جمهوری اسلامی و تکرار جنایات تابستان ۶٧

انقلاب  سال ۵۷ در ایران قرار بود یک انقلاب علیه دیکتاتوری باشد و فراموش نکنیم آزادی یکی از ارکان مهم در شعارهای آن روز بود و بنا بود پس از پیروزی انقلاب زندانی سیاسی نداشته باشیم و هیچ کس به جرم عقیده و دیدگاه سیاسی یا عقیدتی ولو اینکه مخالف حکومت باشد زندانی شود این روند در همان سالهای اولیه انقلاب ماهیت دروغین خود را نشان داد و تمام شعارهای عوام فریبانه نظام اسلامی خصوصا اظهار نظرات دروغین خمینی جای خود را پس از تثبیت قدرت به حذف و کشتار مخالفان داد ،روندی که در حال حاضر هم ادامه دارد  و هم اکنون  هزاران نفر به صرف داشتن عقاید سیاسی و عقیدتی یا مطبوعاتی در زندان میباشند.

در  تابستان سال ۱۳۶۷ شمسی، رژیم جمهوری اسلامی هزاران زندانی سیاسی را که دوران زندان و محکومیت خود را میگذراندند از سلولهای زندانها بیرون کشید و همه را از زن و مرد، دستبند و چشمبند زد و با درندهخوئی هرچه تمامتر در آمفی تئاترها و سالنهای نمازخانههای زندانها به دار آویخت و یا تیرباران کرد. در این کشتار سبعانه، نه دادگاهی در کار بود و نه اخطار و هشداری. تنها، یک کمیسیون مرگ، متشکل از سرسپردگان رژیم، با در دست داشتن حکم قتل زندانیان سیاسی از سوی خمینی، با چند پرسش کوتاه و پاسخهائی که در مقابل آن میگرفت حکم مرگ صادر میکرد. بسیاری از این زندانیان، پیش از آن، به دادگاه رفته و حکمهای زندان گرفته بودند و برخی از آنان حتی دوران محکومیت خود را گذرانده بودند.

آمار  دقیق جانباختهگان این کشتار همگانی روشن نیست. رژیم جمهوری اسلامی، از دادن هرگونه اطلاعات در باره این کشتارها و مکان گورهای دستهجمعی جانباختهگان این بیداد عظیم خوداری میکند؛ اما، تاکنون نام پنچهزار نفر از این جانباختهگان، به وسیله خانوادهها، احزاب، سازمانهای سیاسی و نهادهای حقوق بشری روشن شده است و گورستان خاوران در جنوب تهران، یکی از گورهای شناخته شدهای است که بازماندگان و خانوادههای زندانیان سیاسی از آن اطلاع یافتهاند و دهم شهریور هر سال بهیاد و در گرامیداشت عزیزان خود در آن گرد هم میآیند. 

کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷، در ادامه و نقطه اوج کشتار مخالفان جمهوری اسلامی بود که به ویژه میتوان از آن در سالهای١۳۶٠ تا ١٣۶۳ نام برد که در این مدت بیش از ٢٠٠٠٠ تن ناپدید شدند و یا زیر شکنجه، یا در برابر جوخههای مرگ جان سپردند.

اکنون نیز در خیزشهای اخیر و حضور میلیونی مردم ایران در خیابانها در اعتراض به سلطه تبهکارانه رژیم جمهوری اسلامی، نیروهای انتظامی با درنده خوئی به مردم هجوم آوردند و با سرکوب، دستگیری، شکنجه و کشتار ده ها تن از تظاهرکنندگان برگهای دیگری بر این کارنامه جنایتکارانه افزودند.

در  هر حال جمهوری اسلامی در حکمیت و جناح های سرکوبگر آن که هیچ پایگاه اجتماعی و محبوبیتی ندارند از زندان به عنوان ابزاری برای انفعال و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم استفاده میکنند، اوضاع ایران بدلیل بی لیاقتی مسئولان نظام به سوی انفجار پیش می رود و نارضایتی به اوج خود رسیده است و هر آن ممکن است تحولی رخ دهد.

بحران عدم مشروعیت و اختلافات بر سر قدرت رژیم را درمانده و مفلوک کرده است که برای ادامه بقای ننگین خود دست به بازی خطرناکی زده است و سعی در راه اندازی پروژه اعدام زندانیان سیاسی بمنظور امنیتی تر کردن جامعه را دارد، برماست که پیش از شروع این پروژه کثیف و ضدانسانی به مقابله با آن برخیزیم و با اعتراضات خود افکار عمومی دنیا را علیه جمهوری ضد انسانی اسلامی بسیج کنیم.

این روند و رویه پیش  گرفته شده از سوی  جمهوری اسلامی را باید در تمام جهان افشا کرد  و در هر فرصت و  مناسبتی ماهیت  جنایتکار آنرا به همگان  معرفی کرد .

مرگ بر جمهوری اسلامی

زنده  باد آزادی و  برابری