشینان به خط کرده اند و شوراهای قلابی در راهند تا اگر مردم سوریه با خون خود رژیم بشار اسد را روبیدند، ملاخور شدن حکومت از بالا، احتمالا با حمله نظامی از بالا در آخرین روزها، سناریوی لیبی و سناریوی مصر را در هم ادغام شده، به جامعه خسته و بی سازمان حقنه کند.

سوریه بعد بشار اسد، سنگرهای رژیم اسلامی را ضعیفتر خواهد کرد و نبرد نهائی و سرنوشت ساز مردم ایرانرا به جلو خواهد کشید. تغییر موازنه اسلام سیاسی با حکومتهای غرب، هنوز امکان زایش سایر جناح های رامتر اسلام سیاسی را منتفی نخواهد کرد. غرب از پروژه اسلام سیاسی خودی در دهنه زدن به انقلابهای اخیر سود برده و بنظر می رسد حکومتهای ائتلافی ملی –اسلامی را بعنوان پروژه آلترناتیو دنبال کنند.

صحنه تعیین کننده تحول اجتماعی بتدریج به جائی خواهد چرخید که نیشابور این روزها نمایندگیش کرد. بعد از چند سال سرکوب و دستگیری و اعدام و شکنجه، زمانی که خیلی ها “فاتحه انقلاب ۸۸” را خوانده بودند، باز مردم در نیشابور با خواستی بسیار پایه ای به میدان آمدند و چرت حاکمان رژیم اسلامی را دریدند. زیر پوست شب ، زمین آرام نیست. قوانین حرکت اجتماعی سخت جان، جامعه را به واکنش در مقابل ظلم و بی حقوقی می کشاند. خواستهای تحقق نیافته، شکم گرسنه ، دردهای بی درمان، آرزوهای برآورده نشده، نسل به نسل ، ناباورترین منکران انقلاب را هم متقاعد می کند که بجز انقلاب راهی نیست.

نیشابور براستی راه نشان می دهد. طغیان اجتماعی بر سر خواستهای مطالباتی مادی و اولیه. اتحاد بخاطر نان و آزادی. اعتماد به آینده بهتر. شکستن افسون آنها که مدعی بودند که با امواج دستگیریها و تجاوزها و اعدامها، دوران آرامش را خواهند خرید.

هنر نگریستن در آینه شکسته و فریب جدائی تصویرها را نخوردن، درک پیوندی که دنیای متناقض امروز را به رغم تفاوتهای ظاهری به هم پیوند می دهد. آن عنصر پیوند دهنده هم اکثریتی ۹۹ در صدیست که مدتهاست که  به رویای شیرین سعادت، بسنده نمی کند و چهره مصممش را ملیونها رسانه حکومتی هم نتوانسته بپوشاند.

(۲)جای فرورفتن در غم است یا تلاش برای ساختن دنیای بهتر؟

دنیا را بدون امید اگر نظاره کنی، غم، تسخیرت می کند. غم فلجت می کند و آن می کند که صاحبان کنونیش طالبند. شاید بگوئی که امید، واهی است. شاید در غبار درد و رنجی که به انسانها تحمیل کرده اند و با افسون تبلیغاتی ابدیش نشان داده اند، توان نگه داشتن امید را از دست داده باشی.

نسلهاست که غم بر ما مسلط شده و شیرازه ما را از هم پاشیده است. با غم آشنائیم و موسیقیمان، لباسهامان، چشمهامان، فرهنگمان، ادبیاتمان و اسطوره هامان ، اتعکاس این غم درونی شده، خودی شده و تکرار شونده است. عادت کرده ایم به برگشتن سر کوچه غم و اتفاقا همین عادت به غم، مهمترین توشه و ابزار است برای آنها که دنیا را در توبره کشیده اند. غم و نا امیدی مهمترین ابزار حکومتیان است. مهمتر از همه شهنه هاشان، میدانهای اعدامشان و شکنجه هاشان.

ظلم و بی عدالتی روی شانه های غم و نا امیدی می ایستد و مردمی را پیش از آنکه به نبردی وارد شوند، به شکست می کشاند.

چرا باید شاد بود و امیدوار؟ مهمتر از همه ، اینکه تو این نامه ات نوشتی! خود این “غمنامه ات” شادی آور است. همینکه سوال می کنی که تا کی؟ مهم نیست با چه زبانی؟ همینکه دنیای کنونی را بر نمی تابی و به انسانیت قرن ۲۱ فراخوان می دهی که بایستد و از بند جهل و ظلم برهد. همین مهمترین دلیل منطقی است که نباید به غم تسلیم شد!

دوره بسیار متفاوتی از تاریخ انسان را انقلابهای ایران و خاورمیانه، جنبش های اجتماعی اروپا و امریکا پایه گذاشته اند. مضمون روابط بین المللی را دارند زیر و رو می کنند. انسانها هنوز حرف آخرشان را نزده اند، برعکس این حاکمان کنونی جهانند که حرفی دیگر ندارند! تمام شده اند. تقلاهاشان را در سرود “ای خدا ملکه انگلیس را نگه دار” را می شود شنید! همان صحنه افتتاحیه المپیک لندن، کنار رقصای هزاران جوان ورزشکار ، شادی و طراوت دنیائی که دیر یا زود پرده های دروغ و فریب را خواهد درید.

آینده به ما، به تلاشهایمان، به امید و شادی ما نیاز دارد. تاریخ در حال زایشی بزرگ است. صبر داشته باش رفیق! سازمان بده، از زندگی درس بگیر! طاقت بیار رفیق! خورشید پشت ماست!

منابع دیگر:

(۱)مختصری در مورد المپیک لندن

http://www.cbsnews.com/8301-33747_162-57481798/olympics-2012-let-the-games-begin/

(۲)استفاده از پرسنل ارتش برای پر کردن صندلیهای خالی افتتاحبه المپیک لندن

http://worldnews.nbcnews.com/_news/2012/07/29/13015987-military-drafted-in-to-fill-empty-seats-at-london-olympics?lite

(۳)سعید صالحی نیا: سقوط بشار اسد و شکستن آخرین سنگر رژیم اسلامی در ایران

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/80-saeed-salehi/9143-1390-12-06-18-06-58

(۴)اسد در آستانه سقوط است، مبارزه مردم سوریه باید ادامه یابد!(حزب کمونیست کارگری ایران)

http://rowzane.com/index.php/annonce-archiev/82-reports/10540-1391-04-30-19-54-48

(۵)محمد شکوهی: آخرین تحولات سوریه در هفته ای که گذشت!

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/98-mohamad-sh/10614-1391-04-31-16-41-25

(۶)شهلا دانشفر: فوران خشم مردم در نیشابور

http://rowzane.com/index.php/articles-archiev/45-shahla-d/10613-1391-04-31-16-41-37

*نامه دوستی از ایران:

سخنی با دوستان عزیزم:

سلام عزیزان.

امروز غرق در اندوه هستم وسخت به فکر فرو رفته ام.می خواهم درد دلی با شما داشته باشم.

می دانم زاویه دیدم محدود است و الان خیلی منطقی فکر نمی کنم ولی فکر میکنم برای ما جهنم نشینان جهان سومی این درد دل قابل درک باشد.

دیشب برنامه افتتاحیه المپیک را تا آخر دیدم و متاثر شدم.دلیلش را برایتان شرح می دهم:

در حال حاضر دنیا به شدت در بحرانهای انسانی ، اقتصادی ، ایدئولوژیک و نژادی دست و پا میزند و با فجایع نسل کشی ، نقض حقوق بشرو آوارگی میلیونها انسان و پدیده مهاجرتهای گروهی و نابودی محیط زیست روبروست و در این گردهمایی مهم که ادعا می شود که بر اساس رقابت سالم و انسانی و حقوق بشر، بر پاست ، هیچ اشاره ای به این مسائل نمی شود و حتی هنرمندان هم هیچ حس همدردی ای ندارند و تنها به مجلس گرم کردن خود مشغولند. باعث تاسف است!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ادعای برابری حقوق زن ومرد می شود و اینکه این اولین المپیک است که در تمام گروه ها ی کشورها، ورزشکار زن وجود دارد، ولی دوربینها، زنان افسرده ، تحقیر شده و بدبخت بقچه پیچ مسلمان را نشان می دهند و کاریکاتوری از این برابری حقوق برای زنان جهان سومی را به تصویر می کشند!!!!!!!!!!!

قرنهاست که بشریت خود را به خواب زده است و همدردی با نوع خود و حتی مادر طبیعت را به فراموشی سپرده است.انگار نه انگار که درهمین لحظه چه فجایع خونینی در سوریه، ……. و در قعر سیاهچاله ها….. در جریان است، چطور روزانه هزاران نفر در دنیا بر اثر گرسنگی در آفریقا گروه گروه تلف می شوند و ….. چطور در اثر بی مبالاتی ما انسانها کره زمین و محیط زیست زیبایش نابود می شود و گرمایش زمین با همه ما چه می کند. از برپا کننده شبکه جهانی اینترنت تشکر می کنند ولی اشاره ای نمی کنند که الان با یک کلیک روی تلکس خبری دنیای بحران زده چه خبری در سرخط خبری است؟

نسل کشی وحشتناک سوریه……………………

نه پیامی از سازمان ملل ،نه همدردی ای ونه حتی کاری هنری که منعکس کننده حسی بشر دوستانه و صلح طلب برای مردمانی دردمند و غلطیده در خون یا گرسنه و بحران زده باشد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

این کاریکاتور وقتی کامل میشود که، لشکر کشی پر از تفاخر کشورهای غالب بر دنیا را می بینی که غرق در رفاه و امکانات هستند و مدالها را هم آنها درو می کنند !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و سیاست مدارانی که دستها یشان به خون مردم دنیا آلوده است، برایشان دست تکان می دهند و پیام آ غاز المپیک را ملکه انگلیس که سابقه اش راهمه می دانیم ، به دنیا اعلام میکند.

آنوقت گفته می شود که المپیک سیاسی نیست و رقابت ها عادلانه است!!!!!!!!!!!!!!!!

ای کاش تنها برای یک لحظه هم که شده ما انسانها، مرزها ، پرچم ها ، پاسپورتها ،عقاید، رنگ پوست ، نژاد ، مذهب ، پوشش و جنسیت خود را به رخ هم نمی کشیدیم و رفاه و شادی و آرامش را برای همه می خواستیم.

جای آهنگ های صلح طلبانه جان لنون ، باب مارلی، مایکل جکسون، فردی مرکوری و خیلی آزادی خواهان دیگه در این مراسم مهم خالی بود تا کمی وجدان خفته ما انسانها ی خود خواه و نادان و خصوصا سیاستمداران جنایتکار و آلوده دنیا را تحریک کند تا بخود بیاییم.

وه ، که ما انسانهای قرن ۲۱ چقدر پسرفت کرده ایم!!!!!!!!!!

واقعا این انسان هوشمند قرن ۲۱ ،کی از خواب چند هزار ساله حیوانی خود بیدار می شود و به خود می آید؟

و بغض هر روز گلویم را سخت می فشارد و نمی توانم نفس بکشم…………..

اگر ایده ای دارید برایم بفرستید.