روزنامه های مستقل، واقعیت یا راه فرار؟

به دنبال تعمیق بحرانهای هم جانبه رژیم اسلامی و شرایط انفجارى جامعه و مردم ناراضى٬ پیدا شدن سر و کله افراد “منتقد” و “مدیران مستقل” روزنامه ها از میان جناح های مختلف حکومت، امرى اتفاقى و یا از سر تغییر در میان اوباش اسلامى نیست. براى درک این “تحول” باید به اسلاف و برادران این حضرات در حکومتهای تونس و مصر و لیبی و اخیرا سوریه نگاهى انداخت. کسانی که تا دیروز دست به کار سرکوب مردم و شکنجه زندانیان سیاسی بودند، یکباره “منتقد دیکتاتوری” اى میشوند که خود آنها از پایه های اصلی و شرکاى حکومت دیکتاتوری موجود هستند.

اگر در مصر محمد شفیق معاون حسنی مبارک به اپوزیسیون تبدیل شده تا ابزاری برای بالا بردن دست نامزد اخوان المسلمینی به عنوان پیروز شود و به این گونه “پایان التحریر” را جار بزنند، و اگر هم اکنون در سوریه نیروهای وفادار به بشار اسد که سقوط بشار اسد را محتوم تر از هر زمان میبینند خود را در اپوزیسیون دست ساز غرب جا میدهند تا در فردای پائین کشیده شدن بشار اسد مانع از فروپاشی نظام مبتنی فقر و اختناق سرمایه دارى گردند، چرا در خود رژیم اسلامى و اپوزیسیون راست این داستان تکرار نشود؟ به دنبال اوجگیری گرانى و فقر و نارضایتى مردم و به این اعتبار گسترش  جدالهای درون حکومتی، عناصر مغضوب رژیم اسلامى، در حاشیه های امنی تحت عنوان “روزنامه نگار” و “مدیر مسئول رسانه های به اصطلاح مستقل”، قدم رنجه نموده اند تا به هنگام فروپاشی و سقوط رژیم اسلامى، نقش شفیق ها و خدام ها را در ممانعت از رادیکالیسم وسیع مردم بازی کنند .

 وقتی سعید حجاریان شکنجه گر، اکبر گنجی آدمکش و قمه بدست٬ و کسانى امثال عماد الدین باقی، علیرضا نوری زاده، محسن سازگارا و دیگران میشوند “روزنامه نگار مستقل”، و با پول و حمایت سیاسى نهادهاى دست راستى بورژوای به همراه عناصر “مستقلی” چون خودشان “تمرین دمکراسی” راه می اندازند، آنوقت معانی واژه “مستقل” و “روزنامه نگار مستقل” و “رسانه مستقل”، بیش از پیش بر همگان آشکار میشود و اشک تمساح ریختن های این افراد برای بسته شدن “روزنامه های مستقل” معنای خاص خود را پیدا میکند.

اما براستی چه پیش آمده است که بعد از سه دهه ممنوعیت روزنامه کمونیستها و انقلابیون و هر مخالف نرم حکومت٬ که براى آن همین حضرات امروز منتقد همراه برادرانشان کشتارها کرده اند٬ ناگهان فیل شان یاد هندوستان کرده و از  “تعطیلی روزنامه های مستقل” آنهم بر اثر گرانی کاغذ سخن به میان آورده و اشاره به این موضوع می نمایند که اگر گرانی ها تداوم یابد، به تعطیلی روزنامه ها خواهد انجامید و آنان نیز مجبور به اخراج کارکنان خود خواهند بود؟

 الیاس حضرتی عنصر سرکوبگر رژیم و مدیر مسئول روزنامه اعتماد، پیامد افزایش هزینه تولید رسانه های مکتوب را کاهش مخاطب روزنامه ها عنوان میکند.  دیگر عنصر رژیم با نام اکبر ایرانی مدیر مسئول موسسه پژوهشی میراث مکتوب، می گوید که اگر گرانی کاغذ مهار نشود، صنعت نشر آسیب می بیند و با ادامه این گرانی، تیراژ کتابهایی که قرار است چاپ شوند نیز کم می شود و مردم سراغ کتاب های زیراکس و دیجیتالی و اینترنتی رفته و با عالم کتاب و کتابخوانی فاصله میگیرند.

شاید اگر به حرفهای اکبر ایرانی توجه بیشتری شود، دغدغه بخشی از حکومت در خصوص بسته شدن و تعطیلی روزنامه ها و نشریات به اصطلاح مستقل، بیشتر قابل درک باشد. چرا که اخراج و بیکار سازی کارکنان و کارگران این روزنامه ها برای این جماعت نه اهمیت داشته و نه موضوع مجادله آنها می باشد. بلکه روی آوری میلونها انسان اسیر در چنگال رژیم اسلامی به اینترنت و کسب اخبار از طریق شبکه های اجتماعی و بیرون حکومتى معضل اصلى شان است. میگویند اگر روزنامه هاى باندهاى متفرقه ارتجاع اسلامى باز نباشد٬ مردم به اپوزیسیون و بیرون نظام روى مى آورند. آنها همینطور کابوس شورش گرسنگان را دارند. تلاش طیف اصلاح طلب دینى مغضوب در این شرایط اعلام وفادارى مجدد براى نجات نظام اسلامى است.

اصلاح طلبان حکومتى یک پایشان در کنفرانس هاى سرهم بندى آلترناتیو سازى نوع لیبى و سوریه است و یک پایشان در معامله براى “بازگشت به صحنه” براى نجات نظام. در یک نگرش وسیع تر٬ کل اردوى بورژوازى یک درد مشترک دارد و آن اینست که ممکن است با انفجار جامعه اوضاع از دست شان در برود. لذا یا در روند عقب نشینى و سازش حکومت اسلامى باید نقشى را ایفا کنند و یا همراه با اسلاف بیرون حکومتى شان پشت راه حلهاى نظامى و کودتائى بروند.

اینها اما تنها در جدائى از تمایلات مردم مستقل اند. وقتى به سیاستها و کارنامه شان نگاه میکنید٬ معنی واژه “استقلال” اینان برملا میشود. اگر این تلاشها توانسته بود جامعه ایران را به حکومت اسلامى راضى کند٬ حالا وضع همین منتقدین دربارى حکومت این نبود. مشکل اینها نه گرانى است و نه دیکتاتورى. مشکل اینها امروز تلاش براى برگشت به سفره لفت و لیس است و تهیه کارنامه اى شبه اپوزیسیونى که در فرداى جمهورى اسلامى هنوز رئیس باشند. کور خوانده اند. *