بر زمینت می‌زند نادان دوست!

اخیرا نوشته‌ای از محمد هُشی را دیده و خواندم و در سایت شخصی‌ام “ریشه‌ها” درج نمودم۱. در این نوشته نویسنده به گفتگویی در یکی از برنامه‌های تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی‌زبان به نام “پرگار” پرداخته بود. در این برنامه که در تاریخ سه‌شنبه ۸ ماه مه ۲۰۱۲ برابر با ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۱ پخش شده بود “حسن بهزاد از سازمان فدائیان (اقلیت)” در مناظره‌ای با “فرخ نگهدار یکی از رهبران سابق فدائیان اکثریت” شرکت کرده و در چهارچوب این گفتگو به درست یا نادرست بودن “مبارزه مسلحانه پس از استقرار جمهوری اسلامی” پرداخته است. گرداننده این مناظره “داریوش کریمی”، سردبیر و مجری برنامه “پرگار” بوده و بر طبق روال این برنامه دو فرد دیگر نیز که وظیفه گوش فرادادن به مناظره و طرح پرسشهایی از دو شرکت‌کننده در مناظره را دارند، شرکت داشتند. این دو فرد “سمیه اغنیا”، مهندس کامپیوتر، و “کیانوش بوستانی”، دانش‌آموخته علوم سیاسی، بودند. مطالعه نوشته خوب و منطقی محمد هُشی کنجکاوی من را برانگیخت. به جستجوی برنامه یادشده پرداخته و آن را در ۴ بخش و در مجموع نزدیک به ۵۰ دقیقه در یوتیوب یافتم۲.  بخشهای این مناظره و سخنان ۵ نفر یادشده را با دقت دنبال کرده و احساس کردم که ضروری است در نوشته‌ای کوتاه درباره این مناظره نظرم را با دیگران در میان بگذارم.

آنچه بیش از هر چیز برایم غیرمترقبه بود شرکت “حسن بهزاد از سازمان فدائیان (اقلیت)” در این برنامه آنهم در کنار “فرخ نگهدار یکی از رهبران سابق فدائیان اکثریت” و یا به عبارت دیگر یکی از منفورترین چهره‌های شناخته‌شده در عرصه سیاسی ایران در ۳۳ سال اخیر بود. پس از دیدن این مناظره به راستی دیگر نمی‌دانم که موضع سازمان اقلیت و حسن بهزاد به مثابه نماینده آنها در مورد فرخ نگهدار و دارودسته او چیست! آیا هنوز برداشت آنان از فرخ نگهدار و کارکرد او در حیات سیاسی ایران در دوران پس از قیام ۱۳۵۷ آنگونه است که او را به عنوان یک خائن و یکی از منفورترین چهره‌های سیاسی به کارگران و خلقهای تحت ستم ما می‌شناسند یا نه. اگر نه، که باید توضیحی بر این دید جدید خود داشته باشندکه البته من آنرا تاکنون در هیچ جا ندیده‌ام و اگر آری، باید بدانیم که چرا شرکت در مناظره با چنین فردی را درست ارزیابی می‌کنند و به هر سو، چرا در تمامی این برنامه برخورد حسن بهزاد با این نگهدار ارتجاع آنگونه است که گویا وی خبری از سابقه این فرد و جریان ضدخلقی او ندارد! شیوه برخورد بهزاد با نگهدار در تمامی این برنامه آنگونه است که گویا بهزاد قبول کرده است که حتی برای یک لحظه هم که شده به یاد نیاورد که این خائن چه بر سر سازمانی که امید کارگران و توده‌های ستمدیده بود آورد؛ چگونه افکار و تحلیل‌های حزب خائن توده را در آن سازمان اشاعه داد۳، چگونه در همین راستا بخش بزرگی از آنرا به پابوسی ارتجاع برد و در این راه چگونه دستانش به خون انقلابیون آلوده شد و چگونه اعمالش باعث تحکیم جمهوری اسلامی گردید!

همانطور که در بالا آمد موضوع مناظره این است که آیا اِعمال خشونت در برابر رژیم جمهوری اسلامی و دست زدن به مبارزه مسلحانه علیه آن درست بوده است و یا اینکه جریاناتی که چنین کردند رژیم را تحریک کرده و به درندگی بیشتر کشاندند. مجری برنامه دو بار از سه جریان اقلیت، مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق ایران به عنوان جریاناتی که در برابر رژیم جمهوری اسلامی و دست زدن به مبارزه مسلحانه زدند، یاد می‌کند اما تنها نمونه‌ای که برای نشان دادن چنین قهری می‌آورد انفجار در حزب جمهوری اسلامی و کشته شدن تعدادی از طرفداران جمهوری اسلامی از جمله محمد بهشتی است که هیچیک از این جریانات تا آنجا که مشخص شده نقشی در آن نداشتند و هیچیک تا به امروز رسماً چنین ادعائی را نکرده‌اند. مهمتر از آن اینکه نه مجری برنامه گفت و نه آقای بهزاد این واقعیت را مورد توجه قرار داد که اساساً جمهوری اسلامی برای این به قدرت رسید که انقلاب مردم در آن سالها را سرکوب کند و به همین دلیل هم از روز اول شمشیر را از رو بسته بود و در سرکوب مبارزات مردم از هیچ جنایتی کوتاهی نکرد و این اتفاقا نکته مهمی است که محمد هُشی به درست به آن اشاره کرده است.

از این مورد که بگذریم، وافعیت آن است که به هر دلیلی سازمان اقلیت و حسن بهزاد بر سر یک میز نشستن با نگهدار ارتجاع را درست ارزیابی می‌کنند و به هر دلیلی سازمان اقلیت و حسن بهزاد در این اندیشه‌اند که باید با احترام با نگهداران ارتجاع برخورد کرد، اما به راستی چرا شیوه بحث و تجزیه و تحلیل آنان آنگونه اسفناک بود که در خلال این ۵۰ دقیقه شاهد آن هستیم. حسن بهزاد، نماینده سازمان اقلیت در این گفتگو، کوچکترین تلاشی نه برای تجزیه و تحلیل ماهیت طبقاتی جمهوری اسلامی و چرائی به قدرت رسیدنش و نه نقش افراد و جریاناتی چون نگهدار ارتجاع و اکثریت خائن  نمی‌کند! بهزاد نمی‌گوید که در همان سالها و همان کانونهای مقاومتی که او از آنها یاد می‌کند (کردستان و ترکمن‌صحرا) این خائنان چه بر سر مبارزه توده‌ها و مبارزین آنها آوردند! حسن بهزاد حتی قبول می‌کند که از واژه‌هایی که مجری برنامه بر آن است که آنها را اشاعه دهد و در واقع به بینندگان زورچپان کند استفاده نماید! او حتی این درایت را ندارد که از یاری “کیانوش بوستانی” که با روشن‌بینی بسیار در این مورد در تلاش است که بحث را به مسیر درست هدایت کند، بهره برده و مسیر گفتگو را به سود مصالح و آرمانهای توده‌ها تغییر دهد! به راستی که “دفاع” حسن بهزاد از مبارزات توده‌ها و “تلاش” او برای افشا کردن ماهیت ضدخلقی جمهوری اسلامی، اربابان (سرمایه جهانی) و پادوهای آن (از جمله حزب خائن توده و خیانتکاران اکثریتی) آنگونه است که بدون شک باید جمعبندی هر مبارز این باشد که نبودش از بودش مثبت‌تر بود!

نگهدار ارتجاع گناه و مسئولیت هر چه هارتر شدن جمهوری اسلامی را بر گرده مبارزان می‌گذارد۴! به باور وی اینان می‌بایستی در مقابل جمهوری اسلامی مقاومت نمی‌‌کردند یعنی عملاً به خواستهای جمهوری اسلامی تن درداده و از ارائه مطالبات بر حق و آزادیخواهانه خود دست می‌کشیدند و حتماً به جای مبارزه و مقاومت می‌بایست تلاش می‌کردند تا دل دژخیم مردم یعنی خمینی جلاد و دارودسته جنایتکارش را به دست ‌آوردند و مانند فرخ نگهدار و دارودسته‌اش مبارزه خلق ترکمن و مبارزین این دیار را به مناظره‌ای می‌فروختند!

بهزاد نه تنها پرسشهای درست را مطرح نمی‌کند، نه تنها تحزیه و تحلیل طبقاتی ارائه نمی‌کند، که به پرسشهای کلیدی نیز پاسخهای درست ارائه نمی‌کند و توان رویارویی با گفته‌ها و پرسشهای مجری برنامه و “سمیه اغنیا” (که گویا پذیرنده گفته‌های نگهدار ارتجاع می‌باشد) را ندارد. و در طول برنامه فراموش کرده که از قرار جمهوری اسلامی از همان ابتدای به سر کار آوردنش و دزدیدن میوه قیام با تمامی توان خود به سرکوب تمامی مخالفان پرداخته بود و این اپوزیسیون نبود که وی را تحریک کرده باشد.

نگهدار ارتجاع در این گفتگو ادعا می‌کند که “همیشه دیکتاتورها تمایل به این دارند که اپوزیسیون را به شکل و شمایل خودشان درآورند، همانقدر افراطی، همانقدر زیاده‌طلب و انحصارگرا. می‌خواهند این‌کار را بکنند و در دیدگاه من مسئولیت گذر از این دیکتاتوری، این استبداد بر عهده خود دیکتاتورها نیست؛ بر عهده جامعه است، بر عهده اپوزیسیون است که رفتار آنها را کنترل بکند و کاری نکند که خشونت بیشتر بر ما تحمیل بشود.” دقت دارید که در اینجا مسئولیت بر عهده اپوزیسیون است که جمهوری اسلامی می‌خواهد آنرا به شکل و شمایل خود درآورد! فکر می‌کنید که بهزاد چه پاسخی به این اراجیف می‌دهد؟ باور کنید که هیچ!

نگهدار ارتجاع از این می‌گوید که می‌توانستند نشریه داشته باشند، می‌توانستند دسترسی به تلویزیون و رادیو داشته باشند و نمی‌گوید که بهای این “توانستن‌ها” چه بوده است و بهزاد هم به او نمی‌گوید که بهای این امر  تحویل انقلابیون و آزادیخواهان به جمهوری اسلامی و دریوزگی بارگاه جانیان حاکم بوده است! بهزاد به نگهدار ارتجاع که خود از این می‌گوید که با رهبران جمهوری اسلامی در تماس بوده، نمی‌گوید که آنان که او از آنها یاد می‌کند افرادی چون لاجوردی جلاد بوده که آنقدر با وی خودمانی بوده که وی را “فرخ” خطاب می‌کرده است!۵

بر این باورم که نباید مرزهای بین خلق و ضدخلق را مخدوش کرد. شرکت در چنین مناظراتی و نشستن در کنار چهره‌های منفور و ضدخلقی را، چنین مخدوش‌کردنی می‌دانم.

بر این باورم که از فرصتهایی که پیش می‌آیند باید برای افشا کردن همه‌جانبه دشمنان توده‌ها، از جمله جمهوری اسلامی، اربابانش و پادوهایش استفاده کرد و چنین امری می‌باید در مجرای تجزیه و تحلیل طبقاتی به انجام درآید.

بر این باورم که اگر قبول می‌کنیم در چهارچوبی از موضعی دفاع کنیم باید توان آن‌را داشته باشیم؛ چرا که اگر اینگونه نباشد با به اصطلاح “دفاع” ناشیانه خود امتیاز بزرگی به طرف مقابل داده‌ایم.

تنها “پند گرفتن” از گذشته کافی نیست! باید آموخته و به کار بگیریم و فراموش نکنیم که گاه: “بر زمینت می‌زند نادان دوست”.

نادر ثانی

استکهلم، سوئد

جمعه ۶ مردادماه ۱۳۹۱

پانوشت‌ها:

۱) این نوشته را در آدرس زیر می‌توانید یافته و بخوانید:

http://nadersani.net/farsi-political4/mohammad_hoshi_aghaliyat_va_farrokh_negahdar_dar_bbc.htm

۲) به بخشهای چهارگانه این برنامه در آدرسهای زیر دسترسی دارید:

http://www.youtube.com/watch?v=EScqdt_Txoc

http://www.youtube.com/watch?v=jLqzEu_9DVM

http://www.youtube.com/watch?v=usEBG0FJqfk

http://www.youtube.com/watch?v=Z9U4qvs9Ldk

۳) در مورد حزب توده و بختکی که این جریان ضدخلقی بر مبارزات بهترین فرزندان خلقهای ما انداخت به نوشته تازه رفیق اشرف دهقانی، “چریکهای فدایی خلق و بختک حزب توده خائن” و به معرفی‌هایی که از این کتاب شده است مراجعه نمایید. به برخی از این معرفی‌نامه‌ها می‌توانید در آدرسهای زیر دسترسی داشته باشید:

http://nadersani.net/farsi-political4/mohsen_noorbakhsh_hezbe_tudeh.htm

http://nadersani.net/farsi-political4/maryam_rasai_darmorede_ketabe_raigh_ashraf_dehghani.htm

http://nadersani.net/farsi-political4/abdollah_bavi_bakhtake_hezbe_tudeh.htm

http://nadersani.net/farsi-political4/nader_sani_bakhtak.htm

۴) از جمله به گفته‌های این فرد در بخش دوم برنامه از دقیقه ۳۰:۱ تا ۲ و از دقیقه ۳۰:۸ به بعد توجه نمایید.

۵) نمونه‌های بسیاری از این تماسها علنی شده و موجود هستند. از جمله می‌توانید به نوشته‌ای از ایرج مصداقی مراجعه نمایید:

http://nadersani.net/farsi-political4/iraj_messdaghi_az_kamravai_ta_edam.htm