نامەای بە رفیق مبارزم محمد صدیق کبودوند

با درود
یار دبستانی من:
میدانی مدت زمان مدیدیست کە دیگر صدایت را نمی شنوم، میدانی شبها با دیدن کابوس های وحشتناک تو از خواب بیدار می شوم و از خود بیخود می گردم، میدانی سکوت حاکم در منزلت سرتاسر سرزمین مان را فرا گرفتە، میدانی رۆیت نکردنت  برایم عذاب شدە، میدانی مردم سرزمین ات  اسمت را با افتخار بر زبان می آورند، چنان کە گویا بر سر در هر منزلی اسمت حک شدە باشد و آویختە بە گوش شان و روان بر زبانشان، میدانستی؟ مطمئنم می دانی رفیق، چون تو با نفس مردمت زندەای، چون تو با طراوت و شادابی مردمت مقاوم تر می شوی، چون تو درس ایستادەگی بە مردم می آموزی، آری درس عشق و علاقە بە زندە بودن و درس آزادەگی و آزدە بودن، آری رفیق مبارزم.
رفیق، ١١ سال  بودن در سیاهچالهای رژیم خیلی زیاد است، آنقدر زیاد کە هر روزش بە اندازە ١٠٠ سال است، میدانم رفیق  هر زور جلادان رژیم بە سراغت میایند و وقت استراحت شان را با انسانهای بزرگی مثل تو سر می کنند آرای همراە با خود یک دنیا عقدە میاورند و همراە با شلاق و شکنجە بە شما یاران دبستانی  تقدیم می کنند. البتە بە دل نگیرید رفیق، چون آنها  بە خاطر تو و دیگر یاران  شبها خوابشان نمی گیرد چون با صدای نفس هایتان وجودشان را ترس و وحشت فرا می گیرد.
آخر میدانی رفیق،  ستارگانی همچون تو همیشە در حال درخشش هستند و نورآنها چشم نارفیقان و نامردمان را اذیت میکند، چون کاملا با هم متضاد هستید شماها روشنی و نور را بە مردمتان اهدا می کنید اما آنها فقط تاریکی را برای مردم بە ارمغان آوردەاند و می آورند  پس نور و تاریکی همیشە ضد یکدیگر بودەاند و هستند.
راستی آنجای کە تو هستی دوستانی پیدا کردەای کە هم سرنوشت باشند با تو؟ آیا کسانی هستند کە با تو بە گفتگو بنشینند و با آنها درد دل بکنی؟ کسانی هستند کە اگر دردهایت را گفتی یک آە یا افسوس برای بکشند؟ میدانی چرا این سۆال ها را از تو می کنم می خواهم محیط تاریکی کە مستبدان  بر تو حاکم کردەاند را با محیط روش خودم مقایسە کنم، می خواهم افکار دوربر تو را با افکار دور و بر خودم مقایسە کنم.
آخر میدانی رفیق اینجا آدمها نقابهای بر صورت دارند کە تشخیص آنها بسیار سخت و دشوار است، آنجا حاکمان مستبد  نقاب ندارند چون آنها صورت واقعی خود را بە تو نشان دادەاند و برایت مشخص شدە است کە دو دنیای کاملا متمایز دارید، اما رفیق اینجا کسانی هستند از گوشت و خون خودت ،کسانی هستند کە بە مراتب از تو بیشتر عذاب کشیدەاند و اگر سفرە دل خود را باز کنند انسان خون گریە می کند،اما متاسفانە همانها امروز بی خیال شدەاند و منفعت و مصلحت خود را بر هر چیزی ترجیح می دهند.
حقوق بشر چیست و دمکراسی کیلوی چند است،کلاە خود را بگیر کە باد نبرد، جملات عجیبی نیست چون امروزە تکلم می شود و خیلی راحت این واژەها را بر زبان می رانند.
رفیق، یادم نرود در هر مکانی اسمت بر زبان بیایید ،مردم  با اوج افتخار می گوید مرد مبارزیست و برای جامعە انسانی و برای حقوق بە یغما رفتەمان مبارزە می کند، اما همان افراد حاضر نیستند کە یکبار حتی یکبار صدای آزادیخواهی ملت اش را فریاد کند.
حتی یکبار حاضر نیست کە وضعیت سخت و دشوار تو را تصور کند، حتی یکبار نیست کە مبارزات تو را سرمشق زندگی خود و دیگران قرار بدهد.
رفیق خوبم، مردم ما در جامعە ایران کە تحت سلطە دیکتاتوران هستند، بهانەای دارند جهت نگفتن لبیک بە آزادیخواهی های تو، چە بسا اکثریت آنها در افکار خود و در درون خود دروس آزادەگی تو را همیشە  مرور کنند، اما رفیق گرامی منظور من کسانی هستند  کە زیر سلطە استبداد اسلامی ایران نیستند، منظورم مردم اروپا نشین است.
همان کسانی کە از جامعە ایران دور هستند اما خود را حاکم بر جان و مال مردم در داخل می دانند، همان کسانی کە خود را پیشرو مبارزات مردمی می دانند، همان کسانی کە با این تفکر کە از فرهنگ عالی برخوردار شدەاند و می توانند خدمت گذار جامعە بشوند، همان کسانی کە تنها چیزی کە در میانشان حاکم است پول پاروکردن و نفی کردن یکدیگر است.
آری رفیق، همان کسانی کە مدتهاست از بطن جامعە دور هستند اما باز هم خود را برتر میدانند و فکر می کنند کە جامعە بدون آنها امکان حیات ندارد، باورکنید بە خاطر تو آری بخاطر تو رفیق کبودوند روز ٢١ جولای امسال در اکثریت کشورهای اورپایی و آمریکا و کانادا تظاهرات شد، اما چە تظاهراتی، شاهکار بود!!!، میدانی رفیق، بدترین تجمعات بود کە تا حالا دیدە بودم، کمترین افراد شرکت کردند.
آری رفیق من بعد از آن دیگر از اروپای نشینها بیزار شدم، با خودم خلوت کردم کە ببینم مشکل کار کجاست اما یک دفعە خلوت را شکستم و درد دل را با تو انتخاب کردم، اکثریت نقاب دارند، نقاب های خطرناک کە نە تنها  آنها را نمی شناسی بلکە ترسناک و وحشتناک هم هستند.
رفیق، دشمن نقاب ندارد چهرەاش مشخص است اما مردمت را چکار می کنی با آن نقابهای صد چهرە؟
کلمە آزادی متاسفانە تبدیل بە اسباب بازی شدە است، هر کدام کە بە صحبت می نشینند انگار خود کلمە آزادی هستند یعنی آزادی تنها از آنها نشأت گرفتە، اما رفیق عزیزم آنها  با استفادە از همان واژە زیبا یعنی آزادی همچنان پشت همدیگر را بر زمین می کوبند کە تاکنون رژیم های دیکتاتور این کار را نکردەاند.
هر کدام در فکر این هستند کە حقانیت خود را در مقابل آن دیگری کە تا دیروز همرزم خود بود تثبیت کند، آری رفیق باورکن یک آشفتە بازاریست کە هیچ کس خط آن دیگری را نمی خواند.
رفیق حالا فهمیدی کە چرا تو و فرزاد و نرگس و زینب و …و….و… خیلی مقدس هستید، حالا فهمیدی کە مردم بیشتر چشم بەراە تو هستند و بیشتر نگران تو و دیگر ستارگان آسمان آزادی.
مردم، منظورم مردم داخل کشور است، همان مردمی کە شب و روز با سختیها و مشکلات حاکم از جانب رژیم دارند دست و پنجە نرم می کنند، همان کسانی کە صدای آزادیخواهی اشان از جانب رژیم خفە می شود، همان کسانی کە بدترین شرایط را متحمل شدەاند ، نە آن مردمی کە در کشورهای اروپایی نشستەاند و مشغول نفی یکدیگر هستند.
رفیق، افرادی اینجا هستند کە حاضر نیستند یکبار هم بە یک خانوادە فقیر و دست تنگ کمک بکنند، نە تنها کمک نمی کنند بلکە مبارزات تو و ستارگان دیگر آزادیخواە را نیز زیر سۆال می برند و خیلی راحت می گویند کە مبارزە کیلوی چند من است.
انسان مبارز کسی است کە در بطن جامعە مبارزە کند و همچون شیر غرش وار بر سر دیکتاتوران حملەور شود و نای نفس کشیدن بە دشمن ندهد، مبارز کسی است کە مطالبات ملتش را جستجو کند و جهت دستیابی بە این مهم مبارزە کند، مبارز کسی است کە همراە و همگام با مردم خود باشد و خود را برتر از دیگران فرض نکند، مبارز کسی است کە دردهای جامعەاش را لمس کند و جهت پایان استثمار مبارزە کند.
اما رفیق و ای یار دبستانی من،اینجا مردم غرە شدەاند و حتی اگر واقعا مبارز باشی نابودت می کنند، اینجا اگر بلند گویی دادخواهی مردمت باشی فورا محکومت می کنند، اینجا حتما باید مهر یک حزب سیاسی روی پیشانیت باشد تا تو را بفهمند.
اگر وابستە بە یک جریان سیاسی نباشی دیگر مبارز نیستی، و این بدترین وضع ممکن می باشد،
البتە رفیق ناگفتە نماند کە احزاب سیاسی دوران خود زحمت های بسیاری کشیدەاند و هیچ کس هم نمی تواند آنرا انکار کند، اما باورکن امروزە دیگر فقط بر علیە یکدیگر مبارزە می کنند و رژیم جنایت پیشە اسلامی ایران را از یاد بردەاند.
رفیق اینجا احزاب سیاسی ما تمام تلاش خود را بکار می گیرند کە هر نوع اتفاقی را در داخل بە اسم خود تابو بزنند و تبلیغات سیاسی خود را از طریق آن تغذیە کنند، بی خبر از اینکە این خود مردم هستند کە خودجوش مبارزە می کنند و طناب اعدام را از جانب رژیم بە هدیە می گیرند.
مردم ما در ایران انسان هستند و حق انتخاب دارند، پس حق انتخاب را از آنها نگیریم، پس باید همە دست در دست همدیگر برای نابودی رژیم  تلاش کنند و بعدا حق انتخاب را بە مردم موکول کنیم تا با آزادی کامل  حکومت مردمی خود را انتخاب کنند.
آخر میدانی رفیق ، مبارزە کردن برای نجات مردمی از دست دیکتاتوران است نە برای رسیدن بە قدرت. اگر مبنای مبارزە رسیدن بە قدرت و حاکمیت بر مردم است پس مردم دوبارە باید گردن کج کنند جهت اعمالات نظام جدید.
در کل رفیق مبارز، می خواستم بهت بگویم کە راهت غرورآفرین و افتخارآمیز است، اکنون نیز کە بە اعتصاب غذا دست زدەای بسیار مقدس است. اما رفیق، جامعە ما بە تو و همە ستارگان دربند نیاز دارد، در فردای آزادی ایران مردم ما بە شما احتیاج دارند، چون مردم  آزادی فردا را مدیون مبارزات تو و همە انسانهای مبارزی می دانند کە در این راە تلاش کردند و مشقات جامعە را بە جان و دل خریدەاند، پس رفیق ما از شما تقاضامندیم کە اعتصاب خود را بشکنی و با زندە ماندنت چشم دشمنان را کور کنی و خواب و استراحت را از آنها بگیری، زندە بمان تا دیکتاتوران بفهمند کە حامیان مردم همیشە زندە خواهند ماند.
ما اروپایی نشینها هم امیدواریم کە درس عبرت بگیریم و بیشتر از این باعث شرمندەگی در مقابل مردم مان نشویم و بدور از هر نوع تفکر حزبی بە مبارزات مردمی بپیوندیم و خود را کاسە داغ تر از آش ندانیم، امیدورایم کە ما هم بە اندازە خود در فردای آزادی ایران سهیم باشیم و آبادی و آزادی و برابری را برای جامعە خود بە ارمغان بیاوریم، امیدواریم کە آنقدر دستانمان پر باشد کە مردم مان با آغوش باز ما را تحویل بگیرند و آنقدر پاک باشیم کە دوشادوش مردم در پیادە کردن جامعەای انسانی  با حکومت مردمی قدم برداریم.
رفقای مبارز محمد صدیق کبودوند، نرگس محمدی، زینب و……..ما فردا در جامعە آزاد ایران چشم براە شما هستیم ما شماها را سالم و سرحال می خواهیم، ما بدون شما زندە نخواهیم بود، پس بە امید دیدار در فردای آزادی ایران.
رفیق آواەات:
لقمان فاروقی( نروژ)
Loqman Faroghi
٢٢.جولای ٢٠١٢