٢٨مرداد ١٣۵٨

بیش از سی سال از فرمان خمینی جنایتکار، حمله نیروهای ارتش و سپاه پاسداران به کردستان میگذرد.امروز در شرایطی در مورد حمله جنایتکارانه جمهوری اسلامی و حماسه مقاومت رادیکال و انقلابی مردم شهرهای کردستان مینویسیم که جامعه ایران در التهاب اعتراضات توده ای علیه گرانی و فقر قرار گرفته است. دوره جدیدی از اعتراضات توده ای و کارگری در منطقه خاورمیانه شروع شده است. مردم دنیا سرنگونی دیکتاتورها را یکی پس از دیگری دیدند. در این بخش از این مطلب به جایگاه و موقعیت سیاسی ٢٨مرداد ١٣۵٨ میپردازم. در ادامه و مطلب دیگری، خطاب به نسل جوان و مردم شهرهای کردستان ایران چند نکته از جمله جمعبندی تجارب و آمادگی برای سازماندهی و تعرض توده ای در شهرها در شرایط کنونی را برمیشمارم.

در ایران انقلاب عظیم و توده ای شکل گرفته بود. خواست و مطالبات مردم ایران در این انقلاب از محلات حاشیه شهرهای تهران و مبارزه با پلیس امنیتی و ساواک رژیم پهلوی شکل گرفت. مردم کردستان در انقلاب ۵٧ با هم سرنوشتی سیاسی و در راستای مبارزات مردم در دیگر شهرهای ایران فعالانه شرکت کردند. فضای سیاسی و اعتراضی و وجود احزاب سیاسی (در بدو انقلاب ۵٧هر چند ضعیف) جامعه کردستان را به محلی پرتلاطم و کشمکش سیاسی و انقلابی تبدیل کرده بود. در انقلاب ۵٧ و بعد از آن توده های مردم کردستان بسرعت مسلح شدند. در بیشتر شهرها و مناطق روستایی شرایط برای حاد شدن اختلافات طبقاتی و دعوا بر سر زمین و جلوگیری از اجحافات و زورگویی های مالیکن و فئودالها، ایجاد شده بود. در بطن چنین وضعیتی در حالیکه فضای سیاسی در میان مردم و زحمتکشان رو به اوج و گسترش بود، مالکین و فئودالها همراه با مرتجعین محلی و با کمک آیت الله های جمهوری اسلامی سعی در اسلامی کردن و ارتجاعی کردن شهرها را داشتند. هدف آنها جلوگیری از فضای باز سیاسی و دمکراتیکی بود که رو به رشد بود. هدف مالکین و ارتجاع محلی جلوگیری و سد کردن تعرض دهقانان و تلاش برای باز گرداندن ارتجاع دولتی و حکومتی و آوردن جمهوری اسلامی با ارتش و سپاه و زندان و دادگاهایش بود. اهداف شوم و سیاهی که با مقاومت و سد محکم انقلابیون رادیکال و مردم شهرها بویژه زنان و جوانان روبرو شد. و برای مدتی طولانی ناکام ماند.

در دل چنین اوضاع معین سیاسی بود که گرایش اجتماعی و چپ و رادیکال در کردستان بعنوان تداوم انقلاب ۵٧ و در تقابل با ارتجاع تازه به قدرت خزیده اسلام رزمنده تر و رادیکالتر به میدان آمد. جهموری اسلامی در تقابل با این وضعیت ابتدا تلاش کرد از میان مرتجعین محلی واحدهای سپاه پاسداران را بسیج کند و در عین حال به دوائر ارتجاعی چون مکتب قران مفتی زاده متکی شود، این تلاشها به شکست انجامید و سرانجام بعد از کسب آمادگی به جریان چپ و رادیکال با توپ و تانک و هواپیما و اعزام نیروهای سرکوبگر ارتش و حزب الله و میرغضب و جلاد جواب داد. خمینی جنایتکار فرمان حمله به کردستان را صادر کرد.

در ٢٨مرداد ماه سال ١٣۵٨ با اجرای فرمان خمینی ارتش و نیروهای جمهوری اسلامی به کردستان حمله کردند، و موجی از کشتار و ترور، قتل عام و وحشیگری ، اعدام دسته جمعی، زندان و آوارگی را به کردستان آوردند. دادگاه های انقلاب اسلامی و صحرائی توسط فرستاده و جلاد نور چشم امام، خلخالی، در سنندج، مریوان و سقز و پاوه برپا شد.

در سرآغاز این یورش همراه ده ها تن از رفقای کمونیست و از جمله رفقای جانباخته فواد مصطفی سلطانی، عطا رستمی، صدیق کمانگر، رئوف کهنه پوشی، موسی شیخ الالسلامی و عبدالله نودینیان و ده ها جانباخته کمونیست و انقلابی در جنوب کردستان نیروی مسلح و پارتیزانی سازماندهی شد. در سرآغاز این یورش وحشیانه در حالیکه خودمان را برای مقاومت و سازماندهی تعرض به جمهوری اسلامی آماده میکردیم، درست بعد از چند ساعت جلسه جمعی در ارتفاعات سرشیو مریوان با رفیق فواد و رفتن او به مناطق شمالی جهت هماهنگی با نیروهای مسلح کومه له در شمال کردستان، در یک درگیری نابرابر رفیق فواد مصطفی سلطانی در تاریخ ٩ شهریور ۵٨ در روستای بسطام مریوان جانباخت.

فواد مصطفی سلطانی بعد از قیام ۵٨در حالیکه بعد از چهارسال زندانی در زندانهای ساواک تحت تاثیر مبارزات مردم از زندان آزاد شده بود، بعد از قیام ۵٧، در شهر مریوان همراه با تعدادی از فعالین کمونیست از جمله رفیق جانباخته حسین پیرخضری و عبدالله دارابی اتحادیه دهقانان را سازماندهی کردند. ما از جمله رفقای جانباخته عطا رستمی، رئوف کهنه پوشی، موسی شیخ اللسلامی و عبدالله نودینیان بعد از مدت کوتاهی به این تشکل پیوستیم. طرح ایده برچیدن مقر سپاه پاسداران که در ٢٣تیرماه عملی شده بود و اولین تعرض سازمانیافته علیه جمهوری اسلامی بود، اولین بار توسط عطا رستمی در یک جلسه مشترک در اطراف روستای خاو ـ میرئاوا به بحث گذاشته شد. فواد همراه ما به شهر برگشت و سپس عازم بانه و شهرهای دیگر بود. تشکل اتحادیه دهقانان و نیروی مسلح آن بعدها هسته اصلی تشکیل اولین واحدهای نظامی(پیشمرگ) کومه له شد.

با شروع جنگ مسلحانه، مقاومت و مبارزات توده ای در شهرهای کردستان، شکل گرفت و بطور وسیع و سریع در سراسر کردستان تبدیل به درگیری و تظاهراتهای خیابانی و ایجاد عدم امنیت برای نیروهای مسلح و مقامات دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی شد. جنبشی نیرومند علیه جمهوری اسلامی در شهرها شکل گرفت. جنبش و مبارزات توده ای که طی سه ماه توانست شیرازه نیروهای سرکوبگر را از هم بپاشد و بار دیگر شرایط دمکراتیک و حاکمیت توده ای مردم در شهرها را جایگزین حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی بکند. در دل چنین فضای سیاسی و مبارزاتی بود که مجددا شهرها را تصرف کردیم. شهرهای مریوان و سنندج با همکاری مبارزین و مردم شهر از ما نیروهای مسلح کومه له استقبال وسیع و گرمی بعمل آوردند. شهر تحت حاکمیت و کنترل سیاسی ـ امنیتی ما بود.

بیش از سی سال از این تاریخ گذشته است. جامعه کردستان تغییرات اساسی را بخود دیده است. احزاب سیاسی مختلفی رشد کرده اند و آزمایشات سیاسی و تندپیچهای سیاسی مهمی را به نمایش گذاشته اند. بافت طبقاتی و اجتماعی جامعه هم تغییر کرده است. طی این مدت مبارزات کارگری در شکل اعتصابات و مراسمهای اول ماه مه، مراسمهای روز جهانی زن و فستیوال کودکان فضای سیاسی جامعه را شکل داده است. مبارزات توده ای زنان و جوانان علیه حاکمیت ننگین و کثیف جمهوری اسلامی در شهرها، در شکل مطالبات کارگران در دفاع از حق آزادی تشکل و اعتصاب و بیان و تجمع و حقوق پایه ای مردم زحمتکش در ابعاد وسیعی کشمکش و رو در روئی علنی و سازمانیافته اما پراکنده مردم و دولت و رژیم اسلامی، میباشد. گرایش کمونیستی و کمونیسم کارگری در شهرهای کردستان در سی سال گذشته در سازماندهی جنبش های برگزاری اول ماه مه و مراسمهای روز جهانی زن نقش برجسته و قابل ملموس و موثری دارد.

٢٨مرداد و حمله جنایتکارانه ارتش و سپاه پاسداران به کمک مزدوران محلی به کردستان برگ ننگینی از کارنامه سرتاپا جنایت و کشتار جمهوری اسلامی است. همه سران این جنایات و قتل و کشتارها اکنون و بر زمینه ضعف و سیر رو به فروپاشی جمهوری اسلامی در صف جناح بندیهای این رژیم، اصلاح طلبان دو خردادی و سبز جا خوش کرده اند. مردم کردستان طی سی سال گذشته بارها اعلام کرده اند که از حکومت مذهبی و رژیم اسلامی متنفرند و جمهوری اسلامی را در تاریخ سی ساله اش می شناسند، تلاش برای بزک کردن این رژیم فاشیست اسلامی و ظاهر شدن جمعی از معماران سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و دادگاههای انقلاب اسلامی در قیافه اصلاح طلب و سبز و دوخردادی احمقانه و در عین حال عبث است.

به زودی بساط ننگین جمهوری اسلامی در ایران برچیده خواهد شد. مردم در روزهای شیرین پیروزی و سرنگونی جمهوری اسلامی در شهرها خاطره عزیزان از دست داده در رویدادهای ٢٨مرداد و بعد از آن را گرامی میدارند.

از تمام فعالین و مبارزین نسل انقلاب ۵٧ و رویدادهای ٢٨مرداد و جنگ خونین سنندج دعوت میکنم دست بقلم ببرند. خاطرات آن دوره های پر از تلاطم سیاسی و اعتراضی جامعه را بنویسند.

مرگ بر جمهوری اسلامی. زنده باد سوسیالیسم.
٢۴ ژوئیه ٢٠١٢
٣مرداد ١٣٩١