سوال و جواب در باره دیکتاتوری پرولتاریا ، در پاسخ به یک لیبرال تازه از راه رسیده

سوال؟

سعید صالحی نیا میگوید:

“تئوری دیکتاتوری بنام پرولتاریا ریشه اش کجاست؟

اولا حزب یا گروهی که مدعی است خیر و صلاح جامعه را بهتر از خودش می داند. حزبی که خیر و منفعت طبقه کارگر را از خودش بهتر می داند

دوما: “آزادی طبقاتی است” چون در مرحله گذار (بخوان دوره حاکمیت کمونیستها به جامعه ای که هنوز طبقات درش محو نشده اند) طبقه هست، پس آزادی بی آزادی!

سوما: پس هر مخالفی عامل امپریالیزم است. بورژواست و مرتد. مخالف یعنی دشمن طبقاتی و بخاطر رسیدن به جامعه بی طبقه باید آزادی مخالف گرفته شود!

اینست که منطق تئوری آزادی ، طبقاتی است پله به پله می رسد به توجیه دیکتاتوری بنام پرولتاریا

اما حالا؟ کسی اگر به طبقاتی بودن آزادی ایراد بگیرد؟ لیبرال است و بورژوا!”

جواب

حبیب بکتاش میگوید:

۱٫ حزبی که صلاح جامعه را بهتر از خودش نداند در بهترین حالت لای جرز دیوار میخورد. حزبی که مدعی نباشد که صلاح جامعه را بهتر از خودش میداند بدرد لای جرز دیوار هم نمی خورد. حزب بخش آگاه و سازمان یافته جامعه است و باید صلاح جامعه را بهتر بداند.

۲٫ آزادی در جامعه طبقاتی به تناسب قوای طبقات بستگی دارد. هر چه طبقه کارگر و حزب آن قدرت زیادتری داشته باشد به آزادیهای وسیعتری دست می یابد.

۳٫ بورژواها و عوامل آنها دشمن انسانیت و دشمن طبقه کارگر هستند. آنجا که آزادی آنها موجب کشتار انسانها و خانه خرابی کارگران و اقشار زحمتکش باشد حتما این نوع آزادی از آنها سلب خواهد شد.

۴٫ اینست که منطق “آزادی یک مقوله طبقاتی هست” پله به پله و بسرعت به محو طبقات و برقراری برابری انسانها منجر میشود و همزمان آزادی های هر چه وسیعتری برای تمام انسانها به ارمغان می آورد.

۵٫ حالا اگر کسی به طبقاتی بودن آزادی ایراد بگیرد در بهترین حالت یک لیبرال و یک شیپور بورژواها هست.

۶٫ نتیجه گیری: جامعه طبقاتی الزاما یک جامعه دیکتاتوری هست. در جامعه ای که بورژواها قدرت سیاسی را در دست دارند اراده و خواستهای بورژواها به کارگران و اقشار زحمتکش دیکته میشود، و در جامعه طبقاتی که سوسیالیستها قدرت سیاسی را در دست داشته باشند ( یعنی جامعه در حال گذر یا دولت سوسیالیستی در دوره انقلابی) اراده و خواستهای کارگران و اقشار زحمتکش به بورژواها دیکته میشود. این دوره دیکتاتوری پرولتاریا نام دارد. در جامعه سوسیالیستی نظام طبقاتی از بین میرود و دیکتاتوری هم به همراه آن پایان می یابد و آزادی برای تمام انسانها بطور عملی میسر میشود.

۷٫ تاکید: جامعه طبقاتی الزاما یک جامعه دیکتاتوری هست. تا زمانی که جامعه طبقاتی باشد دیکتاتوری الزاما وجود خواهد داشت. برای پایان دادن به دیکتاتوری الزاما نظام طبقاتی باید محو و نابود شود. دیکتاتوری پرولتاریا اینجا معنی می یابد.

زنده باد دیکتاتوری پرولتاریا تا محو و نابودی کامل نظام طبقاتی

زنده باد سوسیالیسم
زنده باد آزادی و برابری انسانها

حبیب بکتاش

۲۹ جولای ۲۰۱۲